سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مبارزین غیرکرد در صفوف حزب دموکرات کردستان ایران


صدیق بابایی


• آنچه‌ در این نوشته مورد نظر است، گرامی داشت فرزندان آذربایجانی، اصفهانی، شمالی، شیرازی، تهرانی و همدانی هر چند با شمار ناچیز در کردستان است، که در خلال سالهای فشار و خفقان علیرغم تلاش های وسیع تفرقه‌ افکنانه‌ سود جویان و فرصت طلبان با هدف براه‌ انداختن فتنه‌ نفاق، در این سرزمین حق طب به مبازه پیوستند و در صف حزب دموکرات کردستان ایران در آمدند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۲ فروردين ۱٣۹۲ -  ۱ آوريل ۲۰۱٣


شاید در جهان پهناور زیست انسانها کمتر کشور یا ملتهایی را بتوان یافت با همسایگان خود در گذر زمان مراوداتی استوار بر خاترات تلخ همیشگی یا برعکس تنها در دایره‌ همزیستی توام با احترام مداوم بسان منظومه‌ شمسی از نظمی یکسان مقابل همدیگر پیروی نموده‌ باشند.
در محدوده‌ ای شناخته‌ شده‌ بنام ایران دیر زمانیست ملیت های جداگانه‌ کرد و آذری و دیگران هرکدام با مختصات اتنیکی خویش نه‌ تنها در جوار هم بلکه‌ در موارد بسیاری در اختلاطی آن چنان در هم تنیده‌ زیست میکنند که‌ برای رهگذران بیگانه‌ و نا آشنا تفکیک آند و ممکن است در نگاه‌ اولیه‌ از همدیگر آسان ننماید، چرا که‌ این دو ملت نه‌ تنها در موارد زیادی فرهنگ همدیگر را بعاریت گرفته‌ زبان مکالمات زوزمره‌ مقابل را هم بدون تعصب در نقاط مشترک زیستی بروانی تکلم مینمایند.
علیرغم این وجوه‌ مشترک ارزشمند انسانی، متاسفانه‌ نمیتوان از کنار خاطرات تلخ و گاها" خونبار نیز هر چند پای عوامل خارجی یا کسب قدرت فرمانروایی در میان بوده‌ باشد گذشت.
ولی آنچه‌ هدف این کوتاه سخن را در دستور بیان خود دارد، اشاره‌ ای بر بزرگ اندرز و والا آموزشی است که‌ فرزندان آذربایجانی، اصفهانی، شمالی، شیرازی، حتی تهرانی و همدانی هر چند با شمار ناچیز در کردستان، در خلال سالهای فشار و خفقان علیرغم تلاش های وسیع تفرقه‌ افکنانه‌ سود جویان و فرصت طلبان با هدف براه‌ انداختن فتنه‌ نفاق در این سرزمین حق طب از خود بیادگار گذاشته‌ اند.
هر چند از نظر کمی نمونه‌ های در دسترس از شمار بالایی بر خوردارنیستند ولی همین چند نمونه‌ موجود که‌ نگارنده‌ از ایثار بعضی از آنان شناخت داشته‌ و خود شاهد بزرگواری و بلند همتی تا سرحد فدا شدن در وجود این بزرگ مردان بوده‌ است، میتواند بعنوان سرمشق، ردیابی و کشف رگه‌های امید به‌ همزیستی در جوار هم با تکیه‌ بر این پشتوانه‌ گرانبها باشد.
فتوای "امام خمینی"! [۲٨/۴/۱٣۵٨] مبنی بر سرکوب مردم کردستان، فرمان بسیج و آغاز یورش سراسری به‌ این خطه ، تبلیغات گسترده ‌و همسوی رادیو و تلوزیون، دیگر رسانه‌ها و منبر و مساجد با هدف بانجام رسانیدن این "وظیفه‌ دینی وطنی"!!؟ سبب شد تا بسیاری از جوانان ناآگاهانه‌ تحت تاثیر چنین نغمه‌ شومی قرار گیرند!
با کمال تاسف باید بیاد آورد کم نبودند جوانان نورسیده‌ و امیدوار بآینده‌ای که‌ بازیچه‌ اقتدار طلبی صدر نشینان قدرت کور تهران و قـم قرار گرفتند!!
جمهوری اسلامی داغ ابدی و حسرت باز گشت بسیاری از این جوانان را برای همیشه‌ بر دل مادران بخت بر گشته‌شان حک نمود؟؟!
ناگفته‌ نماند طرف مورد یورش قرار گرفته‌ (کردستان) نیز علاوه‌ بر تحمل از هم پاشیده‌ شدن خانه‌ و کاشانه های بسیاری از ساکنان طی لشکر کشیهای گسترده ، هزاران نفر قربانی در رهگذر بقاء جامعه‌ کردستان و دفاع از حقوق انسانی خویش، هزینه‌ پرداخت.
عدم شناخت خصلت قدرت طلبانه‌ بسیاری ازآخوندها، آموزش های پان ایرانیستی ریشه‌دار در سیستم های حکومتی قبل و موج سواری آیت الله‌ ها، تاثیر تعصبات گاها" پرورش یافته‌ مذهبی بر نسل جوان مخصوصا" عملکرد شدید طلسم وار گفته‌های روضه‌ گونه‌ رهبران مذهبی و وارونه‌ جلوه‌ دادن وقایع کردستان چنان کارکرد عمیقی در جامعه‌ خارج از کردستان از خود بجای گذاشته‌ بود که شهادت بی صبرانه‌ برای بسیاری در مستجاب نمودن فرمان "امام" تبدیل به‌ اولویت اساسی زندگی آنان گشته‌ بود!!!
ظرف چند سال اولیه‌ شروع این تهاجمات خۆنبار سپاهیانی که‌ قبلا'' کردستان را ندیده‌ و کمترین شناخت از واقعیات موجود سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تا فرهنگ این ملت را نداشتند کم کم در بستر واقعیات با زندگی پر از مشقت و رنجبار مردم آشنا گشتند .
عقب افتادگیهای کردستان در قیاس با دیگر شهرهایی که‌ آنان آمده‌ بودند، همچنین پی بردن به‌ ادعای بی محتوای مسئولین در رابطه‌ با وابستگی مردم کردستان به‌ بیگانه‌ از طرفی و توسل فرماندهان به‌ خشونت و تاکید بر برخورد بیرحمانه‌ و ایجاد فضای رعب و وحشت توام با کشتار و قصاوت در قبال ساکنان بیدفاع از هر جنس و سن و سالی در مجموع با عث تجدید نظر و دگرگونی در اندیشه‌ بعضی از این نیروهای مهاجم بخصوص جوانان گشت.
برخی از آنان با طرح عناوینی از قبیل باز گشت به‌ کلاس های درس و ادامه‌ تحصیل، برخی دیگر برای پرداختن به‌ شغل و کار معیشتی صف خود را از دیگرانی که‌ اکنون آدم کشی روزانه آنان سبب جلب ‌رضایت امام و توسل به‌ بهشت در صورت کشته‌ شدن طبق فرموده‌ ایشان! و یا نابودی "کفرو الحاد" و نجات کردستان از "تجزیه‌"، و در مجموع موجب ارضای جاه طلبی های خام جوانی که در واقع نوعی تفریح برایشان شده‌ بود، جدا ساختند.
شایان ذکر است بخش شهادت و خشونت طلب [پیروان خط امام] اکثریت نیروهای اعزامی را شامل میشد. باوجود این کم نبودند کسانی از جمع این لشکریان که‌ ماندن در صفوف نیروهای سرکوبگر را ادامه‌ ستم و وغیرقابل تحمل می پنداشتند. چنین روحیاتی تا بدان حد از احساس گناه‌ و درک مظلوم واقع شدن مردم صمیمی و مهربان کردستان همراه‌ شده‌ بود که آنان را بصورتی مجذوب یاری دادن به این مردم مظلوم و بیدفاع ساخته‌ بود.   
هر چند وسعت کردستان و فراوانی لشکریان مهاجم و شرایط حاد جنگی آن زمان امکان در اختیار گذاشتن آمار دقیق این افراد را با مشکل مواجه‌ مینماید، ولی میتوان در حد قدردانی و گرامیداشت خاطره‌ فداکاریهای این راد مردان انسان دوست لااقل در وضع موجود تا زمان فراهم شدن وضعیتی در خور به‌ نام تنی چند از این سربازان گمنام اشاره‌ای کوتاه‌ نمود.

اسامی بخشی از سربازان گمنام شیدای عدالت

۱ -حسن کتابی اهل شمال ایران (ڕشت- گیلان)، انسان فدا کار، آرام و فرهیخته‌ ای که‌‌ در سالهای فشار گسترده‌ و تهاجمات پی در پی نیروهای جمهوری اسلامی در کردستان عضوی از نیروهای سرکوبگر بود، با مشاهده‌ وضع موجود تاب تحمل ناعدالتیهای خونبار را نداشته‌ و خود را از طریق واسطه‌ قرار دادن مردم به‌ نیروهای مقاومت ملی کرد معرفی نمود.
وی با ابراز علاقه‌ در بخش هنر و بعدا" عکاسی و فیلمبرداری نام خود را در ذهن بسیاری از پیشمرگان کردستان و تاریخ تصویری حزب دمکرات کردستان ایران ثبت و فراموش نشدنی ساخت.
حسن در مناطق بسیاری از کردستان از جمله‌ سردشت پیرانشهر، نقده ، اورمیه‌ و جاهای دیگر حماسه‌ تسلیم ناپذیری این ملت را در مقابل یورشهای همه‌ جانبه‌ پاسداران بعنوان اسنادی غیر قابل انکار با شجاعت بتصویر کشید.
کتابی: شیدای ثبت وقایع دردناک و مصیبتهای تحمیلی بر مردم کردستان از جانب دیکتاتورهای حاکم بر این خطه‌ سال ۱۹۹۱ میلادی حسب در خواست نیروهای متحد کردستان عراق از حزب دمکرات و همراه‌ با اظهار علاقمندی نامبرده‌ برای فیلم برداری از وقاێع کرکوک در بحبوحه‌ قیام مردم کردستان – عراق در معیت نیروهای پیشمرگ کردستان عراق به‌ این شهر میرود.
سرانجام هنگام یورش ایضایی نیروهای بعثی در ٣۰ مارس ۱۹۹۱ حسن کتابی از همراهانش بریده‌ و از آن تاریخ تا کنون علیرغم پیگیریهای حزب دمکرات کردستان ایران (طبق گفته‌ اعضای این حزب) اطلاع موثقی از وضعیت وی بدست نیامده‌ است .
حسن       کتابی در یک روز برفی
دست نوشته‌ متعلق به‌ آقای کتابی .

او آن انسان دلباخته‌ و شیدائی بود که‌ بدون کمترین دغدغه‌ جان بر کف در بسیاری از نبردهای مقاومت خطرات قربانی شدن را با جان و دل در راستای هدفی که‌ دل در گروش نهاده‌ بود پهلو به‌ پهلو با تنها دوربینش در صف پیشمرگان کردستان پذیرفت.
۲ - بهرام   آزادفر اهل (اورمیه‌) ملقب به‌ (عمو اغلو) از کادر های بسیار خوش نام و دوست داشتنی و جا افتاده‌ تشکیلات دمکرات در میان نیروهای منطقه‌ اورمیه‌ این حزب بود. لقب "عمواوغلو" از طرف همسنگران به‌ نشانه احترام به‌ مبارز آذربایجانی عمو اوغلو و شخص بهرام (از آذری ها) در این مرحله‌ از مبارزه‌ که او همراه‌ و در تشکیلات حزب دمکرات بود، به او داده شده بود.
بهرام سال ۱٣۶۰ از طریق تشکیلات حزب در ( ئه‌نزه‌ل) انزل از توابع (ورمێ ) اورمیه ، تماس برقرار نمود در سال ۱٣۶۲ به‌ حزب پیوست. او از افسران ژاندار مری و هواداران قبلی چریکهای فدائی خلق بود. در اوایل مسئولیت گروه‌ ضربت در نیروی سرگرد عباسی را پذیرفت. سال ۱٣۶۴ با تشکیل نیروی آگری و مرکز شمال ارگانهای حزب در منطقه‌ اورمیه‌ کادر سیاسی "لک" [ متشکل از چند دسته ] پیشمرگان شد. تاریخ ۲٣.۰٨.۱۹۹٣ هنگامی که‌ قصد رسیدن به‌ اروپا را داشت با کمال تاسف هدف شکار تیمهای ترور جمهوری اسلامی در آنکارا قرار گرفت و مانند جـعی از کردهای متقاضی   پناهنده‌ گی ترور و شهید شد .
٣- سعید چراغی اهل کهریز (کارێز) منطقه‌ انزل در مسیر جاده‌ تهران اورمیه‌ اواخر سال ۱٣۶۲ وارد تشکیلات حزب شد و به‌ عنوان کادر تشکیلات انزل فعلیت داشت. ۱۷/۶/۱٣۶۴ در ماموریت حفاظت یکی از اعضای زخمی حزب بکمین پاسداران رژیم افتاده‌ و شهید میشود.
۴- مشیت تیز فهم (شناخته‌ شده‌ به‌ خبات) از بهائیان آذری اهل (جبل کندی) منطقه‌ انزل – اورمیه‌. ۱٣۵۹ به‌ حزب دمکرات پیوست. وی پس از چهار سال مبارزه‌ با رژیم اسلامی ۲۷/۱۰/۱٣۶۱ در یکی از حملات پاسداران هدف قرار گرفته‌ و شهید شد.
۵- جواد صداقت اهل (اصفهان) - جواد از اهالی اصفهان و داوطلبانه‌ به‌ حزب دمکرات پیوست. وی هنگام درگیری مسلحانه‌ ۱۴/۵/۱٣۶۲ با پاسداران مهاجم در اطراف شهر بانه‌ شهید شد.
۶- احد کردکش (احد آقا) اهل (اردبیل) از افراد بسیار زحمتکش و بدون کمترین توقعاتی بود.‌ در سالهای ترورهای گسترده‌ آزادی خواهان در داخل و خارج از ایران وی که‌ بعنوان راننده‌ بخش ارتباطات حزب در سلیمانیه‌ کردستان عراق خدمت میکرد همانجا ترور شد.
۷ - فرامرز کشوری اهل شنۆ (اشنویه‌) ترک زبان پس از سالیان دراز مقاومت در برابر ناعدالتی های حاکمان اسلامی ایران طی توطئه‌ای در کمپ (جژنیکان) نزدیک هولیر – کردستان عراق توسط تروریست های اعزامی جمهوری اسلامی ترور شد.
٨ - مشهدی صفر اهل شنو (اشنویه‌) ترک از ساکنان اشنویه‌ بود. به‌ صفوف حزب دمکرات پیوست و با گذ شت و صداقت تا آخرین لحظات بدرود گفتن حیات در کمپ حزب باقی ماند.
۹ - جعفر مقدم پور اهل ( تبریز) حین ماموریت سربازی سال ۱٣۶۱ در پایگاه‌ (ایندرقاش- مهاباد) بنام سرباز از مردم ده‌ میخواهد اورا به‌ حزب دمکرات معرفی کنند مردم هم ویرا بهمراه‌ کس دیگری بنام حسین که‌ بعدا" به‌ حسین دمکرات مشهور شد به‌ پیشمرگان تسلیم و معرفی میکنند .
حسین سال ۱٣۶٣ دوباره‌ به‌ مناطق تحت کنترل رژیم مراجعه‌ کرد. ولی جعفر با کمال صداقت و مسیولیت پذیری بعنوان فرمانده‌ گروه سالها فداکارانه‌ بدفاع از مردم کردستان پرداخت. در این فاصله‌ حد اقل دوبار زخمی گردید. سال ۹۱-۱۹۹۲میلادی به‌ کشور ترکیه‌ با هدف پناهندگی در اروپا رفت . متاسفانه‌ باجمعی دیگر از آزادیخواهان در ترکیه‌ توسط مزدوران جمهوری اسلامی ترور شد .
۱۰ - جعفر عجم. بعد از چند سال ماندن در صفوف حزب دمکرات به‌ کشور ترکیه‌ رفته‌ و طبق خبرهای رسیده‌ به‌ ایران باز گشته‌ است.
۱۱- جعفر عجم اهل ( نقده‌) ترک متاسفانه‌ چند سال پیش در اثر ابتلا به‌ بیماری سرطان فوت نمود.
۱۲- ر- شیرازی اهل (شیراز). حین ماموریت سربازی در کردستان خود را به‌ نیروهای پیشمرگ تسلیم و بعنوان کادر انتشارات مشغول خدمت شد. گفته‌ میشود وی باید به‌ یکی از کشورهای اوروپا پناهنده‌ شده‌ باشد.
۱٣ - جواد موسوی اهل ( مهاباد) ترک کادر فعال حزب دمکرات ، در منطقه‌ مهاباد مورد یورش نیروهای مسلح جمهوری اسلامی واقع و شهید شد.
۱۴- م- موسوی اهل (مهاباد) ترک طبق گفته‌ دوستانش باید هم اکنون در یکی از کشورهای اوروپایی زندگی نماید.
۱۵-   جلیل مامایی اهل (نقده‌) ترک. سال ۱۹۹۱ حین انفجار مینی بوس مسافر بری در منطقه‌ قندیل همراه‌ با دونفر دیگر از حزب دمۆکرات بنامهای ملا رسول گردی و (حه‌سۆ) علی پور ضمن کار گذاری تله‌ انفجاری و منهدم کردن مینی بوس مسافربری توسط عوامل جمهوری اسلامی بشهادت رسید. شایان ذکر است عده‌ دیگری از مسافران مینی بوس مجروح و معلول گشتند .
۱۶ - مریم عجم   اهل ورمێ (اورمیه‌ ) بعنوان "خواهران زینب" هنگام تهاجم پاسداران در (شاروێران ) مهاباد دستگیر و بعدا" برای همیشه‌ بصف مدافعان کرد پیوست.
۱۷- مستوره‌. ی، اهل (تهران) باکمک مردم سنندج ۱٣۶٣ به‌ نیروهای حزب ملحق میشود،         در کردستان به‌ همکاریهای دلسوزانه‌ اعم از ترجمه‌ مطالب مجلات سیاسی از انگلیسی به‌ فارسی و مترجم دکترهای فرانسوی در بیمارستان و کمپ و آسایشگاههای حێزب دمکرات میپردازد . نامبرده‌ بعدا" در فرانسه‌ باکمال علاقه‌ در راستای پشتیبانی از حقوق سیاسی و انسانی مردم کردستان دریغ نورزید و بعنوان دوست و پشتیبان حقوق سیاسی و اجتماعی این ملت تلاش نموده‌ است.علاوه‌ بر آنکه‌ با نمایندگی حیزب در پاریس همکاری مینماید بمدت شش ماه‌ از پاریس بکردستان برای تجدید وفاداری با مبارزین کرد مراجعت مینماید. مستوره‌ هنوز هم از پشتیبانان وفادار به‌ آرمان رهایی ملت کرد از ستم حکام تهران است.

۱٨- حسین ترک در منطقه‌ دیواندره‌ در صفوف حزب دمکرات فعال بود.
۱۹ - مهندس حسین خیاطی اهل( تبریز) سالهای متمادی مسئول و از بنیاد گذاران رادیو صدای کردستان ایران .و از شخصیتهای صاحب جایگاه‌ و احترام در میان نیروهای حزب دمکرات ایران .
۲۰ – ا- خیاطی اهل (تبریز) کادر فعال حزب دمکرات کردستان ایران در تلوزیون تیشک .
۲۱ - ا- چایچی اهل ورمێ (اورمیه‌) ترک زبان، فعال در مبارزات موجود روزانه‌.   
۲۲ – بهرام عجم اهل ورمێ (رضائیه‌) ترک زبان در سالهای ۱۹۹۱-۹۲ در ترکیه‌ ترور شد.
۲٣ -جمشید رنجدران اهل ( میاندوآب) سال ۱٣۶٣   در درگیری با نیروهای مهاجم جمهوری اسلامی در منطقه‌ مهاباد شهید شد .
۲۴- اکبر رنجدران اهل (میاندوآب) در حین ماموریت حزبی در رضائیه‌ ناپدید شد.
۲۵ - محمد فارس از افراد ارتشی مطلع در بخش تخریب بود . وی سال ۶٣ تا سال ۱٣۶۴ با نیروهای مرکز (سپی سنگ) و نیروهای زمزیران و پیشوا از حزب دمکرات همکاری نمود.
۲۶ - دکتر رزگار – از فعالین در بخش بیمارستان و کمپهای درمانی حزب .
۲۷ - دکتر بهرام خدمتگذار در بخش درمانی.
۲٨- حسین مشهور به‌ حسین دمکرات درجه‌دار ارتش از پایگاه‌ (گۆک تپه‌) مهاباد تا سال ۶٣ همکاری انساندوستان خودرا ادامه‌ داد .
۲۹ - رسول اهل (مشهد) شناخته‌ شده‌ به‌ رسول خبات فرمانده‌ تانک پایگاه‌ ( به‌- ک) مهاباد پس از اسارت در مسیر مهاباد – نقده‌ با زره‌ پوش تحت فرمانش مدت دوسال ۶۲ و ۶٣ همکاری نمود .
٣۰ - شهناز اهل مهاباد (ترک زبان) ، متاسفانه‌ سال ۱٣۶۱ در درگیری مهاجمان پاسدار شهید شد. خواهر نامبرده‌ هم یکی دیگر از خدمتگذاران مدافع حقوق انسانی مردم کردستان بود.
٣۱ - حسین اهل مهاباد (ترک زبان) بمدت دوسال مدافع و همسنگر کردستانیان طی سالهای ۱٣۶۱ و ۱٣۶۲ بود.
٣۲ – اصلان تقی زاده‌ اهل (کهریز ) سال ۱٣۶۲ بصف مبارزات مردم کردستان پیوست ، بعدا" با امید پیوستن دوباره‌ به‌ اعضای خانواده‌ خویش به‌ مناطق تحت کنترل رژیم بازگشت پس از مدتی در اثر عدم تحمل وضع موجود باردیگر مبارزه‌ با ستمکاران راسال ۱٣۷۱ در کردستان انتخاب و در سال ۱٣۷۴ قربانی هدف انتخابی خود عدالت و آزادی شد .
٣٣ – کمال ابراهیمی(اهل کهریز) فرزند یعقوب سال ۱٣۵۹ مبارزه‌ با رژیم اسلامی را در جوار مردم کردستان آغاز نمود . در این فاصله‌ برای دیدن نامزد خود بشهر میرود . مدافعان ڕژیم ولایت فقیه‌ با اطلاع از حضور وی بر سر راهش بکمین نشسته‌ واورا تاریخ ۲۷/۱۰/۱٣۶۱ بشهادت میرسانند.
٣۴ – یار محمد طاهری( شناخته‌ شده‌ به‌ ممد) فرزند بابا از افراد شناخته‌ شده‌ منطقه‌ و دوستان نزدیک حسنی امام جمعه‌ اورمیه‌ در اوایل انقلاب بود . شقاوت و بیرحمی پاسداران و دیگر نیروهای جمهوری اسلامی در نقده‌ و حملات مناطق اورمیه‌ ویرا ناچار به‌ تجدید نظر و در نهایت بطرف مبارزات مردم مظلوم کرد سوق میدهد .
صداقت و از خود گذشتگی در مبارزه‌ بزودی انتخاب در پستهای سر گروه‌، معاون دسته‌ و سرانجام مسئولیت دسته‌ را طی مدت کوتاهی فرا راهش قرار میدهد .
شناخت ، احترام و محبوبیت بالای ممد در میان مردم تحمل مسئولین رژیم را در مقابل چنین وضعی به‌ انتها رسانیده‌ وبه‌ هر ترفند و تهدیدی برای بازگشت نامبرده‌ مبادرت میورزند.
در ابتدا فشارهای سنگینی را متوجه‌ پدر وی (یارممد) بگ بابا طاهری مینمایند . از آنجائیکه‌ تلاشهایشان بیثمر میماند بگ بابا را در سن ۵۷ سالگی در سال ۱٣۶۲ حین کار در باغ   شخصی ترور و بشهادت میرسانند.
برادران طاهری قربانیان تروریزم جمهوری اسلامی
زمانی که‌ کلیه‌ اعمال غیر انسانی نمایندگان ولایت فقیه‌ به‌ نتیجه‌ دلخواه‌ منجر نمیگردد اینبار پاسداری را که‌ با عنوان منصرف شده‌ از همکاری مسلحانه‌ در مناطق آزاد و تحت کنترل نیروهای حزب دمکرات کردستان ایران بزندگی عادی پرداخته‌ است مامور نزدیک شدن به‌ ممد و بدین صورت طرح ترور وی ریخته‌ میشود .
شخص تحت امر اطلاعات اورمیه‌ بنام (علی پاسدار) در فرصتی مناسب و در لباس دوستی ممد و صادق کوهی اهل    (نلا س - دۆڵ) اشنویه‌ پیشمرگ همسنگرممد طاهری   با همکاری برادرش که‌ رابط وی با اعلاعات سپاه‌ پاسداران بوده‌ است را اغفال و هردو را بشهادت رسانده‌ و خود بمراکز رژیم بر میگردد.
اطلاعات اورمیه‌ پس از انجام این ترور موفق به‌ بهانه‌ اقدام به‌ انتقام قاتل ممد تعدادی از جوانان کهریز و برادران ممد طاهری از آن جمله‌ نموده‌ و پس از شکنجه‌ وازیت و آزار فراوان افراد ذ یل را در اورمیه‌ اعدام میکند.
٣۵ - محمد امین مجید زاده‌ اهل کهریز فرزند عبدولمجید۴/۵/۱٣۷۴ اعدام
٣۶ - فیروز تقی زاده‌ پسر عموی اسلان اهل (کهریز ) ۴/۵/۱٣۷۴ اعدام
٣۷ - شهاب الدین طاهری برادر ممد طاهری(اعدام اهل کهریز) ۴/۵/۱٣۷۴ اعدام.
٣٨ -سنار طاهری فرزند بایرام اهل (کهریز) ۴/۵/۱٣۷۴ اعدام .
٣۹ -عوض از اهالی کهریز ۴/۵/۱٣۷۴ اعدام.
۴۰ -اسفندیار طاهری فرزند بایرام اهل (کهریز) ۲۵/۶/۱٣۷۴ شهید .
۴۱ – ع. خ ، اهل (محمودجغ) شاهین دژ سال ۱٣۵٨ به‌ تشکیلات حێزب در منطقه‌ افشار (تکاب و شاهین دژ) پیوست سالیام متمادی با نهایت صداقت به‌ همکاری در قسمت مالی و تدارکات خدمت نمود . بعدا" در ارتباط با مشکل معیشتی و پرورش فرزندان ناچار به‌ باز گشت به‌ مناطق تحت کنترل رژیم شد.
۴۲ - ایرج بوذرجمهری (اهل بهار همدان)   گروهبان ارتش از باورمندان آئین یارسان (اهل حق) وی سالهای اول انقلاب به‌ نیروهای حزب دمکرات پیوست و با کمال شجاعت و فداکاری در پست فرمانده‌ عملیات برابر نیروهای مهاجم بکردستان دفاع نمود سرانجام ۱۱/٣۰/ ۱٣۶۲ در منطقه‌ مکریان قسمت افشار شهید شد.
۴٣ - عظیمه‌ کاکابرایی اهل( روستای قز کورپی – شاهیندژ ) همسر ایرج   بوذرجمهری نامبرده‌ نیز تحمل از دست دادن شوهر وفادارش را نداشته‌ بعد از شهید شدن وی بزندگی خود پایان بخشید..
۴۴ - محمد ذولفقاری اهل ( امیر آباد ) همدان .از سال ۱٣۵٨ با فداکاری و دلسوزانه‌ بدفاع مملو از اعتقاد به‌ آزادی مردم کردستان برابر ستم جمهوری اسلامی تا درجه‌ معاونت فرماندهی نیروی ۱۱۰ بیان در مناطق بوکان و افشار در راستای مقاومت ارتقا یافت . ذولفقاری طی عملیاتی در نزدیکی روستای یورقل (افشار) ۱۱ / ٣۰/۱٣۶۲ غافلگیر و اسیر گشته‌ همانجا بلافاصله‌ توسط پاسداران جمهوری اسلامی تیرباران میشود.
۴۵ – عادل جهانبخش فرزند جانالی اهل (شاهین دژ ) ، وی نیز سال ۱٣۶۲ شهید شد.
۴۶ – محمد عرب اهل ( شاهین دژ) حین مقاومت برابر نیروهای مسلح جمهوری اسلامی سال ۱۲۶۲شهید شد .
۴۷ – سروان جلالی ترک زبان اوایل انقلاب متعاقب یورش پاسداران و دیگر نیروهای مسلح جمهوری اسلامی بکردستان به‌ نیروهای مقاومت کردستان پیوست . نامبرده‌ سال ۱٣۶۱ همراه‌ با جمعی دیگر از مبارزین کرد در کردستان عراق در یک عملیات تروریستی فرستادگان رژیم اسلامی ترور و شهید گردید.
۴٨ – سروان وریا   ترک زبان اهل (تبریز) پس از سالها همکاری با حزب دمکرات از سال ۱٣۵۹ و ارتقا تا سطح فرماندهی نیروهای پیشمرگ طبق اخبار منتشره‌ قربانی فریب و دسیسه‌ نیروهای اطلاعاتی رژیم اسلامی میشود.
۴۹ – عتا غلامی تورک زبان اهل ( هوله‌ سو) شاهین دژ ، چندین سال در صفوف پیشمرگان همگام بدفاع در مقابل متجاوزان پرداخت . وی بعدا" خود را تحویل نیروهای پاسدار داد و مدتی تحت فرمان این نیروها اینبار بر عکس گذشته‌ علیه‌ مردم منطقه‌ و مبارزین کرد   در صف پاسداران رژیم وارد عمل شد . سر انجام باز هم رژیم اسلامی اورا بدلایل همکاری های قبلی اش با مردم کردستان در سالهای اول انقلاب او را بزندان انداخته‌ و در اورمیه‌ اعدام گردید.
۵۰ – شهرام باقری اهل (شاهیندژ) ، فرزند رجب علی متولد ۱٣۴۱از سال ۱٣۵٨ به‌ صف نیروهای مقاومت کردستان در حزب دمکرات پیوسته‌ و ۲۵/۴/۱٣۶۲ در راستای دفاع از حقوق انسانی مردم کردستان در برابر یورش نیروهای رژیم اسلامی در قز کرپی زخمی و بعدا'' ۲۵/۴ ۱٣۶۱ ایستادگی از خودنشان داده‌ و در این راه‌ جان میبازد.
۵۱- م . ن – بهیار پزشک اهل (شا هیندژ – هاچه‌ سو) وی چندین سال بعنوان کادر درمانی بمردم منطقه‌ در جوار نیروهای مقاومت کردستان در مناطق آزاد خدمات انسانی خودرا ادامه‌ داد پس از اشغال منطقه‌ و با توجه‌ به‌ مشکلات معیشتی خانوادگی ناچار به‌ بازگشت به‌ دیگر شهرهای تحت تسلط نظامی نیروهای اسلامی شد.
                ۵۲- نامجو فرزند غلامعلی مشهور به‌ ملا دوه‌ اهل (شاهیندژ) به‌ علت پشتیبانی سیاسی و فعالیت بنفع حقوق ملت کرد و مخالفت با خشونت نیروهای رژیم در داخل شهر شاهیندژ بازداشت و اعدام گردید . دوستان وی اورا از لحاظ نژادی کورد میپندارند.
                ۵٣ – جمشید دولتشاهی فرزند حیدر شاهی شناخته‌ شده‌ به‌ دکترعربی اهل (شاهیندژ) . وی نیز بعلت پشتیبانی از خواست مردم کردستان مورد قهر نیروهای رژیم واقع شده‌ ،سال ۱٣۵٨ دستگیر و اعدام گردید .
                ۵۴ – علیرضا شکری افشار اهل (شاهیندژ) از فعالین سیاسی مدافع حقوق مردم کردستان . در سال ۱٣۵۹دستگیر و اعاد گردید.
                ۵۵ – ر- اکبری معلم اهل (شاهیندژ) فعال سیاسی و مدافع حقوق سیاسی مردم کردستان .
                ۵۶ – ا- مولایی معلم اهل (شاهیندژ) از دیگر فعالین مدافع خقوق انسانی ملت کرد .
               ۵۷- م . ن اهل (شاهین دژ) فرزند ع ، پس از فرار از زندان رژیم به‌ پشتیبانی از مبارزه‌ مردم کردستان ادامه‌ داده‌ و با کمال تاسف بعدا" در کل ته‌په‌ جهانگیر خان (فیض الله‌ به‌گی – بوکان ) اسیر و طبق اطلاعات منتشره‌ همراه‌ شش نفر دیگر در تکاب اعدام شده‌ است . برخی بر این عقیده‌ اند نامبرده‌ اعدام نگردیده‌ است .
             ۵٨- کریم غفاری اهل ( شاهین دژ ) فرزند اکبر در ارتباط با همکاری تشکیلاتی با حزب دمکرات در ڕوستای داشکستان دستگیر و اعدام گردید.
          ۵۹- دکتر د ، اهل (شاهین دژ) سال ۱٣۵۹ باتهام همکاری با حزب دمکرات کردستان ایران   دستگیر و دچار اذیت و آزار و محدودیتهای فراوان میگردد .
            ۶۰- حبیب الله‌ گلابی زاده‌ اهل (شاهین دژ) باتهام عضویت در تشکیلات حزب دمکرات دستگیر و اعدام گردید.
          ۶۱ - فرامرز براتی اهل چیانه‌ (نقده‌) ترک زبان سال ۱٣۶۲ فعالیت و مبارزه‌ با مهاجمان بر علیه‌ مردم کردستان را آغاز در (لک۴) فعال و سال ۱٣۶۴ در منطقه‌ لاجان از توابع پیرانشهر طی یورش پاسداران شهید میشود.
         ۶۲ – خداداد قلی زاده‌ اهل (مرند) تبریز فعال در (لک ٣) سال ۱٣۶۵ در حین تهاجم نیروهای سپاه‌ شهید میشود.
۶٣- دکتر ا- اع، از جمله‌ خدمتگزاران با ایمان در قبال مبارزات مردم کردستان که‌ سال ۱٣۶۱ دستگیر و تحت اذیت و آزار میگیرد.
قابل یاد آوری میباشد مبارزین و آزادی خواهان منفرد زیادی را میتوان بر شمرد که‌ بعنوان عضو احزاب چپ ،مکتبی و سراسری در راستای دفاع از حقوق انسانی خلق های تحت ستم به‌ مبارزه‌ پرداخته‌ و جان باختند . نوشته‌ فوق تنها به‌ ذکر اسامی برخی از فدائیان انسان دوست و عدالت خواه‌ و باڵاخص مدافع حقوق ملت کرد در ردیف پیشمرگان یا تشکیلات سیاسی حزب دمکرات کردستان ایران قربانی گشته‌ اند پرداخته‌ است . البته‌ باید اذعان داشت که‌ اطلاعات قوق نیز نواقص خود را همراه‌ دارد که‌ امید است بعدا" از طرف دلسوزان بر طرف گردد.
تاکید مینماید این نوشته‌ از طرف هیچ حزب و سازمان سیاسی کردستان تایید نگشته‌ و نمیتواند مرجعی دال برادله‌ اتهام علیه‌ کس یا کسانی باشد زیرا این نوشته‌ بر گرفته‌ از اطلاعات شخصی سالهای اول انقلاب است و میتواند حامل اشتباهاتی در مورد عقاید و طرز تفکر افراد نامبرده‌ باشد زیرا نویسنده‌ فاقد شناخت فردی روی یکایک افراد فوق میباشد.

ضمنا' جا دارد از همکاری دوستان گرامی آقایان سید ابراهیم حسینی ، سلیمان کلشی و حسن استادی و دیگر دوستان برای در اختیار گذاشتن اطلاعات شخصی سپاسگزاری شود.

صدیق بابایی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست