سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

عامل اصلی نقصان دمکراسی
در ایران و کشورهای عربی کدام است؟


م. چشمه


• بر زمینه تحولات یکسال گذشته دنیای عرب (بهار عربی) و دورنمای ناروشن آنها پروفسور اریک چینی استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه هاروارد در یک رساله تحقیقی بسیار مهم که توجه زیادی را جلب کرده است، علل آنچه را که وی "نقصان دمکراسی" در کشورهای مسلمان و عرب است، مورد بررسی قرار داده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲٨ فروردين ۱٣۹۱ -  ۱۶ آوريل ۲۰۱۲


بر زمینه تحولات یکسال گذشته دنیای عرب (بهار عربی) و دورنمای ناروشن آنها پروفسور اریک چینی استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه هاروارد در یک رساله تحقیقی بسیار مهم(1) که توجه زیادی را جلب کرده است (به مقاله فرید زکریا مجله تایم 16 آوریل 2012 رجوع کنید)، علل آنچه را که وی "نقصان دمکراسی" در کشورهای مسلمان و عرب است، مورد بررسی قرار داده است. عصاره این مقاله تحقیقی که مبتنی بر متدهای ریاضی آماری (رگرسیون چند متغیری) است نشان میدهد که دلیل اصلی عقب ماندگی و نقصان دمکراسی در پاره ای از این کشورها و از جمله ایران ناشی از شکل گیری سیستم های کنترل حکومتی پس از حمله اعراب در طی چهارده قرن گذشته است. علاوه بر فاکتور حمله اعراب به منطقه پس از پیدایش اسلام، متغیرها و پارامترهائی را که پروفسور چینی جهت تحلیل از نقصان دمکراسی در کشورهای عرب و مسلمان بررسی میکند عبارتند از: دین اسلام بعنوان یک ایدئولوژی، فرهنگ عرب، ثروت نفت، مناقشه اعراب و اسرائیل و شرایط اقلیمی از جمله موقعیت بیابانی و کویری (میزان بارندگی) این کشورها.

پروفسور چینی کشورهای مورد مطالعه را (از سال 1960 تا 2010) به سه دسته تقسیم میکند؛ یکم، کشورهائی که پس از پیدایش اسلام به تصرف ارتش اعراب در آمدند. دوم، کشورهای با اکثریت مسلمان که به تصرف ارتش اعراب در نیامدند. سوم، کشورهای رو به رشدی که نه دارای اکثریت مسلمان اند و نه به تصرف اعراب در آمدند(کشورهای رو به رشد غیر مسلمان). برمبنای محاسبات پروفسور چینی اگر شاخص رشد سیاسی گروه کشورهای دوم و سوم در سال 1960 به حدود 40 (از حداکثر 100) و در گروه اول به حدود 20 برآورد میشد، با رشد دمکراسی در جهان پس از سالهای 1990، در سال 2010 این شاخص در گروه سوم به حدود 73، در گروه دوم به حدود 68 و در گروه اول به حدود 32 رسیده بود؛ امری که نقصان دمکراسی را در کشور های به تصرف ارتش اعراب در آمده مانند ایران (ترکیه، پاکستان و یک کشور آفریقائی استثناء هستند) نشان میدهد. در این نوشته فرصت بحث مفصل در مورد جزئیات مقاله پروفسور چینی نیست، و صرفا به پاره ای از استنتاجات مهم آن در مورد نقصان دمکراسی در این کشورها اشاره میشود:
1. فرهنگ عربی (عرب) عامل اصلی نقصان دمکراسی نیست
2. دین اسلام (باور ایدئولوژیک مردم و نه لزوماً قوانین مبتنی بر شریعت حاکمیت) عامل اصلی نقصان دمکراسی نیست
3. مناقشه اعراب و اسرائیل عامل اصلی نقصان دمکراسی نیست
4. ثروت نفت عامل اصلی فقدان دمکراسی نیست
5. عامل اصلی نقصان دمکراسی در این کشورها (گروه اول) تأثیرات دراز مدت ساختار کنترل حاکمیت پس از حمله اعراب به این کشورهاست. به باور پروفسور چینی نتیجه حمله اعراب به این کشورها ایجاد یک تعادل سیاسی غیر عادی مبتنی بر "قوانین اسلامی" که موجب وحدت نظامیان و روحانیت بود گردید. این هر دو گروه با پیدایش هر گونه مراکز قدرت سیاسی جدید از جمله نهادهای مدنی صنفی تجار و صنعتگران که میتوانست موجب تغییرات ساختاری گردد، مخالفت میکردند.
پروفسور چینی معتقد است که موقعیت اقلیمی بیابانی عامل مستقیم نقصان دمکراسی نیست، ولی بطور غیر مستقیم میتواند به پیروزی ارتشهای عرب که با این شرایط آشناتر بودند و از جمله از شتر نیز استفاده میکردند کمک کرده باشد.
امروز ما در کشورهائی که به تصرف اعراب در آمدند تمرکز غیر عادی قدرت و ضعف نهادهای مدنی را شاهد هستیم. پروفسور چینی نشان میدهد که سهم دولت در تولید ناخالص ملی در کشورهائی که به تصرف اعراب در آمدند (گروه اول) امروز بطور متوسط 7 در صد بیشتر از کشورهائی است که به تصرف اعراب در نیامدند. این مسأله بمفهومی نشان از تمرکز بیشتر قدرت سیاسی در دست حاکمان است.

محققین و کارشناسان امور ایران از زمان عباس میرزا تا کنون در صدد پی بردن به عوامل عقب ماندگی ایران، دیر پائی استبداد و باز کردن گره کور انسداد سیاسی جامعه ایران بوده اند. به باور من مطالعه دقیق این مقاله برای محققین کنونی بسیار مفید است. البته منظور کپی برداری از مقاله پروفسور چینی که احتمالاً مورد مناقشه خواهد بود نیست. بلکه استفاده از متدولوژی وی مورد نظر است.

نظرات محققین در مورد علل اصلی و زمینه های عقب ماندگی ایرانیان که موجب پایداری سلطه استبداد در ایران گردیده است را میتوان به سه دسته کلی تقسیم کرد. نظر نخست عوامل اقتصادی - اقلیمی و از جمله تئوری "شیوه تولید آسیائی" در ایران کهن، عدم رشد عادی سرمایه داری که منجر به بافت عقب مانده اقتصادی - اجتماعی در یکی دو قرن گذشته گردید، و در آمد سرشار نفت را در چند دهه اخیر از عوامل اصلی باز تولید استبداد در ایران میداند. نظر دوم عوامل خارجی و از جمله حمله اعراب، مغولها، ترکان، افغانها، و در دوران اخیر، نفوذ وسیطره قدرتهای امپریالیسی را عامل اصلی عقب ماندگی و سلطه استبداد میداند. و بالاخره سومین دسته، نظر آنانی است که علل فلاکت و عقب ماندگی ایران را در اصل عوامل ذهنی – فرهنگی، از سلطه فرهنگ و دین اسلام (وبویژه مذهب شیعه) گرفته تا "دینخوئی و امتناع تفکر" ایرانیان، خصوصیات “ناجور اخلاقی” از جمله “عصبیت و استبداد پذیری” آنان، تا شکست تفکر معتزله از اشاعره چند صد سال پس از سلطه اعراب بر ایران، میدانند. این گروه در زمینه اجتماعی به نابرابری عمیق زنان و مردان و فقدان نهادهای مدنی اشاره میکنند. واضح است که علت اصلی عقب ماندگی ایران مسآله ایست بسیار بغرنج و پیچیده که همواره بصورت یک کلاف سر در گم پدیدار گشته است. اما اگر نتایج تحقیقات پروفسور چینی را در مورد مشخص ایران نیز بپذیریم، آنگاه روشن است که نظرات این محقق با بخشی از نظرات گروه دوم از محققین امور ایران یعنی فاکتور حمله اعراب به ایران حدود 1400 سال پیش نزدیک تر است.

م.چشمه، 27 فروردین 1391
زیرنویس:
1. "تغییرات دمکراتیک در دنیای عرب، گذشته و حال"، اریک چینی، دانشگاه هاروارد
    Eric Chaney
www.brookings.edu  


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست