سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

دگرگونی لیبرالیسم پس از فروپاشی شوروی
و چالشهای امنیتی در دکترین امنیتی خلیج فارس


فرهاد علوی


• تنها راه حل فعلی جهت پیشگیری از فاجعه: ابتدا، خویشتن داری و قبول مسئولیت کشورمدارانه، و حساسیت در مورد حضور دموکراتیک در منطقه، و عراق و افغانستان، تونس و مصر، لیبی و یمن و بحرین و سوریه و دیگر کشورهای عربی، و انتخاب راه حل دیپلماتیک، یگانگی سیاست خارجی، و داخلی، و همسویی با جامعه جهانی و سازمان ملل و افکار عمومی جهان می باشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۰ دی ۱٣۹۰ -  ٣۱ دسامبر ۲۰۱۱


مقدمه: در صورت بندی سیل رویدادهای دهه ی ٨۰ میلادی به بعد، در جامعه جهانی و منطقه،در گفتگو با دوستان، سلسله یادداشت هایی شکل گرفت، که ابتدا به ساکن به دلایل متعددی بعنوان یک کارپایه محفلی مورد اقبال دوستان واقع نگردید، خوشبختانه، پی آمد رویدادهای اخیر در منطقه و جهان، در بازبینی این یادداشت ها، تازگی مطالب مورد توجه واقع گردید، و خواهان ادامه ارائه این صورت بندی گردیدند، جای خوشوقتی است، سه مقاله اخیر در واقع تریلوژی (سه شناسه) نئولیبرالیسم را در نظر داشته است:
۱.       دگرگونی لیبرالیسم پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، و چالش های امنیتی در دکترین امنیتی خلیج فارس ٣/ ۷/۱٣٨۵
۲.       نئولیبرالیسم و اهرم نفت در کنترل بازارهای جهانی و تحولات در سیاست گذاری های منطقه ای ۲۰/۴/۱٣٨۷
٣.       نئولیبرالیسم و بحران در انباشت جهانی ۹/۷/۱٣۹۰ این مقاله هم اکنون در: سایت عصر نو و اخبار روز قابل دسترسی است.

۱.       دگر گونی لیبرالیسم پس از فروپاشی شوروی، و چالشهای امنیتی در دکترین امنیتی خلیج فارس
در دهه ۷۰ ۱۹ در پی بیکاری و صف های دراز در برابر پمپ بنزین ها،و کمی بعد از آنکه تز ایجاد نهادهای بین المللی و لزوم قدرت یابی اندیشه های نئولیبرال ،در برابر اندیشه کینزی و دولت رفاه ،صورت واقعیت پذیرفت،توجیه اخلاقی هم از منظر قدرت سرمایه مالی و نظامی ،وهم از منظر سرمایه تولیدی و تولید کنندگان و زحمتکشان ، بی ثمر گشت و اعتبارزدایی از دولت لیبرال و ملی ، در مبارزه با خطر به اصطلاح کمونیسم جهانی ، شکلی عینی و عملی یافت،از ۱۹٨۱ به بعد ریگان و نئولیبرالهای عصر جدید،طی ٨سال ،با بهره گیری از رشد امکانات اطلاعاتی وارتباطات و رسانه ای جدید وتوسعه ی ابزارهای الکترونیکی و کامپیوتر،وتاثیر موثر و مستقیم در فروپاشی سریع اتحاد جماهیر شوروی، به نماد این دگردیسی بدل شدند، لیبرالیسم اخلاقی دگرگون شد و اخلاق بعنوان در نظر گیرنده منافع و سرشت انسانی ،در تنظیم روابط و مهندسی نظام اجتماعی ، از نفس افتاد، و مودبانه از گفتمان غالب جهانی حذف گردید،وعقل و علم بعنوان دو بازوی ارتباطی و نقادی تمدن بشری، از سرشت اجتماعی خود دور شد ،تجربه تلخی که قبلا سوسیالیزم واقعا موجود با بهای فروپاشی کشور قدرتمند اتحاد جماهیر شوراها ،تاوان سنگین آنرا داده بود،اکنون نئولیبرالیسم مدعی ، عقل وعلم ابزاری را بعنوان عامل بحران زای و غیر قابل کنترل تجربه میکرد، و نقدا بعنوان ابزاری تخصصی، نیمی انسانی و نیمی اسطوره ،در اختیار کانون ها و نهادهای جدید قدرت،به عرصه بازی باندهای قدرت میکشاند،و با گذار از ساحت تولید نعمات جمعی و توسعه و رفاه اجتماعی، عقل و انسان ابزار شده را، از خود و زیستگاهش بیگانه می نمود و دستآورد های تاریخی آنرا پس می گرفت و موجودیتش را به چالش می کشید، پی آمد آن، توجیه اخلاقی، از استدلال ستم ستیزی، رخت بر بست،پدیده هایی ملموس و عینی ،تولید ودموکراسی، سرشت ملی و جغرافیای سرزمینی ،در استراتژی تهاجمی سرمایه داری نئولیبرالها وناوهای هواپیمابر،به اسباب بازی ی، بازسازی دولت های مادام العمر رانتی هم سفره با نئولیبرالها، در مستعمرات قدیم ،بدل گشت،و چنان ساختاری از قدرت در این جهانی سازی سریع شکل گرفت،که حتی، در دولت های حاشیه ای نیز، با تعویض حاکمیت، مالکیت و قدرت، دگردیسی شده، در نظام نئولیبرال مدیریت شود، در توجیه چنین ساختاری، یکسان سازی فرهنگی ،مشروعیت نئولیبرالها را تضمین میکند،وفرهنگ بی فرهنگی ، و اخلاق بی اخلاقی بازار را،مسلط مینماید،چنان که امروز آنان همه فرهنگ، همه اخلاق وهمه دست آوردهای علمی و تمدن بشری را به خود منسوب می نمایند ،همه دستآوردهای صنعتی ومردمی نسل های پیشین را،در حالیکه ، بقول ژیژک چنان گربه کارتنی تام و جری، بر فراز دره، درحال سقط همه فرهنگ و اخلاق و تمدن تحسین برانگیز بشری و حتی خود آمریکائیان اند.
یکسان سازی فرهنگ با الگوی تحاجمی فرهنگ نئولیبرال، ضامن مشروعیت دولت آنان است، زیرا تنها در این حالت و ازین پس است که ،منافع ملی آمریکا در عرصه بین المللی، بصورت تهاجم سرمایه مالی و نظامی،با ماهیت و رسالتی ویژه و ماموریتی بی چون وچرا ، تحت شعار بازار و آزادی ،و در واقع با دور زدن دولت ملی ، به بنفع اشخاصی نظیر چینی و بوش وباشگاه نئولیبرالها،به داشتن فدرتی جهانشمول تعریف وتفسیر پذیر میگردد،و حقوق فردی و آزادی های دموکراتیک به داشتن قدرت تهاجمی و نیروی برتر قابل توجیه ودرقالب علم و صنایع، دانشگاه ها وهنر وصنعت فیلم ،اسطوره سازی، فرهنگ سازی و رسانه ای و جهانی می شود.
در منطقه ما نیز،پس از فروپاش شوروی وچیرگی قطعی نئولیبرال ها، و عدم تعادل در جهان تک قطبی، که منجر به تکانه ها و بحرانهای ناشی از اختلافات سرزمینی و نگرانیهای امنیتی در جهان و منطقه گردید، فرصت جدیدی برای نئولیبرالها فراهم آورد. لذا از جهت سرعت گردش سرمایه مالی، در بازارهای بورس، در جهت به حداکثر رساندن و افزایش هر چه بیشتر سود، و نیز فروش جنگ افزارهای انبار شده، با قیمت های خویش فرما، و قبضه بازار بسیار سود آور و استراتژیک نفت و انرژی، تعریف جدید تری از منافع ملی آمریکا در دیدگاههای ، اقتصاد منطقه ای ،استراتژی منطقه ای ،و سیاست گزاری منطقه ی خاورمیانه ، ارائه دهند.
(توضیح ۱-:در تعریف کلاسیک ،منطقه خاورمیانه،به مجموع کشورهای عربی،بعنوان هسته مرکزی وایران وترکیه واسرائیل به همراه کشورهای حاشیه گفته میشود ،که فرهنگ آن بر اساس اصول اسلام تعریف شده و در بر گیرنده حدود۲٣% جمعیت جهان با۷۴%ذخائر نفت و۵۰% ذخائر گاز اکتشاف شده جهان،می باشد که بطور خاص از جهت امنیت انرژی، تروریسم و بنیاد گرایی و باز تولید آن تهدیدی برای منافع آمریکا تلقی گردیده است .)
از این جهت ،وابستگی امنیتی کشورهای عرب منطقه،سیاست ستیزه جویانه و بنیاد گرای اسلامی و استبدادتاریخی دولتهای عمده منطقه،عاملی بود،تا ایران،عراق،عربستان و دیگر کشورهای عربی را، در مرکز رقابت منطقه ای قرارداد،که میبایستی بهمراه ترکیه ،افغانستان ،و آذربایجان،در طرح امنیتی آینده مورد توجه قرار گیرند.
و ادعاهای مرزی و سرزمینی،با وابستگی امنیتی کشورهای عربی ،در بحران منطقه، بحران شبه توسعه یافتگی با بستر عشیرتی قبیله ای، دلایل لازمه را،جهت رونق فروش جنگ افزارها ،با توجیه تهدید امنیت بازار سرمایه گذاری ، فراهم کرد،و لزوم هزینه کردن های سنگین را، در حفظ منافع ملی آمریکا ، بعنوان اعمال اراده ،و هژمونی و قدرت برتر جهان، توجیه کرد،با تضمینی کافی در جهت تثبیت و بقای کشور اسرائیل (آمریکای کوچک در منطقه) در مقابل تهدید به نابودی آن.
همچنین آسیب پذیری امنیتی غرب در مقابل تروریسم پس از وقایغ ۱۱ سپتامبر و تهدید تسلیحات هسته ای ، در دست تروریسم جهانی ،نیز توجیه و جذب افکار عمومی آمریکائیان، برای پشتیبانی از دولت نئو لیبرال آمریکا را،به همراه آورد ،در این حال شعارهای صلح طلبی و عدالتخواهانه،در پرتو انفجارهای کور و ستیزه جویی کور کورانه، نزد افکار عمومی جهان محو گشت،کشورها، احزاب و گروها ی مترقی ،صلح دوست و عدالتخواه را نزد افکار عمومی جهانی منفرد کرد،اکنون دیگر ترتیب تازهای از دموکراسی و امنیت ،!!!با هژمونی نظامی گری برهبری آمریکا وارد صحنه گردیده است.
ترتیب امنیتی و نظامی در افغانستان ،حضور نظامی در عراق،وکوشش برای ایجاد یک نیروی پاسدار عرب۰(اعلامیه ۲+۶ دمشق)،با شرکت کشورهای عرب منطقه،بعلاوه مصر و سوریه،ترتیب امنیتی یکسره عربی، در مقابل خواست امنیتی ایران،(که خواهان خروج نیروهای نظامی غیر منطقه ای بود)،و تمرین های مشترک نظامی، وقرار داد آموزش ۱۵ ساله نظامیان سعودی، چارچوب های قانونی و گسترده و استراتژیک را ،در جهت دریافت کمکهای نظامی از آمریکا فراهم کرده است ،اکنون با خروج نیروهای آمریکا از عراق، و بحران در مصر و سوریه و یمن وبحرین ، در روزهای پایانی ۲۰۱۱میلادی،با پشنهاد پادشاه عربستان سعودی در نشست اخیر سران عرب منطقه، قدم های جدی تری برای تشکیل یک قدرت نظامی منطقه ای عربی فراهم گردیده است. وعربستان در اولین اقدام ،نقدا تعداد ۶۰ فروند هواپیمای پشرفته تهاجمی بمبلغ ،٣۰ میلیارد دلار خریداری کرده است.چه کسی بعنوان عامل مسابقه تسلیحاتی در منطقه و وسود دهی به اهداف نظامی و تقویت استراتژیک نئولیبرالها در منطقه است؟
در حال حاظر سیاست گذاری های آمریکا در طرح خاورمیانه بزرگ و نقشه راه ،بر اساس دکترین جدید،خاورمیانه ایست با اقتصادی آزاد و با معیارهای مدرن و همسو و با تضمینی کافی در جهت:
۱.       حفظ امنیت و همزیستی با اسرائیل
۲.       تامین امنیت گردش سرمایه وجریان انرژی بسمت غرب
٣.       مقابله با تروریسم و بنیادگرایی اسلامی
۴.       ودر کل همسویی همه جانبه با آمریکا بصورت همگرایی و گونه ای همسان سازی فرهنگی است.
ودر همه حال ،آمریکا شروع قرن بیست ویکم را ،قرن خاورمیانه در تعیین هژمونی جهانی و حفظ منافع ملی آمریکا مرتب کرده است، ودر پیشبرد دکترین جدید،بسیار بسیار جدیست،و در واقع امنیت خود را ،با امنیت منطقه پیوند خورده میداند،و موقعیت بحرانی کنونی را بهترین موقع ،برای حل مسئله اسرائیل واعراب و سازش با فلسطین ،و اجرای نقشه راه میداند،ودر خصوص کشورمان ،از همه سو ،همسایه مان گردیده است.
وضعیت کنونی میتواند، هم فرصت و هم تهدیدی بسیار خطرناک و جدی باشد،فرصت گشایش روندی دموکراتیک در راستای توسعه ای همه جانبه، بعنوان یک قدرت منطقه ای،و یا کشوری در محاصره و پیوسته در تهدید جنگ و قبول هزینه های بسیار سنگین و در دراز مدت غیر قابل جبران.
متاسفانه در نمودهای اخیر رهبر جمهوری اسلامی ،در فضای مانور دریایی،در خلیج فارس و دریای عمان و اقیانوس هند،بر پایه پندارهای سنتی ،در تعریف از جایگاه قدرت ،با تاکید بر بحران در کشورهای عربی ،خود را بزرگترین قدرت سیاسی و اقتصادی ، و رهبر منازعات ایدئولوژیک و نظامی میداند ودر خطابه های خود بر آن تاکید می ورزد،که مرزهای باور نکردنی از شمال آفریقا ،غرب آسیا ،آسیای مرکزی و قفقاز و جنوب خلیج فارس را شامل میشود،پندارهایی غیر واقعی و ذهنی بسیار خطرناک،که با انسداد راه های دیپلماتیک، و تهدید بستن تنگه هرمز ، موجودیت کشورمان را از تقابلی منطقه ای به ورطه جنگی نخواسته، با تمامی دول غربی و در راس آن آمریکا سوق می دهد، خطری که میبایست فورا بسیار بسیار جدی گرفته شود ،که بفرض غیر محتمل، از جهت حفظ امنیت ملی و جغرافیای سرزمینی ،از جهت گسترش جنگی تمام عیار با کشتار و خونریزی بسیار با نابودی حدود ٨۰۰ میلیارد دلار از زیرساخت های کشور ،ایران را به سطح افغانستان و عراقی دیگر ،تنزل خواهد داد، باید هشدار داد، دستآورد های نصفه نیمه ملی، بهیچ وجه محصول کار هیچ رهبر و دولتی ،نه در ایران و نه در جهان نیست،که آنرا در قمار مانورهای سیاسی نظامی به داو بگذارند ،رهبران و دولت ها ،باید بدانند ،که دستاوردهای ملی، حاصل تلاش ملت و قهرمانی ها و ریاضت های ملت وتک تک پابرهنگان و کوشش زحمتکشان یدی وفکری و تلاش و از خود گذشتگی های فرهیختگان عرصه علم و صنعت و اجتماع و هنر ملی ،در کشور است ،و با آن نباید در قمار قدرت، چه در سطح ملی یا بین المللی بازی شود، قماری که وجاهت اخلاقی ملی مان را در دفاع از ملت فلسطین ، نزد افکار عمومی جهان ، بدل به شرارت های حضور در جهت محو و نابودی جماعت انسانی و کشور اسرائیل و بتازگی تهدید منافع همه منطقه و بنوعی جهانیان مینماید،ونه تنها ،از اعتبار و توانمندیهای ملی درمنطقه، می کاهد ، بلکه،از حضور در جایگاه واقعی قدرت منطقه،بعنوان یک دولت انسانی و مردمی ،در رهبری منازعات منطقه باز میدارد ،و جای خود رابه ترکیه و عربستان سعودی می سپارد،و فرصتی تاریخی برای کسب این جایگاه رفیع را هم میسوزاند.هم رهبر و هم دولت باید بداند،که تهدید به بستن تنگه هرمز در عرف دیپلماسی ،اعلام جنگ تعبیر می شود، تصمیم برای چنین قماری،و اعلان جنگ ، میبایستی بطور روشن باملت یا نمایندگان قانونی شان، در میان گذاشته شود و بتصویب برسد ،برای اعلام جنگ به هر کشوری ملت این اجازه را به رهبری و دولت نداده و نمی دهد.
جنگ طلبان جهانی، و داخلی از هر سو کشور را در موقعیت آچماز مرگ وزندگی قرار داده اند، شاید هم اکنون هم ،برای دست کشیدن از پندارهای واهی،و دموکراتیزه کردن فضای ملی و سیاست خارجی ،فرصت اندکی باقی باشد. فعالین عرصه سیاسی و اجتماعی،وظیفه دارند ،موقعیت حساس کنونی را توضیح دهند ،و هشدارهای لازم را، ازجهت خطر درگیری ،در یک جنگ خانمانسوز دیگر را،به گوش ایرانیان دلسوز در درون کشور و دیگر نقاط جهان برسانند، قطعا از این لحظه به بعد ،اکنون دیگر امکان خرید وقت،با بلوف های نظامی ، با هدف تهییج نیروها برای جبران خطاهای دیپلماتیک، در منطقه ،گذشته است ،کشورهای عرب منطقه ،اعتماد خود را به ایران، از دست داده و در سنگر نیروهای مخالف پناه گرفته اند، کشورما هم در جهان و در سازمان ملل و هم در عرصه جنگ تنها و منزوی خواهد بود.
روشن است که، هر نوع مسامحه، و فرصت سوزی، در مقابل این جنگ افروزی، غیرقابل بخشش و غیرقابل جبران و متوجه تشکیلات رهبری و دولت جمهوری اسلامی خواهد بود.
تنها راه حل فعلی جهت پیشگیری از فاجعه: ابتدا، خویشتن داری و قبول مسئولیت کشورمدارانه، و حساسیت در مورد حضور دموکراتیک در منطقه، و عراق و افغانستان، تونس و مصر، لیبی و یمن و بحرین و سوریه و دیگر کشورهای عربی، و انتخاب راه حل دیپلماتیک، یگانگی سیاست خارجی، و داخلی، و همسویی با جامعه جهانی و سازمان ملل و افکار عمومی جهان، و درکی منطبق بر واقعیات، از جهت استیفای قدرت ملی، در هرم اقتدار جهانی، جهت بازسازی بستر مناسبات منطقه ای و جهانی، و ثبات در منطقه خواهد بود، که قطعا تنویر افکار عمومی جهان را بدنبال خواهد داشت، و البته و بطور قطع، بدون ارجائ به ملت، و تفاهم و همگویی ملی در جهت دموکراتیزه کردن، و پاسخگو کردن دولت، و نیز بدون تغییرات اساسی در سطح ملی، همه داشته و کاشته ها و پندارها سرابی بیش نخواهد بود.

/۷/٨۵ بازنویسی دی ماه ۱٣۹۰ ف-ع
با برداشتی آزاد از مقاله دکتر جواد معیت الدین و دکتر هوشیار سیاسی اقتصادی اطلاعات شماره ۲۲۵-۲۲۶


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست