سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

چشم در برابر چشم در برلین


جلال سرفراز


• چشم در برابر چشم، نمایشنامه یی به قلم زنده یاد دکتر غلامحسین ساعدی(گوهر مراد)، در «تیاتروم» برلین به نمایش درآمد. پیش از هر چیز می توان به استقبال غیر معمول تماشاگران ایرانی از این نمایش اشاره کرد. در چند سال اخیر این نخستین باری ست که چنین جمعیتی برای دیدن یک نمایش ایرانی به سالن این تئاتر هجوم می آورند. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۹ اسفند ۱٣۹۰ -  ۹ مارس ۲۰۱۲



 
 چشم در برابر چشم، نمایشنامه یی به قلم زنده یاد دکتر غلامحسین ساعدی(گوهر مراد)، در «تیاتروم» برلین به نمایش درآمد.
پیش از هر چیز می توان به استقبال غیر معمول تماشاگران ایرانی از این نمایش اشاره کرد. در چند سال اخیر این نخستین باری ست که چنین جمعیتی برای دیدن یک نمایش ایرانی به سالن این تئاتر هجوم می آورند.این نتیجه ی تلاش پیگیر رضا جابر انصاری، کارگردان نمایش، و همکاران اوست. در عین حال هشداری ست به او، و دیگردست اندرکاران تئاتر که به کیفیت کارشان بیشتر توجه کنند، تا از این پس نیز بتوانند تماشاگران بیشتری را به سالن بکشانند.
.همین جا می توان یادآور شد، که شناخت تماشاگر، و انتخاب بجا و به موقع متن، دارای اهمیت اساسی ست.
بدا به وقتی که تماشاگر با چنته خالی سالن تئاتر را ترک بگوید.

نگاهی در متن

چشم در برابر چشم در دهه چهل نوشته شده ، و در همان سالها در تئاتر سنگلج( ۲۵ شهریور) به نمایش درآمده، و این که در این مدت جای دیگری نیز اجرا شده یا نه،بر من پوشیده است. .نمایش ساختاری فولکلوریک دارد، و کم و بیش،متناسب با زمان و مکان نگارش، چنان که از زنده یاد غلامحسین ساعدی انتظار می رفت، از نگرشی سیاسی مایه گرفته است. در این نمایش، که دادگاه بلخ را بخاطر می آورد، زبانی عامیانه و طنزآمیزبکار رفته، و سوء استفاده از قدرت در شرایط استبدادی محور نگرش نویسنده است. از جهاتی نیز نمی تواند از دید سمبلیک بی ارتباط با شرایط امروزی جامعه باشد. در متن نمایش، به ضرورت، تنها یک شخصیت زن وجود دارد. پیر زنی که به بیدادگاه حاکم کشانده می شود، تا به جرم ناکرده چشمی از او از حدقه درآید. دیگر شخصیت ها اما مرد هستند. تصور من بر این است که ساعدی هنگام خلق این شخصیت به شعری از ناصر خسرو توجه داشته است
پیرزنی را ستمی درگرفت/ دست زد و دامن سنجر گرفت/ کای ملک آزرم تو کم دیده ام/ وز تو همه سال ستم دیده ام/ شحنه مست آمد در کوی من/ زد لگدی چند فراروی من/گفت فلان نیمه شب ای گوژپشت/ بر سر کوی تو فلان را که کشت.../ /رطل زنان دخل ولایت برند/ پیرزنان را به جنایت برند

اجرا

.در کار رضا جابر انصاری اما دو تن دیگر از شخصیتها : سقط فروش و شکارچی، تغییر جنسیت داده اند، که با ماهیت داستان، و متن و محتوای نمایش همخوان نیست. انگار که شکارچی اروپایی ست. حال آنکه داستان نمایش شرقی ستَ در متن جامعه یی خشن و مرد سالار. در نمایش ساعدی شخصیتها، بجز حاکم و جلادش، اغلب خنثا هستند، و یا اگر خودی نشان می دهند، فقط در اثبات بیگناهی، و نه شورش در برابر وضعیت موجود است. این ضعف کار ساعدی در این نمایشنامه است ، وخود بخود سبب فقدان نمایش از جنبه های دراماتیک . جبران این ضعف، با فضاسازی لازم، و بازسازی جنبه های پنهان متن به عهده کارگردان است. بخصوص که او می کوشد تا درونمایه یی اعتراضی به نمایش بدهد.
لباس جلاد، و کلتی که به کمر دارد، تفنگ شکارچی و برخی اشیاء دیگر در صحنه نشانه گرایش کارگردان در امروزی کردن نمایش است. اما اینها بیشتر جنبه دکوراتیو دارند، و کمتر بکار می آیند. صحنه ها خالی ازجنب و جوش اند، و همه چیز از پیش آشکار . پس از خاموش و روشن شدنهای پی درپی، امر پیشبینی نشده یی رخ نمی دهد. حاکم همچنان بر مبل افتاده، و مردی که هنگام دزدی سیخی به چشمش رفته است، کنار او زانو زده. این صحنه‌ها و صحنه های نظیرِ تکراری، اگرچه در ارتباط با متن ، سبب افت نمایش می شود. بازی ها بجز یکی دو مورد جاافتاده نیست. می شد در انتخاب موزیک و دکور نمایش بیشتر دقت کرد... اما نکته جالب حضور داپمی اشخاص نمایش در صحنه است. با این تمهید کارگردان می کوشد تا بی تفاوتی عوام نسبت به
فجایعی که در برابر چشمشان اتفاق می‌افتد را تصویر کند
بازیگران نمایش: افشین اخوان، آرمین میر غفاری، امیر کریمی، انسیه دهقانی، شهلا خانقاه، رضا سلطانی، شکیبا احسانی، و علی کریمخانی...
رضا جابر انصاری از دو سال پیش به برلین آمده، و در همین مدت کوتاه نشان داده که تئاتر مشغله ذهنی اوست. او دانش آموخته دانشکده هنرهای دراماتیک است . و انتظار می رود که کارهای جدی تری از او ببینیم.



اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست