سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

جامعه شناسی ناکارآمدی احزاب سیاسی در ایران
برخی ریشه های اجتماعی و سیاسی ناکارآمدی احزاب


شاهو حسینی


• با بررسی زمینه های شکل گیری احزاب سیاسی در دو نوع از جوامع یکی جوامع دمکراتیک و دیگری جوامع غیر دمکراتیک به نظر می رسد که در ابتدا بعد نرم افزاری تحول یعنی بعد اندیشه دچار تغییر و تحول می گردد سپس با شکل گیری گفتمان جدید و دمکراتیک بعد سخت افزاری شامل نهادها و ساختارهای سیاسی و اجتماعی متناسب با آن شکل می گیرند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ٣۰ تير ۱٣۹۲ -  ۲۱ ژوئيه ۲۰۱٣


مقدمه:
بدون شک احزاب پل ارتباطی مطمئنی میان جامعه و حکومت به شمار می روند. به تعبیری احزاب ابزار خوراک دهنده سیاسی به شمار می آیند. شات اشنایدر معتقد است که احزاب سیاسی یکی از شاخصه های مهم دولتهای مدرن هستند. به طوریکه از یک سو موجد دمکراسی می باشند. و از سوی دیگر دمکراسی مدرن بدون حضور و فعالیت احزاب قابل دوام و تصور نیست. احزاب سیاسی در واقع از دستاوردهای مهم بشر در روند تکاملی آنها در عرصه ی سیاسی طی قرون نوزده و بیست هستند. به طوریکه آن را مهم ترین ابتکار نظام سیاسی مدرن به حساب می آورند. آنچنانکه علمای سیاسی آنها را برای جوامع مدرن و گذار به مدرنیته ی سیاسی حیاتی می دانند. زیرا مهم ترین نهاد برای برخورد با تضادها و ناهمگونیهای سیاسی موجود در جوامع به شمار می روند. در نتیجه احزاب از یک سو به تضادها و ناهمگونیهای موجود در جامعه مشروعیت می بخشد و آنها را شفاف و منظم می کند. و از سوی دیگر به عنوان ابزار کاهش تظادها و جلوگیری از حاد شدن ناهمگونیها مورد استفاده قرار می گیرد.
احزاب پدیدهای اجتماعی-تاریخی هستند که بعد از پیدایی پارلمان و نظام انتخاباتی، به صورت کمیته هایی در خارج از پارلمان توسط طبقات صاحب منافع برای کسب کرسیهای پارلمان به وجود آمدند. به طوریکه پس از پایان انتخابات کار این کمیته ها نیز پایان می یافت. اما با گسترش و تحکیم پایه های نظام پارلمانتاریستی، این کمیته ها توسعه یافته و در ادامه بصورت سازمان یافته تر و دائمی فعالیت خود را ادامه دادند. و به صورت احزاب امروزی. برای کانالیزه کردن مطالبات طبقات وقشرهای گوناگون جامعه و به عنوان بخش اساسی جامعه مدنی ظاهر شدند، در واقع احزاب نتیجه‌ی تضادها و شکافهای اجتماعی-طبقاتی جامعه بوده که برای برآورده کردن مطالبات حامیان خود برای کسب قدرت سیاسی فعالیت می کنند
انواع جوامع و احزاب سیاسی
بدون تردید نقش دوتیپ از جوامع راکه درآن ها احزاب شکل می گیرند نمی توان نادیده گرفت: اول جامعه ی که مدرنیته ومدرنیسم به خصوص مدرنیته سیاسی راپشت سرگذاشته است.دوم،جامعه ی که ازمدرنیته گذرنکرده و مدرنیسم در آن به صورت گزینشی و نیمه کاره صورت گرفته.روشن است.درجامعه ی اولی که مدرنیته را به طور کامل با پذیرش دگر اندیشی تجربه کرده،حزب یااحزاب سیاسی وضعیت بهتری درجهت نمایندگی کردن جامعه و انجام وظایف خویش دارند.اما،درجامعه ی دومی که مدرنیته تجربه نشده است ومدرنیسم هم به گونه نیمه کاره تجربه شده است،دگراندیش پذیری وجودندارد.ازاین رو،وضعیت احزاب سیاسی نابسامان است، و احزاب در وضعیت ناپایداری به سر می برند،
در جامعه ای که مدرنیته سیاسی را به صورت اصلاح دینی ( پروتستانیزم(، نفوذ عقل گرایی، امانیسم، عبور از مشروعیت ماورایی به مشروعیت زمینی، قانون گرایی که در آن قانون برآیند مطالبات همه اقشار و طبقات اجتماعی است، جدایی حوزه خصوصی ازعمومی، جدایی دین از سیاست، ظهور جامعه مدنی پویا و شکل گیری دولت مدرن پشت سر گذاشت احزاب سیاسی پایدار شکل گرفت،
اما در ایران به دلیل بازتولید مداوم استبداد، تداوم مشروعیت ماورایی به صورت اندیشه فره ایزدی حاکمان تا قبل از انقلاب و اندیشه ولایت مطلقه فقیه بعد از انقلاب، عدم تفکیک حوزه خصوصی از عمومی، اختلاط دین و دولت، عدم شکل گیری دولت مدرن با وجودتلاشهای ناقص و نیمه کاره رضاشاه برای شکل دادن به دولت مطلقه مدرن و عدم شکل گیری جامعه مدنی پویا، هیچ گاه احزاب سیاسی پایدار با کارویژهای خاص خود شکل نگرفت، به طور کلی فربگی قدرت شخصی و پوپولیسم در ایران همواره حکومت ها را بی نیاز کرده از دردسرهای احزاب مستقل

فربگی قدرت شخصی حاکم و احزاب سیاسی
. پویش احزاب سیاسی در بستر فعالیتهای سیاسی و دست به دست شدن قدرت در دمکراسیها بدون شک مهمترین عامل در پیشگیری از انباشت قدرت در دست حاکم است،بطوریکه مطابق آموزهای عقلی، قدرت فساد می آورد و قدرت مطلق مطلقاً فساد می آورد. در واقع احزاب وگروههای مستقل سیاسی پدیده‌های مدرنی هستند. که با تغییر در ساختار سیاسی و قرائت از حاکمیت و ظهور رقابتهای انتخاباتی ظهور کردند. بدون شک احزاب در جوامع باز و دمکراتیک نشانه‌ی اصالت و اهمیت شکاف‌های متراکم اجتماعی و گسترش جامعه‌ی مدنی است. به طوریکه احزاب سیاسی باعث جریان یافتن قدرت سیاسی میان گروههای مختلف و به عبارتی تکثر حاکمان و شکل گیری روند قدرت مقطعی گردید. آنچنانکه قدرت واگذار شده در عین برگشت پذیر بودن، به واسطه ی بالانس قوا به صورت تفکیک قوا، مورد کنترل و نظارت قرار می گرفت. در نتیجه شکل گیری این تحولات افزایش انباشت، تمرکز و کنترل حکومت بر منابع و ابزارهای قدرت را از میان برداشته و موجبات سهیم شدن جامعه در تعیین سرنوشت خویش به صورت گسترش مشارکت و رقابت سیاسی را موجب گردید
تردیدی نیست انقلاب مشروطه سرآغاز شکل گیری احزاب و نظام حزبی در ایران بود.. در این دوره احزاب سیاسی در وضعیت گذار ازجامعه ای سنتی وبه لحاظ سیاسی پاتریمونیالیستی ظهور کردند. اگر چه بسیاری از افراد متنفذ دوباره ودر قالبی نو مدیریت سیاسی را برعهده گرفتند. اما بسیاری از شخصیتها ی جدید سیاسی نیز که فاقد پایگاه اجتماعی سنتی در ادوار گدشته بودند. به صورت شخصیتهای کاریزما ظاهر شدند. وتصور می رفت. که با گسترش تفکرات واندیشه های مدرن، شاهدگذار از این وضعیت به شکل دیگر مشروعیت مدیران سیاسی که مشروعیت قانونمند است باشیم. اما باز تولید مداوم استبداد به دلیل عدم شکل گیری و گسترش جامعه مدنی و مناسبات اجتماعی- اقتصادی خاص جامه ایرانی که ریشه در فرهنگ اجتماعی و دینی خاص ایران داشت. مانع از این گذار شد بطوریکه ما مرتب شاهد مدیران فربه شده‌ی به وسیله قدرت هستیم. با بررسی تاریخ تحولات سیاسی در ایران بعد از مشروطه متوجه خواهیم شد که روند دمکراتیک جهت انتخاب مدیران سیاسی هیچ‌گاه در ایران شکل نگرفت و حاکم همواره از قدرتی بیکران برخوردار بود
به طور کلی در بررسی حکومت‌های استبدادی و خودکامه در ایران متوجه می‌شویم که انحصارگری حکومت به عنوان یگانه مالک قدرت و تمرکز قدرت در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، بروکراتیک و نظامی باعث شده که هیچ‌گونه عرصه و حوزه‌ای با عنوان حوزه ی مدنی که بر قدرت سیاسی نظارت داشته باشد شکل نگیرد. بنابراین حکومت مالک کل جامعه بود. نتیجه آن‌که درجایی که هیچ حق و حقوقی جدای از حکومت برای جامعه متصور نیست، قانونی نیز برای تحدید قدرت بلامنازع حاکم و پیشگیری از فربگی حاکمیت وجود ندارد. در حالی‌که شکل‌گیری دولت مدرن در اروپا منجر به تبیین و تعریف جغرافیای قدرت دولت توسط قانون و در چهارچوب قانون گردید. در ایران عصر پهلوی جغرافیای قانون را قدرت حکومت تبیین و قدرت در همان چهارچوب تعریف می‌شد. بنابراین حکومت همواره در بالای هرم سیاست تنها و یگانه حضور دارد
پوپولیسم در ایران
تردیدی نیست کنش سیاسی، معرف فهم سیاسی مردم جامعه است، که براساس میزان جامعه پذیری فرد تعریف می شود. در واقع جامعه پذیری فرآیندی می باشد، که طی آن کنشهای اجتماعی انسان در زمان و در قالب نهادهای اجتماعی شکل می گیرد.
بخشی از جامعه‌پذیری که درحوزه سیاست و مربوط به کنش‌های سیاسی مردم می باشد، جامعه پذیری سیاسی است. جامعه براساس جامعه پذیری سیاسی گرایش‌ها، نگرش‌ها و معیارهای سیاسی خود را از نسلی به نسل دیگر منتقل می کند. در جوامع توسعه یافته به لحاظ سیاسی و دمکراتیک که در آن ساختار دولت مدرن تکوین یافته و ملت سازی به شیوه ای اختیاری و نه اجباری و بر اساس احترام به ارزش‌ها و فرهنگ اقلیت‌ها (در کشورهای کثیر المله) انجام گرفته است. (ملت سیاسی بر خلاف ملت قومی ـ فرهنگی که بنیادش بر عناصر عینی قوم، زبان و دین قرار گرفته مبتنی بر قراردادی ارادی است و فرض اساسی آن بر رضایت شخص استوار می‌باشد. به عبارتی دیگر ملت سیاسی بر خلاف ملت قومی ـ فرهنگی که بر اساس ارزش‌ها و ویژگی‌های عینی اکثریت غالب و به صورت اجباری بنا شده گروه‌های گوناگون قومی ـ زبانی و مذهبی را در بر می‌گیرد.) دولت مشروعیت خویش را از قانون و در فرآیند رقابتی قانونمند و مساوی و نه حذفی کسب می کند. قانونی که سمبل خواست‌ها و اراده حقیقی و اتحاد مردم است.درچنین جوامعی مطبوعات مستقل،گروههای همسانان،خانواده ومهمتر از همه احزاب سیاسی ومستقل که هرکدام نماینده،تفکر گروهی خاص از مردم جامعه هستند.جامعه پذیری را انجام می دهند.بنابراین در چنین جوامعی هدف از جامعه پذیری، تربیت شهروندی با فرهنگ سیاسی و بینش سیاسی بالااست و هدف از مشارکت مردم نیز در انتخابات‌ها پیگیری مطالبات سیاسی و مدنی می باشد. ( فارغ از هر آئین، مذهب و نژاد ) اما در جوامع توسعه نیافته به لحاظ سیاسی و توتالیترکه ملت سازی در آن به شیوه‌ای اجباری و با ابزار قدرت انجام گرفته و فرهنگ ملی آن ریشه در فرهنگ اکثریت غالب دارد و بر اساس حذف و انکار فرهنگ سایر اقلیت ها (در کشورهای کثیر المله) انجام می‌گیرد. جامعه‌پذیری توسط نهاد حکومت و بر اساس ارزش و هنجارهای مطبوع و مورد تایید انجام می‌گیرد و خانواده‌ها نیز موظف به تکثیر و گسترش این فرآیند در میان فرزندان خویش هستند. در چنین جوامعی میان دولت و ملت رابطه‌ای رئیس ـ مرئوسی وجود دارد، که ناشی از قرائتی کهنه وکلاسیک از حاکمیت است. در چنین نظام‌هایی هدف از جامعه‌پذیری تربیت فرد برای اطاعت از ارزش‌های حاکمیت و به تبع آن نیز هدف از مشارکت اعلام وفاداری اجباری مردم نسبت به حاکمیت با برانگیختن حوزه ی غیرعقلایی و احساسی در مردم به صورت پوپولیستی می‌باشد. بدون تردید، قدرت عمل پوپولیسم در چنین جوامعی ناشی از ضعف در توان تفکر خردمندانه است. زیرا هر چه تفکر خردمندانه بیشتر و شعور و آگاهی سیاسی بهتر باشد، عملگرایی پوپولیسم تضعیف می‌شود. اگر چه قدرت عمل و مانور حرکت‌های پوپولیستی زیاد و در کوتاه مدت موفقیت آمیز است، اما این حرکت‌ها فاقد اندیشه، تفکر آگاهانه و خردمندانه‌ای هستند. به همین دلیل است که حکومت‌های ایدئولوژیک با ایجاد نهادهای پوپولیستی و سازماندهی مردم حول این نهادها با محوریت ایدئولوژی حاکمیت، در مقابل حرکت‌های مدنی که در تلاش برای رشد نگرش‌های خردمندانه و عقلایی می باشد، دست به بسیج سیاسی می‌زنند؛ تا بدین شکل مانع از به ثمر نشستن اندیشه‌های دموکراتیک شوند. با این اوصاف نیروی پوپولیسم تنها نیروی تخریب و انهدام است و توده‌ها به غیر از عقاید و اندیشه‌هایی که برنامه‌ریزی شده توسط نهادهای ایدئولوژیک به آن‌ها القا می‌شود، از داشتن هر گونه رای و اندیشه‌ی مستقلی عاجزند.
به طورکلی ویژگی‌های جامعه‌‌ی توده‌ای را می‌توان چنین بیان کرد:
الف) استحاله‌ی شخصیت خود‌آگاه.
ب) برتری و سلطه‌ی ماهیت ناخودآگاه.
ج) هدایت شدن افکار و تحریک احساسات به وسیله‌ی تلقین به سویی واحد.
بدون شک در کنار سایر لغات و اصطلاحات سیاسی پوپولیسم نیز واژه ای دشوار، مبهم و در عین حال جالب می باشد. پوپولیسم به عنوان یک ایدئولوژی در مواقع بسیار حساس و بحرانی به میدان آمده و به تکیه گاه رهبران برای هم راهی و هم رأیی کردن تودها با خود، تبدیل می شود. اما در هر حال پوپولیسم با وجود تظاهر به انقلابی گری و جلب حمایت بسیار تودهای مردم در لحظات بحرانی، در ادامه راه از اصلاحات بنیادی باز می ماند و در دراز مدت کارایی و پتانسیل خویش را از دست داده و بی رمق می گردد. به همین دلیل از آن به عنوان ایدئولوژی کوتاه مدت و گذار یاد می شود، پوپولیسم در برابر ظهور تخصص و پیچیدگی در یک نظام سیاسی که به صورت ظهور احزاب، نظام حزبی، انتخابات و نظام نمایندگی ظاهر می شود. به شدت واکنش نشان داده و مخالفت می ورزد. و با آن به دلیل بازدارندگی غیرحضوری و در اصل برای پیش گیری از برانگیختن تعقل و خودآگاهی مردم توسط نهادهای مدنی مبارزه می کند. به عبارتی دیگر پوپولیسم واکنشی منفی به نظامهای سیاسی مبتنی بر نمایندگی پنداشته می شود. به طوریکه حتی در مواردی بسیار علیه دمکراسیهای نوپا و تحمیل دیکتاتوری به عنوان ابزاری موثر برای بسیج تودها در برابر مظاهر مدرنیت به کار می رود
علمای سیاسی، در بحث از شکل‌گیری پوپولیسم بر این نکته تاکید می‌کنند، که این شرایط عموما در جامعه‌ای توده‌ای به وجود می‌آید، که در آن اعضای جامعه به دلیل عدم حضور جامعه‌ی مدنی و در نتیجه احزاب و گروه‌های مستقل، فاقد تعلق به گروه‌های مستقل انجمن‌های آزاد سیاسی و شغلی هستند. آن‌ها در بحث از ویژگی‌های جامعه‌ی توده‌ای اظهار می‌دارند که در چنین جامعه‌ای روابط شخصی افراد وگسترش سازمان‌های دیوانی متمرکز به زیان جامعه‌ی مدنی و گروه‌های واسطه میان فرد و حکومت رشد می‌کنند. در حالی‌که در نظامهای دمکراتیک برخلاف نظامهای توتالیتر مشارکت به طور حقیقی نشان از جامعه پذیر شدن فرد براساس ارزشها وایستارهای جامعه دارد. وتصویر واضحی از احساس مسئولیت جامعه در قبال سرنوشت خویش دارد. در این نظامها مشارکت کنشی ارادی وناشی از مسئولیت است.که نشان از فرهنگ و.بینش بالای سیاسی دارد. امادر نظامهای توتالیتر به دلیل حاکم بودن تنها یک تفکرو اندیشه واجازه ندادن به ظهور افکار دیگرجامعه فاقد شعور و بینش متکثر سیاسی است.
در یک نظام پوپولیستی، حکومت به صورت فعال در تغییرات اجتماعی ـ اقتصادی، حضور دارد. بنابراین یکی از ابعاد محوری فعالیت حکومت‌ها در یک چنین جامعه ا‌ی، ایجاد و حفظ یک سازمان قدرتمند و سلسله مراتبی است، که بتواند اقدامات و تصمیمات امر شده را کنترل کند. حکومت در چنین جوامعی برای دستیابی به این الزامات نیاز به توجیه علمکردهای خویش دارد. برای نمونه در طول دوره‌ی حکومت پهلوی‌ها بر ایران همواره با استفاده از ناسیونالیسم به عنوان ایدئولوژی،‌ جامعه را بر اساس نژاد (آریایی) سازماندهی می کردند. و با تلاش برای جامعه‌پذیری کردن جامعه بر اساس اصول و ارزش‌ها و فرهنگ اکثریت غالب شکل دادن به یک جامعه‌ی بسته‌ی توده‌ای در صدد تحکیم و تداوم حکومت سلطانی خود بودند. همچنین پس از انقلاب نیز مذهب به عنوان ایدئولوژی و چهارچوبی مطلق برای سازماندهی مدیریت جامعه و جامعه‌پذیر کردن توده‌ها بر اساس آموزهای دینی و ایجاد جوی پوپولیستی اهمیت یافت. به طوریکه با پیروزی انقلاب اسلامی، شکل‌گیری حکومت دینی، ظهور الگوی مشارکت توده‌ای و نهادهای انقلابی، آرام آرام قدرت از پایین به بالا قبضه شد. شیوه‌ی قبضه‌ی قدرت جهت یک‌دست کردن ساختار سیاسی توسط این نهادها در واقع به صورت تشویق مشارکت توده‌ای و بسیج سیاسی (پوپولیستی) بود.

کلام آخر:
با بررسی زمینه های شکل گیری احزاب سیاسی در دو نوع از جوامع یکی جوامع دمکراتیک و دیگری جوامع غیر دمکراتیک به نظر می رسد که در ابتدا بعد نرم افزاری تحول یعنی بعد اندیشه دچار تغییر و تحول می گردد سپس با شکل گیری گفتمان جدید و دمکراتیک بعد سخت افزاری شامل نهادها و ساختارهای سیاسی و اجتماعی متناسب با آن شکل می گیرند، به عبارتی بهتر ابتدا نهادهای نامرئی که همان اندیشه و گفتمان می باشد شکل می گیرد، سپس نهادهای ظاهری و نظام سیاسی – اجتماعی متناسب با آن در جامعه شکل می گیرد، به طوریکه با بررسی روند گذار به دمکراسی ابتدا گفتمان و اندیشه های آن به صورت نهادهای نامرئی توسط اندیشمندان شکل گرفته و در نهایت دولت مطلقه مدرن، پارلمان و احزاب سیاسی و دولت های مدرن دمکراتیک شکل می گیرند و در این میان احزاب سیاسی به عنوان محصول روندهای دمکراتیک و به عنوان چرخ دنده نظام دمکراسی برای تسهیل روندها ظهور میکند، اما در ایران احزاب سیاسی محصول این روند نیستند، در واقع در ایران احزاب سیاسی برای شکل دادن به جامعه ای دمکراتیک و گذار به دمکراسی در غیبت بخش اساسی که همان گفتمان و اندیشه می باشد، شکل گرفت، و چون در این روند بسیار ناقص از تحولات سیاسی ایران حلقه های بسیاری موجود نمی باشند، طبیعی است که احزاب دچار سردرگمی می شوند و عهده دار وظایفی می شوند که، وظیفه آنان نیست به نظر می رسد در ایران مشکل بود یا نبود احزاب سیاسی نیست، بلکه مشکل نبود گفتمان و اندیشه ای دمکراتیک به عنوان نقشه راه در جامعه است، تا بر اساس آن شخصیتهایی آگاه به عنوان شهروند در جامعه ظهور کنند، و این شهروندان آگاه موجد احزاب سیاسی مطابق تبار مطالبات خود باشد، و با توجه به فقدان احزاب سیاسی و نظام رقابتی حزبی و در نتیجه جامعه ی مدنی ضعیف، این مسئولیت با دولت است البته دولت نوساز و کارآمد با احساس مسئولیت نسبت به آینده مردم و کشور و البته دولت غیر رانتیه ، و به عنوان یک طرح میان مدت، به عنوان مهمترین لایه ی تحول در ایران از جانب دولتهای کارآمد تحول فرهنگی خواهد بود، به صورت ایجاد فضا برای تربیت شهروند آگاه و مدرن به عنوان بستر و پیش زمینه سایر تحولات.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست