سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

در حاشیه سمپوزیوم یک روزه
"وقتی زنان خفته بر خیزند، کوهها به لرزه در خواهند آمد"


خاطره معینی


• روز هشتم ژوئن به دعوت "سازمان عدالت برای ایران" سمپوزیومی یک روزه با عنوان "وقتی زنان خفته بر خیزند، کوهها به لرزه در خواهند آمد" تشکیل شد. در پنل اول آن، که به نقش زنان و مادران در دادخواهی و عدالت انتقالی اختصاص داشت، خانمها استرموجاوایو از رواندا، میریام سلیمان از سودان وخاطره معینی از ایران و همچنین آقای پیام اخوان حقوقدان شرکت داشتند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۴ خرداد ۱٣۹۲ -  ۱۴ ژوئن ۲۰۱٣



روز هشتم ژوئن به دعوت "سازمان عدالت برای ایران" سمپوزیومی یک روزه با عنوان "وقتی زنان خفته بر خیزند، کوهها به لرزه در خواهند آمد" تشکیل شد. در پنل اول آن، که به نقش زنان و مادران در دادخواهی و عدالت انتقالی اختصاص داشت، خانمها استرموجاوایو از رواندا، ،میریام سلیمان از سودان وخاطره معینی از ایران و همچنین آقای پیام اخوان حقوقدان شرکت داشتند.
هر چند صحبت از دادخواهی و بخصوص نقش زنان در آن به بررسی آکادمیک و تخصصی نیاز دارد اما برای من که بخاطر شرایط خانواده ام از کودکی مجبور شدم با مسایلی چون زندان، شکنجه و اعدام آشنا شوم به تجربه دریافته ام که صحبت کردن در مورد درد و رنج، نه به محو شدن آن، بلکه به کاهش آن کمک میکند. برای من در برخورد با افرادی که در گوشه ای دیگر از جهان دقیقا همان شرایط را تجربه کرده اند، دو پرسش وجود داشت، نخست اینکه چگونه این شرایط را تحمل کرده اند و دیگر اینکه چه تلاشی در جهت بهبود شرایط روحی خود برای اینکه بتوان در جهت دادخواهی و افشای حقایق گام برداشت، کرده اند. در این سمپوزیوم خانم استرموجاوایو از رواندا در مورد کشتار هولناک در سال ۱۹۹۴ در رواندا صحبت کرد. در این کشتار که ۱۰۰ روز ادامه داشت، نزدیک به یک میلیون انسان)به روایتی   (۱۷۰۰,۰۰۰به فجیع ترین شکل ممکن به قتل رسیدند. او نزدیک به دویست نفر از اعضای خانواده، اقوام و خویشان خود را در این کشتار از دست داده است. در میان آنها قتل خواهر کوچکش او را بیش از همه آزار داده بود و بهمین دلیل بعد از دست دادن او و دیگر عزیزانش با غلبه به درد و رنج از دست دادن آنها در جهت یافتن حقیقت و روشن شدن آن گام برداشته و بالاخره نیز به نتایجی رسیدند. آنها نیز دقیقا مانند ما در زمان کشتار ۶۷ نتوانسته بودند برای عزیزانشان مراسم بگیرند و یا محل دفن عزیزانشان را پیدا کنند. آنچیزی که از تجربه آنها برای من بسیار جالب بود شباهت احساس و اقدامات مشابه آنها با ما بعنوان بازماندگان کشتار خونین ۶۷ بود. او هم به یاد خواهرش گلی در باغچه منزلش کاشته بود و با نوشتن کتاب و سر زدن به مراجع بین المللی خواهان رسیدگی و بررسی پرونده این قتل عام شده است. تلاش برای یافتن نام و نشان تمام قربانیان آن قتل عام همه و همه مرا بیاد عملکرد خانواده ها و بخصوص مادران خاوران می انداخت. پیوندی عمیق با او در دلم احساس میکردم و بعد متوجه شدم که او هم مرا نیمه دیگر خود می خواند.

خانمی دیگر از سودان در موردنسل کشی در دارفور صحبت کرد زخم قلب او هم هنوز خون چکان بود و در پی دادخواهی. غم بیداد و رنج آنها بر دلها می نشست. احساس کردم هیچ فرقی بین کسی که عزیزان ما را در اوین و گوهر دشت به جوخه اعدام سپرده با آن جانیانیکه در دارفور و رواندا انسان کشی کرده اند وجود ندارد. قساوت و بیرحمی آنان یکسان و درد و رنج بازماندگان هم به هم شباهت غریبی دارد. در هر سه مورد نسل کشی تلاش شده است تمامی نشانه های قتل عام شدگان را نیز نابود کنند. ابعاد این جنایات انگیزه برای دادخواهی را تقویت کرده است. پیگیری پرونده جانباختگان برای دادخواهی به ویژه در زیر سرکوب و در فضای ارعاب، شرایط را برای تکرار چنین جنایاتی دشوار می کند. به همین خاطر باید به ارزش و اهمیت مبارزه مادران خاوران این پاس دارندگان عشق و آگاهی ارج نهاد. خانواده جانباختگان در خاوران و بعد از کشتار فجیع فرزندانشان، گورستانهای محل دفن آنها را که به عرصه مبارزه برای یافتن حقیقت تبدیل کردند. آنها از شکل خانواده عزادار سنتی قدم فراتر نهادند و خواسته هایشان را درغالب و اشکال مختلف به گوش همگان رساندند. خاوران یکی از گورستانها و البته مشهورترین آنهاست. خانواده ها در برابر تهاجم نیروهای سرکوب ایستادگی غرور آفرینی کرده اند. جلوی بولدوزرها را که برای محو کردن آثار عزیزانشان به آنجا می امدند، سد می کردند. سرکوبگران حتی تاب و تحمل این را، که مادری نام فرزندش را بروی تکه سنگی حک کند، را نداشتند. خانواده ها با سنگ ریزه هایی که در جیب هایشان نهان می کردند خاک شخم خورده خاوران را نقاشی می کردند و فریاد در گلو خفه شده اشان را با شعر و مرثیه های رزمی به گوش همگان رساندند. آنان با شهامت، شجاعت و عشق آگاهانه خود راهی را پیمودند که به همتشان اکنون پرچم دادخواهی در مینهمان برافراشته شده و پرسش چرایی این کشتار هولناک بر زبانها جاریست. وقتی استر موجاوایو از تجارب خود در مورد دادخواهی و پیگیری برای رسیدن به این هدف صحبت میکرد قلبم سرشار از مهر و تحسین اومیشد. استر برای افشای جنایت و افشاندن نور بر زوایای تاریک فاجعه، اصرار داشت. بنظر من هم افشای جنایت مسئله بسیار مهمی است، تا جنایت افشا نشود و زوایای تاریک آن روشن نشود، به هیچ عنوان نمی توان به اجرای عدالت که همانا محاکمه آمرین و عاملان این جنایت است، رسید . برای روشن شدن جنایت به شاهد نیازمندیم.، اهمیت دارد چه آنان که خود قربانی جنایت بوده اند و چه آنان که در این جنایت شرکت داشته اند، لب به سخن بگشایند. جمع آوری اطلاعات و آمار درست و صحیح به این امر مهم کمک میکند. پس باید حرف زد و گفت و از هر تریبونی برای افشاگری استفاده کرد. بعد از ۲۵ سال از کشتار خونین ۶۷ هنوز خیلی از مردم مینهمان از این جنایت اطلاع درستی ندارند و این مسئولیت ما را بعنوان بازماندگان بسیار سخت و دشوار میکند. به صرف اینکه چند سایت و روزنامه آنهم در خارج از کشور در این مورد و بیشتر در سالگرد این قتل عام مینویسند، کافی نیست. همتی می خواهد تا آن را به کارزاری دایمی تبدیل کنیم و آنقدر بگوئیم و بنویسیم تا این مهم را محقق کنیم. استر حرف جالبی زد گفت هیچکس در خانه شما را نمی زند و بگوید بیا این سهم تو از داخواهیت، این مائیم که باید تمام تلاش خود را صرف این مهم نماییم. در مورد بکار بردن شیوه ها و جنبه های مختلف که به امر دادخواهی کمک میکند اطلاعات مفیدی مبادله شد. او به نام خواهرش کتابی نوشته بود بنام گل استیفانی یعنی همان گلی که در باغچه خانه اش به نام خواهرش استیفانی کاشته و خیلی زیبا احساس خودش را در مورد این جنایت بیان کرده است.

امروز رژیم حتی نام بسیاری از جانباختگان را حذف کرده است مثلا دقیقا زمانی که رژیم شناسنامه های آنان را به خانواده هایش می داد می نوشت مرگ در منزل بدلیل بیماری یعنی می خواست حتی هویت و بودن آنان در زندان را انکار کند و در مقابل اینکار باید از هویت این انسانها از آرمانها و آرزوهای آنها و از چگونگی مبارزه شان در زندان و پیش از دستگیری گفت و نوشت و نگذاشت گرد فراموشی بر نام و نشان آنان بنشیند. اگر به مبارزه خانواده جانباختگان به ویژه مادران آنها بنگریم می بینیم که تلاش آنان با در دست داشتن قاب عکس و نام فرزندانشان یکی از عوامل مهمی بود که نمی گذاشت نام و یادشان فراموش شود. حضور در خاوران در شرایطی که شاید هیچکدام از ما اطمینان نداشتیم که محل دفن عزیزانمان همینجاست اقدامی مثبت و عملی هوشیارانه بود علیه فراموشی. ما می دانیم که نزدیک به ۳۳ گورستان دسته جمعی تا بحال کشف شده ولی چرا فقط خاوران؟ پاسخش را مادران به زبانی ساده داده اند: «ما اینجا را سمبل و سند جنایت میکنیم برای تمرکز تا بتوانیم با همین تعداد کم بطور متحدانه عمل کنیم» . هرچه که از آن سالهای سخت و دشوار اولیه میگذرد کار سترگ خانواده ها به وِیژه مادران بیشتر به چشم می خورد. آنان در شرایطی علیه فراموشی برخاستند و حرفشان را به گوش حتی مقامات رژیم رسانند که هیچ سلاحی جز عشق و ایمان به راهشان نداشتند .حال چه خاوران را ببندند چه آنجا را هزاران بار شخم زنند، خاوران سند این جنایت باقی خواهد ماند. به همت بازماندگان و شاهدان آن، خاوران و خاوران ها فراموش نخواهد شد .مادران ما در شرایطی عزم خود را جزم کردند که از تجارب دیگر مادران جهان اطلاعی نداشتند، اما همان راه، شیوه و کارزار را به راه اندختند. آیا این نشان از هوشمندی آنان ندارد. حال که آنان یکی یکی ما را ترک میگویند چه باید کرد؟ باید این کوله بار درد، رنج، خاطره و مبارزه برای دادخواهی شان را بر زمین گذاشت، یا با انرژی و امیدی که آنان برایمان به یادگار گذاشته اند ره توشه اشان را بر داریم و در هر کوی و برزن فریاد دادخواهی اشان را بر آوریم بعد از شهادت در دادگاه ایران تریبونال وقتی با مادرم حرف زدم با همان لهجه شیرینش گفت "روله نگذار که گور گمشده برادرت و رفیقانش، گمشده بمونه بگو به همه بگو" این عهدی ایست با جانانم و این را نیز میدانم که نه آسان است و نه سهل، راه سخت و درازی در پیش است. اما می توان کمی از همت و عشق آنان را نه فقط با گفتن " یادشان گرامی باد " بلکه در عمل، و با ادامه دادن راهشان، سخن گفتن از خاطرات جانباختگان به پا داشتن مراسم سالگرد، مراجعه به تمامی مراجع ذیصلاح بین المللی و توضیح در مورد این جنایت و... پی گرفت.
ما همیشه تکرار میکنیم ما به دنبال انتقام نیستیم اما نه هرگز فراموش میکنیم و نه می بخشیم و تا محاکمه آمرین و عاملین این جنایت از پا نخواهیم نشست. مادران ما مهربان و بخشنده بودند، اما جنایت این جانیان را هرگز نبخشیده و خواهان اجرای عدالت بودند.

برای خود من صحبت و تبادل نظر و اطلاعات با دو تن از زنان مبارز حقوق بشر از دستاوردهای بسیار جالب این سمپوزیوم بود. دربخش اول نیز منیره برادران که هم خود زندانی دهه شصت وهم از بازماندگان کشتارمی باشد گفت نام مادران خاوران با دادخواهی گره خورده است آنها از نقش مادران سوگوار فراتر رفتند و الگوی سنتی مادر سوگوار راشکستند و پایه حرکتشان را برحق شهروندی خود گذاشتند، حق آگاهی از آنچه بر عزیزانشان رفته است . پنل بعدی این سمپوزیوم نیز از ویژگی های بسیار مثبت و قوی برخوردار بود که در آن به افشای خشونت و شکنجه زنان زندانی وافشای موارد تجاوز به زنان چه در زندان و چه بیرون از زندانها بود. سه تن از زنان شجاع ما مسئله تجاوز را در سه دهه ۶۰/۷۰/۸۰ افشا کردند توبا، زارا و روژین از رنجشان سخن گفتند که این کار سخت بسیار ستودنی است و به قدرت یافتن دیگر قربانیان برای بازگویی حقایق و همچنین به امر حقیقت یابی کمک خواهد کرد. دکتر احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل برای وضعیت حقوق بشر در ایران گفت در سالهای گذشته، گزارشگران ویژه دیگری به ایران رفته اند و موارد نقض حقوق زنان را ثبت کرده اند و توصیه هایی برای بهبود وضعیت زنان و پایان دادن به خشونت علیه زنان داده اند. ایران متاسفانه در این زمینه فعال نبوده است. بسیار مهم است که حقیقت گفته شود و تجربه های نقض حقوق زنان بیان و ثبت شود. ایران میگوید وضعیت خوب است و موارد نقض حقوق زنان را قبول نمی کند. احمد شهید همچنین به موارد اذیت و آزار، دستگیری، ممنون الخروج شدن و خصوصا شکنجه فعالان حقوق زنان در ایران اشاره میکند . او میگوید موارد شکنجه زندانیان سیاسی در ایران متاسفانه زیاد بوده، خصوصا شکنجه جنسی و روانی و بیش از هشتاد مصاحبه با افرادی داشته که در ایران مورد شکنجه قرار گرفته اند، که خشونت جنسی و تجاوز به زندانیان زن سیاسی در این میان بسیار بیشتر از مردان بوده است. در بخش دیگر این سمپوزیوم، شهره قنبری زندانی سیاسی دهه شصت با نقاشی هایش فضای زندان زنان و رنجهای فروخورده آنان را به تصویر کشیده بود و دو دوست هنرمند دیگر، ایمان بشری که با نواختن زیبای پیانو آرمشی به حضار هدیه نمود و رقص زیبای شاهرخ مشکین قلم پایان زیبایی برای بخش سمپوزیوم یک روزه "وقتی زنان خفته برخیزند، کوهها به لرزه در خواهند درآمد"، بود. در اینجا از تلاش سازمان عدالت برای ایران برای برپایی این سمپوزیوم که به روشن شدن حقایق پشت پرده جانیان جمهوری اسلامی در زندانها کمک و همچنین امکان تبادل نظر و اطلاعات با دیگر قربانیان نسل کشی در نقاط دیگر جهان را برای ما فراهم آورد، صمیمانه تشکر میکنم . امیدوارم تلاش برای دادخواهی و دست یابی به حقیقت با همت همه مبارزان راه آزادی و دموکراسی در مینهمان ادامه یابد.

خاطره معینی
ژوئن /۲۰۱۳


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست