سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

تاملاتی در آیین "گل مالان"


عباس احمدی


• در مراسم گل مالان، گلاب، فرانمود و نشانه ی خون متبرکی است که از سر حسین جاری شده است. خاک غربال شده، نیز فرانمود و نشانه ی خاک کربلا ست. عوام با مالیدن گل به بدن خود تلاش می کنند که نیروی باروری و برکت را از راه جادوی سرایتی از خون حسین به خود منتقل کنند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۹ آذر ۱٣۹۱ -  ۲۹ نوامبر ۲۰۱۲


در ایران، در روز عاشورا، آیینی به نام آیین "گل مالان" در بین عوام برگزار می شود. من نخست نمونه ای از این آیین را که در شهر خرم آباد لرستان به نام آیین "گل اوفتان" (Gel oftaen) نامیده می شود می آورم وسپس آن را از دیدگاه مردم شناسی می کاوم.
"در صبح روز عاشورا، عزاداران در هیات‌ها حضور می‌یابند و گلاب و خاک غربال شده را مخلوط کرده و با گل‌مالی کردن خود برای عزاداری آماده می‌شوند. مردم پس از گل‌مالی کردن خود در کنار آتش‌های برافروخته حضور یافته و گل های سرد را خشک می‌کنند. با آغاز صبح عاشورا، شهر خرم‌آباد شاهد حضور دسته‌جات و عزاداران گل مالی شده‌ای است که به عزاداری مشغول هستند. عزاداران با لباس‌های گل مالی شده و بعضا با پای برهنه در سوگ سیدالشهدا به عزاداری مشغول می‌شوند. این مراسم تاظهر روز عاشورا ادامه دارد. " (1)
نخستین پرسشی که پیش می آید این است که گلاب و خاک غربال شده فرانمود و نشانه ی چیست؟ برای پاسخ به این پرسش از عصر علم به عصر مذهب و از عصر مذهب به عصر جادو می رویم. در عصر جادو، بومیان ایران معتقد بودند که روح باروری و برکت در کالبد گاو زندگی می کند و گاو را مقدس می داشتند. آن ها طی مراسم مخصوصی به نام مراسم گاو کشی، این گاو مقدس را می کشتند و خون او را بر زمین می پاشیدند. اگر گاو مقدس بود پس چرا او را می کشتند و خونش را به زمین می ریختند؟ هدف از این کار چه بود؟ پژوهشگران برای مراسم گاو کشی، دو هدف قایل اند: اولین هدف، انتقال روح باروری و برکت از کالبد کهنه به کالبد تازه بود. روح باروری و برکت، جاودانی و ابدی بود، اما کالبد گاو، میرنده و فانی بود. کالبد فانی و میرنده را می کشتند تا آن روح باقی و جاودانی از کالبد کهنه به کالبد تازه برود و در آن جا زندگی از سر گیرد. دومین هدف بارور کردن زمین بود. خون گاو شهید شده را به زمین می ریختند تا نیروی باروری و برکت از خون گاو به زمین منتقل شود و باعث حاصلخیزی زمین شود. این نوعی جادوی “سرایتی” است که خواص یک چیز از طریق تماس به چیز دیگری منتقل می شود.
گاو کشی و شهید کردن گاو، یک آیین جادویی مهم بود که مرگ و زندگی قبیله ای به آن بستگی داشت. در سپیده دم عصر مذهب، هر چند، روح باروری و برکت به صورت ایزد باروری از زمین به آسمان رفت، اما آیین جادویی گاو کشی از میان نرفت بلکه به شکل دیگری به زندگی خود ادامه داد. به عنوان مثال، در کیش مهر پرستی و میتراییسم، آیین گاو کشی به صورت یک آیین مذهبی در آمد. در بسیاری از کنده کاری ها و نقاشی های به جا مانده از مذهب مهر پرستی، ایزد مهر، گاوی را می کشد و از دم گاو شهید شده، خوشه های گندم می روید. در این جا نیز روح مقدس باروری برکت از راه جادوی سرایتی از بدن گاو به زمین انتقال می یابد و گاو شهید شونده با شهادت خود باعث رستاخیز و زنده شدن دانه های گندم از زیر خاک می شود. در شاهنامه نیز پس از شهادت سیاووش، از خون او گیاهی می روید که یاد آور روییدن گیاه از خون گاو شهید شونده در عصر جادوست.
یکی دیگر از آیین های عصر جادو که از مراسم گاوکشی گرفته شده است، آیین شاه کشی ست. در عصر جادو و در دوره ی مادر ساﻻری، با آن که مردان فرمانراویی داشتند ولی مقام شاهی را از زنان می گرفتند. شاه از راه ازدواج با ملکه به شاهی می رسید. هرساله، یکی از جوانان، شاه را می کشت و با زن شاه همبستر می شد و به جای او بر تخت شاهی تکیه می زد. برای کشتن شاه، جوانان زیادی از نقاط دور و نزدیک به پایتخت می آمدند. این جوانان آزمون های دشواری را می گذرانند تا بتوانند از این طریق، لیاقت خود را ثابت کنند. از میان این خواستگاران، یک جوان بر رقبای خود پیروز می شد، شاه را می کشت، با زن او ازدواج می کرد، و به شاهی می رسید. شاه جوان نیز پس از مدتی پیر می شد و خود به دست جوان دیگری کشته می شد و این چرخه ی شاه کشی همچنان ادامه می یافت.
چرا هرساله شاه را می کشتند؟ چه رمزی در شهادت سالیانه ی شاه نهفته بود؟ در پاسخ به این پرسش باید توجه کرد که در عصر جادو، بومیان ایران، معتقد بودند که شاهان دارای نیروی جادویی اند و روح باروری و برکت در آن ها حلول کرده است. این روح باعث می شد تا درختان به بار بنشینند و چهارپایان بچه بزایند. برای آن که این روح مقدس باروری و برکت، آسیب نبیند، شاه نمی بایست پیر می شد. برای جلوگیری از این فاجعه، شاه پیر را می کشتند و پسر جوانی را به جای او شاه می کردند تا آن روح مقدس و آن نیروی جادویی از کالبد فرسوده ی شاه پیر به کالبد تازه ی شاه جوان منتقل شود. خون شاه پیر را نیز بر زمین می ریختند تا مقداری از نیروی باروری و برکت، از راه جادوی سرایتی، از شاه شهید به زمین منتقل شود و باعث حاصلخیزی خاک شود. گوشت شاه پیر را نیز می خوردند تا مقداری از نیروی باروری و برکت، از راه جادوی سرایتی، از شاه شهید به آن ها منتقل شود.
علت تقدس شاه در فرهنگ ایران و ایده ی فره ی ایزدی ، ریشه در همین اعتقادات عصر جادو دارد. فره ی ایزدی، نسخه ی آسمانی شده ی روح باروری و برکت در عصر جادو ست. وﻻیت فقیه نیز نسخه ی آخوندی شده ی شاه فرهمند در فرهنگ ایرانی است. روح وﻻیت که در کالبد ولی فقیه دمیده شده است همان روح باروری و برکتی است که در عصر جادو در پیکر شاه دمیده شده بود. به همین علت است که عوام، تفاله ی چای آخوند ها را می خورند. زیرا تصور می کند با این عمل می توانند ، مقداری از نیروی باروری و برکت را، از راه جادوی سرایتی، از آخوند به خویشتن منتقل کنند.
اگرداستان شهادت حسین در بیابان کربلا را با آیین های شاه کشی و گاو کشی مقایسه کنیم، شباهت های زیادی بین آن ها پیدا خواهیم کرد. نخستین شباهت آن است که حسین نیز مانند شاه فرهمند عصر جادو دارای روح باروری و برکت است که از راه پدرش، علی، امام شیعه ها، به او منتقل شده است. علی نیز این روح باروری و برکت را از راه محمد، پیامبر عرب ها، به خود منتقل کرده است. محمد نیز این روح باروری و برکت را از راه تماس مستقیم با الله، خدای عرب ها، به خود منتقل کرده است. الله نیز تجسد همان روح باروری و برکتی ست که در سپیده دم عصر مذهب از پیکر گاوان، از خاک به افلاک عروج کرده است. زنجیره ی جادویی بین الله و حسین به شرح زیر است:
الله – محمد – علی – حسین
دومین شباهت آن است که حسین نیز مانند شاه فرهمند عصر جادو، لقب شاهی دارد و در بین عوام به نام "شاه دین" معروف است و بر عامه ی عوام "ولایت" یا پادشاهی دارد. لقب پدر حسین نیز "امیر المومنین" است که در لغت به معنای "شاه مومنان" می باشد. لقب نواده ی او نیز "اعلیحضرت مهدی موعود"است که واژه ی "علیحضرت" نشانگر مقام شاهی ست.
سومین شباهت آن است که حسین نیز مانند شاه فرهمند عصر جادو، هر ساله در روز عاشورا کشته می شود و خون متبرک اش که سر شار از نیروی باروری و برکت است بر زمین می ریزد. عوام معتقدند که حسین با خونش، دین اسلام را زنده کرد. و این خاصیت "زنده کردن" و "جان بخشی" بین خون حسین و خون شاه فرهمند و گاو مقدس عصر جادو، مشترک است.

نتیجه گیری:
در مراسم گل مالان، گلاب، فرانمود و نشانه ی خون متبرکی است که از سر حسین جاری شده است. خاک غربال شده، نیز فرانمود و نشانه ی خاک کربلا ست. عوام با مالیدن گل به بدن خود تلاش می کنند که نیروی باروری و برکت را از راه جادوی سرایتی از خون حسین به خود منتقل کنند. اگر کشته شدن حسین مانند کشته شدن شاه در مراسم شاه کشی و شبیه به شهادت گاو مقدس در مراسم گاو کشی باشد، مراسم گل مالان نیز باز آفرینی این آیین های عصر جادوست.

پانوشت:
anaesthesia90.blogfa.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست