چند شعر بهاری
مجتبا کولیوند
•
سفره هفت سین چیده روی میز بود
با عکسی که بر دیوار نقش لبخندی داشت
زن، خانه را حسابی رفُته و شسته بود
با اینحال عید امسال پُر از خلوت تنهایی بود.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱۹ اسفند ۱٣۹۰ -
۹ مارس ۲۰۱۲
• پیام بهاری
پرنده سرخی که از افق پنجرهی بسته گذشت
حامل پیغامی بود:
بهار با پاهای سبز
به پشت دروازههای شهر رسیده است.
***
• چهچه عاشقانهی بهار
صبح تا آفتاب دمید
تیرگی اخم کرد و پا پس کشید
چکاوکی پرزنان از راه رسید
هماینکه بر سر شاخه نورس نشست
بهار چهچه عاشقانهی خود را
پشت پنجرهی بسته آواز کرد.
***
• عیدانه بهار
روز عید پنجرهها که وا شدند
زمستان پا به فرار گذاشت
و بهار با عطر سبزهاش
به درون خانه حلول کرد.
***
• قدمرنجه بهار
زمستان سختی بود
و روسیاهی ذغال بود و دغل و دروغ
بهار که به شهر قدم گذاشت
دلها و جانها
همه سبز شدند.
***
• هفتسین تنهایی
سفره هفت سین چیده روی میز بود
با عکسی که بر دیوار نقش لبخندی داشت
زن، خانه را حسابی رفُته و شسته بود
با اینحال عید امسال پُر از خلوت تنهایی بود.
***
• تولد دوباره
شکفتهترین رویا
در شکفتهترین فصل باغ
- که بهار باشد –
تولد دوباره گُلسرخ است
در جانهای آشفته.
***
kolivand@andische.de
|