سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

تشدید اختناق در ایران و وظیفه ای عاجل


م. چشمه


• در چنین اوضاعی، امر آگاهی رسانی بدون وقفه و گسترده به مردم ایران، بویژه قشرهای مستعد و جوان آن از هر زمان دیگری مبرم تر است. آیا حیرت انگیز نیست که در چنین شرایطی بخش بزرگی از اپوزیسیون، چه چپ و چه راست، در داخل و خارج کشور، اینچنین با حرارت با کمک ۷۵ میلیون دلاری (البته تا کنون نسیه) دولت آمریکا به اپوزیسیون ایران مخالفت میکند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۲ شهريور ۱٣٨۵ -  ۱٣ سپتامبر ۲۰۰۶


دیروز در اخبار آمده بود که جمهوری اسلامی روزنامه شرق و ماهنامه "نامه" را بعلل واهی و مضحک، از جمله جازدن الاغ بجای اسب آنهم از نوع هاله دار آن، در کاریکاتوری در روزنامه شرق، توقیف کرده است. در همین روز یکی از سایتهای اینترنتی گزارش کرد که جمهوری اسلامی تا کنون متجاوز از ۱۰ میلیون سایت اینترنتی را در ایران فیلتر و بلوکه کرده است. همین هفته گذشته نیز در اخبار آمده بود که مأمورین جمهوری اسلامی تا کنون در یورش اخیر خود بیش از ۱۰۰ هزار آنتن ماهواره ای را از بامها و منازل مردم جمع آوری کرده اند. از قرار رژیم نه تنها به جمع آوری آنتنها بسنده نکرده، بلکه گویا فرستادن پارازیت از طریق پخش امواج بالقوه سرطان زا را از تهران به سایر شهرستانها نیز بسط داده است. تأیید ارقام فوق البته کار آسانی نیست، اما واقعیت آنستکه رژیم در زمینه مسدود کردن کلیه کانالها و منابع اطلاع رسانی و لگدمال کردن کامل آزادی بیان و قلم، حقیقتاً مصمم شده است. بگفته اصلاح طلبان حکومتی شدت و حدت اختناق کنونی در زمینه انتشار و سانسور کتاب و اجازه پخش فیلمهای "مجاز" در تاریخ ایران سابقه نداشته است. گویا راه یافتگان به مجلس هفتم آخوندی اخیراً باین فکر افتاده اند که کتابفروشی ها و کتابخانه های عمومی را نیز از فیلتر سانسور جدیدی گذرانده و کتابهای "ناباب" را از قفسه ها خارج نمایند.
 
تشدید اختناق در جمهوری اسلامی و تمرکز سیستم اطلاع رسانی در دست مرتجعترین باند حاکمیت اسلامی نه فقط ناشی از ترس حاکمان از آگاه شدن مردم، بلکه در حال حاضر بی ارتباط با انتخابات آتی شوراهای شهر و روستا و مجلس حبرگان و مهمتر از آن بی ارتباط با مذاکرات اتمی رژیم با غرب و جلوگیری از پخش کلیه تحلیلها و نظرات متفاوت با خط رسمی رژیم نمیتواند باشد. در عین حال، گسترش چنین اختناقی در آغاز قرن بیست و یکم نه فقط ناشی از وحشت، بی اعتمادی و تباهی رژیمی ناهمزمان و قرون وسطائی است، بلکه همچنین ناشی از حالت بی حسی و رخوت جامعه ای پراکنده، افسرده، نا امید و نسبتاً نا آگاه است؛ جامعه ای که تنها راه فرار را در مهاجرت جوانان نخبه از میهن (متجاوز از ۲۰۰ هزار در سال) و پناه بردن تعداد بیشتری به افیون میداند؛ جامعه ای که طیف باصطلاح ملی- مذهبی و اصلاح طلب دینی اش علیرغم متجاوز از ربع قرن شرارت و فساد حاکمان تحت لوای اسلام هنوز حاضر نیست دل از آنان کنده و دست اتحاد به سمت "غیرخودی ها" دراز کند؛ جامعه ای که قشر بورژوا، مرفه، نسبتاً آگاه و سکولارش نیز بخاطر عافیت طلبی و گرفتن ماهی از آب گل آلود و چنگ انداختن به خرده ریز های آقازاده ها حاضر نیست کوچکترین بهائی برای آزادی بپردازد.
 
  اکنون مدتی است که به باور من، بویژه پس از سپری شدن دوران اصلاح طلبان حکومتی، عده ای از مفسران سیاسی در ارزیابی از سطح آگاهی سیاسی مردم ایران غلو میکنند. اشاره به دو مورد شاید نشانده این واقعیت باشد که در چنین ارزیابی هائی میبایست جانب احتیاط را رعایت کرد. انتخاب احمدی نژاد در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری با بیش از ۱۷ میلیون رأی حاکی از آنست که تبلیغات متمرکز از طریق شبکه های رادیو- تلویزیونی قدرتمند رژیم و شبکه های امنیتی- نظامی- آخوندی در شرایط فقدان دستگاه تبلیغاتی و آگاهی رسان موثر اپوزیسیون در تحمیق بخش مهمی از مردم بسیار موثر بوده است. در مورد دوم نیز همراهی و هم نظری بخش مهمی از نیروهای بالقوه مخالف رژیم در داخل و خارج کشور با پروژه اتمی جمهوری اسلامی، بیانگر آنستکه استفاده زیرکانه حکومت از یک سیستم تبلیغاتی مدرن توانسته است متأسفانه حس یک ناسیونالیسم کاذب را در میان لایه های وسیعی از مردم ایران دامن زند.
  
در چنین اوضاعی، امر آگاهی رسانی بدون وقفه و گسترده به مردم ایران، بویژه قشرهای مستعد و جوان آن از هر زمان دیگری مبرم تر است. آیا حیرت انگیز نیست که در چنین شرایطی بخش بزرگی از اپوزیسیون، چه چپ و چه راست، در داخل و خارج کشور، اینچنین با حرارت با کمک ۷۵ میلیون دلاری (البته تا کنون نسیه) دولت آمریکا به اپوزیسیون ایران مخالفت میکند! آیا فی المثل نمیتوان از دولت آمریکا درخواست کرد که در صورتیکه کماکان به ترویج دمکراسی در خاورمیانه اصرار دارد، بخشی از این بودجه احتمالی را در جهت تخصیص یک کانال ماهواره ای بمنظور ارتباط مستقیم اینترنتی مردم ایران، خارج از دسترس رژیم، قرار دهد؟ و یا نمیتوان تقاضای ایجاد یک یا چند کانال رادیو ماهواره ای (بسبک رادیو های جدید اتومبیل) نمود؟ دست کم آیا نمیتوان خواهان کمک به راه اندازی یک رادیو موج کوتاه و یا متوسط قدرتمند برای اپوزیسیون شد؟
 
به باور من در شرایط تشدید اختناق و سانسور در ایران، ایجاد شبکه های کارساز اطلاع رسانی مدرن و بویژه اینترنت فیلتر نشده برای مردم ایران امری بسیار حیاتی است و همانگونه که در گذشته نیز بدان اشاره کرده ام، مساله سازمانیابی و وحدت اقشار پیشرفته مردم میتواند به دور پاسخگوئی بچنین نیازی تحقق پذیرد. در واقع میتوان با یک تیر دو نشان زد.
 
۲۲ شهریور ٨۵


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست