سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

دلواپسی آن ها، و دلواپسی ما


محمدعلی اصفهانی


• قطعاً روزی که نه آتش برخاسته از آن جرقه ی شوم، که آتش زیر خاکستر جنبش، در اولین توفانِ در راه، تمامیت تاریخ این سی و چند سالِ لعنت شده را بسوزاند و دور بریزد، این هر دو تیم را داور، بازنده اعلام خواهد کرد. اما بازی، هنوز تمام نشده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۲ ارديبهشت ۱٣۹٣ -  ۱۲ می ۲۰۱۴


توافق با پنج به علاوه ی یک و دو و سه و چهار، بر سر پرونده ی اتمی ایران، از هر طریق که انجام گیرد، بحرانی دروغین و ساختگی میان نظام ملایان و ارباب بی مروت دنیا را که تا به حال توانسته است پوششی بر بحران های واقعی میان مردم و نظام ملایان باشد به حاشیه خواهد برد.
و این ـ بالقوه ـ به نفع مردم است.
«بالقوه»، یعنی بالقوه. نه بالفعل.
یعنی دارای امکان و پتانسیل ضروری برای بالفعل شدن.
و یا نشدن.

«این که خامنه ای و بزرگتر ها و کوچک تر های او، در جریان مجموعه مذاکرات اخیر هسته یی، «جام زهر» بنوشند، و یا آن که شکر بخورند مهم نیست. مهم این است که تنش های اتمی موجود، هرچه کمتر و سبک تر شوند.
«و مهم این است که ما از کمتر و سبک تر شدن احتمالی این تنش ها، در جهت منافع جنبش، و مطرح شدن مسائل واقعی جامعه، که تحت الشعاع بحران ساختگی اتمی قرار گرفته اند استفاده کنیم» (۱)

درست در آستانه ی نشست و نشست های مهم این ماه به منظور تعیین تکلیف نسبی توافق بر سر پرونده ی اتمی ایران، در محلی سمبولیک ـ که به منظور تحریکِ هرچه بیشتر انتخاب شده بود ـ یعنی سالن اجتماعات سفارت مصادره شده ی آمریکا در تهران، علیه این توافق که هنوز هم معلوم نیست که قطعی شود یا نه، همایشی با نام «دلواپسیم» برگزار شد.

این همایش را به ظاهر، انقلابی ها و ارزشی های دو آتشه یی که «دلواپس» کوتاه آمدن دولت روحانی ـ رفسنجانی از «منافع اسلام و ایران و انقلاب» هستند ترتیب داده اند.
اما بنا به شواهدی و قرائنی، و با توجه به سوابق درخشان بعضی از بازیگران، نباید این احتمال را منتفی دانست که کارگردانان پشت صحنه ی آن کسانی دیگر باشند.
و یا نباشند.

ــــــــــــــــــــــــــــــ

دو سه روز بعد ازین همایش، خبرگزاری فارس، متن گفتگوی خود با دریادار علی فدوی، فرمانده ی نیروی دریایی سپاه پاسداران را منتشر کرده است.

این خبرگزاری که سوابقش در شرارت و تشنج آفرینی و دروغپردازی، و همچنین روابطش با سازمان های اطلاعاتی موزای (در واقع البته متقاطع) بر همگان آشکار است، صرفنظر از این که به هنگام انتشار متن این گفتگو، تا چه اندازه در انتقال حرف های دریادار کذایی، رعایت امانت را کرده باشد، و یا احتمالاً به منظور هرچه تحریک آمیز تر کردن آن حرف ها، در آن ها دستکاری کرده باشد، از قول فرمانده ی نیروی دریایی سپاه پاسداران چنین نوشته است:
«آمریکایی‌ها و همه دنیا هم می‌دانند که یکی از اهداف عملیاتی نیروی دریایی سپاه، از بین بردن نیروی دریایی آمریکاست.»

آیا این سخنی است از سر نادانی و بلاهت، و هارت و پورت های الکی و از اینجور چیز ها؟ یا دقیقاً به صورت حساب شده، و با هدف کمک به اسراییل و جنگ طلبان آمریکا در به شکست رسانیدن تفاهم احتمالی ژنو، مطرح شده است؟ (۲)

ــــــــــــــــــــــــــــــ

محمدجواد کریمی ‌قدوسی «نماینده» ی مشهد و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در «مجلس»، که از گردانندگان فعال همایش «دلواپسیم» است، در همان روز، این بار در جلسه ی محاکمه ی جواد ظریف در مجلس، علاوه بر سخنان بسیار تند و تیز خود علیه ظریف و روحانی و توافق ژنو و غیره و غیره، چنین گفته است:

«اگر آمریکا بخواهد غلطی کند، تمام پایگاه ‌های آن در منطقه شناسایی شده و تمام مراکز آن در بلاد اسلامی زیر دید و تیر رزمندگان مسلمان آن کشورها قرار گرفته است و اگر مقام معظم رهبری می فرماید اگر آمریکا غلطی کند ناو هواپیمابرآن با چند هزار خدمه توسط نیروی دریایی سپاه در آب های خلیج فارس غرق می ‌شود، با همین نیروهاست و اگر آمریکایی ها بخواهند غلطی کنند هزاران امریکایی در سراسر منطقه به اسارت درمی ‌آیند...».

و خطاب به جواد ظریف، اضافه کرده است:
«... آقای ظریف! قدرت موشکی سپاه پاسداران و نظام جمهوری اسلامی در ابتدای امر برای دفاع از ملت، نظام و استقلال کشور و اگر روزی برسد برای نابودی رژیم صهیونیستی است؛ پس چرا بایستی باید ایجاد مانع و سد کرد. شما در جلسه مهمی گفتید ما به همه تعهدات خود در ژنو عمل کردیم و حالا وقت آن است که نیروهای مسلح در برگزاری رزمایش ها کوتاه بیایند...»
«به حول و قوه الهی روزی خواهد رسید که رزمندگان اسلام شاخ و دندان آمریکا را در این منطقه درهم خواهند شکست. مگر اینکه زودتر به کشورشان فرار کنند و بلاد اسلامی را به حال خود بگذارند.»

ــــــــــــــــــــــــــــــ

نام فیلم: شکست یک هیمنه
قیمت: ۱۵۰۰ تومان
تاریخ پخش: ۱۳۸۵
هزینه ی محصول بعد از تحویل کالا درب منزل و یا محل کار، توسط مأمور پست اخذ خواهد شد.
پس از ۲ سال برای اولین بار.
مستندی استثنایی از بازداشت ۸ کماندوی ویژه نیروی دریایی ارتش انگلستان توسط نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آب های خلیج فارس.

ساخت این فیلم تماما بر اساس یک تصادف شروع شده‌ است. گروه تحقیق ما اواخر خرداد ماه سال ۸۳ جهت انجام مراحل پیش تولید برنامه ‌ای در خصوص شمال خلیج فارس در این منطقه حاضر شده بود که ناخواسته درگیر موضوع دیگری می ‌شود.
این گروه ضمن کسب اجازه از قوای نظامی حاضر در منطقه و هماهنگی با دیگر عوامل ساخت فیلم در تهران، و با همان تجهیزات غیرحرفه‌ ای، اقدام به ضبط صحنه‌ های اصلی می‌ کند.
از آنجایی که شخصیتهای شکل دهنده ی فیلم نیز از همان ابتدا متوجه غیر حرفه‌‌ای بودن موضوع می ‌شوند، از ضبط تصاویر حالات و روحیاتشان ممانعت به عمل نیاورده، از مقابل دوربین کنار نمی ‌روند. [!!]

تهیه کننده ی فیلم مزبور، «موسسه ی فرهنگی ـ نرم افزاری آرمان»، یکی از گردانندگان همین همایش «دلواپسیم» است.
عنوان «دلواپسیم» برای همایش کذایی هم خلق الساعه نیست و از روی هوا نیامده است. «دلواپسیم»، نام سی دی بسیار «انقلابی» و «ارزشی» یی است که همین موسسه، در زمستان گذشته، در باب همین دلواپسی، و به منظور تنویر افکار عمومی، کمر همت به انتشار آن بسته بود!

ــــــــــــــــــــــــــــــ

فریدون عباسی که از ریاست سازمان انرژی اتمی برکنار شده است، از سخنرانان همایش «دلواپسیم» بود، و در پایان مراسم، همراه با چند نفر دیگر، به دریافت جایزه ی موسوم به «جایزه ی شهید احمدی روشن» نیز مفتخر شد.
یادمان نرفته است که فریدون عباسی همان کسی است که «به طرز معجزه آسایی»، از ماجرای ترور کارشناسان اتمی ایران توسط اسراییل در پاییز ۱۳۸۹ جان سالم به در برد!

برای لاپوشانی همکاری بسیار محتمل عناصری در سطوح بالای نظام در آن ماجرا (و نیز در ماجرا های مشابه دیگر) عده یی بی گناه را گرفته اند و شکنجه کرده اند و و وادار کرده اند که هرچه از آن ها خواسته اند را «اقرار» کنند، و بعد هم یا اعدامشان کرده اند و یا محکوم به اعدام.

در همان هنگام، با توضیح ابهامات بسیار و حواشی پرسش برانگیزی که در کل ماجرا وجود داشت، مقاله ی مفصلی تحت عنوان «جنبش باید مستقلاً ماجرای ترور های اخیر را پی گیری کند» نوشتم که نمی توان خلاصه اش کرد، و بهتر است که علاقمندان مستقیماً به کل آن مقاله مراجعه کنند. (۳)

ــــــــــــــــــــــــــــــ

اما فکر می کنم که بازخوانی آزاد بخش کوچکی از مقاله یی که سه سال پیش، در حاشیه ی خبر طرح ترور سفیر عربستان در آمریکا، تحت عنوان «با کیمیایشان مس ما زر نمی شود» نوشته بودم (۴) بتواند تا حدودی به روشن تر کردن بحث ما کمک کند:

چه کسانی از این ماجرا ، یعنی از این داستانِ راست یا دروغ، سود می برند؟:

۱ ـ جنگ افروزان درون نظام حاکم بر ایران، که علاوه بر ننگ شراکت در کلیه ی جنایات این نظام، ننگ تلاش برای بر افروختن جنگی ایران بر باد ده را هم بر خود خریده اند: احیاناً در رویای خونین بهره برداری و تمتع از چیزی مشابه آنچه خمینی آن را در زمان جنگ هشت ساله ی ایران و عراق، «نعمت جنگ» می نامید.
سرانجام این «نعمت»، اگرچه برای خمینی همان جام زهر معروف بود، اما برای اینان، همه اش خیر بود و «برکات» نازل شده از آسمان، همراه بمب های صدام، و پرورش یافته و گل کرده در زمین، با خون کودکان مین پاک کن.

اینان، در تمامی اجزای نظام اُلیگارشی واره ی حاکم بر ایران حضور دارند. و شاید بیشتر از همه جا ـ مستقیماً یا به وسیله ی شاخک های خود و نیز عوامل خود ـ در سپاه، و در نیروی موسوم به «سپاه قدس». که این آخری، اساساً از سیستمی بسیار پیچیده، و بسیارمشابه سازمان های با تجربه و به خوبی تعلیم دیده ی تروریستی برخوردار است؛ و کارش هم عمدتاً تروریسم برون مرزی است.

۲ ـ جنگ طلبان آمریکایی و اسراییلی، و به طور خاص، نئوکان ها و همآواهایشان (در این زمینه ی معین) در میان بقیه ی اعضای حزب جمهوری خواه، و نیز حزب دموکرات، و همچنین باز به طور خاص، دولت نتانیاهو.

۳ ـ «متحدان» این دار و دسته، درون «اپوزیسیون» ایران، که سال هاست، از بعد از اشغال عراق به وسیله ی نئوکان ها و تونی بلر ها، لحظه یی و فرصتی را برای بر افروختن آتش جنگ، و حمله ی نظامی آمریکا به ایران از دست نداده اند و نخواهند داد.
لزومی به بردن نامشان نیست. کوس خوشنامی شان را خود با دست خود، بر سر هر بامی، و در پشت هر تریبونی، و در هر مراسمی، زده اند و می زنند.
همراه با اظهار ارادت، و تقدیم مراتب سرسپرگی و آستانبوسی.
و چه با افتخار!
و با عربده کشی، و تهدید به سفره کردن شکم مزدورانی که می خواهند آن ها را از این افتخار بزرگ محروم کنند، و یا حسودی شان می شود و نمی توانند ببینند.

ــــــــــــــــــــــــــــــ

در این که خامنه ای، می خواهد که با دو کارت مختلف بازی کند، شکی نیست. و من قبلاً در مقالات پیشین به این موضوع پرداخته ام. (۵)
اما در مورد معین جمع «دلواپسیم»، مطمئن نیستم که خامنه ای الزاماً پشت قضیه باشد. همچنان که تقریباً به یقین می توان گفت که ذره یی شعور در او ‌ـ که قطعاً او از این یک ذره برخوردار است ـ کافی بود که او در موضع فرماندهی یا تصمیم گیری آنچه «طرح ترور سفیر عربستان در واشنگتن» نام گرفت نبوده باشد.

سخنان دیروز خامنه ای هم که علامت بسیار واضحی به آمریکا در مورد حمایت او از روند مذاکرات است، و پیام آن چیزی به جز تضمین دادن به آمریکا در موافقت خود او با دولت روحانی در این زمینه نیست، احتمال این که او با کارشکنی هایی از نوع «دلواپسیم» موافق نباشد را بیشتر می کند.

این فرض هم که او می خواهد از طریق همایش هایی و حرکاتی از این نوع، به آمریکا بگوید که مخالفت ها با این توافق زیاد است؛ و از این طریق بتواند دست روحانی را در گرفتن امتیاز های بیشتر پُر کند، منطقی به نظر نمی آید.
چرا که در آن صورت، مخالفان اوباما را تقویت کرده است که پیوسته تأکید می کنند که به دلیل مخالفت های شدیدی که در ایران با این توافق وجود دارد، این توافق حتی اگر به نتیجه هم برسد ناکام خواهد ماند.
و تازه، کسی که احیاناً چنین تاکتیک احمقانه یی داشته باشد، خودش هوار نمی کشد که من چنین تاکتیکی دارم:

«حجت الاسلام و المسلمین، استاد پناهیان»، جانشین فرماندهی قرارگاه عمار، و از افراد «جبهه ی پایداری» مصباح یزدی (آخوند مادون تحجر مشکوک به داشتن روابط پنهان و دیرینه با بعضی دستگاه های اطلاعاتی خارجی) آدم پرتی نیست که نداند چه می گوید، بلکه بسیار هم حواسش جمع است.
او در همایش «دلواپسان»، برای تطهیر این همایش، چنین می گوید:
«با پشتیبانی شما، مذاکره‌کنندگان می ‌توانند به موفقیت دست یابند. اگر انقلابیون مطالبات خود را در پشت سر مذاکره‌کنندگان اعلام کنند می توانند قدرت چانه‌زنی مذاکرات را بالا ببرند... من اعلام می‌کنم وزیر خارجه از شما تقدیر کرده و متشکر شما هستند. زیرا آن‌ ها می توانند به قدرت استناد کنند. اگر چنین حرکت‌هایی پشت مذاکرات نباشد نه تنها چرخه انرژی هسته‌ ای بلکه کارخانجات نخواهد چرخید.».

ــــــــــــــــــــــــــــــ

خامنه ای مطابق تاکتیک معنادار خود که بعضی سخنان حساس را معمولاً در جمع پاسداران می زند، دیروز، ۲۱ اردیبهشت، در بازدید از «نمایشگاه محصولات جدید هوافضای سپاه پاسداران»، با صراحت تأکید کرد که:
«من همواره طرفدار ابتکار در سیاست خارجی و مذاکره بوده و هستم و توصیه همیشگی من به مسئولان این بوده که در سیاست خارجی و مبادلات بین المللی هرچه تلاش و ابتکار وجود دارد به کار بندند.»
«همواره»
«طرفدار»
«ابتکار در سیاست خارجی»
«توصیه ی همیشگی به مسوولان»
« سیاست خارجی و مبادلات بین المللی»
«هرچه تلاش و ابتکار».
و این همه، در یک جمله ی مرکب تقریباً سی کلمه یی!

ولی فقیه مفلوک و پر وبال شکسته، که ادامه ی بقای خود را از یکسو در پیشرفت مذاکرات (که تحت نظر خود او خیلی قبل تر از ریاست جمهوری روحانی آغاز شده بود) می بیند، و از سوی دیگر در اطاعت و عدم سرپیچی از منویات آن هایی که او را در پناه حمایت خود گرفته اند، آیا در ضعیف ترین موقعیت خود، محکوم به یک بندبازی خطرناک شده است؟
اینطور به نظر می رسد که پاسخ به این پرسش، مثبت باشد.

او، همچنان که تا به حال دیده ایم، در امر زندان، شکنجه، کشتار، اعدام (چه در حق زندانیان سیاسی و عقیدتی، و چه در حق زندانیان عادی) نه تنها با این «دلواپس» ها و امثال این ها مشکلی ندارد، بلکه اصلاً خودش اصلی ترین طراح و فرمانده ی صحنه است.
و این البته، به یُمن بی عملی و سکوت «جامعه ی جهانی» در این مورد، و حساسیت آن جامعه ی محترم در مورد پرونده ی هسته یی امکان پذیر شده است.
اما در مورد مذاکرات اتمی، به نظر نمی آید که چنین باشد.

خامنه ای البته ترجیح می داد که کار این مذاکرات را از طریق یکی از مهره های خود به پیش ببرد. اما سیر حرکت وقایع، و مجموعه ی تضاد های اجزای تشکیل دهنده ی حاکمیت، از درون، و تضاد مردم با کل حاکمیت، از بیرون، و حضور جنبش سبز که از آغاز فرخنده اش تا به پایان راه، نقشی تعیین کننده و گریز ناپذیر، در تمامی معادلات سیاسی ایران داشت و دارد و خواهد داشت، خامنه ای را ناچار به تمکین در برابر نفر دیگری به نام حسن روحانی کرد که مهره ی رقیب او در قدرت، یعنی مهره ی اکبر هاشمی رفسنجانی است.

و از این گذشته، کلید شیخ حسن، ازمابهترانی است، و فقط با این کلید است که می توان ـ یعنی شاید بتوان ـ قفلی را که ازمابهتران زده اند باز کرد.

ــــــــــــــــــــــــــــ

در اینجا، و در بحبوحه ی چنین نیاز مبرمی که ولی فقیه، به روحانی و رفسنجانی دارد است که این دو تن اخیر، اگر بخواهند، و اگر عرضه اش را داشته باشند، دست بالا را دارند، و می توانند بسیاری از آنچه ادعا کرده اند و وعده داده اند را به خامنه ای تحمیل کنند.

با دولت روحانی ـ رفسنجانی است که به خاطر منافع کاملاً شخصی و جناحی هم که شده باشد، عرضه و شهامت و جسارت یک برخورد جدی و به دور از ملاحظه کاری هایی که چیزی به جز بلاهت مطلق نیستند را داشته باشد، و تکلیف خود را با خودش، با سیطره ی ولی فقیه، و همچنین با فعل و انفعالات به شدت مشکوکی که در جریان است روشن کند.

این تیم، چنین گمان می کند که وقت زیادی دارد. اما با همه ی زرنگی های حسن مارمولکی و اکبرشاهی اش اشتباه می کند.
برای به هم ریختن کل بساطی که این تیم چیده است، شاید یک جرقه ی کوچک، که منجر به آتشی بزرگ شود، و نه فقط اینان، که همه ی ایران را در خود بسوزاند کافی باشد.

از نظر من، که فکر می کنم که در این مورد معین، نظر قریب به اتفاق مردم نیز هست، سرنوشت هیچکدام، چه این تیم و چه تیم رقیب، کوچکترین اهمیتی ندارد.
سرنوشت ایران، اما چرا.
و ایران، در خطر است.
در خطر همان جرقه ی کوچک، که معلوم نیست چه کسانی، در لحظه ی مقرر، خواهند زد و یا نخواهند توانست زد.

قطعاً روزی که نه آتش برخاسته از آن جرقه ی شوم، که آتش زیر خاکستر جنبش، در اولین توفانِ در راه، تمامیت تاریخ این سی و چند سالِ لعنت شده را بسوزاند و دور بریزد، این هر دو تیم را داور، بازنده اعلام خواهد کرد.
اما بازی، هنوز تمام نشده است.
و ما هم نباید فقط تماشاچی این بازی باخت باخت دو تیم رقیب نظام با یکدیگر باشیم.
تماشاچی، همیشه در حاشیه است. و آن که همیشه در حاشیه است، طبعاً در متن نیست.
نه در متن بازی دو تیم.
و نه در متن بازی سرنوشت خویش!
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۳

ــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ مردم را می کُشند و می روند بر سر میز های مذاکره می نشینند ـ به همین قلم ـ ۱۹ خرداد ۱۳۹۱

www.ghoghnoos.org

۲ ـ‌ درباب تلاش های حساب شده به منظور جنگ افروزی، و زدن جرقه ی جنگ، پیش از این، طی سال ها، آن قدر نوشته ام، که شمار نوشته ها از حساب بیرون است، و بهترین لینکی که می توان به آن نوشته ها داد، لینک مستقیم بخش «خبر و نظر» سایت خودمان، «ققنوس» است:

www.ghoghnoos.org

۳ ـ جنبش باید مستقلاً ماجرای ترور های اخیر را پی گیری کند ـ به همین قلم ـ ۱۲ آذر ۱۳۸۹

www.ghoghnoos.org

۴ ـ با کیمیایشان مس ما زر نمی شود (در حاشیه ی خبر طرح ترور سفیر عربستان در آمریکا) ـ به همین قلم ـ ۲۷ مهر ۱۳۹۰

www.ghoghnoos.org

۵ ـ در باره ی بازی خامنه ای با دو کارت، می توان از جمله به دو مقاله ی زیر مراجعه کرد:

سکوت شما در برابر اعدام ها فقط جنایت نیست، حماقت هم هست ـ به همین قلم ـ ۱۰ آبان ۱۳۹۲

www.ghoghnoos.org

چرا سطح مطالبات از روحانی را باید بالا نگاه داشت و بالاتر برد؟ ـ به همین قلم ـ ۱۸ آبان ۱۳۹۲

www.ghoghnoos.org


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست