سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کبری باید زنده بماند!


مصطفی اسدپور


• در لابلای سطور این سرگذشت، مردم در تجربه روزمره شان ستم کشی زنان، بیحقوقی مفرط زن در آن جامعه، تبعیض بدون در و پیکر، بی پناهی زنان در مقابل قانون و شرع و عرف و فرهنگ و بالا و پایین جامعه را جلوی صحنه رانده اند. وجدان بیدار آن جامعه متفق القول در پی مقصر اصلی، انگشت اتهام را متوجه خود رژیم ساخته است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۴ شهريور ۱٣٨۵ -  ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۶


پرونده محاکمه و مجازات کبری رحمانپور بار دیگر در دستور سیستم قضایی جمهوری اسلامی قرار گرفته است. میخواهند اعدامش کنند. در فاصله کوتاهی تدارک همین سرنوشت برای شهلا جاهد هم اعلام شده است. اداهای و ادعای "دادگستری" مقامات رژیم و رقص آنها حول "ترازوی عدالت"   در این وسط مستهجن، نامربوط   و زیاد از حد   مسخره است.   نه فقط کبری و همسرنوشتانش، بلکه نوک تیز موج جدید احکام اعدام و اجرای آن در ملاء عام توسط رژیم اسلامی رو به همه مردم در ایران دارد. هر ناظر صحنه سیاسی ایران چشم بسته تشخیص میدهد که دارند زهر چشم میگیرند. رو به مردم قدرقدرتی و ظرفیت قساوت خویش را یاد آور میشوند. بیرون کشیدن پرونده کبری رحمانپور سنگ تمام رژیم در این سیاست است. جمهوری اسلامی در صدد است بر کشمکش میان خود و مردم بر سر سرنوشت کبری و شهلا به نفع خود نقطه پایان بگذارد. پیامشان به سادگی اینستکه تا این حکومت هست، مردم در هزار و یک عرصه زندگی قربانی خواهند شد، بساط اعدام دایر خواهد ماند، توقع و شعور و   خواست و اعتراض مردم   هم راه بجایی نخواهد برد!
 
کبری رحمانپور فقط یک متهم و مجرم در یک پرونده جنایی نیست. او فقط یک انسان نگونبخت با سرنوشتی   توام با یک تراژدی نیست. بیشتر از هر چیز، کبری رحمانپور یک سمبل مهم در ذهن انسانهای آگاه و نوعدوست معاصر در فضای سیاسی ایران بحساب میاید. سرگذشت کبری رحمانپور و نامهای دیگری از جمله شهلا جاهد و نازنین هم که به آن اضافه شدند، مشخصه حرکت بسیار گسترده ای در میان مردم در ایران و سراسر جهان علیه رژیم حاکم در ایران و برای دفاع از   انسانیت و عدالت هستند. ظاهرا پرونده و تحقیقات و بازجویی ها یک قاتل مستحق مجازات را جلوی چشمها میگیرند، اما مردم این حب را قورت ندادند. برای آنها، این نه "اولیای دم" که خود جمهوری اسلامی است که کمر به قتل کبری بسته است. مردم   رژیم، قانون و حکومتش را زیر ضرب گرفته اند.
 
ماجرای کبری و همسرنوشتان او بسیار سریع صفحه "سوانح" در روزنامه ها را ترک کرد و به مشغولیت عمومی برای دردهای مهم اجتماعی تبدیل گشت. کبری برای مردم سرپلی بود که زمینه ها و دلایل و ریشه های رویداد را زیر ذره بین قرار دهند. در هر مراجعه به این پرونده، مردم هزاران هزار کبری ها ، زنان و دختران محروم و ستمدیده را در معرض قضاوت قرار داده اند   که چگونه در قعر تباهی و استیصال و ستم دست و پا میزنند. در لابلای سطور این سرگذشت، مردم در تجربه روزمره شان ستم کشی زنان، بیحقوقی مفرط زن در آن جامعه، تبعیض بدون در و پیکر، بی پناهی زنان در مقابل قانون و شرع و عرف و فرهنگ و بالا و پایین جامعه را جلوی صحنه رانده اند. وجدان بیدار آن جامعه متفق القول در پی مقصر اصلی، انگشت اتهام را متوجه خود رژیم ساخته است. این مردم داعیه ای از سرنوشت صدها هزار همکار و همسایه و همکلاسی خود در یک قدمی نابودی روحی و فیزیکی و روحی و روانی و اخلاقی را در دست گرفته اند. کیست در سراسر دنیا نداند و نبیند که جمهوری اسلامی خود سرمنشا انواع آدم کشی، تروریسم، شکنجه، باندهای سیاه چاقو کش خیابانی، شلاق، بریدن دست و اندام مردم در ملاء عام است؟ حول   پرونده کبری رحمانپور موج گسترده ای از اعتراض عمومی علیه جمهوری اسلامی در سراسر جهان شکل گرفته و رشد کرده است.   این تحرک نمیتوانست بجز با سمپاتی و حمایت قلبی همراهی گردد. شخصیتهای این موج اعتراضی به   چهره های محبوب   آن جامعه تبدیل گشته اند. این فضای اعتراضی علیه حکم اعدام، علیه قصاص، علیه سنگسار، علیه قوانین ارتجاعی هنوز هم در حال رشد است. کبری رحمانپور سمبل این موج است. او باید زنده بماند.
 
هیچ کس بهتر از مردم ایران نمیداند که برای یک نفس راحت، برای سلامتی جامعه، و از جمله برای برقراری عدالت راهی بجز درافتادن مستقیم با رژیم اسلامی وجود ندارد. داستان زندگی زنی به نام کبری رحمانپور در تقاطع دست و پنجه نرم کردن این مردم با جمهوری اسلامی قرار گرفته است. سرنوشت او با این اعتراض همخوانی پیدا کرده است. زنده ماندن او سمبلی برای زور و قدرت مردم در این کشمکش بحساب میاید. کبری رحمانپور در نامه ای از ترس و کابوس خود میگوید. در خارج از زندان، اما، هنوز کار زیادی از دست همگی ما برای کنار زدن این کابوس برمیاید. موج موجود اعتراضی علیه جمهوری اسلامی هنوز هم میتواند دست رژیم اسلامی را از سرنوشت کبری رحمانپور و هم سرنوشتان او کوتاه کند. هنوز هم میتوانیم سنگسار را برای سالهای طولانی به پستوهای بایگانی این حکومت برگردانیم.
ما، مردم در ایران، بها و تلفات زیادی را بجرم زندگی کردن تحت این حکومت، و در مصاف برای خلاص شدن از این حکومت متحمل شده ایم. کبری رحمانپور، سمبلی برای ماست که این رنج و تلفات دیگر بس است. کبری و زنده ماندن او برای همگی ما، حکمی از مبارزه جویی و عدالت خواهی و حقانیت ماست.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست