سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بچه های اشکلون، محسن مخملباف،و نامه روشنفکران!


تهمورث کیانی


• اغلب عملیات نظامی اسرائیل، خاصه آنها که موجب قتل غیرنظامیان می شود، با محکومیت گروههای حقوق بشر اسرائیلی و شمار زیادی از شهروندان این کشور مواجه می شود. تا کنون، اما، یک بار نشده که صدایی از سوی کشورهای اسلامی، عربی، گروه های سیاسی طرفدار حقوق فلسطینیان، در برابر حمله به غیر نظامیان اسرائیلی به اعتراض بلند شود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ٣۰ تير ۱٣۹۲ -  ۲۱ ژوئيه ۲۰۱٣


          اشکلون شهر کوچکی در جنوب اسرائیل است که نزدیکی آن به غزه در سالهای اخیر آن را به هدف مقدم موشک های بی هدف و متعدد حماس و سایر نیروهای جهادی مقیم غزه تبدیل کرده است. یکی از این موشک ها در آوریل ۲۰۱۱ با هدف قرار دادن اتوبوس مدرسه موجب قتل دانش آموزان شد. نرخ آسیب روحی در میان کودکان و غیر نظامیان این شهر کوچک،به گزارش برخی منابع مستقل،کمتر از این نرخ در میان ساکنان غزه نیست.(۱) کودکان فلسطینی به مراتب بیشتری،البته،در موشک پرانی مشابه اسرائیل تا کنون جان باخته اند. دو تفاوت عمده،اما،این موشک پرانی ها و قتل غیرنظامیان از دو سو را از هم متمایز می کند. یک تفاوت درباره حمله کنندگان است. اغلب ناظران بی طرف تأیید می کنند که اسرائیل تا کنون به ندرت موشکی یا گلوله ای را به قصد کشتن کودکان شلیک کرده اند. وزارت دفاع اسرائیل اغلب با ارسال بمب های هشدار دهنده و پخش اعلامیه ها پیشاپیش درباره حمله هوایی هشدار داده و از غیر نظامیان می خواهد تا محل را ترک کرده یا دست کم در جایی پناه بگیرند. سخن بر سر توجیه عملیات نظامی اسرائیل نیست. اینگونه هشدار ها،البته،موجب توجیه عملیات نظامی اسرائیل نمی شود. این شیوه اسرائیل،اما،دست کم،می تواند تفاوت رهیافت آنها را با حماس و گروههای متحد آن نشان دهد. اتوبوس مدرسه ،اما،با آگاهی از ترکیبِ مسافرانِ آن هدف قرار گرفته بود،همچنانکه سایر موشک های پرتابی از غزه،نیز،به مناطق کاملأ مسکونی پرتاب می شوند.
      تفاوت عمده دیگر- که موضوع این نوشته است-،اما،به واکنشی برمی گردد که از سوی بسیاری از افراد و گروهها به این موشک پرانی ها نشان داده می شود. اغلب عملیات نظامی اسرائیل،خاصه آنها که موجب قتل غیر نظامیان می شود،با محکومیت گروههای حقوق بشر اسرائیلی و شمار زیادی از شهروندان این کشور مواجه می شود. تا کنون،اما،یک بار نشده است که صدایی از سوی کشورهای اسلامی،عربی،گروههای سیاسی طرفدار حقوق فلسطینیان،در برابر حمله به غیر نظامیان اسرائیلی به اعتراض بلند شود. این گروهها،اما،لحظه ای برای محکوم کردن حملات اسرائیل به غیرنظامیان فلسطینی،و به طور کلی هر گونه پاسخ دفاعی و تلافی جویانه اسرائیل، درنگ نکرده اند. در این جا نگارنده بر آن نیست تا درباره پاسخ های نظامی اسرائیل و ارتباط آن با جغرافیا،اندازه،و تراکم جمعیتی این کشور،و منازعه اعراب و اسرائیل گفتگو کند و آنرا به فرصتی دیگر می گذارد. در اینجا سخن درباره دو گونه کاملأ متضاد از واکنش ها است.
      آنچه در همه این واکنش ها به چشم می آید تبیعض آشکاری است که در نگاه به دو گروه از غیر نظامیان و کودکان به چشم می آید. این دو گروه از آدمیان،البته در ملیت،نژاد،و مذهب از هم متمایزند؛ یک گروه با ملیتِ اسرائیلی و مذهب یهودی است،و دیگری با ملیت فلسطینی و مذهب اسلام است. برخلاف ادعای اغلب گروههایی، که همواره و بی درنگ به محکومیت اسرائیل می پردازند و در برابر حمله به غیرنظانیان اسرائیلی به سکوت مرگبار خود ادامه می دهند،نگاه و مواضع اغلب آنها دارای وجه یهود سیتیزانه،تبیعض آمیز،و غیر حقوق بشری است. بررسی جدی این مواضع روشن می کند که آنها یک جانبه و بر پایه ها و پیشداوریهای مذهبی،نژادی،و سیاسی تبیعض آمیز استوار است،اگر چه ممکن است برخی از این افراد و گروهها از این مسئله آگاهی نداشته باشند. یهودی ستیزی تنها به مخالفت و تبیعض آشکار بر ضد یهودیان منحصر نمی شود. مثال های متفاوتی در این باره می توان برشمرد؛ مثلأ،برخی افراد و گروهها هنگام نام بردن از کارل مارکس،نیوتن،هنریش هاینه،کافکا،فروید،انشتاین،چامسکی،و صدها هنرمند،نویسنده،و مصلح نام آور یهودی به خاستگاه مذهبی آنها اشاره نمی کنند،اما هنگامیکه جان نگروپانته از سوی جرج بوش سفیر ایالات متحده در عراق شد- و از اتفاق یک یهودی بود- بسیاری هنگام اشاره به او نخست از مذهب او نام میبردند. پس از تعویض او و انتصاب زلمی خلیلزاد،اما،این کسان به مسلمان بودن او اشاره نمی کنند.(۲)
      مثال ها ی اشغال و حمله نظامی- که ظاهرا موجب بیشتر فراخوان های تحریم اسرائیل است-،اما،روشنگرتر اند. جامعه بین المللی اسرائیل را مسئول اشغال سرزمین های فلسطینی می داند و خواستار عقب نشینی اسرائیل به مرزهای پیش از ۱۹۶۷ است. برخی،اما،چنان به این موضوع می نگرند گویی اسرائیل تنها کشوری است که جایی را اشغال کرده و در چنگ خود نگه داشته است. نخست،آنها فراموش می کنند که پس ازاستقلال اسرائیل- که بر مبنای رأی سازمان ملل رخ داد- برای چهل سال کشورهای عربی به کمتر از "به دریا ریختن یهودیان" راضی نمی شدند. به علاوه،بیش از شصت سال است هندوستان کشمیر را برخلاف رأی سازمان ملل اشغال کرده است. در زمان اشغال کشمیر هندوستان هیچ بهانه امنیتی نداشت و تنها اهمیت کشاورزی و استراتژیک کشمیر موجب اشغال بوده است. کسی از کشمیر بر آن نشد تا ساکنانِ هندوستان را به دریا بریزد،با اینهمه،اما،بیرحمی نظامی هند،بر اساس گزارشات معتبر،به مراتب گسترده تر از عملیات نظامی اسرائیل در غزه و ساحل غربی بوده و هست. کشورهای اسلامی،اما،با هندوستان رابطه حسنه دارند. ترکیه در یک قرن گذشته هر گاه هوس کرده اند به تلافی حمله ای از سوی کردها،به عراق لشکر کشی کرده،می کشند و تار و مار می کنند. دولت ترکیه،اما،عضوی مهم از کنفرانس اسلامی است و اخیرأ هر روز در برابر اسرائیل- که وسعتی به مراتب کمتر از ترکیه دارد و موشک پرانی ها می تواند زندگی مردم و اقتصاد آن را مختل کند- دم از حقوق فلسطینیان می زند. عراق کردها را بمباران شیمیایی کرد و هزاران تن از ایرانیان غیر نظامی را در مناطق کاملأ مسکونی به قتل رساند. دولت بعثی عراق نیک می دانست در هیچ کدام از آن مناطق چریکی مسلح پنهان نشده است که امنیت شهروندانش را به خطر انداخته باشد. پاکستان- با حمایت مالی چند کشور ثروتمند عربی- با پشتیبانی از طالبان همچنان مانع برقراری آرامش و امنیت در افغانستان می شود و طالبان هر روز دهها کودک و غیر نظامی را سر بریده یا هدف بمب میکنند. بهانه پاکستان تنها تقویت قدرت اسراتراتژیک خود در برابر هندوستان است. کشورهای عربی حامی آن نیز با جمهوری اسلامی رقابت می کنند. برخلاف اسرائیل،هیچکدام در معرض موشک پرانی پراکنده نیستند.
       این مثالها نباید موجب شوند تا در برابر ادامه اشغال ساحل غربی رود اردن از سوی اسرائیل سکوت کرد. سکوت در برابر اشغالگری در بقیه نقاط جهان و مستثنی و تابو کردن اسرائیل تا حدی که سفر به آن،گفتگو با آن،تعامل با آن،و نادیده انگاشتنِ این همه دستاورد علمی و فرهنگی و اقتصادی این کشور کوچک،اما،روشنگر نکته ای است: عناصر قویِ یهود ستیزی و تبیعض در بسیاری از مواضع ضد اسرائیلی نهفته است. چرا عده ای اینهمه اسرائیل را ویژه کرده اند. متمایز کردن و ویژه کردن یک فرد یا یک گروه از مردم،نوعی نژاد پرستی یا ،دست کم،ناسونالیسم کور افراطی است. ویژه کردن و متمایز کردن یک کشور و افراط در موضع گیری بر ضد آن و سکوت مرگبار در برابر نقض حقوق انسانی مردم آن نیز،تبیعض آمیز و نژاد پرستانه است.
      برخلاف برخی گروههای روشنفکر و سیاسی کمپ ضد اسرائیلی که نگاه حقوق بشری خود را به اسرائیلیان تعمیم نمی دهند،دولت های عربی،اما،نگاهی کاملأ سیاسی به این قضیه دارند. ضدیت با اسرائیل به عاملی تبدیل شده است تا این دولت ها- که اغلب فاسد و ناکارا هستند- بر تمام بی کفایتی خویش سرپوش بگذارند. جمهوری اسلامی،نیز،نگاهی سیاسی به اسرائیل داشته و از تبدیل کردن خود به پیشاهنگ ضدیت با اسرائیل اهداف سیاسی خاصی دارد. صرف نظر از آنکه برخی محافل حکومت اسلامی موضعی یهود ستیزانه و تبیعض آمیز دارند،جمهوری اسلامی،اما،با حمله بیشتر به اسرائیل از گسترش تضاد عرب و فارس و شیعه و سنی - که هر دو به زیان برنامه سیاسی جمهوری اسلامی و اختلاف آن با غرب است- سود می جوید. این سیاست تا پیش از "بهار عربی" و اوج گیری تنش بین شیعه و سنی- به سبب جنگ داخلی در سوریه- با موفقیت از اتحاد اعراب بر گرد ایالات متحده برای فشار و حمله به ایران ممانعت کرد. بنابراین،حتی مواضع حکومت های منطقه در برابر اسرائیل،به رغم نادرستی و زیانبار بودن آن،از سیاست و مواضع دوگانه و تبیعض آمیز برخی گروههای روشنفکر و سیاسی در برابر مسئله اسرائیل و فلسطین،مفهوم تر و درک آن ساده تر است. موضع گروهی از روشنفکران در مخالفت با آقای مخملباف نیز از همین سنخ است.
       نگاه تبیعض آمیز مذکور در موضع گیری بر ضد شرکت مخملباف در فستیول فیلم اسرائیل به خوبی نمایان است. آقای مخملباف پیش از سفر به اسرائیل به روسیه رفت تا فستیول فیلم آن کشور را ریاست کند. صدای اعتراض از کسی،اما،برنخاست. مگر عملیات نظامی روسیه در چچن و داغستان و حمله به غیر نظامیان آن مناطق به مراتب از عملیات نظامی اسرائیل در غزه گسترده تر نبوده است؟ همین حکم را درباره اغلب کشورهای بزرگ دیگر نیز می توان صادر کرد. اغلب آنها یا مناطق کوچک و بزرگی را هنوز در اشغال خود دارند یا در گذشته ای دور یا نزدیک داشته اند. بنابراین،مستثنی کردن اسرائیل و تحریم آن اگر نشانه نژادپرستی و یهودی ستیزی مدرن و شرمگین نباشد دست کم نشانه ی وجود رگه های قوی از آن و تحت تأثیر آن قرار گرفتن است.
سرانجام،این گونه مواضع یک جانبه و تبیعض امیز نه تنها کمکی به احقاق حقوق فلسطینیان،پیشبرد طرح تشکیل کشور مستقل فلسطین و استقرار صلح نمی کند - همچنانکه در گذشته نیز نکرده است- بلکه به انزوای گروههای حامی صلح در اسرائیل و تحکیم مواضع گروههای راست افراطی می انجامد. بهترین رهیافت کمک به پیشبرد صلح در خاورمیانه،و جلوگیری از تبدیل شدن حقوق فلسطینیان به وسیله ای در دستان حکومت های عربی و اسلامی،تغییرِ این نگاه تبیعض آمیز به اسرائیل و پذیرش صادقانه حق حیات و امنیت برای اسرائیل و مردم آن است. باید پذیرفت که ایجاد کشور اسرائیل بر اساس رأی سازمان ملل بوده است و نمی توان به بهانه های مختلف حق مردم آن را در داشتن امنیت و آرامش مورد چون و چرا قرار داد. باید پذیرفت که بیت المقدس (اورشلیم) همچنانکه برای مسلمانان و مسیحیان مقدس است برای یهودیان نیز مقدس است،همچنانکه گرایشات افراطی دینی در میان مسلمانان یافت می شود در میان یهودیان نیز یافت می شود. در یک کلام باید نگاه خود را به اسرائیل به نگاهی عادی تبدیل کنیم. به نظر می رسد آقای مخملباف در سفرهای کاری خود به اسرائیل در صدد بوده است تا گامی مهم در شکستن همین تابو بردارد. او به خوبی نشان داد که می توان منتقد اسرائیل بود اما به اسرائیل و ساکنان آن نیز همانطوری نگاه کرد که به بقیه جهان نگاه می کنیم. کشور و انسان هایی با حق حیات،امنیت،و آرامش.   

۱)من بیاد می آورم یکی از همکلاسی هایم در دوران تحصیل در دانشگاه واشنگتن در سیاتل،که خانمی از جنوب اسرائیل بود،در سمینارها همواره دور از پنجره می نشست یا اغلب برمیگشت و با نگاه کمی مظطرب به پنجره نگاه میکرد. روزی از او علت را پرسیدم و او در پاسخ گفت از پنجره می ترسد چون شب های بسیاری را در اشکلون با بیم اصابت موشک به پنجره خانه شا ن سپری کرده است
۲)اگر چه این روزها با شعله ور شدن اختلاف بین شیعه و سنی برخی در اشراه به سیاستمداران و افراد به تمایز مذهبی آنها اشاره دارند تا موجب شعله ورتر شدن بیشتر آن شوند.

تهمورث کیانی،سیاتل (ایالات متحده)،سی ام تیرماه یکهزار و سیصد و نود دو شمسی                     


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست