سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

فرصتی که نباید از دست برود
انتخابات یعنی رای مردم، نه موافقت رهبری


رضا فانی یزدی


• تردید و دودلی و وحشت از حضور هنوز بر حلقه اصلی جریان اصلاح طلبی در درون کشور سایه انداخته و نامزدهای اصلی آنها که آقایان هاشمی و خاتمی هستند، هنوز نه تنها اعلام حضور نکرده اند که با موکول کردن کاندیداتوری خود به رضایت رهبری، آب سردی بر سر همه مشتاقان حضورشان در این دوره ریخته اند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۶ ارديبهشت ۱٣۹۲ -  ۶ می ۲۰۱٣


فردا ثبت نام نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آغاز می شود.

کاندیداهای اصلی، آنها که بسیاری از مردم کشور منتظر ورودشان به صحنه انتخابات هستند، هنوز اعلام آمادگی نکرده اند. در جنگ سه جانبه قدرت در کشور، تا به حال فقط بیت رهبری و ائتلاف های سه گانه و پنجگانه نزدیک به او، موسوم به اصولگرایان کاندیداهای خود را معرفی کرده اند. این در حالیست که اعلام کاندیداتوری آنها از کمترین استقبال مردمی برخوردار بوده و اعلام حضور آنها کمترین هیجانی در میان مردم بوجود نیاورده است. حتی بسیاری از محافل درونی خود آنها نیز اشتیاقی نشان نمی دهند و برخی از آنها منتظر ورود نامزدهای دیگر هستند. بعضی از افراد درون همین ائتلاف ها چه بسا با اعلام آمادگی هاشمی و خاتمی از دور انتخابات، حتی به نفع هاشمی، کناره بگیرند.

اما تردید و دودلی و وحشت از حضور هنوز بر حلقه اصلی جریان اصلاح طلبی در درون کشور سایه انداخته و نامزدهای اصلی آنها که آقایان هاشمی و خاتمی هستند، هنوز نه تنها اعلام حضور نکرده اند که با موکول کردن کاندیداتوری خود به رضایت رهبری، آب سردی بر سر همه مشتاقان حضورشان در این دوره ریخته و موجبات دلسردی میلیونها نفر از مردم را در داخل و خارج از کشور فراهم کرده اند.

طرف دیگر جنگ قدرت، یعنی احمدی نژاد و هواداران او نیز هنوز نامزد خود را معرفی نکرده، اما با قلدری تمام مدعی حضور تمام عیار خود در این دوره هستند.

اوج گیری حملات به هاشمی و خاتمی

با نزدیک شدن به روزهای سرنوشت ساز انتخابات، شاهد اوج گیری حملات بر علیه هاشمی و خاتمی هستیم.

کیهان شریعتمداری که در حقیقت نقش سخنگوی اطلاعاتی بیت را داشته و طی سالهای گذشته رذیلانه ترین حملات را علیه اصلاح طلبان، رهبران جنبش سبز و دیگر مخالفان نظام اسلامی سازمان دهی کرده و نقش اصلی را در پروژه های اعتراف گیری و اطلاعاتی در نظام داشته است با بیشرمی تمام به آقای خاتمی، محبوب ترین چهره ملی در ایران اتهام "مفسد فی الارض"، وطن فروش و ستون پنجم زده و مدعی شده که نه تنها صلاحیت ایشان رد خواهد شد، بلکه آقای خاتمی باید در دادگاه محاکمه و مجازات گردد.

وزیر اطلاعات نیز در صحبت خود در چندروز پیش با حملات مشابهی به آقای هاشمی، او را متهم به دست داشتن در "فتنه ٨٨" کرد و مدعی شد که اگر او امروز در کنار موسوی و کروبی در حبس خانگی نیست، طلبکار نیز نباید باشد.

حمله هایی از این دست از همه سو شدت گرفته و ائمه جمعه و فرماندهان سپاه و برخی از مراجع حامی بیت نیز به شدت حملات خود افزوده و آقایان هاشمی و خاتمی را از شرکت در انتخابات برحذر می دارند.

محمد خامنه ای، برادر بزرگ علی خامنه ای، که معمولا در مسائل سیاسی کمتر دخالت می کند، چند روز پیش با حمله شدید به آقای هاشمی، رسما مخالفت خود را با حضور ایشان در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری اعلام داشته و او را نامزد انتخاباتی توطئه گران نامیده است. او حتی تصریح کرده است که "برحسب قواعد حقوقی و قانونی، صلاحیت همه سران و دست اندرکاران فتنه براندازی در سال ٨٨ منتفی است و امکان قانونی برای هیچ یک از آنان برای شرکت و نامزدی انتخابات ریاست جمهوری وجود ندارد."

باید پرسید چرا؟ چرا اینهمه حمله و فحاشی و جوسازی برعلیه آقایان هاشمی و خاتمی؟

اگر رد صلاحیت آقایان کار ساده ای بود، به نظر نمی رسید که اینهمه جوسازی و حملات رذیلانه لازم باشد. این حملات به همان اندازه برای نظام اسلامی و تاریخ آن هزینه دارد که رد صلاحیت آقایان. بایداز مسئولین نظام پرسید که چرا؟

آیا نباید فاتحه نظامی را خواند، که خاتمی، محبوب ترین شخصیت سیاسی در ایران کنونی که دو دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران را بر عهده داشته و سالهای طولانی در پست های وزارت آنهم در پست وزارت ارشاد اسلامی آن نقش ایفا کرده، را حال "مفسد فی الارض" و خائن و وطن فروش و مزدور بیگانه قلمداد می کنند؟

نظامی که پس از سه دهه جز مزدور و خائن و وطن فروش تولید نکرده است، پس به چه کار می آید. کدام رئیس جمهور زنده را جز آقای خامنه ای می توانید نام ببرید که در نظام اسلامی به بالاترین مقام اجرایی کشور منصوب شده باشد و پس از مدتی به خیانت و مزدوری و ... متهم نباشد!؟

بنی صدر، هاشمی، خاتمی و یا احمدی نژاد، کدام یک لقب خائن و مزدور و اهل فتنه و جریان انحرافی نگرفته اند؟

جالب است که این چهار نفر در مجموع ۲۵ سال کرسی ریاست قوه مجریه ایران را در اختیار داشته اند، بالاترین مقام حکومت دینی پس از جایگاه رهبری، و حالا هرکدام به نوعی متهم هستند. آیا کسانی که این خزعبلات را می گویند متوجه هستند که به چه اعتراف می کنند ، آیا جز این است که می گویند که این نظام کارایی نداشته و نخواهد داشت؟ آیا وقت این نرسیده است که در این دکان جاسوس پرور و مزدور پرور را بست و شرمنده بود که در مقام رهبری آن نشسته و جاسوس می پرورانید؟
یادم نیست چه کسی ، کدام یک از ائمه این را گفته است ولی چه قشنگ گفته که " خدا دشمنان ما را از احمق ها آفریده است ".

اما باید دید هدف از حملات علیه خاتمی و هاشمی چیست.

به نظر می رسد رد صلاحیت کار آسانی نیست. گرچه هر روز کیهان نویسان و دارودسته نزدیک محافل اطلاعاتی، امنیتی، حرف از رد صلاحیت می زنند، اما می بینیم که حتی از میان اصولگرایان، بسیاری به خشم آمده و به حمله های کنونی بر علیه آقایان هاشمی و خاتمی اعتراض می کنند. علی مطهری گرچه شجاع ترین آنهاست، اما او تنها معترض به شریعتمداری کیهان نویس و مصلحی اطلاعاتی نیست. احمد توکلی و تعدادی دیگر از نمایندگان مجلس نیزبه رفتار غیرقانونی و مستهجن کیهان نویس و مقام اطلاعاتی اعتراض کرده اند. مجمع مدرسین حوزه علمیه قم نیز از اوضاع کنونی شاکی بوده و خواهان اعتراض روحانیون و دلسوزان کشور در برابر این بداخلاقی ها شده اند.

اما موج حملات همچنان ادامه دارد. هدف آنها این است که با جوسازی مانع از کاندیداتوری آقایان هاشمی و خاتمی شوند.

توافق رهبری

اما آقایان هاشمی و خاتمی گرچه رسما اظهار نظر قطعی در رابطه با شرکت و یا عدم شرکت خود در نامزدی انتخابات نکرده اند، ولی هرکدام به دلایل گوناگون شرکت خود را مشروط به توافق رهبری کرده اند.

رهبری نیز گرچه از حضور همه گرایشات در انتخابات در صحبت خود در روز اول سال در مشهد صحبت به میان آورد، ولی در ملاقات های خصوصی و دیدارهایی که به همین منظور با ایشان صورت گرفته، صریحا پاسخی نداده است و بطور ضمنی مخالفت خود را با حضور این آقایان نشان می دهد. و این در حالیست که در بعضی موارد دیگر آشکارا از آمدن برخی از چهره های اصلاح طلب که کمترین شانسی برای پیروزی در انتخابات ندارند، استقبال کرده و به آنها برای ورود به بازی انتخابات چراغ سبز داده است.

درک اینکه چرا خامنه ای آشکارا در مورد این دو نفر اظهار نظر نمی کند، شاید کار مشکلی نباشد. بهرحال ایشان به عنوان رهبر نظام تمایلی ندارد که پیش از شروع نام نویسی ها آشکارا با دو شخصیت سیاسی سرشناس کشور که در میان مردم نیز از احترام و محبوبیت نسبی برخوردار هستند، سرشاخ شده و اعتبار خود را در گرو این جنگ زودرس بگذارد. ایشان ترجیح می دهد که پیام های خود را از طریق دیگران به گوش آقایان رسانده و با جوسازی های سیاسی کنونی، آقایان را متقاعد کند که نباید در انتخابات شرکت کنند.

آیا این وضعیت در صورتیکه آقایان هاشمی و خاتمی تمایل خود را به شرکت در انتخابات اعلام کرده و مثلا فردا ثبت نام کنند، باز هم ادامه خواهد داشت؟ این پرسشی است که باید به فردا واگذار شود. اما طبیعی است که ایشان از هم اکنون در فکر فردا و چگونگی رودررویی با وضعیت جدید است. او باید مشکلی را حل کند ، چگونه می توان هاشمی و خاتمی را رد صلاحیت کرد و به صلاحیت نظام اسلامی خدشه ای وارد نکرد.

پیامد رد صلاحیت هاشمی و خاتمی

شورای نگهبان با رد صلاحیت هاشمی و خاتمی، به گونه ای تاریخ نظام اسلامی را رد صلاحیت خواهد کرد و این به معنای خط بطلانی است بر همه ادعاهای سی و چند ساله نظام اسلامی. شاید درست به همین دلیل است که فشارهای کنونی برای پیشگیری از نامزدی آقایان هاشمی و خاتمی شکل گرفته است.

فحاشی عناصر بددهن و اطلاعاتی مثل شریعتمداری و مصلحی یک چیز است و رد صلاحیت شورای نگهبان یک چیز دیگر.

فحاشی، بددهنی و رذالت های سیاسی از نوع کارهای حسین شریعتمداری مدتهاست که در کشور ما مرسوم گشته و به قول معروف حنایی است که دیگر رنگی ندارد. اما رد صلاحیت فردی چون هاشمی که بیشتر از رهبر کنونی نظام در شکل گیری و استمرار نظام کنونی نقش داشته است، توسط یک ارگان قانونی نظام، آن هم در زمانی که هنوز هاشمی ریاست شورای مصلحت نظام را در اختیار دارد، چیز دیگری است. اینجا طرف حساب آقایان نه یک دوجین بچه اطلاعاتی در موسسه کیهان و یا سازمان اطلاعات موازی و غیرموازی، که بسیاری از شخصیت های کنونی نظام اند. اینجا جایی است که صدای هیئت موتلفه هم در می آید. اینجا جایی است که صلاحیت شورای مصلحت نظام که ریاستش هنوز در دست هاشمی است، رد خواهد شد. اینجا جایی است که صلاحیت مجلس خبرگان را که تا همین دیروز هاشمی ریاست آن را در اختیار داشت باید رد کرد. اینجا مدرسین حوزه و بسیاری از مراجع بزرگ شیعه را در داخل و خارج از کشور باید جوابشان کرد. این لقمه از گلوی آقا به سادگی پایین نخواهد رفت. به همین دلیل است که آقا سگ هایش را رها کرده است که هاشمی و خاتمی از خانه هایشان بیرون نیایند.

اما آقایان باید بیایند. من شخصا تمایلی به پیروزی آقای هاشمی ندارم. اما این سلیقه شخصی من است در زمان رای دادن. اگر میان ایشان و خاتمی و دیگران قرار بر انتخاب باشد، به ایشان رای نخواهم داد. اما از حضور ایشان در انتخابات دفاع می کنم.

رای مردم و جمهوریت را پاس دارید

ایشان و صدالبته آقای خاتمی نباید به چانه زنی با رهبری در خلوت یا درآشکار ادامه دهند و حضور خود را مشروط به موافقت ایشان کنند. طرف صحبتم آقایان هاشمی و خاتمی هستند، شما قرار است رئیس جمهور ایران باشید، شما قرار است با رای مردم برگزیده شوید، و به مردم پاسخگو باشید. شما با گذاشتن شرط موافقت رهبری، از همین الان دارید به مردم می گویید که شما رئیس جمهور رهبری خواهید بود. چرا شما باید منتخب رهبری باشد وقتی مردم قرار است به شما رای دهند؟

شرط پذیرش شما از طرف رهبری که شما آقایان مطرح می کنید همان اندازه بی معنی است که بعضی ها از شما می خواهند که شرط و شروط حذف این یا آن نهاد و ارگان و یا قانون را برای ورود به عرصه انتخابات بگذارید. شرط و شروط شما باید با مردم، نمایندگان آنها در مجلس و خواست اکثریت مردم از شما باشد. شما اگر به جمهوریت نظام دل بسته اید و جمهوریت نظام را در خطر می بینید، به رای مردم و به تمایل مردم پاسخگو باشید. امروز میلیونها نفر از شما می خواهند که به صحنه بیایید. اگر آمدید و اگر انتخاب شدید، اولین شرط جمهوریت نظام را ابقاء کرده اید.

اسلامیت نظام را رهبری مواظبت می کند، شما نگران جمهوریت آن باشید. برای اسلامیت نظام ده ها و صدها ارگان و انجمن و شورا و مجلس وجود دارد. مردم از شما می خواهند که از همین امروز پیش از اعلام نامزدی و پس از آن به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری به همان مردمی که قرار است به شما رای دهند یا رای ندهند، پاسخگو باشید و از آنها اجازه شرکت و شرط پیروزی در انتخابات را بگیرید. جمهوریت نظام با رفتار شما، با رفتار جمهوری خواهانه شما و با پای فشاری شما بر اصل شرکت بدون قید و شرط همه آحاد مردم چه در کسوت کاندیدای ریاست جمهوری و چه در کسوت رای دهنده، استمرار پیدا خواهد کرد.

شرکت خود را مشروط به توافق رهبری نکنید. بگذارید رهبری در انتخابات با رای خود توافق و یا مخالفت خود را با شما اعلان کند. به قول خود ایشان، رهبری هم یک رای بیشتر ندارد. برای ایشان بیشتر از یک رای تعبیه نکنید و خود را از حالا در نقش تدارکاتچی و کارگزار بیت قرار ندهید.

آقای خاتمی پریروز در دیداری گفته اند و بسیاری از طرفداران جنبش سبز هم مکررا مدعی شده اند که شرکت ایشان در انتخابات باید مشروط به آزادی زندانیان سیاسی و بویژه شکستن حصر آقای موسوی و کروبی باشد. اولا که خود آقایان زندانی بدون شرط آزادی خود از شما خواسته اند که بیایید. دوما شاید شما هم آمدید و هنوز دستگاه قضایی از آزادی آقایان خودداری کرد. مگر قرار است با انتخاب شما به عنوان رئیس جمهور، دستگاه قضایی کشور مطابق میل شما عمل کند؟ حتی اگر میل شما به خیر باشد.

دوستان، اشتباه برداشت نکنید. من بیشتر از همه شما خواهان آزادی همه زندانیان سیاسی هستم و نه فقط اصلاح طلبان زندانی که همه زندانیان، اما قرار نیست که رئیس جمهور شرط کار خود را تعطیل دستگاه قضایی و یا دخالت در کار آنها بگذارد. تازه، مگر در دوران اصلاحات که آیت الله منتظری در حبس خانگی بودند، آقایان در حکومت نبودند؟ مگر مجلس ششم را اصلاح طلبان در قبضه نداشتند و ریاست آن در دست آقای کروبی نبود؟ مگر شما آقای خاتمی رئیس جمهور نبودید؟ ولی همان موقع آقای منتظری در حبس خانگی بود. آیا این به این معناست که شما موافق رفتار آنچنانی با ایشان بودید؟ مطمئنم که بسیاری از نمایندگان اصلاح طلب مجلس، بسیاری از وزرا و معاونین آنها و بسیاری از فعالین عرصه مطبوعات کشور که در آن زمان در دست اصلاح طلبان بود، مخالف حبس خانگی آیت الله منتظری و حبس بسیاری دیگر از زندانیان سیاسی بودند ولی آیا شما استعفا دادید؟ حالا هم شرط شرکت شما نباید آزادی زندانیان سیاسی باشد.

شما امیدوار باشید که پس از انتخاب شما، با امکانات جدیدی که در اختیار شما به عنوان رئیس قوه مجریه قرار خواهد گرفت، برای آزادی همه زندانیان سیاسی تلاش کنید. لوایحی را به مجلس ببرید که آزادی احزاب و اجتماعات را تضمین کند که دیگر زندانی سیاسی نداشته باشیم و قضات بهانه ای برای صدور حکم به حبس و زندان نداشته باشند. امیدورام و با شناختی که از شما دارم مطمئن هستم که چنین خواهید کرد.

شما و آقای هاشمی باید بیایید. شرط و شروط هم ندارد، نه با رهبری و نه با هیچ کس دیگری. گروه های زیادی از اقشار مختلف جامعه از شما می خواهند که بیایید. حتی همان زندانیان سیاسی که به شکل گروهی برای شما نامه نوشته اند و خواهان ورود شما به کارزار انتخابات شده اند. شما اگر آمدید، شما اگر با میلیونها رای مردم انتخاب شدید، مطمئن باشید که رهبری نظام هم راه تعامل با شما را پیدا خواهد کرد چرا که برای آینده نظام ضروری است.

فرصت را از دست ندهید. امنیت، ادامه حیات ملی و پیوندهای اجتماعی در کشور ما در این دوران سخت تنش های داخلی و خارجی، همه از شما طلب می کند که با شجاعت و مسولانه وارد شوید.

حوادث روزهای اخیر در سوریه، آستانه تحولاتی در منطقه ماست که دیر یا زود کشور ما را به درون خود خواهد کشید. حضور افرادی چون شما در این دوران در ادامه حیات سیاسی و اجتماعی کشور ما تعیین کننده اند. تردید نکنید. بعضی ها در داخل و خارج از کشور از آمدن شما نگرانند. اگر شما بار دیگر در راس قوه مجریه کشور قرار گیرید، بسیاری از پروژه های ویران گر داخلی و خارجی خنثی خواهند شد. شاید به قول شما برای بازگشت به یک دهه پیش سالهای طولانی باید کار کرد. اما برای جلوگیری از تخریب کشور که در چشم انداز آینده کاملا قابل تصور است فرصت زیادی باقی نمانده است. اگر جلوی این تخریب و فاجعه گرفته نشود شاید دیگر بازسازی کشور در درازمدت هم غیرممکن گردد. به سوریه امروز نگاه کنید. به عراق و فجایعی که هرروزه در این کشور در جریان است و آینده آن و نسل های آتی در این کشور نگاه کنید. به افغانستان و تخریب کامل یک جامعه نگاهی بیاندازید.

آقای خاتمی و آقای هاشمی، برای کارهای خوب و جبران زیان های وارده به کشور، نیازی به توافق هیچ کس نیست. به وجدان خودتان رجوع کنید.

نگرانی های شما از آینده پر تنش و مقابله احتمالی شما با رهبری قابل فهم است ، اما مهمتر از آن فقدان حضور شما در مدیریت کشور در زمانی است که تنش ها و بحران های بسیار جدی تری آینده کشور ما را به مخاطره انداخته و جای هیچ گونه جبرانی در آینده احتمالی باقی نخواهد بود ، عذر و بهانه های شما هم مشکلی را حل نخواهد کرد.

موافقت رهبر را به جای رای مردم نگذارید. این رسم زشت را شما باب نکنید.

با احترام،
رضا فانی یزدی
۱۶ اردیبهشت ۱٣۹۲


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱۶)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست