سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

ما رستگار گردیم


اسماعیل خویی


• دست ار کشد زمانی از قارقار قاری ،
بتوان شنید شاید گلبانگی از قناری ۰

چون می رسد گدایی ناگه به شهخُدایی ،
کس را نمی پذیرد الّا به جان نثاری ۰ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۴ بهمن ۱٣۹۲ -  ٣ فوريه ۲۰۱۴


 
به دوستِ فرهیخته ام،
محمود جانِ باغبان



دست ار کشد زمانی از قارقار قاری ،

بتوان شنید شاید گلبانگی از قناری ۰

چون می رسد گدایی ناگه به شهخُدایی ،

کس را نمی پذیرد الّا به جان نثاری ۰

ماییم و روزه خواران ؛ شیخ است و روزه داران :

ماییم و بزمِ یاران ؛ شیخ است و سوک و زاری ۰

ماییم و می گساران ، سرخوش تر از بهاران ؛

شیخ است و خون گساران ، سرخوش به خون گساری ۰

خوانَد صحیفه ی دین این قاری ی بد آیین:

بانگ اش زناله ی سگ بدتر به زوزه واری !

ماییم و شادخواران ؛ شیخ است و پاسداران ؛

ماییم و کامرانی ؛ شیخ است و خر سواری !

در ما هر آنچه بینی فردایی است و تازه ؛

در او هر آنچه یابی پیراری است و پاری ۰

در سینه دل بیفسُرد ، شور و سرورِ او مُرد :

از بس که تیرها خورد با زخم های کاری ۰

امّا خِرَد بپوید ، و اُمّید راه جوید :

تا برگ و سبزه روید ، تا رودهاست جاری ۰

ما راست شوری از نو ، سور و سروری از نو ؛

کز دور نوری از نو تابد ز رستگاری ۰

ما رستگار گردیم : زیرا که در نبردیم

با شیخِ آدمی کُش ، این تازی ی تتاری ۰

این جانشینِ ضحّاک ، سفّاک تر ز سفّاک ،

آموزگارِ ترفند ، استادِ نابکاری ۰

بر گرد ِ او تباهی ، در هیأت ِ سپاهی ،

مرگ آرد و سیاهی واندوه و سوگواری ۰

وآنان که زیرِ بارند او را خدا شمارند :

ای داد از این حماقت ! فریاد از این حماری !



هجدهم آذر ۱٣۹۲،

بیدرکجای لندن


 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست