سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آزادی چیست؟


رضا اسدی


• "آزادی" کلمه و یا واژه ای است که بسیاری از مردم را به خود مشغول نموده و در هر بحثی راجع به آن فحص و کاوش می شود. آزادی یک آرزوی مثبتی است که انسان ها حداکثر سعی خودشان را برای به چنگ آوردنش در جهت منافع خویش و دیگران می نمایند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱٣ اسفند ۱٣۹۲ -  ۴ مارس ۲۰۱۴


"آزادی" کلمه و یا واژه ای است که بسیاری از مردم را به خود مشغول نموده و در هر بحثی راجع به آن فحص و کاوش می شود. آزادی یک آرزوی مثبتی است که انسان ها حداکثر سعی خودشان را برای به چنگ آوردنش در جهت منافع خویش و دیگران می نمایند.

چه زمانی بیشتر راجع به آزادی صحبت می شود؟
آن زمانی که در یک مملکت جنگ اتفاق می افتد، موقعی که مردم تحت ظلم و تعدی قرار می گیرند و در حالتی که بخاطر ابراز عقیده و دیدگاه سیاسی زندانی و شکنجه می شوند.
و "آزادی" کلمه ای است که در بسیاری جهات دیگر به کار گرفته می شود، از جمله زمانی که شهروندان به آیین نامه ها و قوانین سیاسی و حکومتی انتقاد وارد می کنند و به آنچه عدم رعایت حقوق شهروندان نامیده می شود اعتراض می کنند.
اغلب انقلابات در خاورمیانه و بسیاری از مناطق دیگر را به مثابه قدمی به سوی رسیدن به آزادی به حساب می آورند. پارتیزان ها، چریک ها و فرقه های مذهبی با پسوندهایی در پس و پیشوند هایی در پیش سعی میکنند که حرکت واعمالشان را در جهت کسب آزادی بنامند. آیا واقعن هر عملیات چریکی، و یا هرگونه استفاده از سلاح را می توان مبارزه برای کسب آزادی نامید؟ آیا حمله نظامی به عراق، افغانستان و دیگر کشورهای آسیا و آفریقا را می شود آزادسازی خواند؟ و آیا دست آورد و ثمره آن انقلابات رسیدن به آزادی بوده.

پس آزادی چیست؟
آزادی آن است که همگان آرزوی داشتنش را دارند و آزادی به آن احساسی گفته می شود که بوی خوش و مطبوعش به مانند رایحه گل های بهاری مشام انسان را نوازش ، امید به زندگی را در روح و جسم تذریق می کند و شادی و نشاط را در جامعه رونق میدهد.

"آزادی" را به پنج روش مختلف میتوان ارزیابی نمود:
- آزادی معنوی، که عمده ترین و اصلی ترین نوع آزادی محسوب می شود.
- آزادی مدنی، که اشاره به آن نوع آزادی دارد که میزانش بستگی به احترامی است که هر فرد به خواسته ها و انتخاب دیگران می گذارد.
- آزادی فعالیت، که در سمت و سوی تعین حق سرنوشت و استفاده از امکانات فردی است.
- آزادی اجتماعی، که به چهارچوب زندگی اجتماعی ربط پیدا میکند که در آن دیگران کمتر برای شخص تعین تکلیف میکنند و فرد نیز تعهداتی در قبال آنها دارد.
- آزادی شخصی، آن نوع از آزادی است که به شهروند اختیار می دهد تا هرکاری را که برای رفاه خودش و اطرافیانش دوست داشتنی و جالب می رسد بدون اینکه خود را متعهد به آنچه دیگران می پسندند بداند انجام دهد

حتی الامکان به توضیح و تعریف این پنج مرحله می پردازم:

آزادی معنوی

آزادی معنوی بدین معنی است که فرد در هر وضع و شرایطی قدرت انتخاب داشته باشد که مثلن:
- دوست دارد گلابی بخورد و یا سیب.
- ترجیح می دهد که با غذا شراب بنوشد و یا دوغ آبعلی.
- دوست دارد که پولش را خرج کند و یا آن را پس انداز نماید.
- ترجیح میدهد که لباس با مارک های معروف و گران قیمت بخرد و یا لباس های ساده و ارزان بپوشد.
- به خدا و یا آیین خاصی معتقد است ویا لائیک و بی ایمان است.
- به حزب و سازمانی گرایش و در آن ها عضویت داشته باشد و یا فعال سیاسی منفرد.

با توجه به این نوع آزادی ها، فرد حق دارد تا از تمامی امکاناتش استفاده نماید. اگر یک سیب و یا گلابی در دست دارد این حق را دارد که به انتخاب خود یکی از آنها را بخورد و دیگری را به دوستش بدهد. در این صورت آن شخص به لحاظ روانی در تصمیم گیری آزاد است. حتی اگر امکانات کمی داشته باشد بازهم این حق را دارد تا آن چیزی را انتخاب نماید که مورد پسندش است. در اساس فرد هرگز در این نوع انتخابات اجبار ندارد. چنانچه کسی او را در انتخاب بین حفظ پول نقد و از دست دادن اموال غیر منقولش قرار دهد و او حفظ پول را ارجح بداند کسی موظف به مجبور نموندش برای از دست دادن نقدینگی و حفظ غیر منقول هایش نیست، چه بسا او ترجیح می دهد تا در وقوع احتمالی خطر و مواجح شدن با دزدی، پولش را در قبال آزادی جسمش از گزند سارق به او بدهد.

آزادی مدنی

اساس آزادی مدنی بستگی به میزان احترامی است که هر فرد به اعمال و کردار دیگران می گذارد. و آن آزادیی است که انسان ها در درون آن برای یکدیگر حد و مرز قایل هستند.
آزادی مدنی وقتی مفهوم دارد که:
- به دیگران و نظراتشان احترام بگذاریم.
- وقتی که آزادانه اظهار نظر نماییم.
- زمانی که به دیگری توهین نکنیم.
- برای ارتباطاتمان حد و مرزی قایل باشیم.

هنوز همگان به اینکه اصولن چه نوع و چه میزان آزادی شامل حال هر شهروند می شود و حد و مرز آن را چگونه می شود تعین نمود هم عقیده نیستند.
بطور عام در آزادی مدنی هرکس آزاد است که هرچه را که می پسندد تا آنجایی که به دیگران خسارت نزند و ضرر و زیانی وارد نکند انجام بدهد.
برای مثال میتوان از مواردی مثل: دزدی، اذیت جسمی، آزار جنسی، دست انداختن و تمسخر نام برد.
در آزادی مدنی آزادی انتخاب وجود دارد که از جمله: آزادی اشتغال، آزادی در مصرف بودجه، آزادی در گوش دادن به هر نوع موسیقی هستند.

برای حفاظت از آزادی مدنی به یک اساسنامه جمعی نیاز است که در آن قید می گردد که هرفرد تا آنجایی آزادی داشته باشد که این آزادی به دیگران لطمه و صدمه وارد نکند. مثلن اموالشان را ندزدد، با آنها بد رفتاری نکند، طبیعت را آلوده و کثیف ننماید. و چنانچه فردی رعایت این موارد را ننماید بجای اینکه با او دست بگریبان شویم و خود اقدام به مجازاتش نماییم، بهتر و به صرفه است تا این کار ها را به پلیس و یا سازمان های مخصوص نگهبانی و حفاظت واگذار نماییم. آنها موظفند تا به مواردی از جمله: دزدی، مزاحمت برای دیگران، گروگان گیری، سر و صدا،ایجاد بوی نامطبوع، ریختن و یا بجا گذاشتن زباله رسیدگی نموده و مجرم را دستگیر و به دادگاه با صلاحیت تحویل دهند تا مستلزم پرداخت جریمه و یا محبوس گردد. از وظایف مراجع قضایی مشخص نمودن میزان جرم است که بر اساس آن مضنون بی گناه و یا مقصرشناخته و تنبیه مناسب برایش در نظر گرفته خواهد شد.
در بسیاری مواقع دادگاه به زندانی نمودن مجرم بدون پرداخت خسارت اکتفا میکند و بدین صورت نه تنها مجرم از کارکردن و پرداخت جریمه به قربانی می گریزد بلکه مخارج زندانش باری بدوش حکومت و مالیات دهندگان خواهد گذاشت. در واقع زندان را باید برای جرایم بسیار سنگین و کسانی که واقعن آزادیشان جامعه را در خطر جدی می اندازد در نظر گرفت.

درست نیست که ما دموکراسی و آزادی را با یکدیگر برابر بدانیم. خیلی از مردم فکر میکنند ساختار دموکراسی با آزادی برابر است. در واقع دموکراسی و آزادی دو موضوع جدا از یکدیگرند. آزادی این اجازه را میدهد که ما بسیاری از کارها و روابطمان را به خواست خودمان ردیف نموده و تنظیم کنیم. اما دموکراسی به یک روش تصمیم گیری اشاره می کند که کدام حق و حقوق برای ما در نظر گرفته خواهد شد. بسیاری از کشورهای اروپای غربی به روش دموکراتیک اداره می شوند در صورتی که نقض حقوق بشر و کمبود آزادی در آن سر زمین ها کاملن مشهود است.
یک مجلس و یا پارلمان دموکراتیک به خوبی قادر به وضع قوانینی است که با آزادی مطابقت نمایند و قوانینی توسط همان مجلس وضع می گردند که مغایر و مخالف با آزادی هستند.
یکی از محسنات دموکراسی این است که در حاکمیت دموکراتیک امکان مخالفت با قوانینی که بر خلاف آزادی عمل کنند وجود دارد.


آزادی فعالیت

آزادی فعالیت نیاز به امکانات از جمله موارد زیر دارد:
برای اینکه متحرک و به هر مکان که نیاز داریم برویم نیاز به دوچرخه، موتورسیکلت، اتوبوس، ماشین سواری، مترو، ترام، قطار، هواپیما و کشتی داریم.
وقتی میتوانیم استعدادمان را نمایان نماییم و میزان درک و فهممان را عمومی کنیم که رادیو، تلویزیون، روزنامه و اینترنت در اختیارمان بگذارند.
برای زندگی بهتر نیاز به پول است که از طریق شغل مناسب و یا کمک هزینه از دولت قابل تامین است. بالطبع از اشتغال پول بیشتری عایدمان خواهد شد تا از کمک های دولتی. بدون شک با پول بیشتر به آزادی مناسب تری دست پیدا خواهیم نمود. پس با تلاش خودمان میتوانیم شانس دسترسی به آزادی و زندگی بهتر را بالا ببریم. در اکثر کشورهای جهان حقوق بیکاری به شهروندان داده نمی شود که این عدم حمایت از بیکاران معضلی بر معضلات جوامع عقب افتاده می افزاید.

زمانی می شود از آزادی در فعالیت صحبت نمود که دارای دو پای سالم و قوی و قادر به هرگونه اظهار نظری در جامعه باشیم که نمونه اش برخورداری از آزادی بیان در مطبوعات و رسانه هایی مثل رادیو و تلویزیون است. اینطور آزادی را می شود آزادی فعال نامید. زمانی می توان صحبت از آزادی بیان کرد که محدودیت و استثاء در به اختیار گذاشتن رسانه های جمعی وجود نداشته باشد.

چنانچه در آمدمان کم باشد برای خرید مایحتاج مورد نیاز دستانمان بسته است. پس میشود گفت که مردم فقیر از آزادی های کمتری برخوردار هستند که آن را نمی توان "آزادی فعالیت" نامید.
یک ارتباط بین آزادی مدنی و آزادی فعالیت وجود دارد و آن این است که آزادی مدنی این امکان را به شهروندان میدهد تا آزادی عمل داشته باشند و فضایی برای آنها به وجود خواهد آورد که قدم به پیش بگذارند و در انجام امور جمعی فعال شوند و خواسته های خودشان را هم عملی نمایند. و فرق دیگر آزادی در فعالیت و آزادی مدنی در بی انتها بودن ظرف آزادی مدنی و محدودیت حجم آزادی فعالیت است.
آزادی مدنی یا وجود دارد و یا ندارد. اما نمی شود در مورد وجود و یا غیر وجود آزادی فعالیت قضاوت نمود. چرا که این نوع آزادی نسبی است. هیچ زمانی نمی شود گفت که بطور کامل آزادی در فعالیت وجود دارد چرا که همیشه میشود به بی انتهایی نیازها و کمبود امکانات فکر نمود. آزادی در فعالیت چیزی است که به میزان معینی بدست می آید و مشکلش این نیست که چرا بعضی ها غنی هستند و دیگران در فقر زندگی می کنند. واین اختلاف به خاطر این است که ثروتمندان بیشتر از فقرا پول در اختیار دارند و از قدرت خرید بالاتری بهره مند هستند. در عوض ثروتمندان مشغولیات شغلی بیشتری دارند که منجر به نقصان آزادی در فعالیت آنها میگردد.

آزادی اجتماعی

آزادی اجتماعی نشان ازساختاری دارد که تصمیم دیگران در سرنوشت ما اثر کمتری می گذارد و ما نیز تعهد عمده ای در قبال آنها نداریم. منظور آن آزادی است که به ارتباط با دیگران گره خورده باشد. اگر دیگران بخواهند در یک فضای غیر دلخواه بمانند گروه مافیا و فرقه های مختلف در سرنوشت افراد دخالت و آزادی آنها را محدود و مخدوش نمایند بدون شک به آزادی اجتماعی آنها خسارت وارد خواهند نمود.
بطور خلاصه اینکه آزادی اجتماعی اشاره به مواردی دارد که هر فرد برای خودش و دیگران انجام خواهد داد و نشان از:
- آزادی در تصمیم گیری فردی.
- آزادی در انتخاب اینکه با چه کسی همراه باشیم.
- آزادی در انتخاب زوج و زندگی مشترک.
- آزادی در امورات و اداره زندگی شخصی.
دارد.

چنانچه در ارتباطات اجتماعی به دیگران اجازه تصمیم گیری و دخالت در زندگی خصوصی خود بدهیم به این معنی است که آزادی اجتماعی خود را محدود نموده ایم.
به عنوان مثال، ازدواج میتواند آزادی اجتماعی هر دو طرف را محدود نماید. چنانچه هر دو نفر دارای یک حساب بانکی باشند و یکی از زوج ها بخواهد از آن حساب برای خرید مورد نیازش برداشت نماید، باید رضایت و موافقت همسرش را بدست بیاورد و در بعضی مواقع مجبورند تا یک تصمیم گیری و انجام کاری را مشترکن انجام بدهند.
مسئولیت و تعلیم و تربیت فرزندان نیز آزادی اجتماعی والدین را محدود می نماید. انسان مجبور است تا تحت هر شرایط اعم از اینکه تمایل داشته و یا نداشته باشد از فرزندانش بخوبی حفاظت کند. گاهن بنای زندگی مشترک بر تبعیت یک طرف از طرف مقابل گذاشته می گردد که این حالت نیز آزادی اجتماعی را محدود می نماید.
در عین حال میتوان زندگی مشترک را بر اساس رعایت آزادی های بیشتر بنا نهاد تا هر کدام در تصمیم گیری ها و ارتباط با دیگران آزادی بیشتری داشته باشند.

چنانچه ما در وضعیتی قرار بگیریم که بطور مداوم خود را در قبال دیگران متعهد ببینیم و یا حد اقل چنین برداشتی داشته باشیم، به این معنی خواهد بود که در محدودیت آزادی اجتماعی قرار داریم. یک نمونه اش این است که ما مکررن مورد سئوال و درخواست همسایه قرار بگیریم تا در امورات تعمیر خانه و یا انجام کارهای دیگرش به ایشان کمک کنیم. و یا انتظار می رود تا در جشن ها و مراسم تدفین و مناسبت های دیگر مجلس آرایی نماییم و در انجام کارهایی صنفی فعال باشیم. انگار که بر پیشانی ما نوشته و ثبت نموده اند که چه موافق و یا مخالف باشیم این وظایف به عهده ما گذاشته شده است و بدین ترتیب خود را در آزادی اجتماعی محدود می بینیم.

پس آزادی اجتماعی نیز آن چیزی نیست که بطور کامل در دسترس انسان قرار بگیرد.
بخشی از آزادی اجتماعی به قراردادی که برای اشتغال می بندیم مربوط می شود. چنانچه مجبور باشیم در یک سلسله مراتب اداری بطور مداوم دستورات مافوق را اجرا نماییم، بدین مفهوم است که از آزادی شغلی کمتری برخورداریم، و اگر یک کار دفتری با برنامه ریزی مرتب و مسئولیت مشخصی داشته باشیم و خود در ردیف نمودن امورات تصمیم بگیریم از آزادی شغلی بالاتری برخورداریم
آزادی شخصی
آزادی شخصی آن است که انسان کاری را که به آن علاقه دارد و برایش جالب است بدون دریافت دستور و فرمان مداوم از بالاتر و هیچگونه پیش و پس فرض هایی به تنهایی و یا با همکاری دیگران انجام دهد. و دیگر نمونه های این آزادی به ترتیب زیر هستند:
- آزادی در پوشیدن لباسی که خود می پسندیم هرچند که به نظر دیگران زشت و مسخره بیاید.
- آزادی در نوع آرایش موی سرمان، در حالی که مورد انتقاد قرار بگیریم.
- آزادی در انجام کارهایی که دیگران آن را عجیب و غریب میدانند.
- آزادی در انجام کارهایی که دیگران از ما انتظار انجامش را ندارند: چرا که دختر هستیم، چرا که زن هستیم، چرا که جوان هستیم، چرا که مرد هستیم وچرا که پیر هستیم.
- آزادی در اینکه هیچکس ما را مجبور به قبول عقاید و مذاهب مخالف میل خودمان نکند.
- آزادی در ابراز نظر و عقیده بدون ترس و وحشت از دستگیری و شکنجه. و این مورد در قرارداد کشورهایی که عضو سازمان ملل به ثبت رسیده و برای تمامی اعضا لازم الاجرا است.

پس زمانی از آزادی فردی برخورداریم که به این فکر نکنیم که دیگران در مورد ما چطور قضاوت خواهند نمود. چنانچه به عنوان یک دختر به میل و رغبت خود در ورزش بدنسازی شرکت می کنیم که از نظر بعضی ها عجیب و غیر منتظره به نظر می رسد، نباید به خاطر خوش آیند آنها با توقف آن ورزش، آزادی خود را محدود نماییم. اگر بخاطر عدم علاقه درانجام کاری پیشرفت نداشته باشیم، بهتر است تا به شغلی روی بیاوریم که استعدادش را داریم و به انجامش علاقمندیم.
چنانچه دایمن سعی کنیم تا خواست های دیگران را برآورده نماییم، اتکاء به نفسمان را از دست خواهیم داد، و فعالیتمان را محدود خواهیم نمود. و چنانچه مقید به این باشیم که مسافرت در روز جمعه سیزدهم ماه شکوم ندارد و ممکن است که تصادف کنیم و یا پایبند به انواع خرافه های مشابه آن باشیم چرخمان لنگ خواهد زد و از قافله پیشرفت عقب خواهیم ماند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست