سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

چرا تحریم "انتخابات"؟


علی فیاض


• متاسفانه بسیاری از نیروها و جریانات سیاسی وابسته و یا مدعی "اپوزیسیون"، با فرا رسیدن نمایش "انتخابات" رژیم به تکاپو می افتند و دنبال روزنه هایی می گردند که تا کنون به کرات تجربه شده است که نه تنها روزنه ای در کار نیست، بلکه سیاه چاله هایی است که یکی از پس دیگری همدیگر را تکمیل می کنند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲٣ خرداد ۱٣۹۲ -  ۱٣ ژوئن ۲۰۱٣


هر چهار سال یک بار، رژیمی ها به گونه ای تصنعی و صوری، انتصاباتی را زیر عنوان انتخابات به گفته ی خودشان "مهندسی" می کنند. در این "انتخابات"، افرادی که باید "انتخاب" شوند، پیش از آن توسط سفهای "شورای نگهبان" و هیات های گوناگون "نظارت بر انتخابات" برگزیده شده اند. بنا بر این، سخن از انتخاب، به معنای واقعی کلمه در میان نیست! تایید انتصابات است. پس چرا باید به تایید انتخاب از پیش انتخاب شده، پرداخت؟

این کارناوال های "انتخاباتی" رژیم به چندین دلیل؛ "مشروع"، مقبول"، ملی و دموکراتیک نیستند.

1 . فضای ضد دموکراتیک – و استبدادی – موجود.
از ساخت و سازهای یک فضای دموکراتیک، برای تضمین یک انتخاب آزاد هیچ خبری نیست. نه احزاب مستقل و متنوع حضور دارند ، نه رسانه های آزاد و نه فضای تبلیغاتی آزاد. رسانه های نیم آزاد نیز توقیف می شوند، احزاب خودی در یک فضای رقابتی تبدیل به غیر خودی شده و منحل می شوند. (نمونه؛ حکم غیر قانونی بودن جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و سرنوشت سران آنها). احزاب مستقل و غیر حکومتی که جای خود دارند.

2. در این "انتخابات" هیچ فرد مستقل و بیرون از حاکمیت و دگر اندیش اجازه ی شرکت ندارد و صلاحیت لازم را برای ورود به صحنه های "انتخابات" احراز نمی کند. حتی اگر شرط رعایت قانون اساسی را رسما و با صدای رسا اعلام نماید.

3. تمامی عناصری که می توانند وارد عرصه رقابت شوند، همه گی بدون استثنا دارای سوابق حکومتی می باشند. یا در سپاه و بسیج کاره ای بوده اند، یا در مجلس شورای اسلامی – که پیش از این از صافی شورای نگهبان عبور کرده اند، و تجربه ی مثبتی در راستای وفاداری به نظام از خود نشان داده اند و ...، و یا ... – و بیشتر این افراد در دهه ی 60 و 70 و پس از آن، در سرکوب، کشتار و زندان ها و شکنجه های نیروهای دگر اندیش و مخالف نقش داشته اند!

4. رژیمی بر سر کار است که به آراء مردم هیچ توجهی ندارد و آنها را پس از روز "انتخابات" به خانه هایشان می فرستد و حتی به آنها اجازه نمی دهد که از سرنوشت رای خویش مطلع شوند.

5. تجربه ی بیش از سی سال شرکت در "انتخابات" نشان داده است که مردم و رای شان، هیچ تغییری در ساختار حکومتی موجود ایجاد نکرده است. مردم قربانی بازی "انتخاباتی" کثیف و بی فایده ای می شوند که توسط مشتی اراذل و اوباش حکومتی، طراحی و "مهندسی" شده است. و حضور و یا عدم حضور مردم، نقش تعیین کننده ای در سیاست های رژِم نداشته و ندارد.(1)

به دام "انتخابات" "مهندسی" شده افتادن، نشان از استیصال دارد!

متاسفانه بسیاری از نیروها و جریانات سیاسی وابسته و یا مدعی "اپوزیسیون"، با فرا رسیدن نمایش "انتخابات" رژیم به تکاپو می افتند و دنبال روزنه هایی می گردند که تا کنون به کرات تجربه شده است که نه تنها روزنه ای در کار نیست، بلکه سیاه چاله هایی است که یکی از پس دیگری همدیگر را تکمیل می کنند.   
حافظه ی تاریخی ما مخدوش شده است. اکبر رفسنجانی که بدون تردید یکی از جرثومه های فساد و یکی از جنایتکاران اصلی دار و دسته ی خمینی به شمار می رود، ناگهان تبدیل به "ناجی ملت" می شود. محمد خاتمی، میرحسین موسوی، مهدی کروبی، و اکنون حسن روحانی و بسیاری که شاید در پی اینان بیایند، ناگهان با یک چرخش فرصت طلبانه ی اپورتونیستی، غسل تعمید می یابند و یک شبه تبدیل به حر بن یزید ریاحی می شوند. این است که می بینیم به گونه یی شوک آور، اکبر رفسنجانی با اعلام شرکت در انتخابات تولدی دوباره می یابد، خانه تکانی سیاسی می کند، به آغوش ملت باز می گردد و ...، و در این میانه می بینیم که در همان زمانی که برای "رییس" شدن دورخیز کرده است، چه منتی بر مردم می گذارد که به خواست و خواهش آنها وارد گود شده است!(2)
به راستی چرا برخی از نیروها و فعالین سیاسی، مستاصل و درمانده، و از تاریخ درس نگرفته، به استقبال فرمان علی خامنه ای برای خلق "حماسه سیاسی" به پیش می روند؟ به راستی کارشان به کجا کشیده شده است که بی هیچ مزد و منتی دعاگوی رفسنجانی شده اند تنها به این دلیل که آن بزرگوار به خودش زحمت داده و آمده است برای رییس شدن، ثبت نام کرده است؟ می گویند هاشمی دوباره زنده شده است!
چرا باید "ملی – مذهبی"ها به حمایت از کاندیداتوری عنصر منفوری چون حسن روحانی برخیزند؟ کسی که در جنبش دانشجویی، در سخنرانی هایش از بدترین نوع خشونت ها علیه فرزندان این آب و خاک حمایت می کرد. چرا باید زندانی مبارز و دردمندی چون تقی رحمانی که قسمت اعظم جوانی خود را در زندان های اکبر رفسنجانی به سر برده است، امروز به جایی برسد که آرزوی آمدن دوباره او به صحنه را داشته باشد؟ چرا باید برخی از نیروهای چپ مستقل، چشم و گوششان به چنین "انتخاباتی" باشد؟
به کجا می رویم؟ تا کی باید خود و مردم را سر در گم سازیم؟ آیا اگر ناتوان از سرنگونی این رژیم و امحاء آن هستیم، بایسته است که به دامن این رژیم برجا مانده بر سریر خون پناه بریم و برای یکی از جناح های آن سر و دست بشکنیم؟
همین امروز علی خامنه ای حتی از کسانی هم که به "جمهوری اسلامی" اعتقاد ندارند، دعوت به عمل آورده است تا به خاطر کشور در انتخابات شرکت کنند. التماس علی خامنه ای به اهمیت رفتن پای صندوق های رای، و نیز فرستادن گروه های تبلیغاتی بسیجی برای کشاندن مردم به پای صندوق ها، نشان از درماندگی رژیم دارد. نشان از بی تفاوتی مردم نسبت به "انتخابات". امروز دیگر حتی توده های عامی کوچه و بازار نیز به این حقیقت پی برده اند که شرکت در انتخابات در سرنوشت آنان، در رفع فقر و گرسنگی آنان نقشی ندارد. عناصر سیاسی چرا از توده های عامی مردم نیز عقب تر رفته اند و هر روز به بهانه ای به این "انتخابات" "مهندسی" شده، دل خوش می کنند؟ شرکت در انتخابات، خواست و خواهش و التماس علی خامنه ای است. به آخرین سخنانش در همین رابطه مراجعه کنید تا متوجه شوید که منتظر شنیدن "لبیک یا خامنه ای" ست! دیگر برای او فرقی نمی کند به چه کسی هم رای داده شود. دایره خودی ها و غیر خودی ها – حداقل در بحبوحه ی "انتخابات" - کمی گسترده تر شده است. اکبر رفسنجانی و محمد خاتمی در آزادی کامل حمایت خود را از حسن روحانی اعلام می کنند. حتی "ملی – مذهبی" ها. در مواردی شعار سلام بر خاتمی و روحانی هم داده می شود. از مخالفان هم برای شرکت توسط "عظمای ولایت"! دعوت به عمل می آید! او در حال "مهندسی" انتخاباتی ست که هر که در آن پیروز شود، به سود "اسلام" است!(3)
پس به "حماسه سیاسی" علی خامنه ای بپیوندید و فراموش کنید که؛ خانه از پای بست ویران است. پیش به سوی "حماسه سیاسی انتخابات"!



توضیحان:
_________________________________
1) اگر بخواهیم به تجربه خاتمی و اصلاح طلبان و نقش مردم در روی کار آمدن آنها اشاره کنیم، باید گفت که تنها کارآیی "رای" مردم بر سر کار آوردن جناحی از رژیم بود، که طی یک دوره ی هشت ساله بقای رژیم را تضمین کرد. آنها به جز مردم را سرگرم کردن، هیچ کاری نکردند. اصلاح طلبان و در راس آنها خاتمی حتی در رابطه ی با لایحه ی اصلاح قانون مطبوعات هم جرات نکردند، در مقابل ولی فقیه (سفیه) بایستند و طبق فرمایشات همایونی آن را به کناری انداختند و خاتمی هیچگاه به خود جرات نداد از حق "رییس جمهور" در اخطار قانون اساسی استفاده کند!
2) جناب سردار سازندگی در آخرین درفشانی های خود فرموده اند؛ "برای رضای خدا، انجام تکلیف و ادای دین به اسلام و مردم وفادار ایران" به خود زحمت داده اند!
3) جنگ روانی و داغ کردن تنور "انتخابات" و نتایج "نظرسنجی" ها و ... جنب و جوش رسانه های داخلی و خارجی هم بیشتر به حماسه ی سیاسی" علی خامنه ای یاری می رسانند. کمتر از غیر دموکراتیک نه – ضد دموکراتیک" بودن "انتخابات" و سرکوب گر بودن و اختناق و استبداد همیشگی رژیم سخن می رود. به تعبیری دیگر، برخی چنان "انتخابات" را جدی می گیرند، که فراموش می کنند تمامی نامزدهای این رژیم در در همه نوع انتخاباتش از عناصر سرکوبگر، شکنجه گر و دگر اندیش ستیز هستند و این رژیم بر دریایی از خون قایقش را به سمت ساحل مرگ و نیستی هدایت می کند.

alifayyaz@live.se
https://www.facebook.com/alifayyaz1


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست