سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

برزخ ماهی سیاه کوچولو


علی کریمی


• بهرنگی با نگاهی به غایت هستی و با فضیلت انسان دوستی، ما را با ماهی سیاهش از صخره ی خمودگی و سنگریزه های عادت و خرافه که آکنده از تباهی و تکرار است ، نه به آخر جویبار که به آغاز افق های خودباوری، شکفتن و گرانمندی کم پیدای انسان می خواند. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۶ شهريور ۱٣۹۲ -  ۲٨ اوت ۲۰۱٣


 شادمانی و شوربختی حاکم بر قصه ماهی سیاه کوچولو، تراژدی حاکم بر وضعیت انسان در برزخ خودآگاهی است. تا انسان تا به"من" خود نمی پردازد، هر شرایط اجتماعی و زیست بومی برای او واقعیتی است که در شرایطی معین و در جایی از جهان می بایستی رخ داده باشد . به دیگر سخن، زندگی همین است که می بایستی بوده باشد و هست. حال این وضعیت بهشت و بستری در فرادستی و راحتی و امن باشد، یا دوزخی در فرودستی و تنگدستی و ستم. نه آن برو و بیای بی درد سر، کسل کننده می نماید، و نه این آمد شدن پر ادبار و جانکاه بی اعتبار.
زندگی در روزمره گی و به هر حال و روال می گذرد.ارزش های اخلاقی و مادی، نرم های پذیرفته وایدار جامعه اند. ارزش هایی که در تاروپود جامعه تنیده و در ذهن و زبان مردم جا خوش کرده، و رفته رفته آگاهی و شعور جمعی را شکل و سمت و سو، می دهند.
اما همین موقعیت واقعاَ موجود بشری چه بسا ذهنیت عضوی از اعضا جامعه را در پرتو داده های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به چالش بکشد، و او به برکت دانسته های خویش ارزش های پذیرفته شده و بی تردید عصر خویش به چالش بکشد، بر آن می شود تا از این چهارچوب به ظاهر توانمند فراتر رود، که در روند خود او را بر آن می دارد تا جهان و کاینات و خویشتن خویش را، ژرفتر بنگرد. نگرشی که در خود دگرگونی روحی و روانی را در راستای برون رفتن و برترشدن از وضعیت خردی و نابالغی انسان (به گفته ی کانت) با خود دارد. به دیگر سخن "فاعل شناسنده" قدم به عرصه ی هستی می گذارد.
از همان آغاز پرسشگری و شک و رد ارزش، انسان شناسنده خود را رو در روی جامعه و به ویژه
قدرت حاکم می بیند. از آن ببعد او موجوی می شود مجزا از دیگران که می بایست او را مهار کرد و پایید.
ﻣﺎهﻲ ﺳﻴﺎﻩ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﮔﻔﺖ:« ﻣﻲ ﺧﻮاهﻢ ﺑﺮوم ﺑﺒﻴﻨﻢ آخر ﺟﻮﻳﺒﺎر ﮐﺠﺎﺳﺖ
ﻣﺎدرش ﻣﻴﺎن ﺣﺮﻓﺶ دوﻳﺪ و ﮔﻔﺖ:« اﻳﻦ ﺣﺮﻓﻬﺎی ﮔﻨﺪﻩ ﮔﻨﺪﻩ را ﺑﮕﺬار ﮐﻨﺎر
هﻤﺴﺎﻳﻪ ﮔﻔﺖ « : ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ، ﺑﺒﻴﻨﻢ ﺗﻮ از ﮐﻲ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻋﺎﻟﻢ و ﻓﻴﻠﺴﻮف ﺷﺪﻩ ای و ما را خبر نکردی؟"
هﻤﺴﺎﻳﻪ ﮔﻔﺖ « : ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ، ﺑﺒﻴﻨﻢ ﺗﻮ از ﮐﻲ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻋﺎﻟﻢ و ﻓﻴﻠﺴﻮف ﺷﺪﻩ ای و ما را خبر نکردی؟"
دﻳﮕﺮی ﮔﻔﺖ:« ﻓﻘﻂ ﻳﮏ ﮔﻮﺷﻤﺎﻟﻲ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﻣﻲ ﺧﻮاهﺪ »
بیداری و هشیاری تکانه ای است که با تمامی شگرفی و شوری که در انسان می آفریند، هم هنگام درناک و تراژیک است. تراژیک نه از آن رو که درد همیشه به طور طبیعی همراه دانایی است، بلکه   به علت ویژگی های تاریخی و اجتماعی است که پرسشگری و دانایی، گناه و گستاخی نام می گیرند و فاعل شناسنده را در زنجیره ای از بایستن و نبایستن ها درگیر می سازد. زیرا که او گرچه مانند دیگران نیست اما هستی او بدون هستی دیگران بی معناست. او هم میلاد معنوی خویش را در پرسنده گی می یابد و هم طرد و نفی و ای بسا مرگ خویش را در آن ناهماوایی با دیگران. بی شک بارها خود را هم شوربختانه از منظر واقعیت موجود می نگرد ( که در ان محکوم است) و هم شادمانانه در راستای خرد فرزانه گان به خود آگاهی و خودباوری خویش می اندیشد.
اندوه بار آن هنگام است که ارزش های غایی فرزانه گان با ارزش های رایج و غالب جامعه همخوانی ندارند و ضرورت های حاکم و اقتدار گرایانه در بستری است که رویارویی فرد را با جمع اجتناب ناپذیر می کند. و داوری در مناسبات اجتماعی به سود و حقانیت جمع و زیان یا نیستی فرد می باشد . که خود زنی و پوچ انگاری و هرز رفتن توانمندی های پاره ای از برانگیختگان و اندیشمندانه جامعه از نتایج اقتدار همه ی آن مناسباتی است که نمی بایستی بوده باشند.
پسزمینه قصه ی ماهی سیاه کوچولوی با همه ی چیدمان های ایده الیستی و خوش ساخت صمد بهرنگی ، تراژیک و شاید می بایستی گفت ترسناک است. جامعه ای با دوازده هزار عضو، تنها یک تن خردسال پرسنده و جوینده را در خود دارد. جامعه ای که" جهان برایش جویباری است که همیشه بوده و خواهد بود . نقل به معنی از قصه) جامعه ای جزم اندیش، خود فریب و در انکار "دیگر شدن" آشوب در ذهن و زبان روای جاری نکردنش، جای شگفتی دارد.
بهرنگی با نگاهی به غایت هستی و با فضیلت انسان دوستی، ما را با ماهی سیاهش از صخره ی خمودگی و سنگریزه های عادت و خرافه که آکنده از تباهی و تکرار است ، نه به آخر جویبار که به آغاز افق های خودباوری، شکفتن و کرانمندی کم پیدای انسان می خواند.
علی کریمی- دبی

 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست