انار و کبوتر  
							             
							            
						            	
						             
						            
						         
					            	
						            	
						            	
						       			خسرو باقرپور
						       			
						       			
						       			 
							            
						       		
				       			 
					         	
									
									• 
و من پاک می شوم
 
در نهری که میانِ بهارِ خنده های تو جاریست.
 
شعرم را در باغِ تو رها می کنم،
 
این همه کبوترِ سپید برای تو
						       		... 
								
								 
				       			
					             
						            اخبار روز: 
						            www.iran-chabar.de
						             
						            	دوشنبه 
							            ۵ خرداد ۱٣۹٣ - 
							            ۲۶ می ۲۰۱۴
					             
					             
					            
					            	
						            
  
		
 
	   
 
				 باد در گیسوانِ تو رقصان می شود 
				و از بغضی کبود 
				گلویم ورم می کند 
				اندوهانم را به باد می دهم 
				و هر بامداد،  
				با رقصِ گیسویت آواز می خوانم. 
				ای دخترِ ترانه ها! 
				پیاله ی شرابت را به که می دهی؟ 
				 
				شب از چشمانِ تو جان می گیرد 
				و جانِ آبی ی من، 
				سرگردانِ خیابان ها می شود 
				دهانم پُر می شود از باروت 
				و آتش،  
				می پیماید 
				منحنی ی دست و دهان را  
				با ردی از آه و دود. 
				ای دخترِ لاله های درخشان! 
				چراغِ روشنت را به که می دهی؟ 
				 
				شادی از لبانِ تو شکوفا می شود 
				و من پاک می شوم 
				در نهری که میانِ بهارِ خنده های تو جاریست. 
				شعرم را در باغِ تو رها می کنم، 
				این همه کبوترِ سپید برای تو 
				دخترِ آزاده ی شب های نقره  
				و روزهای یاقوت! 
				سبد انارت را به که می دهی؟ 
				 
				فروردین ۱٣۹٣ اِسِن 
 
 
					             
					             
			           		 |