یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

mosaed821013.htm


ژیلا مساعد



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱٣ دی ۱٣٨۲ -  ٣ ژانويه ۲۰۰۴


 
بازگشت به ابتدا
من از کوزه ای آب نوشيده ام
که ته نداشت
و در خيابان هايی راه رفتم
که کنيزان چشم بسته
با لباس هايی سفيد
برای آزادی آيندگان
تظاهرات می کردند
من غلامانی را ديدم
که چهار دست و پا می دويدند
ژيلا مساعد
 
 
شنبه ١٣ دی ١٣٨٢ – ٣ ژانويه ٢٠٠۴
باد سرخ
ملخ های مرده را
به سفره ی خالی غارنشينان
پرت می کند
غارها
پشت آسمان خراش ها گم شده اند
آدم ها از بس به خود دروغ گفته اند
و از بس به خدای خود ساخته ی خود
کلک زده اند
دلشان می خواهد گاهی
در خلوت خويش
در بی خدايی مطلق
راستگو باشند
کدام کودک شيرخوار می تواند گواهی دهد
که مزه ی شير در سيسيل بهتر است
يا در بغداد
گاوهای مطيع
در خواب کودکان ظاهر می شوند
و قصه های واقعی را تعريف می کنند.
بادهای شنی در سکوت
بر زمين می بارند
قنات های زنده
زير شاهراه های شلوغ
نفس می کشند
من از کوزه ای آب نوشيده ام
که ته نداشت
و در خيابان هايی راه رفتم
که کنيزان چشم بسته
با لباس هايی سفيد
برای آزادی آيندگان
تظاهرات می کردند
من غلامانی را ديدم
که چهار دست و پا می دويدند
و شيادانی که به طمع آينده
ياوه بر پوست درخت خرما
می نگاشتند.
باور کن
وقتی که باد شن
آرام گرفت
ما دوباره ماهی های کوچکی خواهيم شد
که به دنبال قنات های زيرزمينی
به قعر شن فرو می روند.
 
گوتنبرگ - دسامبر ۲۰۰٣
 
ساير آثار نويسنده در آرشيو اخبار روز
 
 
بازگشت به صفحه نخست
 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست