سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

دست و پازدن‎های برخی از هم‎میهنان انحصارطلب


کیهان یوسفی


• رشد اندیشه آزادیخواهی در میان ملیتهای تحت ستم در ایران در حال گسترش است و حذف آنها بر منطق و روال تئوریهای ناسیونالیسم (یک ملت ـ یک دولت) شکست خورده است، و تنها یک راه را برای بقاء ساختار سیاسی ـ جغرافیایی ایران باقی می‎گذارد و آن تلاش برای استقرار سیستمی دموکراتیک و غیرمتمرکز در ایران است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ٣۱ خرداد ۱٣۹۱ -  ۲۰ ژوئن ۲۰۱۲


اعتراضات مردمی چند سال اخیر، انشقاق و صف بندیهای درون حکومتی و ریزش نیروهای وابسته به رژیم، تغییر و تحولات منطقه‎ای و خیزش‎های مردمی، تشدید فشارها و تحریمهای بین‎المللی علیه رژیم تهران و ... جنب و جوش و تحرکات اپوزیسیون خارج از کشور را بیشتر کرده در همانحال پرده از رخسار برخی از جریانها و شخصیت‎های به اصطلاح دموکراسی طلب، آزادیخواه و طرفدار حقوق بشر برداشته است.
آنچه که در این چندماه اخیر به سوژه‎ی نوشته‎های اکثر این دسته تبدیل شده است حملات و پرخاشگریهای آنها به نسبت جریانهای دموکراسی طلب و برابری خواه ملیتهای ایرانی بوده است. نوشته‎هایی که هرازگاهی واکنش‎ فعالان و نیروهای منطقه‎ای و وابسته به ملیتهای تحت ستم ایران را نیز در پی داشته و به نوعی مشاجرات میان آنها در گرفته است. ترویج نژاد پرستی و ملی گرایی افراطی که در بطن خود هیولایی تحت عنوان شووینیسم را می پروراند روز به روزچهره خود را بیش از پیش نمایان می‎کند. هیولایی که از هر ابزاری سود می‎جوید تا بلکه تمام نیروها را به خدمت خود بگیرد و آنها را آنطور که مطلوبش است تعریف نماید.
آلترناتیوهای موجود برای فردای بعد از جمهوری اسلامی حول دو گفتمان اصلی است که نیروهای اپوزیسیون را به صف بندی در برابر هم وا داشته است. گفتمان ملیتهای ایرانی که خواهان نظامی دموکراتیک و غیر متمرکز برای ایران هستند و تضمین حقوق خود در آینده را تنها در استقرار چنین نظامی می‎بینند و گفتمان دیگر گفتمان متمرکز اقتدار گرایی است که بنا به ضرورت در چهره‎هایی متفاوت همچون برخی از سلطنت طلبان، دموکراسیخواهان، مشروطه خواهان لییرال، مدافعان رعایت اعلامیه جهانی حقوق بشر، سبز سکولار و... ظهور پیدا می کند. ولی آنچه که خمیرمایه و نقطه اشتراک این مجوعه را تشکیل می دهد موضعی واحد است، یعنی نفی حقوق ملیتهای ایرانی، حفظ ساختار متمرکز کشور تحت لوای اصطلاحی عوامفریبانه به نام حفظ تمامیت ارضی، چیزی که مدنظر همه است اما این دسته برای هر چه بیشتر متهم نمودن جریانهای سیاسی ملیتهای ایرانی بکار می‎برند.
چه باید کرد؟ شاید این پرسش اساسی‎ترین پرسش در این شرایط برای نیروهای برانداز و مخالف رژیم باشد. مشکل اساسی جای دیگراست. مشکل آنجا است که این جریانها در پی پاک کردن صورت مسئله هستند. از هر ترفندی برای بکارگیری نیروهای اجتماعی و سیاسی ملیتهای ایرانی برای پیشبرد اهداف خود سود می‎جویند. وعده بهشت موعودی را در فردای پس از رژیم جمهوری اسلامی می‎دهند، توصیه‎های پدرمأبانه خود را نثارجریانهای ملیتهای تحت ستم می‎کنند، رمز پیروزی را در اتحاد می‎دانند، اتحادی که تمام جزئیاتش را آنها تعیین و تأیید کرده باشند و حاضر به هیچ گونه نرمش و قبول خواستهای دیگری نیز نیستند. آری دیگری؟ یکی از تعاریف برای یک جنبش جدانمودن خود از دیگری است. دیگری که در مقام دشمن قرار می‎گیرد. آنها ملیتهای ایرانی را به اتحاد و همصدایی با خود فرا می‎خوانند، ولی حتی حاضر به اعتراف به حقوق ابتدایی آنها نیستند، در جمعه بازار خود چوب حراج بر کلیاتی می‎گذارند که فارغ از هرگونه تضمین در تامین حقوق ملیتهای تحت ستم در ایرانی است. کلیاتی نظیر دموکراسی، اعلامیه جهانی حقوق بشر و... ولی از این اصطلاحات نیز آنها استفاده به مطلوب می کنند و در واقع دیگریی حقیقی در نظر آنها همین جریانهای ملیتهای ایرانی هستند، گواه آن نیز اظهارات بعضی از آنان است که هرازگاهی اعلان می‎دارند که برای رویارویی با جریانهای منطقه‎ای و اقلیمی به هدف نادیده گرفتن حقوقشان حاضرند که در کنار جمهوری اسلامی ایستاده و حتی بجنگند.
این نوع شخصیت‎ها و جریانها در واقع به نوعی بیماری مبتلا هستند، بیماری که روانشناسان آن را نارسیسیسم می نامند. نارسیسیسم یا خودشیفتگی، مشخصه افرادی است که تحت تاثیر گفتمان عظمت طلبی ایرانی تک ملیتی بوده و می‎باشند و با وجود اشراف کامل بر تمام تئوریها و تجارب حکومت‎ها و کشورهای دموکراتیک، باز بر طبل خود می‎کوبند و از پشت عینک عظمت طلبی به بحران سیاسی چندین ساله ایران می‎نگرند. بدون شک تبعیض‎ها و شکافهای سیاسی و اجتماعی موجود بعد از سقوط جمهوری اسلامی نیز با وجود چنین افکاری همچنان در جای خود باقی است و برای این درد بایستی از همین الان چاره اندیشید زیرا گفتمان مرکزگرای اقتدار طلب طی این سالها اثبات نموده است که قادر است در شرایطی همچون انقلاب، خود را مسلح و تجهیز نموده و نیروهای دموکراسیخواه ملیتهای تحت ستم را از صحنه خارج کند. ولی در دیگر سو این نیز مبرهن و اثبات شده است که جریانها وجنبش‎های سراسری بدون یارگیری در میان ملیتهای ایران نتوانسته‎اند به اهداف خود نایل آیند و گواه متأخر آن عقیم ماندن جنیش سبز در مرکز و عدم حضور آن در دیگر مناطق بود.
نارسیسیسم سیاسی موجود دچار نوعی خود بزرگ بینی است. خود بزرگ بینی‎ای که همیشه در پی تحقیر دیگران برآمده است و زبان و فرهنگ و هویت آنها را طی این سالهای اخیر به باد سخره گرفته و توانایی هیچگونه همدلی با دیگران را ندارد، اگرچه آنها می‎دانند که منشاء درد کجاست ولی از آن چشم پوشیده و هرگز همت به درمان این درد نمی نهند. نارسیسیسم سیاسی بر آن است که از دیگران برای رسیدن به مقاصد خود سود جوید، چنانچه اشاره شد آنها با توسل به اصطلاحاتی همچون اتحاد نیروها و... برای سرنگونی رژیم حاکم تنها در صدد پیشبرد اهداف خود می‎باشند و با زدودن صورت مسلئه در پی سرپوش گذاشتن بر این دردها می‎باشند.
دولت به عنوان ساختار سیاسی ایران (دولت ایران یا همان کشور ایران) نه محصول رشد طبیعی زندگی اجتماعی در ایران (دیدگاه ارگانیکی) بلکه ماحصل اراده جمعی برای نیل به اهدافشان بوده است (دیدگاه مکانیکی). دولت مدرن در ایران (که این جریانها سنگ آن را به سینه می زنند) ماشینی بود که بر حسب مصلحت و برای دستیابی به اهدافی معین ایجاد شد. به سخنی دیگر تشکیل دولت جدید در ایران نتیجه منطقی تحولات اجتماعی و سیاسی داخلی نبوده است بلکه بیشتر نتیجه عوامل مستقیم و غیرمستقیم خارجی (انگلیسها) بوده و تاکنون این دولت چه در شمایل شاهنشاهی و چه در شکل جمهوری اسلامی الگوی جدیدی از دولت و حکومتی است که در تضاد با شرایط اجتماعی و فرهنگی داخلی است.
در جواب چه باید کرد، مسیر مشخص است، رشد اندیشه آزادیخواهی و دموکراسی طلبی و حق طلبی در میان ملیتهای تحت ستم در ایران در حال گسترش است و ذوب و حذف آنها بر منطق و روال تئوریهای ناسیونالیسم (یک ملت ـ یک دولت) شکست خورده است، و آگاهی بالای جریانهای ملیتهای تحت ستم و جوامع آنان تنها یک راه را برای بقاء ساختار سیاسی ـ جغرافیایی ایران باقی می‎گذارد و آن تلاش برای استقرار سیستمی دموکراتیک و غیرمتمرکز در ایران است، در غیر اینصورت کابوس خود تراشیده‎ای که این جریانها از آن در هراسند به واقعیت تبدیل خواهد شد.  


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست