سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

یادی از مترجم نامدار کـریـم کـشاورز
در ستیز فراموشی


علی صدیقی


•  کریم کشاورز مترجمی است که می توان نامش را در « تاریخ ترجمه»، در ردیف اولین مترجمان حرفه ای کشور قرار داد. ترجمه و انتشار ده ها کتاب و عمر مفید طولانی اش در این حرفه ـ از اواخر حکومت قاجار تا ده سال بعد از حکومت اسلامی ـ  نه تنها از روحیه حرفه ای گری او در مداومت کار حکایت دارد، بلکه  به عبارتی بیانگر یک موقعیت استثنایی در «فرهنگ ترجمه» و تاریخ آن در زبان فارسی نیز هست.   ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۰ مرداد ۱٣٨۵ -  ۱ اوت ۲۰۰۶


 
به انسان آزاده و انسان دوست : نــریـمـان صـابـر
 
 در میان بی شمار مترجمانی که ادبیات ، تاریخ و فرهنگ ملل مختلف را به زبان فارسی برگردانده اند ، تنی چند فراتر از فصل ها و دوره ها از مقامی برجسته و از منزلتی تاریخی برخوردارند. از این جمع ، مترجمانی به رغم اندک کارنامه ، به دلیل پیشگامی و پیش کسوتی ، صاحب جایگاهی ستایش انگیزند و برخی به خاطر استمرارحرفه ای وکثرت ارایه آثاروهمزمان دقت وسواس آمیز در انتخاب متن و ترجمه و نیز پیشرویی در معرفی گونه های تازه ادبی و فرهنگی ، دارای اعتبارو احترامی همیشگی اند.
 « کریم کشاورز» در سیر ۷۰ ساله فعالیت بی وقفه و گسست خود توانست با ترجمه دهها کتاب در حوزه های مختلف ، به ویژه در گستره ادبیات و تاریخ تحلیلی، به بلندای این علم در زبان فارسی راه یابد.
کریم کشاورز که در هیجدهم آبان ۱۳۶۶ درگذشت، کار ترجمه را از سن ۱۸ سالگی و چاپ آن را در مجله پیشرو « فرهنگ » درشهر زادگاهش رشت ، درسال ۱۲۹۸ آغاز کرد. او در سال ۱۲۷۹ ( ۱۹۰۱ ) در خانواده ای با سواد از پدری یزدی و از مادری گیلک به دنیا آمد. پدرش « وکیل التجار » از فعالان انقلاب مشروطه واز جمله سازمان دهندگان نیروهای انقلابی گیلان برای سرنگونی حکومت محمد علی میرزا قاجار به سوی تهران بود. پدر کشاورز در دوره اول مجلس شورای ملی به نمایندگی از مردم رشت ، به مجلس راه یافت و حضوری فعال در مترقی ترین دوره تاریخ پارلمان در ایران ، یعنی نخستین دوره آن داشت؛ اما مرگ زود هنگامش، نام اورا از صفحات آتی سیاست و سیاستمداران عصر مشروطه حذف کرد. مادر کشاورز نیز به مسایل روز و  موضوع تجددخواهی علاقه مند بود وتحت تشویق های او، فرزندش ضمن تحصیل، به زبان آموزی و فعالیت فرهنگی و هنری روی آورد.
کشاورز زبان فرانسه را در مدرسه « فلاحت » شهر رشت و دوره تکمیلی آن را در مدرسه « الیانس » که توسط فرانسویان در سال های بعد مشروطه دراین شهر اداره می شد، فرا گرفت و« زبان روسی را ،هنگامی که در کنسولگری روسیه دررشت زبان فارسی تدریس می کرد آموخت» .( ۱ ) او که بعد از مدتی در همان کنسولگری به شغل مترجمی رسید دقت عمل درمتون ترجمه را دربرگرداندن اسناد دیپلماتیک ( به فارسی ) که تدقیق خاصی می طلبید ، کسب کرد.


  خــاسـتگاه فــکری 
  ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 کریم کشاورز ۵ ساله بود که غرش انقلاب مشروطه در ۱۹۰۶ ، ایران را به لرزه در آورد و جهانیان را درحیرت فرو برد. ( ۲ ) انقلاب به رغم شکست در کسب اهداف سیاسی ، درقلمرو فرهنگ و اجتماع دستاورد های بی نظیر و انکار ناپذیری برای ایرانیان به همراه داشت. رویکرد مردم به کسب دانش ، و انگیزه سوادآموزی نوین ، احداث و راه اندازی صدها مدرسه  درسراسر کشور را به همراه داشت. در کنار این ؛ به تناسب موقعیت اجتماعی هرمنطقه، شکل گیری انجمن های سیاسی و فرهنگی و هنری ، سیمای تازه و شادابی به روند زندگی ایرانیان بخشید . در شهرها، درمیان مردم مرفه و میانه حال، بحث تجددخواهی گسترش بی مانندی یافت و برای اولین بار اخبار و اطلاعات روزنامه ای وارد زندگی مردم شد و سندیت آن برای مردم از اعتبار بی مثالی برخوردارگردید. در شهر های بزرگ جلوه های زندگی مدرن به مانند  روزنامه ها، کتابخانه ها ، و پیدایش احزاب و گروههای فرهنگی و هنری، سبب شد تا هسته های « منورالفکری » بروز یافته و شکل بگیرد.
 گیلان در آن سال ها هم چون تبریز، پیشروتحولات فرهنگی و سیاسی کشور بود. با این تفاوت که شهرها ی گیلان به دلیل نزدیکی مسافت ،از وضعیت فرهنگی تقریباً هم سطحی برخوردار بودند ( ۳ )، اما تبریز به جهت اهمیت و اعتبار سیاسی و این که پایتخت دوم کشور محسوب می شد ، در تغییر و جابجایی قدرت سیاسی از نقشی تعیین کننده برخورداربود.
به هر رو، تئاتر، تماشاخانه، روزنامه ، انجمن های هنری و ادبی و مهم تر؛  تاسیس دهها مدرسه در سطح« ولایت گیلان» که نتیجه اش درصد بالای باسواد آن سامان نسبت به دیگرمناطق ایران بود، زمینه پذیرش تحولات و هم سازی وهم راهی بیش تری را در راستای آرمان های انقلاب مشروطه  پدید آورده بود.
 تئاتردر شهررشت هنر اول آن سال ها بود و بازیگران تئاتر درمیان مردم از محبوبیت فوق العاده ای برخوردار بودند. در همین سال ها شهر رشت دارای « حداقل دو » گروه نمایشی پرکار و محبوب بود که  آثارمتعددی از نمایشنامه های خارجی و ایرانی را در سالن های نمایش برای مردم تحول جو به اجراء در می آوردند. « دایی نمایشی » هنرمند محبوب و پر نفوذ آن سال ها در عرصه ی تئاتر گیلان بود. اشهارومحبوبیت  این هنرمند تبریزی مقیم گیلان ، درمیان مردم به حدی بود که با مرگش در سال ۱۳۰۴، « بازارشهر رشت تعطیل شد و هزاران نفر از مردم بامشایعت جسد هنرمند خود، اورا به آرامگاه « سلیمان دآراب » که در چهارکیلومتری شهرقراردارد بردند ودرجوار گور میرزا حسین خان کسمایی و دیگر مشاهیر شهر به خاک سپاردند.» ( ۴ )
طبیعی است که کشاورز جوان نیز در آن سال ها مفتون هنری باشد که هم بیشترین ارتباط مردمی را دارا بود و هم پدیده ای نو و خاص مردم تجددخواه تلقی می شد. 
در ۱۶ سالگی کریم کشاورز ( ۱۲۹۵)، یک نهاد فرهنگی مردمی قدرتمند در شهر رشت شکل گرفت که در میان مردم و بعدها درافکارو زندگی دانش آموختگان و تجدد خواهان شهر تاثیر فراوانی برجا گذاشت. جمعی از تجددگرایان و روشنفکران شهر رشت به سرپرستی « حسین جودت » انجمنی در آن سال پدید آوردند به نام « هیئت فرهنگ » . این هیئت و یا « جمعیت » ابتدا دارای یک کتابخانه به نام « ارغنگ فرهنگ » ( ۵ ) بود و « در یکی از معمورترین نقاط شهرقرائتخانه تشکیل داد که عموم اشخاص میتوانند درصورت حاجت و ضرورت از کتب مختلفه، روزنامه های داخلی وخارجی از یومیه، هفتگی ماهیانه استفاده نمایند.» ( ۶ ) و مهم تر آن که هیئت فرهنگ در همان اولین سال فعالیت خود یک گروه و یا بهتر گفته باشیم یک موسسه آموزش و اجرای تئاتر پدید آورد که « رفته رفته صاحب زیاده از بیست آکتور کاری و زبر دست گشت که امورقواعد مربوط به تئاتر را از آرتیست ها و معلمین معروف خارجی تعلیم می گرفتند. » ( ۷ ) هیئت فرهنگ دارای « نظامنامه اساسی مشتمل بر ۴۶ ماده و همچنین  مرامنامه عملی  بود .» که در مرامنامه عملی آن از جمله به « تهذیب اخلاق بوسیله » ( ۸ ) اجرائ تئاتر، انتشارنشریه و ایراد کنفرانس های علمی اشاره شده بود .
در سومین سال تلاش های فرهنگی ، اجتماعی جمعیت فرهنگ، این هیئت توانست به آرزوی انتشار نشریه نیز دست یابد و مجله « فرهنگ » را با کیفت و محتوایی علمی وفرهنگی به جامعه سال ۱۲۹۸ معرفی کند. مجله فرهنگ در سال اول، به سردبیری و مدیریت « میرزا محمد خان شبانی رازی » چهار شماره انتشاریافت و درهر شماره بیش از ۷۰ صفحه مطالب علمی، فلسفی، اجتماعی و فرهنگی و ادبی به خوانندگان نوجوی آن سال هاعرضه کرد.
« فرهنگ» به لحاظ نگاه پیشروخود در آخرین سال های پیش از۱۳۰۰ ،اگر بی نظیردر کشور نبوده باشد، بی گمان ازنشریات کم نظیر دراولین روزهای   نشر « مجله » ماهانه در ایران بوده است. 
 مجله فرهنگ نه در مقام مطالب و نه درگستره پخش، مجله ای منطقه ای نبود و در تهران و چند شهر بزرگ نیز دردست رس خوانندگان قرار داشت . ازجمله چهره های شناخته شده ای که در مجله فرهنگ قلم می زدند، می توان به نام های رشید یاسمی ،سعید نفیسی ، ابراهیم پور داود و محمد علی گیلک اشاره کرد.  به نظر می رسد هیئت فرهنگ  از این که در کلیت خود یک جمعیت تجدد گرا با اهداف فرهنگی محسوب می شد خشنود بود و از موقعیت تاریخی خود درک خردمندانه ای داشت. از همین منظر، دریافته بود ورود به قلمرو سیاست و مسایل روز، توان « فرهنگ سازی » را از آن سلب خواهد کرد.
  با به تحلیل رفتن آرمان های انقلاب مشروطه در سایه استبداد و حیله های هم زاد فکری آن ـ مذهبیون [ مذهب ] مشروعه خواه ـ، جنبشی در گیلان سر بر آورده بود که بخشی ازنیروهای فکریش ، از جمله فعالان هیئت فرهنگ بودند ولی سیاست مجله فرهنگ در کشمکش های سیاسی ـ جناحی درون جنبش( جنگل) که در سال ۱۲۹۸ اختلافشان آشکارشده بود، دوری از حوادث جنگل وعدم جانبداری وتاثیر پذیری از هیچ یک از دو گروه چپ  (به رهبری  احسان الله خان دوستدار) و نیروهای میانه رو به( رهبری میرزا کوچک جنگلی ) بود. تنها نوشته ای که درچهار شماره مجله  در سال ۱۲۹۸  می توانست به یک تعبیر، حمایت ازجریان چپ جنگل تلقی شود، ترجمه  دنباله داری بود در حیطه ادبیات و آموزه های مارکسیستی  به نام « دینامیسم تاریخ » که توسط « محمد علی گیلک» ترجمه شده بود.
با این همه، اما این تمامی ماجرا در مورد مجله فرهنگ نبود. « فرهنگ » در سال دوم انتشارپس از شکست حکومت چند ماهه کمونیست ها در رشت و آنگاه با تلاشی همه ی بخش های نهضت جنگل که به متواری شدن عموماً چهره های چپ واز جمله عضو برجسته هیئت فرهنگ و ازاعضای هیئت تحریریه و مترجم مجله ، محمد علی گیلک انجامید ،پس هفت شماره در سال ۱۲۹۹، از حرکت باز ماند.  کشاورز ، زمانی که مجله فرهنگ بار نخست به توقّف رسید۲۰ ساله بود اما تا همان زمان ،چه در هیئت فرهنگ و چه در مجله فرهنگ، فعالیت های چشمگیری به نام او به ثبت رسیده بود. 
کریم کشاورز در چنین فضا و احوالی پرورش یافت. فضایی که در زمینه های اجتماعی و فرهنگی وام دار ارزش های انقلاب مشروطه بود وهنوز بسیاری درپی ارزش های آرمانی مفقوده آن تلاش می ورزیدند  واز سوی دیگر موضوعات فکری سیاسی تازه ای هم چون سوسیالیسم و انقلاب بلشویکی به داخل کشور راه یافته بود و در خطه شمال کشور تاثیر بدوی و زودرس آن در جنبش جنگل نمایان شده بود.
  نقش فکری رویداد مشروطه وآنگاه رویش پدیده ای به نام سوسیالیسم در همسایگی گیلان، همواره بر علایق و جهان فکری کشاورز باقی ماند. او در همان سال ها (بین ۱۷ تا بیست یک سالگی)  با تعدادی از چهره های مشهور و متنفذ جنگل، خاصه با نیروهای چپ آن آشنایی ودوستی داشت ولی هیچ گاه  به عضویت دسته و گروه آنان در نیامد و بعد ها ازعضویت در حزب توده  نیز با آن که برادرکوچکترش« فریدون کشاورز» از اعضای برجسته آن بود ، خود داری کرد.او پس از حوادث سال ۳۲ اما، به جرم فعالیت های ضد کودتایی به سه سال زندان و تبعید محکوم شد که بیان خاطراتش را در« ۱۷ ماه در خارک » آورده است.
نکته پر اهمیت دیگری که در سمت و سوی کار حرفه ای کشاورز ـ ترجمه ـ تاثیر گذاشت، شغل ابتدای جوانیش در کنسولگری روسیه در رشت ، به عنوان مترجم اسناد و مکالمات  بود که با همین فرصت ، او با ادبیات روسیه  آشنا شد وبه منابع ترجمه دست پیدا کرد.  


نخـستیـــن گام ها
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کریم کشاورز در ۱۶ سالگی خود، به جمعیت فرهنگ پیوست و با عضویت در در کتابخانه و آنگاه درگروه تئاتر، در« کمیسیون موزیک » آن، فعالیت فرهنگی خود را آغاز کرد. مدرک مکتوب ویا عکسی از جوانی کشاورزکه در اجرای تئاتر نقش آفرینی کرده باشد لااقل توسط صاحب این قلم به دست نیامده است وتصورنگارنده آن است که اودر بازیگری تئاتر استعداد خود را نیازموده باشد، اما در« کمیسیون موزیک » وسپس با ترجمه نمایشنامه در گروه تئاتر هیئت فرهنگ و آنگاه ، با ترجمه  شعرو مقاله ونگارش داستان کوتاه در مجله فرهنگ، اولین فعالیت های خود را به ثبت رساند.
درصفحه ۷۲ از شماره سوم مجله فرهنگ (۱۲۹۸) در نوشته ای به قلم مدیر نشریه، ازکسانی که طی سال قبل بیشترین کمک ها را به بنیاد فرهنگ ارایه داده اند قدردانی شده و به پاس تلاش های آنان به هر کدام « نشان افتخاری فرهنگ» و سکه طلا اعطاء گردید. درلیست منتشرشده ازحامیان « فرهنگ »، نام کریم کشاورز به دلیل « ترجمه تئاتر هوراس و سینتا و سرود ملی ما و  مارسه یز »  نیز آمده بود که او هم به دریافت نشان افتخار و سکه طلا نایل شده بود  .
  بنا براین ، چنان خبری هم چنین بیانگر آن بود که کشاورزجوان پیش از  انتشار مجله فرهنگ و پیش از آن که اثری از او چاپ شود ، آثاری را برای اجرای تئاتر درگروه نمایش هیئت فرهنگ  ترجمه می کرد .
« کشاورز در گفت و گو با احمد سمیعی که در شماره سوم « کتاب امروز » در سال ۱۳۵۲ به چاپ رسیده به اشتباه گفته است اولین اثری که از او به عنوان مترجم به چاپ در آمده ترجمه شعری از « هانریش هاینه » در مجله فرهنگ بوده است » (۹). درحالی که نگارنده این سطور،۱۵ سال قبل در پی پژوهشی در باره « سرچشمه های داستان کوتاه فارسی» ،هنگام تورق مجله فرهنگ به چنین ترجمه ای بر نخورده ،بلکه اولین کار او، که اتفاقاً در نخستین شماره مجله به چاپ رسیده ، ترجمه نمایشنامه ای از شکسپیر بود . به جز ترجمه شعر ، نمایش نامه و مقالات کوتاه که در همه شماره های مجله فرهنگ از کریم کشاورز و گاه با اسم مستعار «  ه ـ ج ) به چاپ رسیده ، از او چند داستان کوتاه نیز در این مجله منتشر شده است. داستان های او هرچند فاقد  اعتبار   داستانی اند، اما به جهت توجه به این نوع از ادبیات در سال های پیش از ۱۳۰۰، که مبداء داستان کوتاه فارسی ، سال ۱۳۰۰ دانسته می شود ، از اهمیت تاریخی ، پژوهشی برخوردارند. برجسته ترین داستان او در مجله فرهنگ ، داستان واره ای است به نام « خـواب » که در شماره دوم آن مجله در سال ۱۲۹۸ به چاپ درآمده است. کشاورز بعدها هم ـ هر چند به طور غیر پیگیر ـ  داستان نویسی را دنبال کرد و دربعضی از نشریات  دهه ۲۰ نیزداستان به چاپ رساند و در سال ۱۳۵۱مجموعه داستان « فی مدته المعلومه » که برگزیده  همان داستان های قدیمی او بود توسط انتشارات امیر کبیر منتشر شد ولی هیچ گاه در قلمرو داستان نویسی ایران مورد توجه قرار نگرفت.


  آ ثــار 
ــــــــــــــــ
ترجمه:

 کریم کشاورز مترجمی است که می توان نامش را در« تاریخ ترجمه » ، درردیف اولین مترجمان حرفه ای کشور قرار داد. ترجمه و انتشار ده ها کتاب  و عمر مفید طولانی اش در این حرفه ـ از اواخر حکومت قاجار تا ده سال بعد از حکومت اسلامی ـ  نه تنها از روحیه حرفه ای گری او در مداومت کار حکایت دارد ، بلکه  به عبارتی بیانگر یک موقعیت استثنایی در« فرهنگ  ترجمه » و تاریخ آن در زبان فارسی نیز هست.  
  بین نخستین گام های کار فرهنگی و عموماُ کار ترجمه ، تا انتشار اولین کتاب از سوی کشاورز، چیزی حدود ۲۵ سال فاصله است. نخستین کتاب منتشر شده  او کتابی است به نام « موژیک ها » از آنتوان چخوف. این کتاب در سال ۱۳۲۳ روانه بازار شد و در سال بعد دو اثر به نام های « دوبروسکی» از پوشکین و « بلا » از لرمونتوف  ؛ و سال   ۱۳۲۵ کتابی از ماکسیم گورگی به نام « دشمنان » به ترجمه او انتشار یافت. پس از آن ، از سال ۱۳۲۶ به بعد ، آثار نویسندگان بسیاری در عرصه داستان کوتاه و رمان از کریم کشاورز به فارسی برگردانده و منتشر شد که برجسته ترین آن ها عبارتند : « کارد و طناب »  ،« شبی در چهار راه » و « امضاء مرموز» از سیمنون ، «زارع شیکاگو» از مارک تواین ، « لبخند بخت » از گی دومو پاسان ، « بازی با مرگ » استانلی گاردنر « روشنایی ها » از چخوف و « کودکی ، نوباوگی و جوانی » از تالستوی.
در میان آثاری که کشاورز به فارسی در آورد تعدادی از کتاب ها ترجمه شده او  درقلمرو تاریخ و تاریخ تحلیلی ، از شهرت بیشتری نسبت به آثار داستانی برگردانده شده اش بهره مندند. مقوله تاریخ چیزی است که کشاورز به ویژه پس از۶۰ سالگی خود، بیشتر هر از موضوعی بدان توجه داشت.  در این دوره زبان ترجمه او در متون تحلیلی  تاریخ، از استحکام و توان بیشتری برخودار است و تفاوت آن را می توان با دوره های قبلی کارش ، به طور مشخص با آثار سالهای  ۳۰ و  پیش ازآن متمایز کرد. « اسلام در ایران » ، « نهضت سربداران  در خراسان » و « مناسبات ارضی درایران عهد مغول» از پطروشفسکی ، « تاریخ ماد » از دیاکونوف  ،« خاطره های جنگ دوم جهانی » از شارل دوگل و « آبیاری در ترکستان » از بارتولد ، از جمله کارهای کشاورز در عرصه ترجمه تاریخ است.


  تالیف:

 کشاورز به جز مجموعه داستان فی مدت المعلومه ، پنج اثر تالیفی دیگر از  خود به جا گذاشت که به غیر از خاطرات دوره زندان وتبعیدش با نام « ۱۷ ماه در خارک » ، بقیه آثارش  در زمینه تاریخ و باره تاریخ ادبیات هستند . کتاب « گیلان » برای نوجوانان ، « حسن صباح » ، « سفر حسنک یزدی به گیلان » و کتاب ۵ جلدی «  هزار سال نثر پارسی » بخشی از تلاش های  نویسنده  و مترجمی  است که ۷۰ سال  بی وقفه  و گسست در صخنه فرهنگ و ادبیات  کشور حضور چشمگیر داشت. 
 
*ـ این مقاله در آخرین شماره فصلنامه « باران » ( ۱۱ و ۱۲ ) به چاپ رسیده است.
 

 پا نویس :

۱ـ  کتاب امروز، شماره ۳ ، سال ۱۳۵۲ گفت و گو با کریم کشاورز
۲ـ یک نویسنده و روزنامه نگار ایتالیایی گفته است ایرانیان دو بار طی یک صد سال اخیر جهانیان را به شگفتی واداشته اند. یک بار در ۱۹۰۶ ( انقلاب مشروطه ) به سوی دستاورد های جهان مدرن یورش بردند و بار دوم ، ۷۰ سال بعد با انقلابی دیگر جهت عکس آن حرکت کردند.
۳ ـ اولین نشریه در گیلان ، در سال انقلاب مشروطه ( ۱۲۸۵ ) در شهر رشت منتشر شد . این نشریه« خیرالکلام » نام داشت و پس از آن در فاصله ۱۵ ساله تا ۱۳۰۰ ، حدود بیست نشریه دیگر در گیلان پا گرفت که بعضی آن ها  پس از انتشارتنها یک شماره تعطیل شدند. اما به جز شهر رشت دو شهر دیگر گیلان هم در واپسین سال های حکومت قاجار صاحب نشریه بودند. در بندر انزلی نشریه « ساحل نجات » و شهر لاهیجان « هوی و هوس » چندین سال به نشر خود ادامه دادند.
در باره وضعیت فرهنگی و آموزشی سال های ۱۲۹۸ تا ۱۳۰۴درسرمقاله شماره ۳و ۴ مجله فرهنگ( دوره جدید) در سال ۱۳۰۴ با عنوان « معارف گیلان » چنین آمده است : « سال ۱۲۹۹ شهر رشت دارای ۱۱باب مدرسه پسرانه، ۶۵ نفر معلم و ۱۴۱۴ نفر محصل بود. دراین سال بندر انزلی ۲ مدرسه پسرانه ۱۲ معلم و ۲۸۲ معلم داشت . شهر لاهیجان ۸ معلم یک مدرسه . ۱۷۰ محصل .لنگرود ۲ مدرسه ۸ معلم ۱۹۰ محصل. فومن یک مدرسه ۵ معلم  ۹۰ محصل و کل قصبات گیلان دارای ۲ مدرسه ۶ معلم و ۱۳۵ محصل بودند. در۱۲۹۹ در شهر رشت ۵ مدرسه دختران دایر بود و ۹ معلم به۲۱۹ محصل دخترتدریس می کردند. در شهر های دیگر گیلان مدرسه دختران دایر نبود. در سال ۱۲۹۹ چهار مدرسه در رشت و انزلی فعالیت داشتند. یک مدرسه امریکایی و یک مدرسه روسی در بندر انزلی و مشابه آن در رشت دایر بوده است ...»
۴ ـ مجله « فروغ » ، مدیر و صاحب امتیاز ابراهیم فخرایی، ۱۳۰۶
۵ ـ کتابخانه قدیمی  رشت که درمرکز این شهر ( میدان شهرداری ) واقع شده ، بازمانده کتابخانه « ارغنگ فرهنگ » است.
۶ ـ مجله فرهنگ ، شماره اول ۱۲۹۸. ( گزارش عملکرد هیئت فرهنگ )
۷ـ همان مجله ، همان شماره
۸ ـ همان منبع
۹ ـ علی صدیقی ، نگاهی به « سرچشمه های داستان کوتاه فارسی درهفتمین سال در گذشت مترجم نامدار، کریم کشاورز» هنر و ادبیات کادح ، ۱۳۷۳، صفحات ۱و ۲.
 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست