سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

تا سه نشه بازی نشه:
ناسیونالیسم عامیانه نفتی


احمد تقوائی


• اکنون جامعه ما برای سومین دوره تجربه افزایش تصاعدی بودجه دولتی را پیش رو دارد. این بار نیز چون گذشته طبل ناسیونالیسم عامیانه در جامعه در فالب یک رشته شعارهای توخالی پیرامون انرژی اتمی توسط اقای احمدی نژاد به صدا درامده و چشمان گروه نسبتا بزرگی از مردم را کور و نابینا کرده است. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۱ مرداد ۱٣٨۵ -  ۱۲ اوت ۲۰۰۶


 
 در یک  صد ساله گذشته ، درامد دولت از  نفت سه بار در فاصله نسبتا کوتاهی افزایش چشم گیری  داشته است .
نخستین بار  این پدیده  در سالهای ۱٣۱٣-۱٣۱۴  شمسی در دوران رضا  شاه  ظاهر گردید .  در سالهای ۱٣۵۱-۵٣  ایران  برای دومین بار شاهد چنین پدیده ائی  گشت  و اکنون سومین باری است  که  جامعه ما چنین  رخدادی   را از سر می گذراند . در حالیکه حوادثی که  پس از چنین رخدادی  در دوران های مختلف  در ایران  پدید امدند ، دارای ویژگی های زمانه خود   بودند ،  لیکن شباهتهائی را نیز میان انان  میتوان سراغ گرفت .
 
 افزایش  تصاعدی درامد  دولت  غالبا  تاتیرات  متفاوت و گاه  منضادی را  بر جای می گذارد ازجمله :
۱-       تعمیق شکافهای طبقاتی
۲-      گسترش دامنه  فساد اقتصادی 
٣-      افزایش نرخ  تورم  که  طبقات محروم و بویژه مزد بگیران را به شدت تحت فشار شکننده ائی قرار میدهد.
 
با این همه در ایران اترات افزایش   درامد نفت به موضوعات یاد شده  محدود نگردیده  بلکه موجب  تغیرات اساسی در پارادیم های فکری در  جامعه و سیاست های حاکمان  نیز  بوده است . این تغیرات در دو موضوع خود را جلوه گر ساخته است :
الف : تغیر پاردایم  ذهنی از " جامعه فقیر و مردم فقیر"   به " جامعه غنی و مردم فقیر"
ب : پیدایش  پدیده ائی  که میتوان انرا ناسیونالیسم عامیانه – نفتی یا ناسیونالیسم دولتی نام نهاد .
 
 اقزایش تصاعدی درامد دولت  در  سالهای  ۱٣۱٣ – ۱٣۱۴  فضای مساعدی را برای  شکل گیری  ناسیوتالیسم عامیانه رضا شاهی  پدید اورد.  در این راستا  میتوان از تغیر در سیاست  خارجی  دولت رضا شاه  و سمت گیری با ا لمان هیتلری  ، تشدید تبعیضات قومی  ،  گسترش  سیاست های دیکتاتور منشانه و افزایش  فساد اقتصادی نام برد .
امار دقیقی از میزان نارضایتی مردم از دولت رضاشاهی  و حرکت های اعتراضی  در سالهای   ۱٣۱۵- ۱٣۲۰  در دست نیست . لیکن  انقدر هست که می توان گفت که وقتی رضا شاه مجبور به ترک ایران گشت ، اشکی برای او ریخته نشد .  حتی ارتش شاهنشاهی نیز فشنگی  در  دفاع از  او هدر نکرد . مقالات و مطالب نشریات  سالهای ۱٣۲۰ تا ۱٣۲۴ از نوعی انزجار جامعه از  دولت رضا شاه  پیش از ترک ایران سخن می گوید.  انزجاری که  ولیعهد ان دوران را مجبور به عذر خواهی از مردم نسبت به  کارهای پدرش نمود .
نتیجه انکه شش سال بعد از افزایش در امد نفت  رضا شاه با ورود متفقین مجبور به ترک مملکت گردید و جامعه ما نخستین تجربه  ناسیونالیسم دولتی – نفتی  را پشت سر نهاد.
 
در سالهای (۱٣۵۱- ۱٣۵٣) با  افزایش تصاعدی  درامد دولت ، ناسیونالیسم دولتی – نفتی   به شکل دیگری در جامعه ظهور کرد.  کوروش از خواب بیدار گردید و ارواح سربازانش  در جشن های ۲۵۰۰ ساله به رژه  پرداختند . شاه از امپریالیسم سرخ و سیاه سخن گفت و  پهلویسم رضا شاهی به  اریامهریسم ارتقا یافت  ، سلطنت  نقش ژاندارمی منطقه را  طلب کرد و  ارتش را به عمان روانه ساخت  . زهر حزب رستاخیز به خون جامعه استبداد زده  تزریق  گردید  و فساد اقتصادی چون سرطانی کالبد نظام سیاسی را به تباهی  کشاند. پیرامون تاثیرات  افرایش درامد نفت بر اقتصاد ایران مقالات فراوانی نوشته شده است . غالب  نویسندگان به  مهاجرت پرشتاب  روستائیان به  شهرهها و پیدایش حلبی ابادها اشاره کرده  و انان را از عوامل مهمی در شکل گیری انقلاب بهمن به حساب اورده اند. با این همه،   شگفتی این بود  که انقلاب بهمن را کسی  نمیتوانست  انقلاب روستائی به حساب اورد . انقلابی بود که شهرههای بزرگ به مراکز اصلی ان تبدیل گردیده و اقشار گوناگون شهری ، اقشار مرفه و نیمه مرفه  و حتی اکثریت روشنفکران  ایران در صفوف  همراهان ان  جای گرفتند.
 
با لا رفتن درامد نفت در  نیمه اول دهه ۵۰ به تبدیل دولت به مهم ترین وام دهنده جامعه  و ایجاد سپاه عظیمی از بدهکاران به او انجامید  . هزاران موسسه کوچک ، متوسط  و برزگ  بدون وجود مدیریت مجرب تنها به دلیل وام های کم بهره  در اقصی نقاط کشور پا به عرصه وجود نهادند . وام های گوناگونی تجت عنوان مسکن ، سفر به خارجه و ... در اختیار کارمندان قرار گرفت . امری که نیاز به اقزایش دایمی دستمزدهها و فاینسس مجدد تهادهای تاز ه پا  را به امری اساسی در رشد اقتصادی مبدل  ساخت.
از اینرو  نباید جای تعجبی  باشد که در جامعه ائی که توسعه و گسترش  اقتصادی به اقزایش دایمی درامد نفت وابسته می گردد، با تابت شدن یا تنزل قیمت نفت ( ۱۹۵۴-۱۹۵۶ )  با نارضایتی عمومی روبرو گردیده و دولت به عنوان مهم ترین طلبکار مورد انزجار فشرهائی قرار می گیرد که  از اقرایش درامد نفت بهرمند گردیده بودند .  
 
با افزایش درامد نفت و گسترش قضای اقتصادی نیاز به اصلاحات  در حوزه سیاست و هم خوانی  ان  با شتاب توسعه اقتصادی  به یکی از چالش های مهم جامعه تبدیل می گردد . در حالیکه انعطاف  و انبساط پذیری  چامعه دمکراتیک سبب می  گردد که در چنین شرائطی  حوزه سیاسی به تواند خود را با فضای نوین توسعه اقتصادی   منطبق سازد ،  در کشورهای استبدادی شتاب توسعه اقتصادی به جدائی نظام سیاسی از جامعه و تمرکز بیشتر قدرت در دست گروه کوچکی می انجامد . جکومت  استبداد  سرمست از قدرت اقتصادی به دست امده  خود را در مقام  قدر قدرتی باز مییابد که هیچ نیروئی را قدرت  مقابله با او  نیوده  و نیازمند پاسخگوئی به احدی نیست . به همین خاطر پادشاهی که در عنفوان  جوانی با عذر خواهی از استبداد پدر تاج پادشاهی به سرنهاد، با بی پروائی دستور داد :  هر کس با  حزب من  نیست از مملکت  خارج شود . لیکن مردم بدون خروج از کشور تنها   او را رها ساختند . سلطنتی که گسترش استبداد داخلی به سرعت انرا به انزوا کشانید بود، در عرصه بین المللی نیز  با  شکست نیکسون و پیروزی کارتر  بی یار و یاور گردید .
 جنبش ضد سلطنتی به سرعت در جامعه  غلیان کرد و در فاصله ائی کمتر از شش سال  سلطنت محمد رضا شاه  نیز  بر دوش ارواح بیرون امده از تاریخ  مجبور به ترک مملکت گردید و جامعه  دومین تجربه ناسیونالیسم عامیانه نفتی را پشت سر نهاد .
 
اکنون  جامعه ما برای سومین دوره تجربه  افزایش تصاعدی بودجه دولتی را پیش رو دارد . اینبار نیز چون گذشته  طبل  ناسیونالیسم عامیانه در جامعه در فالب یکرشته شعارهای توخالی پیرامون انرژی اتمی توسط اقای احمدی نژاد به صدا درامده  و چشمان گروه نسبتا بزرگی  از مردم را کور و نابینا کرده است . جالب اینست که اوای چنین طبلی بر گوش برخی از مخالفین حکومت نیز خوش امده و  بازار کالاهائی که به صفت ملی خود را می ارایند از گرمی ویژه ائی برخوردار شده است .  گروههای قومی خواست های خود را تحت  نام خواستهای ملی به بازار اورده  و حتی گروههای  غیر دینی نیز میکوشند در عصر گلوبالیسم  کالهایای خود را تحت نام  جمهوری ملی ، دمکراسی ملی ، همبستگی ملی ، نهاد ملی ، سلطنت ملی  و حتی حقوق بشر ملی  به بازار عرضه کتند .
اینبار نیز چون گذشته ، ناسیونالیسم عامیانه با گسترش استبداد پیوند خورده و تلاش گروههای افراطی حکومت برای نابودی دستاوردهای جنبش مردم در ده سال گذشته اقزایش بی سابفه یافته است .
اینبار نیز چون گذشته فساد اقتصادی  به سرعت کالبد جامعه سیاسی  را مسموم می کند و سران نهادهای گوناگون دولتی برای چنگ انداختن به درامدهای نفتی از هیچ کوششی فرو گذار نمیکنند .
 
در رویاروئی با  ناسیونالیسم عامیانه، اپوزیسیون ایران غالبا دچار سردرگمی گردیده و از تنظیم سیاست درستی در رویاروئی با ان ناتوان می گردد . نخستین اشتباه  عدم توجه به این موضوع است که ناسیونالیسم عامیانه تنها یک توطئه دولتی نبوده بلکه پدیده ائی ایست که بخشی از جامعه، بویژه نخبگان  را برای مدتی در بند خود گرفتار می سازد .
 
ناسیونالیسم عامیانه دولتی  تنها یکی از وجوه  تغیر پارادهای ذهنی جامعه قلمداد می گردد . جلوه دیگر ان افزایش  سطح انتظارات و درخواست های عمومی از دولتی  است  که  در نگاه  عمومی  اکنون  ثروت عظیمی را در انحصار خود دارد.
تغیر پارادیم ذهنی از "جامعه فقیر و مردم فقیر" به  "جامعه غنی و مردم فقیر"   نقش مهمی را در تحول  نارضایتی ها ی عمومی  به حرکت های  سیاسی ایفا می کند. فقر در هیچ کشوری به تنهائی  محرک تحولات بزرگ اجتماعی نگردیده  است ، بلکه  پیدایش امید برای حل ان در چارچوب امکانات جامعه ان  محرک  قدرتمندی است که بستر خیزش های عمومی را فراهم می اورد . 
اگر در جامعه فقیر ، دولت اصلی عامل فقر جامعه قلمداد می گردد در در جامعه ائی غنی و مردم فقیر دولت به عامل اصلی فقر و تباهی در انظار جلوه می کند . جامعه دیگر نه در ذهنیت روشنفکر و نه در افکار عمومی حائلی میان فقر و دولت نیست . در چنین دورانی هر درخواست اقتصادی به سرعت شکل سیاسی به خود گرفته و  دولت یا جناحهای ان را  اماج حمله خود  قرار می دهد . فشارهای اقصادی به هر شکلی و دلیلی که پدید ایند، در انظار عمومی به عنوان  محصولات بی واسطه  سیاست  غیر عادلانه دولت جلوه می کنند .
 
افزایش تصاعدی درامد دولت  همواره  با  تورمی کمرشکن همراه گردیده و  مزدبگیران از مهم ترین قربانیان ان بوده اند . ترخ رسمی تورم غالبا  بازگو کننده این فشارهها  نیست . در حالیکه گسترش سوبسید های دولتی غالبا  به عنوان  راهکاری برای تقلیل فشار بر طبقات محروم  عرضه می گردد ، خود به تورم شتاب بیشتری بخشیده و  اقتصاد را  در یک مدار بسته غیر قابل علاجی  قرار می دهد .
 
 از مهم ترین اثار تورم تیره گشتن اینده در انظار  اکثریت مردم است  که غالبا به  نا امیدی اقشار وسیع مردم از  نظام سیاسی حاکم منجر می گردد. اثار این نامیدی  در زمانی که قیمت دارائی های ثابت  با سرعت بی سابقه ائی اقرایش مییابد  به شکاف های طبقانی  شکلی نفرت انگیزی بخشیده و زمینه ساز پیدایش نیروی تخریب کننده ائی  در جامعه میگردد که  حکومت گران را در کشورههای استبدادی  اماج هدف قرار خود فرار می دهد .  
افزایش تصاعدی درامد دولت در کشورههای استبدادی  که دارای زیرساختارها ی لازم برای توسعه اقتصادی نیستند ، غالبا به صورت شوکی به کالبد جامعه وارد میگردد و  دولت های استبدادی ناتوان از بسیج نیروهای جامعه برای مقابله با انند. تجربیات کشورهای گوناگون جهان از جمله کره ، مالزی و حتی چین بروشنی نشان می دهد که هنگامیکه اهنگ رشد اقتصادی شناب می گیرد ، هنگامیکه شوک های گوناگون به انبساط فضای فعالیت های اقتصادی در جامعه می انجامد،  تنها رفرم های اساسی  در راستای باز شدن فضای سیاسی میتواند موانع لازم را  در برابر انفجارهای اجتماعی پدید اورد.
 
 در گذشته  در شرط بند یهای کودکان اصطلاح " تا سه نشه بازی نشه " رواج فراوان داشت . افزایش تصاعدی درامد نفت در تاریخ صد ساله گذشته دو بار زمینه ساز سقوط دو حکومت قدرتمند  در ایران گردید. ایا امروز میتوان معمای شرط بندهای دوران کودکی را بیاد اورد ؟  به طور یقین تاریخ در چند سال اینده پاسخی به این معما خواهد داد.
 
احمد تقوائی
ataghvai@hotmail.com
 
اگوست ۲۰۰۶
 
 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست