سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

من هم با حمله ی نظامی مخالفم
روایت تجزیه به قلم اکبر گنجی، حنایی که دیگر رنگی ندارد


آرام ابراهیم خاص


• من هم به عنوان یک جوان کرد ایرانی با حمله ی نظامی به ایران مخالفم، اما ذکر این نکته را نیز الزامی می دانم که شما و همفکرانتان حق ندارید به هر بهانه ای از دیوار کوتاه ملت کرد بالا بروید و به افکار عمومی جامعه ی ایران چنین القا نمایید که ملت کرد خواستار تجزیه و ویرانی ایران است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ٨ آذر ۱٣۹۰ -  ۲۹ نوامبر ۲۰۱۱


مقدمه : همین چند روز پیش بود که خبر همکاری اقای گنجی با سازمان نایاک جهت قطع کمکهای آمریکا به اپوزیسیون را خواندم -ناخودآگاه جنبش سبز را به یاد آوردم و دکترین های این آقا وهمـقطارانش را که با آن دستبندهای سبز معروفشان رسانه های فارسی زبان را به انحصار خود در آورده بودند و هر چه از دستشان برآمد برای به خانه فرستادن این جنبش دریغ نکردند-اما گویا تاثیرات هجرت و دیاسپورا بر آقای گنجی با این موارد تمام شدنی نیست و این موسس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی- نهادی که فجیع ترین جنایات را در کردستان تحت سلطه ی ایران بر علیه ملت کرد انجام داده است-باز در ینگه ی دنیا دست به قلم برده و در بخشی از مقاله اش که در سایت فارسی زبان بی بی سی منتشر شده است، این بار ملت کرد،حزب دمکرات کردستان و مبارزات مشروع این ملت را با متهم ساختن به تجزیه طلبی به چالش طلبیده است.به همین سبب لازم دانستم که در این نوشتار از برخی ابهامات و اتهامات بی پایه و اساس آقای گنجی پرده بردارم و فلاش بکی به گذشته خود میتواند بازگوی حقایقی فراوان در این زمینه باشد.

الف) نگاهی به وضعیت کردستان ایران در طول سه دهه ی اخیر:
هنگامی که آن هواپیمای منحوس برخاسته از فرانسه در باند فرودگاه مهرآباد به زمین نشست،هیچ کدام از شهروندان کرد ایرانی،که به تازگی از یوغ استبداد رژیم سلطنتی نجات یافته بودند، این اندیشه به ذهنشان خطور نکرده بود که فاجعه ای انسانی در راه است و فرمان جهادی و صبرا و شتیلایی (قارنا و قلاتان) و مرگ پنجاه هزار شهروند غیر نظامی کرد و جنایاتی که تاکنون نیز در این بخش از ایران ادامه دارد.شاید اگر فرد دیگری به جای اکبر گنجی بدون اطلاع از این موارد که بنده در سطور فوق به اختصار به آنها اشاره کردم و مشتی از خروار ظلمی است که بر ملت کرد روا داشته شده است، از بیانیه ی دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان به عنوان سندی برای اثبات مدعایش مبنی بر تجزیه طلب بودن جنبش ملی-دمکراتیک کردستان استفاده میکرد هیچ کس بر او خرده نمی گرفت. اما آقای گنجی که به عنوان یکی از مهره های کلیدی سپاه پاسداران از تمام جزئیات آنچه در کردستان رخ داده، مطلع است، با چشم بستن بر حقیقت مساله ی کرد و تحریف واقعیت به دنبال چیست؟ همانگونه که ایشان در نوشتارشان اشاره کرده اند و به درستی میگویند که صحبت از حمله ی نظامی سخن گفتن از مفاهیم انتزاعی نیست، بلکه صحبت از جان آدمیان است، اما شاید آقای گنجی چنین می اندیشد، تراژدی کردستان در طول سی سال اخیر و جان همه ی آن انسانهای بی دفاع و غیر نظامی که در قارنا،قلاتان،ساروقامیش، سرچنارو باقی نقاط کردستان با ددمنشی رژیم جمهوری اسلامی و در نهایت مظلومیت جان سپردند مفهومی انتزاعی و ذهنی بوده است است ؟!

ب)حقوق ملل وحق تعیین سرنوشت :
"اهمیت آزادی انسان ها در تعیین مقدورات خود، ارزشی است که از اواخر قرن هجده و به دنبال جنگ های استقلال آمریکا و انقلاب فرانسه بیشتر مورد توجه بشریت و جوامع سیاسی قرار گرفته است؛ ولی نهادینگی حقوقی و تقنین بین المللی این ارزش پس از جنگ جهانی اول و در قرارداد ورسای متظاهر شد. تحول مفهومی حق تعیین سرنوشت در حقوق‌ بین‌الملل‌ در سه بستر تاریخی قابل طرح است. در ابتدا، هدف این ایده مشروعیت دادن به تجزیه امپراتوری های شکست خورده در جنگ جهانی اول و اعطای استقلال تدریجی به برخی از مناطق تحت قیمومیت بود. ولی بعد از جنگ جهانی دوم، حق تعیین سرنوشت به مثابه ی امری انکار ناشدنی،به معنی استقلال سرزمین های تحت استعمار و انقیاد بیگانگان بسط مفهومی یافت. از دهه ۱۹۷۰، حق تعیین سرنوشت به مفهوم حاکمیت دمکراسی، رعایت حقوق بشر و تضمین حقوق اقلیت ها جهت گیری داشته است و در این بین استقلال ملت ها نیز همچون گذشته بخشی لاینفک از این اصل بوده است،همانگونه که نمونه ی مبرهن آن را در طول سالیان اخیر در تیمورشرقی،کوزوو،جنوب سودان و ... مشاهده کردیم.همچنین باید این نکته را نیز متذکر شد که یکی از اساسی‌ترین موازین حقوق بشر، حق مردم برای تعیین سرنوشت خودشان است. اهمیت این حق تا بدانجا است که آن را پایه و اساس همگی حقوق بشری می‌دانند. در حقیقت برای نیل به سایر حقوق بشری تحقق اصل حق تعیین سرنوشت اهمیت به سزایی دارد و در صورتی که این اصل اجراء نگردد نمی‌توان از دولتی غیر مننتخب انتظار چندانی داشت تا نسبت به اصول حقوق بشری متعهد باشد". با مد نظرقرار دادن این مهم و با توجه به فاکتورهایی که در تعاریف نوین از ملت ارائه گشته اند و با گذر از فاکتورهای استالینیستی در تعریف ملت و با مد نظر قراردادن تعاریف فرانسوی وآلمانی از ناسیونالیسم و ملت که فاکتورهای زبان، فرهنگ و احساس مشترک را بنیان ملیت قرار می دهند و به قول ارنست رنان "ملت را محصول رفراندومی روزانه" می دانند، عملا نا- واژه هایی نظیر ملت ایران و اتحاد ایران متکثر ملی-مذهبی در برابر علامت سوالی بزرگ قرار می گیرد.حق تعیین سرنوشت برای یک ملت را میتوان در سه شیوه ی اصلی جستجو نمود؛
.۱-خودمختاری
۲-فدرالیسم
٣-استقلال
علیرغم آنکه "ملت بودن" کردها با توجه به فاکتورهای زبانی،فرهنگی و جغرافیایی امریست غیر قابل انکار و سازش ناپذیر باز هم نمیتوان در تمام اسناد و مدارک رسمی و غیر رسمی به جا مانده از قریب به ۷دهه تحزب کردی حتی یک خط از یک نوشته و مکتوب پیدا کرد که در آن ملت کرد و احزاب سیاسی نماینده ی خواست های این ملت در عرصه ی سیاسی کردستان خواهان تجزیه و جدایی از ایران بوده باشند. هر چند اگر ملت کرد خواهان تعیین حقوق ملی خود در چارچوب یک دولت مستقل کردی نیز باشد،حق مشروع خود را طلب نموده و نه اکبر گنجی و نه هیچ فرد و جریان دیگری نیز نمی توانند با سر دادن فریاد (وا ایرانا) در مقابل تمامی منشورها و میثاق های بین المللی قدعلم کنند و حق مسلم یک ملت را انکار نمایند. اما با تمام این اوصاف ملت کرد و رهبران سیاسی و سران احزاب کردستانی با ابرام بر این مهم که مساله ی کرد، مساله ای سیاسی است و باید از طرق مسالمت آمیز حل شود، راهکار فدرالیسم و اتحاد داوطلبانه را برای آینده ی ایران پیشنهاد کرده و آن را به عنوان شعار استراتژیک احزاب کردی مطرح نموده اند.

ج) اصل مسئولیت حمایت و چتر حفاظتی به عنوان تجربه ای موفق:
آنچه که در بیانیه ی حزب دمکرات کردستان مطرح شده، امری تازه نیست و آنچه که در لیبی نیز بر اساس قطعنامه ی۱۷۹٣شورای امنیت سازمان ملل متحد و بر اساس اصل موسوم به حمایت رخ داد،پدیده ای بدیع نبود و اگر دیکتاتوری های خاورمیانه و در این بین سران جمهوری اسلامی به خصمیت دیرینه یشان با ملیتهای تحت سلطه پایان ندهند،استفاد از این اصل از سوی جامعه ی جهانی برای آخرین بار نیز نخواهد بود.یکی از تجارب موفق اصل مسئولیت حمایت و ایجاد چتر حفاظتی و منطقه ی پرواز ممنوع، در همین کردستان عراق و- در آن زمان- بیخ گوش همین آقای گنجی رخ داد و به تشکیل حکومت اقلیم کردستان (Kurdistan Regional Government) منجر شد. حکومتی که با گذر بیست سال از ان دوران و علیرغم دارا بودن منابع سرشار زیرزمینی نظیر نفت و گاز و وجود نیروی نظامی سازماندهی شده ی پیشمرگ- که شمارشان به دویست هزار تن می رسد- اما بازهم به شیوه ای داوطلبانه اتحادش با عراق را حفظ کرده است و بر اساس احترام و تعاملی متقابل در میان حکومت مرکزی(بغداد) و حکومت اقلیم کردستان(اربیل) در سال جاری به بحران موجود در بغداد بر سر تشکیل حکومت پایان داد و رهبران سیاسی کردستان عراق در نقش سفیران صلح این کشور با گردهم آوردن تمام رهبران و جریانات سیاسی عراق بر سر میز گفتگو درشهر اربیل به بحران هشت ماهه ی عدم تشکیل کابینه پایان دادند و مانع از آن شدند که هرج و مرج و بی ثباتی بار دیگر بر این کشور سایه گستر گردد و دولت جدید عراق و کابینه ی منتخب آن با میانجیگری کردها و رهبران کرد تشکیل شد.باشد که این نمونه به عنوان بارزترین نمونه ی اصل مسئولیت حمایت در دو دهه ی اخیر پاسخ درخوری باشد به آقای گنجی و افراد و جریاناتی که همچون وی چنین میپندارند که درخواست حزب دمکرات کردستان برای اجرای این اصل به تجزیه ی ایران منجر خواهد شد.

سخن آخر
من هم به عنوان یک جوان کرد ایرانی با حمله ی نظامی به ایران مخالفم، اما ذکر این نکته را نیز الزامی می دانم که شما و همفکرانتان حق ندارید به هر بهانه ای از دیوار کوتاه ملت کرد بالا بروید و به افکار عمومی جامعه ی ایران چنین القا نمایید که ملت کرد خواستار تجزیه و ویرانی ایران است. ناگفته نماند که من چنین می اندیشم که گفتار و نوشتار و کردار گنجی و گنجی ها در آینده عامل فروپاشی این واحد جغرافیایی خواهد بود که هم اکنون ایران می نامند، نه مواضع سیاسی رهبران و احزاب سیاسی کردستان.

منابع:
۱-جنگ در کردستان-انتشارات حزب دمکرات کردستان
۲- با این رسوایی چه بخشایشی؟- جاناتان رندول
٣-ناسیونالیسم (تئوری و نقد)-دکتر اکرم مهرداد
۴-مجله ی حقوقی بین المللی-شماره ٣۶


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست