mosaed840321.htm
ژیلا مساعد
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۱ خرداد ۱٣٨۴ -
۱۱ ژوئن ۲۰۰۵
سنگ و توحيد
يک قطره از صبح را
در ليوان شب می ريزم
سپيده شيرين می شود
و از پيراهن بشری
آهسته
بيرون می خزم. (توحيد)
دو سروده از ژيلا مساعد
شنبه ٢١ خرداد ١٣٨۴ – ١١ ژوئن ٢٠٠۵
هنوز لحظه عريان
پشت در
منتظر
ايستاده بود
تا جامه ی اعداد را به تن کند
هنوز پنجره سوراخی بود
به سوی جواب
هنوز احساس
همه ی شهدش را
در يک لغت نريخته بود
و عشق نامی نداشت
که ناگهان زهره ی ماه ترکيد
جنگل متولد شد
تا پناه دهد
تو اما بر سنگ می کوفتی
می کوفتي
تا خدا را
از دل کوه
بيرون کشی .
توحيد
حقيقت
شکم گرسنه ای د ارد
آن سوی پوست خرد
هميشه
منتظر بلع است .
ميخ تحقير زبان مادر را
اما
چنان محکم کوبيده بودند
بر طويله ی ايمان
مهاجمان
که هنوز مادر بزرگ ها
به ژاله
چاله می گويند.
دهان صبح بوی تاريکی می دهد
و در حلق آسمان
تارهای صوتی توحيد
به هم گره خورده اند
خدا عنکبوتی است
در دام خود گرفتار
يک قطره از صبح را
در ليوان شب می ريزم
سپيده شيرين می شود
و از پيراهن بشری
آهسته
بيرون می خزم.
گوتمبرگ
بازگشت به صفحه نخست
|