در جزیره سرگردان جمهوری اسلامی"/>
  
  سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

در جستجوی "راه زندگی"
در جزیره سرگردان جمهوری اسلامی


حمید آقایی


• سایر تضادها و موانعی که این نظام با آن روبرو است همواره تحت الشعاع پروژه اسلامیزه کردن جامعه ایران قرار داشته اند. پروژه ای که آثار خود را در امنیتی کردن فضای سیاسی و فرهنگی جامعه مدنی ایران و نظامی گری در سیاست خارجی نشان داده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۶ شهريور ۱٣۹٣ -  ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۴


چندین دهه است که جمهوری اسلامی در زمینه های گوناگون، از نحوه اداره کشور، سیاست های داخلی و خارجی تا راهکارهای اقتصادی بر سر دوراهی در جا می زند و بسته به اینکه کدام جناح بر سر کار و دست بالا را داشته باشد، و بادهای جهانی به چه سویی بوزند، به این سو و آن سو کشیده می شود. البته نا گفته نماند، در جا زدن و کلنجار رفتن این نظام با خود از زمانی آغاز گردید که دو سیستم حکومتی "جمهوریت" و "اسلامیت" با یکدیگر پیوند داده شدند، که محصول این پیوند ناموزون و نامبارک قانون اساسیِ پر تناقض جمهوری اسلامی است، که همواره مردم ایران را با چالشهای عظیمی روبرو نموده است.
یکی از جدی ترینِ این چالشها که جمهوری اسلامی، در دهه اول پس از انقلاب اسلامی، جامعه ایران را با آن مواجه نمود سیاست صدور انقلاب به کشورهای همسایه بود، که آیت الله خمینی و اطرافیان تندرو وی از پیش قراولان آن بودند. از دید رهبر انقلاب اسلامی توسعه جامعه ایران منوط به توسعه انقلاب اسلامی و جهانی شدن اسلام سیاسی از طریق بیدار کردن ملت مسلمان منطقه بود و رشد و پیشرفت جامعه ایران زیر مجموعه اسلام سیاسی و ضد امریکایی بشمار می آمد.
برای دست یابی به این هدف، جمهوری اسلامی اما می بایست قبل از هر چیز جایگاه خود را در میان بلوک های سیاسی و اقتصادی آن زمان، بلوک شرق از یکسو و کشورهای اروپایی و ایالت متحده امریکا از سوی دیگر، تعیین نماید؛ که البته همانطور که شاهد بوده ایم دولت های جمهوری اسلامی ایران بنا به معادلات درونی و وزن کشی ها جناحی و نیز شرایط بین المللی گاه بسوی شرق و بعضا به غرب تمایل نشان می داده اند.
البته بنظر می رسد پس از گذشت بیش از سه دهه کلنجارِ این نظام در تعیین موقعیت سیاسی خود در منطقه و در سطح جهان، جمهوری اسلامی همچنان سرگردان بر سر دوراهی شرق و غرب ایستاده است. برای مثال در ماههای اخیر، دولت حسن روحانی بارها برای همکاری منطقه ای و جهانی علیه تروریسم داعش اعلام آمادگی کرده است. اما در عین حال و با وجودی که کاملا براین واقعیت واقف است که متحدین امریکا و کشورهای اروپایی در خط مقدم مبارزه با تروریسم قرار دارند، به موازات این اعلام همکاری، قرار داد های استراتژیک اقتصادی و بازرگانی مهمی نیز با چین و روسیه امضا می نماید (۱)، و همچنان نیز از رژیم بشار اسد حمایت بعمل می آورد. تناقضی بزرگ بین حرف و عمل، که البته از چشم کشورهای غرب پنهان نمانده است و برای مثال، جمهوری اسلامی به اجلاس مشترک امریکا و کشورهای منطقه برای تعیین استراتژی مبارزه با داعش دعوت نمی شود.
از جمله چالشهای دیگر این نظام توسعه اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران بود که آن نیز تحت تاثیر افکار انقلابی و ایدئولوژیک رهبران انقلاب، و کشاکش های نیروهای سیاسی آن زمان از یک سو و جامعه انقلاب زده ایران از سوی دیگر قرار داشت. جامعه ای که آحاد آن هریک از ظن خود یار شعارهای انقلاب اسلامی شده بودند و تصور روشن و واحدی از نظام مطلوبِ سیاسی- اجتماعی خود نداشتند؛ و همانطور که شاهد بودیم جامعه ایران که می رفت با بهره برداری از توسعه اقتصادی دهه پنجاه شمسی از یک نظام سنتی و ناموزن طبقاتی وارد فرایند شکل گیری یک جامعه مدرن، که از یک طبقه متوسط نسبتا گسترده برخوردار است، شود مجددا در هم ریخت و بر سر دو راهی سنت و مدرنیته شروع به کلنجار با خود و درجا زدن نمود که همچنان نیز ادامه دارد.
اما در میان همه این چالشهای بسیار جدی که جمهوری اسلامی، از آغاز تاسیس تا کنون، با آن مواجه بوده و همراه با خود جامعه ایران را نیز با آنها درگیر ساخته است، یک چالش و سوال بسیار بزرگ بیش از همه خود نمایی می کند. این چالش همانا سوال و موضوع ظاهرا بسیار ساده "راه زندگی" و اصولا نوع نگاه به حیات، جهان و انسان است. تلاش بی وقفه جمهوری اسلامی و بویژه روحانیت حاکم برای اسلامیزه کرن جامعه ایران و تحمیل الگوی خاصی از زندگی بر مردم ایران ، که تا به امروز با حدت و شدت ادامه دارد(۲)، نشانگر جدیت و اهمیت این چالش است.
بطوری که می توان گفت که سایر تضادها و موانعی که این نظام با آن روبرو است همواره تحت الشعاع پروژه اسلامیزه کردن جامعه ایران قرار داشته اند. پروژه ای که آثار خود را در امنیتی کردن فضای سیاسی و فرهنگی جامعه مدنی ایران و نظامی گری در سیاست خارجی نشان داده است؛ به این مفهوم که، لولای سیاست های خارجی و بین المللی جمهوری اسلامی ایران همیشه بر حول محور امنیت این نظام و تلاش برای تبدیل خود به یک قدرت منطقه ای در جهان اسلام می چرخیده است.
حتی می توان گفت تلاش جمهوری اسلامی در تحمیل "مدل زندگی اسلامی" و اصولا نگاه اراده گرایانه وغایت گرایانه آن به نحوه تنظیم رواط اجتماعی، در انتخاب جایگاه این نظام در معادلات جهانی نیز بی تاثیر نبوده است. گرایشی که بسیاری از رهبران جمهوری اسلامی عموما به شرق و بویژه چین و روسیه نشان داده و می دهند صرفا بعلت تنش های سیاسی این نظام با غرب نیست، بلکه جمهوری اسلامی نیز بمانند این دو کشور از یک الگوی خاص از زندگی که منبعث از ایدئولوژی و اندیشه و افکار اتوپیایی و غایت گرایانه آنان است پیروی می کند؛ و به این اعتبار در مقابل هرگونه موج دمکراسی خواهی، حقوق بشری و آزادی های فردی که از غرب می رسند شدیدا مقاومت می نماید. در حقیقت مدلی که جمهوری اسلامی عمدتا بدنبال آن بوده، مدلی روسی و چینی اما با رنگ و لعاب مذهبی بوده است.
البته واقعیت این است که جمهوری اسلامی تنها نظام سیاسی نیست که دست به گریبان چالشهای سیاسی، اجتماعی گوناگون در ارائه الگو ی مطلوب برای مردم کشور خود است. در شرایط کنونی که جامعه بشری دچار بحرانهای گوناگونی از بحران محیط زیست، بحرانهای اقتصادی و مالی تا بحرانهای سیاسی و نظامی و جنگهای منطقه ای است؛ و مهمتر از هر چیز شک و تردید در مورد قابلیت الگو های مطرح و تجربه شده در زمینه نحوه زندگی و روش اداره یک جامعه افزایش یافته است، بار دیگر سوالات محوری و بسیار بنیادی در مورد اینکه اصولا ما انسانها چگونه می توانیم در کنار و با هم زندگی کنیم؟ و جوامع بشری برای برخورداری از یک زندگی آرام و مسالمت آمیز چه راه و الگویی را باید انتخاب کنند؟ بطور جدی مطرح هستند.
از زمانی که انسان پا از مناسبات خانوادگی و عشیره ای خود فراتر گذاشت و وارد مناسبات اجتماعی گسترده تر و پیچیده گردید، تا زمان حال پاسخهای بسیار متفاوتی به این سوال داده شده اند. اما با وجود گستردگی طیف این پاسخها می توان آنها را بدو دسته کلی تقسیم کرد. پاسخهای مربوط به سوال چگونگی تنظیم روابط اجتماعی و چگونگی "راه زندگی" یا اتوپیایی و اراده گرایانه بوده اند ویا پراگماتیستی و "واقعی".
جان گری نویسنده کتاب "توده سیاه: مذاهب آخرالزمانی و مرگ اتوپیا" معتقد است که ایمان به اتوپیا که هزاران سال به اشکال و فرمهای مختلف، از نوع دینی و غیر دینی آن، موجب مرگ میلیونها انسان شده اکنون دیگر مرده است؛ و اگرچه آینده را نمی توان پیش بینی کرد و ممکن است بار دیگر اتوپیای جدیدی مطرح و عده ای بخواهند اراده گرایانه آنرا تحمیل کنند، اما بشریت در دهه های اینده به احتمال زیاد کمتر در معرض تهدید افکار و نیروهای اتوپیا ساز خواهد بود.
با وجودی که جان گری کتاب خود را در سال ۲۰۰٨ منتشر کرد و امیدوار بود که گفته اش مبنی بر اینکه ایمانهای "اتوپیایی مرده اند" به حقیقت بپیوندد؛ و اساسا تولد نیروی نظامی جدیدی با سربازان سیاه پوشش در مخیله اش هم نمی گنجید، اما عنوان کتاب خود را "توده سیاه: مذاهب آخرالزمانی و مرگ اتوپیا" انتخاب کرد، که اگر خواننده این کتاب تاریخِ انتشار آنرا نداند، ممکن است تصور کند که مربوط به شرایط کنونی و سیاه پوشان داعش است.
این همانی بین عنوان این کتاب و موضوع اصلی آن، مبنی بر اینکه یکی از علت های اصلی رنج بشریت و جنگهای خونین، از گذشته های دور تا کنون، اندیشه های اتوپیایی و غایت گرا که یک نوع خاصی از زندگی و مناسبات اجتماعی را پیگیری می کرده اند، بوده است از یکسو، و ظهور نیروی جدید سیاه پوشی که قصد تحمیل مدل خاصی از زندگی را دارد از سوی دیگر، بیانگر این حقیقت است که موضوع این کتاب و پرسشی که در ابتدای این یادداشت مطرح شد که اصولا نوع مطلوب زندگی چیست و راه تحقق آن چگونه است همچنان زنده و قابل بحث است.
یکی از انتقادات اصلی جان گری به اتوپیا اندیشی به روش تفکری است که سرانجام در عالم فکر و اندیشه به اتوپیا و جامعه ایده الِ خود می رسد؛ و در صحنه عمل و در زندگی روزانه نیز قصد پیاده کردن آنرا دارد. وی معتقد است که حتی افکار روشنگرانه فلاسفه دوران روشنگری در اروپا نیز آغشته به افکار اتوپیایی و مذهبی دورانهای ماقبل خود بوده اند؛ و بطور مشخص پس از انقلاب فرانسه در اواخر قرن هیجدهم و تا زمان حال بسیاری از اندیشه های فلسفی-سیاسیِ چپ و راست از آروزهای اتوپیایی که وی ریشه آنرا در ادیان می بیند تاثیر پذیرفته اند. افکار و اندیشه های فلسفی که می خواستند انسان را بزور و اراده گرایانه به جامعه مورد نظر خود رهنمون شوند، اما در عمل سیاه ترین و خونین ترین دورانها را در تاریخ بشر رقم زدند.
وی در برابر روش تفکر اتوپیایی، "روش تفکر واقعی" را پیشنهاد می کند. منظور وی از روش تفکر واقعی را از انتقادش به بسیاری اندیشمندانی که دائما تکرار می کنند که زمانی خواهد رسید که همه جوامع بشری از مواهب لیبرالیسم و دمکراسی و تعاقبات حقوقی آن (که از نظر آنان جهان شمول شده اند) برخوردار شوند، بهتر می توان فهمید. به اعتقاد وی آنچه که در این رابطه کمتر مورد توجه قرار می گیرد مسیر تاریخی و چگونگی دست یابی به این "ایده الها" است. برای مثال، مدل غربی لیبرالیسم و دمکراسی در شرایط بسیار ویژه تاریخی بوجود آمده است و آنرا نمی توان صادر کرد و در جایی دیگر تکرار نمود، به این امید که این مدل در همه کشورها پیاده شود؛ بلکه برعکس، ما در آینده نیز همچنان شاهد تنوع و طیف بسیار گسترده ای از جوامع و نظامهای سیاسی خواهیم بود که از مدلهای سیاسی-اجتماعی مختلفی برخوردارند و الزاما یک مدل سیاسی تنها مدل مطلوب نخواهد بود.
نظریه جان گری در رابطه با "روش تفکر واقعی" بسیار نزدیک به ایده "راه زندگی" (modus vivendi) است که در مباحث فلسفه سیاسی در رابطه با چگونگی حل اختلافات بین دو گروه مورد استفاده قرار می گیرد، برای مثال از طریق سازش (compromise) دو طرفه و توافقاتی که هردو طرف بخشی از منافع خود را در آنها می یابند. در مناسبات اجتماعی نیز بدون شک می توان از "راه زندگی" (modus vivendi) صحبت کرد، به این معنی که مردم از میان راه ها و مدلهای مختلف زندگی روشی را انتخاب می کنند که صلح و زندگی مسالمت آمیز در کنار هم را بتواند تضمین نماید.
نظریه "راه زندگی" بر دو پایه فلسفی استوار است، یکی "اجماع منطقی" (rational consensus) و دیگری "پلورالیزم". به این معنی که برای هر جامعه ای یک روش خاص زندگی وجود دارد که بهترین و مناسب ترین روش برای آن جامعه است، مدل و روش زندگی که از طریق این اجماع منطقی و پلورالیسم قابل دست یابی است.
جمهوری اسلامی اما بواسطه نگاه اتوپیایی و ایدئولوژیک به "راه زندگی" چندین دهه است که جامعه ایران را بر سر دوراهی سنت یا مدرنیته، تک صدایی یا پلورالیسم، اجماع منطقی یا ولایت مطلقه فقیه نگاه داشته است. در این مسیر اما مردم کشورمان در کادر واقعیت های موجود گاه سعی کرده اند که از طریق یک اجماع منطقی و انتخاب پراگماتیستی کم ضرر ترین گزینه ها را انجام دهند، که بلوغ سیاسی جامعه ایران را نشان می دهد.
در مقابل اما رهبر جمهوری اسلامی و روحانیون حاکم هیچگاه از پروژه اسلامیزه کردن جامعه ایران و تحمیل اراده و الگوی مورد نظر خود ذره ای عقب نشینی نکرده اند. شرایط بسیار پیچیده ای که مردم ایران را چندین دهه است در برابر یک چالش بزرگ قرار داده است. از یکسو به تجربه دریافته اند که تنها از طریق یک برخورد پراگماتیستی و اجماع عمومی روحانیت لجام گسیخته و خودخواه را که یک الگوی خاص از زندگی را می خواهد تحمیل کند و بزور آنان را به بهشت رهنمون شود، منزوی نماید و از این جزیره سرگردان در میان امواج جنگ و خشونت که منطقه را در بر گرفته حفاظت کند؛ اما از سوی دیگر پس از هر گزینه پراگماتیستی و به اعتبار آن عقب نشینی از برخی از مطالبات خود ملاحظه می نماید که روحانیت حاکم، مراجع تقلید و رهبری این نظام لجام گسیخته تر و پر روتر از قبل حتی برای زندگی خصوصی مردم فتوا صادر و تعیین تکلیف می کنند. چالش بزرگی بین گزینه های کم هزینه و پراگماتیستی همراه با اجماع عمومی از یک طرف و وجود رهبر و نظام اداره کننده ای که اتفاقا اتوپیایی و ایدنولوژیک به انسان و جامعه می نگرد و ذره ای قصد کوتاه آمدن از پروژه اسلامیزه کردن جامعه ایران ندارد.   

http://haghaei.blogspot.com

پاورقی ها
(۱) در این رابطه می توان به تفافاهم‌نامه ۷۰ میلیارد یورویی بین ایران و روسیه اشاره کرد که بیژن زنگنه، وزیر نفت ایران و الکساندر نواک، وزیر انرژی روسیه آن را امضا کردند. خبر "فعال شدن میلیاردها دلار فاینانس چینی" از همین نمونه است که گفته شده قرار است به زودی جامه تحقق به خود بگیرد. خبرگزاری‌های ایران گزارش داده‌اند که قرار است چینی‌ها به جای طلب ۱۸ میلیارد دلاری ایران بابت پول نفت، ۲ تا ۳ برابر این مبلغ را برای فاینانس (تامین مالی) پروژه‌های ایرانی اختصاص داده است .(به نقل از بی بی سی)
(۲) از نمونه های اخیر تحمیل مدل خاصی از زندگی بر مردم ایران: محمد باقر نوبخت معاون و سخنگوی دول ت حسن روحانی در ۱۹ شهریور در جمع خبرنگاران می گوید: "برای جامعه اسلامی و مذهبی و ارزشی ما بدحجابی نوعی بیماری محسوب می‌شود و با بافت مذهبی کشور ما سازگاری ندارد.
محمدکاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران با حمله به دولت یازدهم به خصوص وزارتخانه‌های علوم و ارشاد گفته است "ایران زرتشت چه افتخاری دارد که ما به آن ببالیم؟"
وی میافزاید "ما، دولت و مسئولان ضامن بهشتی بودن مردم هستیم، هر کس به جهنم برود٬ همین جهنمی روز قیامت یقیه شما را می‌گیرد و شما را مقصر جهنمی شدن خود می‌داند". 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست