سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

در همه شهرهای دنیا زنی هست


نیلوفر شیدمهر


• آخرین بار در نانت فرانسه بود
دیدمش که خلاف همه
در خیابان می رفت ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۷ اسفند ۱٣۹۲ -  ٨ مارس ۲۰۱۴


 آخرین بار در نانت فرانسه بود
دیدمش که خلاف همه
در خیابان می رفت
و چهره اش
فوران گریه بود—

زنی که ترس نداشت
از دستهای مرتعشش
بلند بلند با خودش حرف می زد
و خجالت نمی کشید—

زنی که هق هقش را پاک نمی کرد
زیپ دامنش را بالا نمی کشید
موهای به هم ریخته اش را نه
مرتب نمی کرد
زنی که فوران گریه بود

/

در همه ی شهرهای دنیا زنی هست
آخرین بار در بن عروس تونس بود
دیدمش که ریملش ریخته بود
صورتش پف داشت
تور سرش افتاده
ولی ابا نداشت—

زنی که گلوله های سیاه زیر چشمش را
پاک نمی کرد
خیالش نبود
که بغض کج وکوله کند ماتیکش را—

زنی که نگران نبود
گونه هایش بی رنگ باشند
در شب عروسی اش
از بی آبرویی نه نمی ترسید
زنی که ابا نداشت

/

در همه ی شهرهای دنیا زنی هست
آخرین بار در کینگستون کانادا بود
دیدمش که در کفش پاشنه بلند می لنگید
زنی که کرست نبسته بود
زنی که اهمیت نمی داد—

زنی که کیفش را از کف خیابان
جمع نمی کرد
توجه نمی کرد به ناخن هایش
که تا بیخ جویده بود—

زنی که پیراهنش لک داشت
زنی که با دهان بی دندان می خندید
زنی که کنار خیابان ایستاده بود
و نه اهمیت نمی داد

/

در همه ی شهرهای دنیا زنی هست
آخرین بار درمشهد ایران بود
دیدمش در خیابان که مانتویش خونی بود
به سمت ماشین ها می رفت
و مهابا نداشت—

زنی که زخم گردنش را
زیر روسری نه نپوشانده بود
زنی که هر چه کنارش می کشیدند
خود را جلو می انداخت—

زنی با موهایی به هم ریخته
زنی که کفش به پا نداشت
که به سمت ماشین ها می رفت
ماشین ها بوق می زدند
و مهابا نداشت

/

در همه ی شهرهای دنیا زنی هست
زنی که با هیچ کس کنار نمی اید
زنی که از زشت صدا شدن نمی ترسد
از هراس هراس ندارد
زنی که از خودش عاصی شده است—

زنی که بهشت را زیر پایش نمی خواهد
لاق گیس هیچ کس نمی رود
بی مهابا ست
سایه ی سوسک روی سرش نمی خواهد—

زنی که نه می خواهد مادر و مادربزرگ باشد
نه دختر بماند
نه خواهری می کند
نه زن می شود
زنی که ابایی ندارد

/

در همه ی شهرهای دنیا زنی هست
زنی که اهمیت نمی دهد وعشوه نمی آید
زنی که لوس نیست وخدمت نمی کند
زنی که راضی نمی کند و خجالت نمی کشد
زنی که نه جفت و جور نمی شود—

زنی که بی گدار به آب می زند
زنی که پس زده نمی شود
که نمی افتد با جفت پا
از سکندری یا از تنه خوردن

زنی که هست و هیچ کس جلودارش نیست
که تا مرز گریه رویین تن شده است
زنی که منتظر هیچ مردی نیست
و بر خلاف همه ی چهره ها
تنها می رود.

/
نیلوفر شیدمهر
باز نویسی: هفتم مارس ۲۰۱۴


 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست