سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

سه شعر از کتاب تازه ی کومولوس


علی عبدالرضایی


• دیگر نمی خواهی
شبیه کسی باشی
که من می خواستم
چشمهات را عوض کرده ای ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ٨ بهمن ۱٣۹۰ -  ۲٨ ژانويه ۲۰۱۲


«درخت گردو »

دیگر نمی خواهی
شبیه کسی باشی
که من می خواستم
چشمهات را عوض کرده ای
موهات را تراشیده ای
نشسته ای چار زانو
و خارهای رُزِ مخفی زده بیرون
همیشه بعدن آمده ای در خوابم
بعد از بیدار شدم
به تو فکر کردم بعد
مثل گلی که دیر در آمده باشد
از بوته ای تهِ تابستان
آبش بدهم یا نه
فرقی نمی کند دیگر
پاییزم نیامده موها
ریخته اند زیرِ پا
لخت کرده اند دیگر
بچه ها
درخت گردو را



«گزارش صبحانه»

یک تخم مرغِ دو زرده در تابه
دو فنجان
که کارِ یکی ش را خودم ساخته باشم و بعدی
مانده باشد هنوز منتظر
بر میزِ صبحانه ای یک نفره
که او برخیزد از خواب و
اویی در کار نباشد دیگر
پاره پنیری کپک زده
قطعه یی از سمفونی انتظارِ بکِت
تکه ای از بازوش
که نامش را گذاشته باشند باگت
سفیدیِ دورِ نی نی
ننه ی دست نخورده ی چشمهاش
در فنجانی که بر میز می نشیند و
دست نخورده می رود در ظرفشویی
و دو تا صندلی متواری
که با هیچ فنی دور هم جمع نشوند
گزارشِ صبحانه ی من است
                               بعد از او
که بعد از من ندارد دلخوشی جز
به لندن رفتن از لندن


«بار»

مثل جنازه ای
تا خانه
کشانده بود مرا
گذاشته بود در گور و
خوابانده بود مرا
تا همین صبحی که چشم وا کردم
بینِ دو پستانِ کریستالی
گردنی کشیده
و دیده ای
که تاکنون ندیده بودم
این همان دختر نیست
که اول بار
همین دیشب
در بار دیده بودم؟



نشر شعر پاریس تازه‌ترین دفتر شعر علی عبدالرضایی را منتشر کرد

برای دانلود رایگان «کومولوس» به یکی از نشانی‌های زیر مراجعه کنید

نشر شعر پاریس
bit.ly

مجله‌ی شعر
bit.ly

و درین نشانی کتاب را ورق بزنید
bit.ly


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست