سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

استیو جابز و نقض حقوق کارگران


مسعود امیدی


• کاش استیو جابز بیشتر زندگی کرده بود. شاید می توانست از راه های دیگری الهام بخش باشد. شاید می توانست برخی مسئولیت های شرایط کار زحمتکشان را که به او کمک کرده اند خود را به شکلی افسانه ای ثروتمند نماید بر عهده بگیرد و برای ایجاد شرایط انسانی کار برای زحمتکشانی که محصولات آی پد را تولید می کنند، برای ایجاد یک مزد شایسته و معقول کار می کرد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۴ دی ۱٣۹۰ -  ۴ ژانويه ۲۰۱۲



چندی پیش پس از انتشار خبر درگذشت استیو جابز مدیر عامل شرکت اپل، ای میل ها و یادداشتهای زیادی سایت های خبری، فیس بوک و فضای مجازی را درنوردید که به شکل های مختلف در بردارنده تمجید و ستایش از جابز به عنوان یک نابغه بود. حتی برخی از نوشته ها، او را پیامبر گونه مورد تقدیس قرار دادند. سخنان او بجا و بیجا در هر سخنرانی و مقاله ای مورد استفاده و استناد قرار گرفت. برخی از کسانی که احتمالاً تا زمان شنیدن خبر درگذشت او حتی اسم او را نیز نشنیده بودند، ناگهان شیفته شخصیت، نبوغ و دستاوردهای او شدند. ممکن است خیلی از کسانی را که در باره جابز نوشتند و در توزیع این نوشته ها و تمجیدیه ها در فضای مجازی ایفای نقش نمودند، اساساً در حوزه تکنولوژی اطلاعات، محصولات اپل، دانش مدیریت و...نتوان صاحب نظر محسوب نمود. آنها به هر دلیل ترجیح داده اند با جوی که بوجود آمده است، همراهی نمایند.

نقش رسانه های خبری تحت کنترل نهادهای سرمایه داری نئولیبرال که برای مدیریت اذهان عمومی و مهندسی فکر توده های مردم برنامه های استراتژیک تدوین می کنند، در این ارتباط چیست؟ رسانه هایی که تحت عنوان "مدیریت خبر" از یک سو در تکثیر انبوه اخبار واقعی و غیرواقعی که با منافع آنها سازگار است، اذهان عمومی را بمباران خبری می کنند و از سوی دیگر چشم و گوش خود را بر روی بسیاری از اخبار و اتفاقات مهم جهان مانند جنبش گسترده ضد سرمایه داری و مشخصاً ضد نئولیبرالیسم یا می بندند و یا چنان تصویر نارسا و واژگونه ای از آن ارائه می کنند که با واقعیت وجودی پدیده و رویداد مورد بحث فرسنگها فاصله دارد.

این رسانه ها همزمان می کوشند چهره ای پیشرفته، معقول، متمدن، متخصص، حقوق بشری، طرفدار توسعه و دمکراسی و...از خود و حامیان مالی خود نیز ارائه دهند. البته بدیهی است که در شرایطی که کشور ما تحت مجموعه سیاست ها، برنامه ها و رویکردهای اقتصادی و اجتماعی در چارچوب توصیه های صندوق بین المللی پول و بانک جهانی به محلی برای نمایش ناکارآمدی مدیریتی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل اتلاف گسترده منابع ملی، نزول تاسف بار نرخ بهره وری ملی، نرخ بالا و تکان دهنده فساد و سوء استفاده و... تبدیل گردیده است، توجه افکار عمومی جامعه به جستجوی الگوهای بهتر و موفق تر مدیریتی با توجه به ترویج و تبلیغ دستاوردهای استیو جابز از سوی رسانه های خبری غرب، به ایشان جلب گردد.

    اما آیا آنچه رسانه ها در تمجید استیو جابز نوشته اند، همه حقیقت وجودی او را بازتاب می دهد یا بقول یک ضرب المثل منتسب به آلمانی ها تنها نیمی از حقیقت بوده و از این رو به نوعی ترویج دروغ در سطح افکار عمومی جهان نیز می باشد؟

    محور بسیاری از آنچه در باره استیو جابز نوشته شده است، اشاره به خلاقیت و نبوغ فنی و مدیریتی ایشان در فضای پررقابت کسب و کار جهانی است که حاصل آن ارائه محصولات نو به بازار و انقلابی فنی در حوزه صنعت کامپیوتر و IT و ارتقاء شرکت اپل به جایگاه کنونی اش می باشد. در این میان کمتر به این امر پرداخته می شود که در برابر دستاوردهایی که این پیشرفت برای جامعه بشری داشته، چه هزینه هایی را به جامعه بشری تحمیل نموده و چه منافعی را برای صاحبان سهام و به قول فعالین "جنبش اشغال وال استریت" برای یک درصد طبقات بالای جامعه در پی داشته است. با این رویکرد اگر چه می توان جابز را برای ایجاد ارزش افزوده و تامین منافع یک درصد مدنظر جنبش اشغال وال استریت، پیامبر گونه مورد تمجید قرارداد، اما از نقطه نظری متفاوت، استیو جابز را می توان به اتهام چشم فرو بستن بر رعایت برخی الزامات قانونی، زیست محیطی، بهداشت حرفه ای و مماشات با ناقضان حقوق نیروی کار، تبانی با سایر شرکتها برای پایین نگه داشتن سطح دستمزدها و بسیاری موارد مشابه دیگر بر روی صندلی محاکمه نشاند. بی تردید در این زمینه ها نیز می توان نبوغ آقای جابز را شاهد بود. به استناد شواهد عینی، آقای جابز نه تنها به شناخت و فهرست نمودن و پیگیری اجرای مسئولیت های اجتماعی یک بنگاه اقتصادی حتی در چارچوب های تنگ آموزش ها و استانداردهای دانش مدیریت روز جهان که اساساً سود محور نیز هستند، تمایلی نشان نداد بلکه هر جا و هرگاه که توانست با زیر پا گذاشتن و عدم رعایت آنها ماموریت خود را برای کسب سود بیشتر و انباشت بیشتر سرمایه سهامداران به انجام رساند.

به استناد ضرب المثل "هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمی گیرد"، نباید از نظر دور داشت و نیز نباید فراموش نمود که انگیزه های سودجویی و منفعت طلبی اپل منجر به ارائه محصولات تکنولوژیک جدیدی گردید که به نوعی پیشرفت و توسعه توانمندی های فنی و تکنولوژیک جامعه انسانی در حوزه تکنولوژی اطلاعات را سبب گردید. همانگونه که بسیاری از اختراعات و اکتشافات صنعتی اساساً چنین بوده اند. سرمایه گذاریهایی که در بخش های تحقیق و توسعه شرکتها انجام می شود و فعالیتهایی که در این بخش ها برنامه ریزی و اجرا می شوند، اساساً در چارچوب ماموریت ها، اهداف و استراتژی های شرکت ها که کسب سود محور اصلی آن ها می باشد، قابل درکند. این چکیده مجموعه دانش و تجاربی است که تحت نام روش های مدیریت کسب و کار در یک جامعه سرمایه داری برای ایجاد ارزش افزوده و انباشت سرمایه مورد استفاده قرار می گیرد. چنانچه قرار باشد از دانش و تجارب بشری برای مدیریت سازمان ها با هدف توسعه بهره مندی اجتماعی و ارائه خدمت به کل جامعه بشری استفاده شود، پارادایم اساساً متفاوتی در فرهنگ و آموزه های مدیریت شکل می گیرد که در آن، انسان محوری جایگزین سود محوری می گردد. در این پارادایم مدیریت اجتماعی، نه تنها تشدید استثمار و فاصله طبقاتی نقض گسترده حقوق زحمتکشان در نقاط مختلف جهان جهت دستیابی به هژمونی استراتژیک بر بازارها، تخریب زیست کره و... از مظاهر نبوغ محسوب نخواهد گردید بلکه رویکردهای رایج مدیریتی سود محور بخاطر تمرکز بر منافع یک درصدی ممتاز جامعه و بی توجهی به منافع اجتماعی و اقتصادی نود و نه درصد کارگری و مزد بگیران، ضداجتماعی، ضداخلاقی، ارتجاعی و ضدانسانی نیز خواهد بود.

در این نوشته قصد آن نیست که بیوگرافی استیو جابز و دستاوردهای فنی و رویکردهای مدیریتی او به صورت کامل مورد بررسی قرار گیرد. تنها شواهدی از رویکردهای مدیریتی او به نمایش گذاشته می شود تا هاله تقدسی را که بر چهره ایشان ترسیم گردیده است، گشوده و به ارائه تصویر شفاف تری از ایشان یاری نماید.

در این ارتباط توجه به ترجمه های زیر به شناخت بیشتر و بهتر نقش اجتماعی آقای جابز در زندگی کارگران و زحمتکشان کمک می کند.

یادآوری سابقه استیو جابز در ارتباط با حقوق کارگران [1]

دیروز تویتر با واکنش هایی به استعفای استیو جابز از مدیر عاملی اپل به نوعی در بین گزارش هایش نشان داد که سلامتی او در وضعیت نگران کننده ای است. ترقی خواهان و محافظه کاران به صورت یکسان جابز را به عنوان کسی که صنعت را با طراحی های نوآورانه کامپیوتر اپل، انقلابی نمود، تحسین می کنند. وبلاگ نویس آریو جعفر زاده[2] این عبارت را در تویتر نوشت:

"متشکریم استیو، بخاطر پشتکار در طراحی هایی که انسانیت را در مرکزیت قرار می دهد."

در حالی که طراحی های کامپیوتر جابز ممکن است انسانیت را در مرکزیت قرار داده باشد، در ارتباط با شرایط کار کارگران اپل، سود را در مرکز قرار داد. براستی جابز انقلابی در صنعت کامپیوتر ایجاد نمود اما انقلابی که به نوعی برای کارگران آمریکا که برای دهه ها از بین رفتن دورنمای مشاغل صنعتی را دیده بودند، منفی بود. به همان ترتیب که روی آوردن جابز به کشورهای بیگانه، برای استفاده از نیروی انسانی این کشورها که در شرایط بهره کشی حیوانی کار می کنند، نیز منفی بوده است.

بسیاری از مردم ممکن است انتقاد کردن به زندگی کاری شخصی را که در وضعیت سلامتی نگران کننده ای قرار دارد، ناخوشایند بدانند اما من فکر می کنم ضروری است که شیوه های مدیریت جابز به نقد کشیده شوند. اطمینان دارم که بیشتر تصاویری که از فرمانروایی جابز ارائه می شود، به صورت کاملاٌ سیستماتیک از بیان تجاوزات به حقوق نیروی کار که در اپل اتفاق می افتد، طفره می روند. صنعت کامپیوتر توسط بسیاری از کارخانه داران آمریکا به عنوان پتانسیل نجات دهنده فهمیده می شود. طبق گفته آندی گرو[3] مدیر عامل پیشین اینتل، در دهه 1970 حدود 150000 نفر از کارگران آمریکا در صنعت کامپیوتر کار
می کردند. بین دهه 1970 تاکنون سطح پوشش اقتصاد صنعت کامپیوتر از یک صنعت 20 میلیارد دلاری به 200 میلیارد دلار در سال رشد کرد. در نقطه اوج اشتغال در صنعت کامپیوتر در ایالات متحده آمریکا 2 میلیون نفر در ساخت کامپیوتر اشتغال داشتند.

طبق گفته گرو که ضرورت معکوس شدن این روند را مطرح می کرد، اکنون با انجام بیشتر ساخت کامپیوتر در سایر کشورها تنها 150000 آمریکایی در صنعت کامپیوتر اشتغال دارند.

از آنجا که صنعتگرانی مانند استیو جابز برای برخوردار شدن از مزیت رقابتی نیروی کار قابل استفاده ارزان، بیشترحجم تولید خود را به سایر کشورها منتقل کرده اند، کسری تراز بازرگانی ایالات متحده در محصولات با تکنولوژی پیشرفته [4] رشد کرده است.(در سال گذشته برابر آمار اداره سرشماری آمریکا [5] این رقم معادل 2/31 میلیارد دلار بوده در حالی که قبلاً همین رقم برابر 6/43 میلیارد دلار بوده است.)

بیشتر ارزیابان لیبرال میراث استیو جابز پس از آشنا شدن با رویکردهای مربوط به نیروی کار در بیشتر کشورهایی که در حال تولید محصولات اپل هستند، شوکه شدند. اپل با استفاده از یک پیمانکار چینی بنام فاکس کان جهت تولید آی پاد و آیفون برخلاف ادعاهای شرکتهای زیر مجموعه، به صورت مداوم به نقض وحشتناک حقوق کارگران اقدام نموده است. فاکس کان به صورت روتین کارگرانش را دو یا سه برابر محدودیت زمانی تعریف شده توسط قانون کار چین و در شرایط حیوانی و ناایمن به کار می گیرد که منجر به حوادث بسیاری شده است. آنگونه که میشله چن [6] در ارتباط با "شرایط کار در این ایام" [7] گزارش کرده است. این شرایط کار منجر به خود کشی ده تن از کارگران فاکس کان تنها درکارخانه شن ژن[8] در سال 2010 شد.

مسئله خودکشی کارگران درکارخانه های چینی فاکس کان تا آن حد شدید شد که شرکت برای پیشگیری از خودکشی کارگران از طریق پرت کردن خود از ارتفاع، نرده های فولادی بر مکانهای زندگی آنها نصب نمود. در ژوئن 2010 در همان ماهی که جابز نسخه جدیدی از آیفون موفق طوفانی را پرده برداری نمود، روزنامه انگلیسی دیلی میل[9] گزارش نگران کننده سری ای را در باره شرایط کار در مجموعه کارخانجات عظیم فاکس کان در شن ژن منتشر نمود. نقل قول بخشی از آن ارزشمند است:

"ما با یک دنیای عجیب و نگران کننده ای روبرو شدیم که در آن استخدام های جدید در راستای خطوط نظامی انجام می شوند که به گونه ای برای هواداری از شهرت و جاذبه شرکت سفارش شده بود و این محل به محیطی محدود و سربازخانه ای و کلیشه ای با انسان هایی که بسان مرغان زنجیری موجود در قفس، فضای کافی برای گشایش بالهایشان را نیز ندارند، محدود می شود. و کار در شرایطی با این همه محدودیت، تنها برای دستمزد ناچیزی اندکی بیش از 20 پوند در هفته انجام می شود.

آنچه که رسوایی کابوس کارخانه را دو برابر کرده است، متمرکز است بر دو مجتمع هرز روئیده نزدیک شن ژن که دو دهه قبل یک بندر کوچک ماهیگیری و اکنون یک شهر 17 میلیون نفری است.

این مرکز عملیات فاکس کان، بزرگترین صادر کننده چین است که محصولات تحت لیسانس اپل را با 420000 نفر نیروی کار نیرومند در شن ژن تولید می کند. آنها 800000 نفر نیروی کار در سطح کشور دارند.

و آنگونه که جابز هنگام معرفی آیفون در سانفرانسیسکو صحبت می کرد، اقدامات جدیدی به صورت مخفیانه در فاکس کان برای پیشگیری از بدتر شدن و صدمه دیدن فروش جهانی اپل در نتیجه رسوایی خودکشی در فاکس کان مطرح است.

تعجب آور اینکه، این اقدامات پیشگیری از جمله شامل مجبور کردن همه کارکنان فاکس کان به امضاء یک سند اجباری بود مبنی بر اینکه قول بدهند خود را نکشند."

اپل به جای لغو قراردادش با فاکس کان و برگشت انتقالی تولید به ایالات متحده، تیمی از متخصصان پیش گیری خودکشی را برای ارائه توصیه هایی شامل "آموزش بهتر برای تدریس خصوصی در خانه کارگران و مشاوران مرکز مراقبت و نظارت بهتر بر اطمینان از اثربخشی" استخدام نمود.

اپل به صورت روتین از کارخانه های خارجی ای استفاده می کند که سوابق تحت تعقیب بودن بخاطر تخلف از حقوق کارگران را دارند اما با مهارت خاصی از لغو قراردادهای خود با این گونه کارخانه ها و انتقال تولید به کشور خود اجتناب می نماید. طبق بازنگری داخلی "منتشره در فوریه کمتر از یک سوم از کارخانه های اپل از دستور اپل در باره عدم اجبار کارگران به کار بیش از 60 ساعت در هفته اطاعت می کنند. طبق بازنگری داخلی اپل، تنها 57 درصد از کارخانه هایش، خط مشی اپل در باره پیشگیری از آسیب های حرفه ای را برآورده می نمایند. بازنگری مشخص نمود که 95 کارخانه، معاینات مقرر ایمنی را انجام نداده و 54 کارخانه از ارائه تجهیزات ایمنی مناسب به کارگران خود کوتاهی کرده اند.

اپل می توانست با انتقال کارخانه هایش به کشور خود و تحت نظارت مستقیم خود، رعایت شرایط قابل قبول کار را تضمین نماید یا حداقل اعتراف نماید که متکی به شبکه ای از پیمانکاران تامین کننده خارج از کشور است که به صورت ذاتی به نیروی کار ارزان قابل استثمار وابسته بوده و فاقد نظارت معنی داری بر آن است. به جای آن، واکنش اپل به نقض سیستماتیک حقوق کارگران از طریق زنجیره تامین کنندگانش، تنها لغو قرارداد با دو کارخانه بوده است.

در کشور خود نیز، رویکرد شرکت اپل به نیروی کار به دور از یک رویکرد بدون عیب است. تا آنجا که سازماندهی اخیر کارگران خرده فروشی های اپل جلب توجه کرده است. در فروشگاههای خرده فروشی شرکت اپل ، ترجیح داده می شود از کارگران نیمه وقت استفاده نموده و بسیاری از شاغلانی که مایل به کار تمام وقت هستند، در شرایط کار نیمه وقت نگه داشته می شوند.در نتیجه بسیاری از کارگران نمی توانند از عهده خرید بیمه بهداشتی اپل برآیند. آنگونه که آریو جعفر زاده [10] در ماه گذشته برای "کار دراین ایام"[11] گزارش کرده است.

علاوه بر این اپل با اتهام تبعیض سنی از سوی کارگران قدیمی تر مواجه است که ادعا می کنند در فروشگاههای اپل از ارتقاء و یا فرصتهای شغلی به عنوان حاصل عمر خود، محروم مانده اند.(هرکس که زمانی به یکی از فروشگاههای اپل رفته باشد و به سن شاغلین توجه نماید، می تواند تایید نماید که بیشتر کارگران زیر سی سالند.)

شما ممکن است انتظار دشته باشید که اپل با مهندسان نرم افزار خود که به آنها می بالد، بهتر رفتار می کرد. اما جابز با اتهامات نقض قوانین ضد تراست توسط اپل از طریق تبانی با سایر شرکتهای کامپیوتری برای پایین نگه داشتن سطح دستمزدهای مهندسان نرم افزار به صورت مصنوعی مواجه شد.یک تحقیق قضائی سال 2009 نشان داد که اپل یکی از کمپانیهای فراوانی است که با تایید موافقتنامه عدم استخدام کارکنان شرکتهای دیگر، "اختلال در ساز و کارهای قیمت گذاری نرمال" نیروی کار را در بازار ایجاد نموده است.

گرچه در واقع استیو جابز صنعت کامپیوتر را انقلابی نمود، سوابق روابط کار در شرکتش در آمریکا و خارج از مرزها پر از روش های نمونه وار شرکتهای چند ملیتی است که هسته اصلی آنها یک چیز است: استثمار کارگران برای کسب سود.

ممکن است جابز به صورت جدی درگیر با موضوع سلامتی باشد، اما این یک کاستی کامل روزنامه نگاری از سوی روزنامه نگاران کسب و کار است که در اشاره به تضییع حقوق کارگران در طول حکمرانی طولانی اش به عنوان مدیر عامل اپل موفق نبودند.

هنگامی که این مقاله نوشته می شد، در واقع استیو جابز درگذشت. او به عنوان یک الهام بخش، یک انقلابی فن آور مورد تمجید قرار گرفته است. البته من همدردی ام را به خانواده و دوستان ایشان اعلام می دارم. او در چنین سن جوانی و بعد از مدتها بیماری فرساینده درگذشت. سرانجام، بخت و اقبال و استعدادش نتوانست او را از دفاع در برابر گرگهای بیماری در امان نگه دارد.

اما اگر او نوعی دیگر زیسته بود، شاید می توانست الهام بخشی از انواع دیگر بوده باشد. من اکنون ماههاست که وضعیت کارگران محصولات آی[12] چین را پیگیری می کنم . زمانی که همه آن تمجیدهایی را که به جابز نسبت می دهند، خواندم احساسات درهمی به من دست داد. من قبلاً در باره کارگاه بهره کشی آی پاد در این آدرس نوشته بود:

mollysmiddleamerica.blogspot.com

بعد از خواندن خبر فوت او، توضیح زیر را در باره جابز به مقاله اضافه نمودم:

امیدوارم که استیو جابز بیشتر زندگی کرده بود. شاید می توانست از راههای دیگری الهام بخش باشد. شاید در واقع می توانست برخی مسئولیتهای شرایط کار زحمتکشان را که به او کمک کرده اند خود را به شکلی افسانه ای ثروتمند نماید بر عهده بگیرد و برای ایجاد شرایط انسانی کار برای زحمتکشانی که محصولات آی را تولید می کنند، فارغ از اینکه کجا زندگی می کنند، برای ایجاد یک مزد شایسته و معقول کار می کرد. او می توانست در پیشاپیش جهان گام برداشته و به زحمتکشان بگوید "ببینید، من بیش از آن مقداری پول دارم که بتوانم در دو یا سه عمر مصرفش کنم. من مدتهاست که نمی توانم شرایط زندگی زحمتکشانی را که مرا ثروتمند ساخته اند، در حالی که برای مزدی ناچیز تحت سهمیه حداکثری تولید، 12 ساعت یا بیشتر در روز رنج می کشند، تحمل کنم. من به هیچ وجه نمی توانم آن را بپذیرم. ما برآنیم افزایشی در قیمت آی پد[13] هایمان داشته باشیم و همزمان با این افزایش قیمت، من برخلاف سودجویی شخصی، قصد دارم محدود شدن دارایی های شخصی ام را هم بپذیرم، چراکه من بیشتر از برخی از محصولات جدید و پر زرق و برق الکترونیکی به دنیا بدهکارم."

تا زمانی که نظریه اجتماعی برای تصورکردن جهانی که در آن زحمتکشان حق برخورداری از دستمزد و شرایط کار مناسب و معقول را داشته باشند به اندازه کافی مورد توجه قرار نگیرد، ما بهانه هایی را می گیریم که بسیاری از آنها برای این درست شده اند که پاسخی باشند به مقالاتی که در باره شرایط کارگران چینی نوشته شده اند: مانند اینکه برای آنها(کارگران چینی) کارکردن در کارگاههای آی پاد بهتر از کار کردن در آفتاب داغ و همینطور گرسنگی کشیدن در روستاها و غیره است. بسیاری از این واژه ها و نظرات، پژواک آن چیزی است که 200 سال قبل جنوبی های طرفدار برده داری در باره شرایط کار بردگان جنوب آمریکا در زمان قبل از جنگ داخلی آمریکا نوشتند. بسیاری از این نظرات پژواک دیدگاه های ضد اتحادیه ای کسانی است که در روزهای نخست انقلاب صنعتی در دنیای توسعه یافته در باره وضعیت زندگی کارگران نوشتند.

متاسفانه تا زمانی که متفکران فنی میلیاردها دلار خلق می کنند و به آنها مارک "باشکوه" زده می شود، به متفکران اجتماعی به شکلی سرزنش آمیز و مجرمانه به عنوان کمونیست و مارکسیست مارک می خورند. استیو جابز در آرامش باد.

ضمن جستجوی کارنامه استیو جابز به نامه نمایندگان کارگران چین به استیو جابز برخورد نمودم که نظر به مندرجات آن در درک و شناخت بهتر نقش اجتماعی آقای جابز ترجمه آن در زیر می آید:

کارگران چینی نامه ای به استیو جابز فرستادند وادعا نمودند که سلامتی آنها برای سود به خطر افتاده است. [14]

نامه ای از طرف پنج کارگر چینی برای استیو جابز تهیه و امضاء شده است که ادعا می کنند نماینده کارگران کارخانه وینتک سوزهو[15] بوده که برای اپل صفحه نمایشگر یا مونیتور تولید می کند.کارگران در این نامه از مدیر عامل بنیاد کوپرتینو [16] درخواست می کنند که از مراقبت از پیامدهای بهداشتی تجربه شده توسط کارگران کارخانه اطمینان حاصل کند.

درقسمتی از نامه آنها آمده است:

"از زمانی که از هیدرید هکسیل[17] استفاده می شود، سود ماهانه در اپل و وینتک در هر ماه ده ها میلیون دلار افزایش داشته است،که نتیجه انباشت زندگی و سلامت کارگران است."

وینتک ادعا می کند که از می 2008 تا آگوست 2009 از هیدرید هکسیل که ان هگزان[18] نیز نامیده می شود، استفاده
می کرد، اما زمانی که فهمید این ماده شیمیایی کارگرانش را بیمار می کند، استفاده از آن را متوقف نمود.

با این وجود برخی از این کارگران ادعا می کنند مبلغ غرامتی که برای مشکلات ایجاد شده برای سلامتی شان دریافت نمودند ، ناکافی بوده و اینکه بعد از دریافت غرامت، آنها برای خروج از شغلشان تحت فشار قرار گرفتند و نیز اینکه وینتک هیچ تعهدی را برای پوشش دادن هزینه های درمانی آنها در صورتی که این کارگران متحمل آسیب های بیشتری در ارتباط با ان هگزان گردند، را نپذیرفت.

گوا روئیکیانگ[19] یکی از کارگران کارخانه وینتک می گوید:

"ما قادر به برآمدن از عهده هزینه های درمانی و معالجه در آینده نیستیم.ما تنها می توانیم در کارخانه بمانیم وآنچه را اتفاق می افتد، شاهد باشیم. ما اکنون تنها احساس درماندگی واقعی داریم."

طبق آنچه او و دیگر کارگران می گویند، مسمومیت ان هگزان سبب "عرق ریزی دستها و پاها، بی حس شدن ناگهانی دستها، ورم و درد در پاها و خستگی و ناتوانی "در آنها می گردد.

   لام چینگ وان [20] یک پاتولوژیست شیمیایی در دانشگاه هنگ کنگ اظهار می دارد که زمانی که شخصی به صورت روزانه در معرض این ماده شیمیایی قرار می گیرد، این امر ممکن است منجر به "آسیب های عصبی طولانی مدت و احتمالاً غیر قابل برگشت " گردد.

این اولین باری نیست که ما چنین گزارش هایی را می شنویم. تنها یک ماه پیش به شما اعلام کردیم که گروههای چینی در حال اظهار نگرانی های خود در باره شرایط کار در کارخانه های مونتاژ محصولات اپل بیان می دارند که :

"اپل تنها دلواپس قیمت و کیفیت محصولات خود است و توجهی به پیامدهای زیست محیطی و اجتماعی ندارد. آنها به طرقی تامین کنندگان خود را به قطع گوشه و کنار هزینه ها برای پیروزی در قراردادهایشان هدایت می کنند."

علاوه بر این، فاکس کان سازنده دیگری که در حال تولید تجهیزات اپل است، متهم به بدرفتاری با کارکنانش شده است.بنا به گزارش "به میزان 50 درصد از کارکنان فاکس کان مورد بدرفتاری فیزیکی، تحقیر کلامی یا سوء استفاده مالی "بوده اند.

منابع :
1-       www.inthesetimes.com

2-       www.phonearena.com

زیرنویس ها:
[1] -Remembering Steve Jobs’ Record on Workers’ Rights By Mike Elk –IN THESE TIMES
[2] -Ario Jafarzadeh
[3] -Andy Grove
4- high-tech
[5] -U.S. Census Bureau figures
[6] -Michelle Chen
[7] - Working In These Times
[8] -Shenzhen
[9] -Daily Mail
[10]- Ario Jafarzadeh
[11]-Working In These Times
[12] -iProduct
[13] -iPads
[14] - www.phonearena.com –22 Feb 2011, 08:09, by Alex I.
[15] - Wintek's Suzhou
[16] - Cupertino-based
[17] - hexyl hydride
[18] - n-hexane
[19] - Guo Ruiqiang
[20] - Lam Ching-wan 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست