سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بیماری چپ ستیزی - نمونه: سعید قاسمی نژاد


همایون فرزاد


• متاسفانه بخشی از فعالین سیاسی ایرانی به طور دائم بی توجهی و بی خیالی مردم ایران به سرنوشت مردم سایر کشورهای جهان را تبلیغ می کنند، و در عین حال ادعا دارند که همه ی دنیا باید کار و کاسبی خود را ول کند و به حمایت از مردم ایران مشغول شود. اسم این را هم گذاشته اند میهن پرستی. این اما یک نوع نفرت انگیز از خودخواهی ملی است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۷ آذر ۱٣۹۱ -  ۲۷ نوامبر ۲۰۱۲


آقای سعید قاسمی نژاد عضو گروه دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال ایران، از جمله کسانی است که روزگار خود را با «چپ ستیزی» می گذراند. در آخرین مورد او مقاله ای نوشته است تحت عنوان «میهن ستیزی چپ ها» که در سایت تریبون زمانه چاپ شده است و نمونه ای از تشدید بیماری چپ ستیزی ایشان است.

در آن جا او با اشاره به این که اسماعیل هنیه گفته است علمکرد «رزمندگان مقاومت در غزه» بسان عملکرد «مجاهدان قادسیه و خیبر» بوده است، نتیجه گرفته است که چون چپ های ایران از فلسطینی ها دفاع می کنند پس میهن ستیز هستند. بعد هم دلیل آورده است که «حامیان چپ و اسلامگرای حماس و فلسطینیان» توجیه تراشی می کنند که «حالا مگر در قادسیه چه شده است؟» همه ی استدلال آقای سعید قاسمی نژاد همین است. ایشان اصلا ضرورتی احساس نمی کند آدرسی بدهد، منبع و مرجعی مشخص کند، بگوید این حرف ها را کجا و از چه کسی شنیده است، اما با استناد به این «فاکت» نتیجه می گیرد که چپ ایران – دقت کنید که نمی گویید مثلا «بعضی از چپ ها»، کل چپ ایران منظور ایشان است – میهن ستیز است.

با این حال موضوع عمیق تر از این تبلیغات دوزاری است. آقای قاسمی نژاد نوشته است در روزهای اخیر بسیاری از جمله ایشان گفته اند و نوشته اند که مساله ی فلسطین ربطی به ما (یعنی ایرانیان) ندارد. ایشان فلسطینیان را به «دشمنی دیرینه» با ما متهم کرده و نوشته است آن ها به ما می گویند «مجوسان رافضی و گبر». چنانچه ملاحظه می کنید احکام ایشان همه در سطح ملی و ملت ها صادر می شوند. ما «ایرانی» ها – فلسطینی ها – عرب ها... یعنی آیا همه ی ما ایرانی ها، یک طور فکر می کنیم، همه ی فلسطینی ها یک جور فکر و عمل می کنند و الی اخر...
این نوع تفکر که ملت ها را یک جا جمع می زند و برایشان خصوصیات مشترک می سازد، پایه ی نوعی شووینیسم و در مراحل بعدتر فاشیسم است. یهودی ها هم قربانی همین نوع طرز فکر در جنگ دوم جهانی توسط فاشیست ها شدند.

آقای سعید قاسمی نژاد باید از آن هایی باشد که دچار افراط گرایی در «میهن پرستی» شده است. ایشان شاید فکر کند که این «افراط» چیز خوبی است، اما تب کردن اصولا خوب نیست. ترجمه ی ساده تر افراطی که ایشان یکی از سخنگویان آن شده است این طور می شود که «ما را عشق است، گور بابای بقیه ی دنیا»، آیا در اطراف خودتان این روزها کم جملاتی با همین معنا و مضمون می شنوید؟ کسی هم که مثل ایشان فکر نکند، و به این «میهن پرستی» اعتقادی نداشته باشد، می شود میهن ستیز و لابد میهن فروش.

اما آیا در واقع می توان این طور «میهن پرست» بود؟ کمی سخت است. مثلا آیا آقای سعید قاسمی نژاد فکر می کنند که «مساله ی سوریه» هم به ایشان ربطی ندارد؟ وی مطابق رهنمودهایی که خود می دهد، قاعدتا باید پای خود را از «مساله ی سوریه» هم بیرون بکشد و این قدر صبح تا شب برای سرنگونی حافظ اسد دعا نکند.
اگر پاسخ آقای سعید قاسمی نژاد به این سوال مثبت باشد، آن وقت پرسش دوم در برابر ایشان قرار می گیرد، آیا به مردم دنیا حق می دهند که از ایشان تقلید کنند و بگویند «مساله ی ایران» به ما ربطی ندارد؟

طنز روزگار ما در این است که آن ها که بیشتر از همه با هم نوع دوستی و همبستگی مردم ایران با مردم سایر کشورهای جهان مخالفت می کنند، بیشتر از همه هم رگ گردن کلفت می کنند که مردم سایر کشورهای دنیا «باید» از ایران حمایت کنند. همین ها هستند که خیال می کنند «ایران شان» در مرکز دنیا قرار گرفته است و همه ی دنیا را باید با علمکرد آن ها نسبت به ایران سنجید. مثلا معیارهای آقای قاسمی نژاد در ونزوئلا به احتمال زیاد درست صد و هشتاد درجه معکوس می شود. هوگو چاوز بد است - من هم البته دل خوشی از او ندارم - چون با احمدی نژاد دوستی می کند. یک ونزوئلایی نباید بگوید گور پدر بقیه، من به فکر کشور خودم هستم، این حق تنها در اختیار آقای سعید قاسمی نژاد و ما ایرانیان است...

متاسفانه بخشی از فعالین سیاسی در ایران و از طریق آن ها بخشی از مردم ایران، این تفکر خودخواهانه را به حد افراط رسانده اند و به آن جنبه های ضد انسانی داده اند و به طور دائم بی توجهی و بی خیالی مردم ایران به سرنوشت مردم سایر کشورهای جهان را تبلیغ می کنند و در عین حال ادعا دارند که همه ی دنیا باید کار و کاسبی خود را ول کند و به حمایت از مردم ایران مشغول شود. این یک نوع نفرت انگیز از خودخواهی ملی است که در عرصه ی سیاسی ظهور کرده است.

علاقه به سرنوشت مردم جهان، صرف نظر از آن که چه ملیتی داشته باشند، و همبستگی انسانی – یا به تعبیر آقای قاسمی نژاد، «میهن ستیزی» و شاید هم «میهن فروشی» - مختص چپ ها نیست و در فرهنگ ایرانی ریشه ی عمیقی داشته است.
شاعر بزرگ ایران سعدی مگر نگفته است:
بنی آدم اعضای یک پیکرند، که در آفرینش ز یک گوهرند
چون عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار! 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست