سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آنانکه که نجات خود را از دیگران میخواهند
لیاقت آزادی و آمادگی مردمسالاری را ندارند!


امیرحسین لادن


• حمله ی نظامی به ایران، هیچ نتیجه ای جز مرگ و ویرانی؛ هرج و مرج و جدائی طلبی و خسارات نجومیِ جبران ناپذیر به ارمغان نخواهد آورد. مبارزه با رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی، مبارزه برای سرنگونی رژیم ملایان، نجات ایران و رهائی ملت است، نه برای نابودی صنایع و منابع کشور بدست دشمنان و بدخواهان ایران ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۶ آذر ۱٣۹۰ -  ۲۷ نوامبر ۲۰۱۱


به این شباهت توجه کنید:
"با این همه، دولت... برغم شکوه ظاهری که داشت، به سختی روی به پستی و پریشانی می رفت. در پایان... ایران وضعی سخت متزلزل داشت. سپاه یاغی بود و روحانیت روی در فساد داشت. فسادی که در وضع روحانی بود، از قدرت و نفوذ... بر می خاست. تشتت و اختلاف در عقاید و آراء پدید آمده بود. و روحانیت در ریا و تعصب و دروغ و رشوه غرق بودند." (۱)

پاراگراف بالا که تصویر کاملی از رژیم ولایت فقیه را ترسیم می کند، در باره ی یزدگرد سوم و موبدان می باشد. این همان زمانی است که عده ای از ایرانیان برای رهائی از جور و ستم حکومت، طرفدار و خواهان حمله ی اجنبی به ایران بودند. پس، این اولین باری نیست که بعضی از ایرانیان نا آگاه، گمراه و جاه طلب ؛ همراه با اقلیتی مزدور سعی دارند که دروازه ها را به روی دشمن برای تجاوز بخاک کشورمان باز کنند! این اکثریت نادان و اقلیت خائن، همانند اجدادشان که ۱۴۰۰ سال پیش با اعراب پابرهنه تبانی کردند، دروازه ها را بروی آنان گشودند و راه را برای تصرف ایران به آنان آموختند ؛ یکبار دیگر کمر به نابودی ایران بسته اند و میخواهند دوباره ما را به دوران جاهلیت بازگردانند.

"... مسلمانان از جنگ با ایران می ترسیدند و بدان رضا نمی دادند. ... سعد وقاص با سپاه عرب آهنگ قادسیه کرد که در حکم دروازه ی شاهنشاهی ایران به شمار می آمد. ... سعد که یک چند بر در مدائن مانده بود، ملول گشت. قومی از ایرانیان نزد وی آمدند و اشارت کردند که هر چه زودتر به مدائن درآید و گفتند اگر دیر جنبد یزدگرد دیگر چیزی در آنجا باقی نخواهد گذاشت. او را به موضعی از دجله راه نمودند که آب آن اندک بود و سپاه عرب را گذشتن از آن آسان دست می داد. این دعوت که از جانب جمعی ایرانی روی داد، سعد را دلیر نمود." (۲)

آمریکا و اسرائیل بیش از هفت سال است که در بلوچستان، آذربایجان، کردستان و خوزستان بوسیله ی عوامل ایرانی خود در مناطق مرزی ایران، با پشتیبانی گروه های ویژه ی ارتش، ضد اطلاعات و چتربازان کشورهایشان، نفوذ کرده اند. دشمن با صرف میلیون ها دلار جهت تبلیغات قومی (ضد ملی)، تعلیمات و در بعضی موارد دادن تجهیزات (تلفن همراه، کامپیوتر، رادیو بی سیم و...) اشخاص را برای ایجاد تشنج، جدائی طلبی، اعتصاب و زد و خورد اجیر میکند. عاملین سازمان سیا و رکن دو (ضد اطلاعات) برای جمع آوری اطلاعات، شناسائی مراکز حساس و حتی شرکت در کارهای تخریبی و ترور (از جمله، ترور متخصصین اتمی) مشغول هستند. چتربازها مسئول شناسائی و نشانه گیری "لیزری" روی اهداف مورد نظر جهت بمباران میباشند. متاسفانه یک عده ایرانی بی خبر و گمراه و عده ای مزدور و وطن فروشِ نیز با دشمن همکارند، بخصوص برای نشانه گیری لیزری. خطر تجزیه ی ایران امروز از هر زمانی بیشتر و عواقب آن وخیم تر است.

هدف آمریکا و اسرائیل کوچکترین رابطه ی با رهائی مردم و نجات ایران ندارد. آمریکا از یکطرف با لولوخور خوره کردن رژیم و خطرناک نشان دادن ایران، مشغول فروش ده ها میلیارد دلار اسلحه به کشورهای عربی در منطقه می باشد و از طرف دیگر، زیر پوششِ "گسترش دمکراسی و آزادی" ولی برای کنترل منابع نفتی، کنترل مطلقِ خلیج فارس و احداث پایگاه و حضور نظامی ؛ قصد تجاوز به خاک ایران دارد. ایران تنها کشوری است در خلیج فارس که در کنترل آمریکا نیست. داستان تسلیحات هسته ئی ایران همانند داستان تسلیحاتی عراق بهانه ای بیش نیست!
هدف اسرائیل از حمله به ایران: از یکطرف حذف تنها پشتیبان حزب اله در لبنان، تضعیف حکومت اسد در سوریه و کوبیدن حماس در نوار غزه و از طرف دیگر نیاز مبرم اسرائیل به متمرکز کردنِ اذهان عمومی ملتش روی یک دشمن مشترک خارجی، و رهائی از مشکلات عظیم داخلی اش، می باشد.   

لابی اسرائیل در آمریکا که قوی ترین و با نفوذترین لابی در آمریکاست، با حمایت نئوکنسرواتیوها و با پشتیبانی تندروهای مذهبی در آمریکا (صیهونیستهای مسیحی و کلیمی) در تلاش است که با تبلیغات گسترده در وسائل ارتباط جمعی در آمریکا (که اکثر آنانرا در کنترل دارد)، اذهان ملت و افراد دولت آمریکا را برای حمله به ایران، آماده کند. با این فرضیه که رهبران رژیم در ایران دارای دیدِ "آخر زمانی آرمیجدون و فلسفه ی آمدن امام غایب" می باشند و اگر به "تسلیحات اتمی" مسلح شوند، به اسرائیل حمله خواهند کرد. یعنی برعکس فلسفه و سیاست "جلوگیری از نابودی مشترک" که اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا، با داشتنِ صدها بمب هسته ای، برای بقای کشورهایشان، هیچوقت از آن استفاده نکردند. اسرائیل مدعی است که رژیم فقاهتی، حمله ی متقابل اسرائیل که بیش از ٣۰۰ بمب هسته ای دارد و نابودی ایران برایش اهمیتی ندارد. (٣)

متاسفانه یک عده ایرانی نا آگاه و گمراه دُم به این تله ی بسیار خطرناکِ دولت اسرائیل و تندروهای آمریکائی داده اند، با این تصور بی اساس و نادرست که حمله ی نظامی به ایران، مساوی است با سرنگونی رژیم و نه نابودی کشور، نه کشتار هزاران ایرانی، نه نا امنی و جنگ داخلی. این کمراهان با دشمن هم آهنگ و هم صدا شده و برای نابودی ایران کمر بسته اند ! عدم آگاهی و رشد سیاسی، فشار اقتصاد ورشکسته ی کشور، همراه با حکومت خودکامه ی دزد، فاسد و ضدمردمی باعث بروز این "نیاز ساختگیِ" ننگ آور و خانمانسوز می باشد.

مسأله ی تسلیحات هسته ای یک مسأله ی جداگانه است. مسلماً با در نظر گرفتن اوضاع منطقه، خصومت های آشکار (اسرائیل) و دشمنی های پشت پرده (عربستان سعودی) ؛ ایران با داشتن تسلیحات هسته ای، از امنیت بیشتری برخوردار می شود. کمتر ایرانیِ میهن دوستی را میتوان یافت که با فلسفه ی :

برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی    که در نظام طبیعت ضعیف پامال است (۴)

مخالف باشد. مارتین وان کِروِلد، تاریخ شناس مشهور اسرائیلی میگوید: "مسلماً ما نمیخواهیم ایران دسترسی به تسلیحات هسته ئی داشته باشد، و من نمیدانم که آیا مشغول بدست آوردن آن هست یا نه، ولی در چنین جوّی (خصومت و حضور آمریکا در شرق، غرب و جنوب ایران، خصومت و حضور اسرائیل در لبنان، ترکیه و خلیج فارس) اگر ایران مشغول بدست آوردن تسلیحات هسته ئی نباشد، دیوانگی است."    (۵)

ممکن است که اکثریت ایرانیان با این فلسفه و دید، که رژیم فقاهتی مسلح به تسلیحات هسته ای به اسرائیل حمله خواهد کرد، موافق نباشند، ولی در اینکه نابودی ایران و ایرانی، برای رژیم آخوندی (عرب زده) ارزشی ندارد، شک ندارند. ما زیادی ملاحظه میکنیم و حرف دلمان را نمی زنیم ؛ یک مثل آمریکائی است که می گوید: "اگر مثل اردک راه میره و مثل اردک صدا میکنه، اردکه" !

روحانیت، در عربیت حل شده و با ایرانیت در تضاد است. استاد بزرگشان مرتضی مطهری در مورد سنن باستانی مان می نویسد: "چهارشنبه آخر سال می شود،، چهارشنبه آ خر اسفند ماه می شود بسیاری از خانواده ها، که باید بگویم، خانواده های احمق ها، بسیاری از خانواده های احمق ها آتشی روشن میکنند، بعد آد م ها ی سرو برو گنده، با آن هیکل های نمی دانم چنین و چنین، از روی آتش می پرند. ای آتش زردی من از تو سرخی تو از من. آه این چقدر حماقت است، خوب چرا چنین می کنید؟ آقا یک سنت است مال ما مردم. از قدیم پدران ماچنین می کردند. اگر پدران گذشته تان چنین کاری می کردند، شما می بینید یک کار احمقانه است، دلیل خریت پدران شما است روشونو بپوشید. چرا دو مرتبه این سند حماقت را سال به سال تجدید می کنید. این فقط یک سند حماقت است، که هی کوشش می کنید که این سند حماقت را همیشه زنده اش نگاه دارید. مائیم که چنین پدران احمق داشتیم."
جالب اینجاست که روحانیت، این مبلغ عربگرا و دشمن تمدن و فرهنگ ایرانی و زبان فارسی را، استاد بزرگ و فیلسوف میخوانند !

حجت الاسلام والمسلمین محمد تقی مصباح‌یزدی، یک عرب زده ی دیگر، در باره ی ایران باستان تاکید کرد: "افرادی که بی‌شرمانه مکتب ایران را به جای مکتب اسلام معرفی می‌کنند، خودی نبوده بلکه غیرخودی‌اند."
ملاحظه میکنید که برای این آقا پشتیبانی از ایران یعنی غیر خودی بودن !

ما میبایستی این آقایون را همانطوری که هستند ببینیم و بشناسیم: در نجف (عراق) و قم (در تصرف عرب زدها) درس میخوانند، زبان عربی را به زبان فارسی ترجیح میدهند و اعیاد آنان را جشن میگیرند در ضمنی که تمام تلاش شان نابودی سنن ایرانی است. حمله ی اعراب و تصرف و نابودی ایران را آغاز تمدن میدانند، در حالیکه تاریخ باستانی کشورمان را توجیح میکنند و میگویند که ایرانیان قبل از حمله ی عرب، بی تمدن و وحشی بودند! و با فرهنگ اصیل ایرانی و زبان فارسی در ستیزند. نزدیک به سی سال است که کتاب های فارسی مدارس را اسلامی کرده اند و طی دهه گذشته دانشگاه ها را نیز اسلامیزه کردند.

اسلامیزه کردن آموزش و پرورش یعنی ضدیت با علم، خرد و آزاد اندیشی ؛ برای اثبات این ادعا به نوشته ی بزرگانشان در زیر توجه کنید:
محمد باقر مجلسی، یکی دیگر از فیلسوف های روحانیت از امام جعفر صادق روایت کرده است: "علم فقط علمی است که رضای خداوند در آن باشد،... منحصر به توحید و امامت و علومی که از حضرت رسول و ائمه ی اطهار به ما رسیده است و آنچه نرسیده تفکر در آنها شایسته نیست. از سایر علوم نیز آنچه برای فهمیدن کلام اهل بیت رسالت لازم است مانند زبان عربی و صرف و نحو و منطق باید خوانده شود و غیر آن یا لغو یا بیفایده و تضییع عمر و یا احداث شبهه در نفس است که بیشتر موجب کفر و ضلالت میشود."      

تا اینجا باید برایمان روشن شده باشد که روحانیت، نه تنها ضد ایرانی است بلکه ضد انتخاب و آزادی، ضد خرد و اندیشه و یک عامل بازدارنده برای تعالی انسان و پیشرفت کشور است. پس ما با سرنگونی رژیم فاسد، ضد انسانی و ضد ایرانی مشکلی نداریم بلکه با این نحوه ی مبارزه، با طرفداران حمله ی نظامی توافق نداریم. ضرب المثل عامیانه که میگوید: "اومد زیر ابروش و برداره، چشمش و کور کرد" را مجسم کنید ؛ حمله ی اسرائیل و آمریکا بنا به دو روایت وزارت دفاع و شورای امنیت آمریکا روی ده تا یازده هزار هدف خواهد بود. نابودی یازده هزار هدف که به تعدادی از آن با بمب های سنگرشکن (بانکر باستر) اتمی حمله خواهد شد، یعنی کشتن و مجروح کردن صدها هزار هم میهن بی گناه ؛ نابودی کلیه ی پایگاهای هوائی، موشکی، رادار و پشتیبانی و تدارکات ؛ مساوی است با نابودی و بی دفاع رهاکردن کشور.

تخریب فرودگاه ها، پل ها، بنادر، راه آهن، کارخانه های تولید نیرو، تصفیه ی آب، کارخانه ذوب آهن و کارخانه های وابسته، تسلیحات پتروشیمی و صنایع سنگین و صدها کارخانه و مراکز تولیدی دیگر زیر پوشش صنایع جنبی که همگی جزو اهداف بمباران میباشند ؛ یعنی ایران را در معرض کسادی، ورشکستگی و قحطی قرار دادن. تهران و حومه، همدان، اصفهان، یزد، اراک، تبریز و شیراز، جزو شهرهائی هستند که بیشترین اهداف مورد حمله را دارند.

تعجب آور نیست ولی تاسف آور است که بعضی از ایرانیان، نا آگاهانه از این استراتژی دشمن، پشتیبانی میکنند، بدون درک عواقب تخریبی و شوم چنین فاجعه ای که میتواند ایران را یک قرن به عقب براند. برای مثال در عراق، بنابه گزارش نشریه نیویورک تایمز نزدیک به یک میلیون بیوه ی جنگ، هر کدام با چهار (بطور متوسط) فرزند یتیم، یعنی پنج میلیون بی سر پرست وجود دارد ؛ همراه با سه میلیون بی خانمان و آواره و ییش از یک میلیون کشته و مجروح. عراق نا امن و هرج و مرج، آدم ربائی و تجاوز حتی در روز بصورت یک امر عادی در آمده ؛ عراق حد اقل نیم قرن سازندگیِ مثبت لازم دارد که بتواند خسارات ساختار بنیادی و تولیدی را جبران کرده، قد علم کند.

در مورد حمله به ایران، یک ژنرال بلند پایه ی پنتاگون می گوید: " متعدد بودن این اهداف و استفاده از بمب های هسته ئی، نیاز به پیاده کردن نیرو، در داخل ایران را حذف می کند و احتمال گیر کردن در مرداب یک جنگ دیگر را به حد اقل می رساند." آمریکا نمی خواهد و نمی تواند عراق و افغانستان دیگری داشته باشد، یعنی پیاده کردن بیش از صد هزار نظامی و صرف صدها میلیاردها دلار وسائل رزمی، تدارکات و پشتیبانی. استفاده از تسلیحات اتمی نیاز به یک ارتش در داخل ایران را حذف می کند.   
تندروهای وزارت دفاع آمریکا و دولت دست راستی اسرائیل، دلیل دیگری که برای بکارگیری بمب های اتمی سنگرشکن ارائه می کنند، آنستکه بعضی از بناهای هسته ئی در ایران، بخصوص در نطنز ده ها متر زیر زمین هستند و بمب های غیر اتمی تا آن عمق همیشه کارساز و موثر نیستند.

حمله ی نظامی به ایران، هیچ نتیجه ای جز مرگ و ویرانی ؛ هرج و مرج و جدائی طلبی و خسارات نجومیِ جبران ناپذیر به ارمغان نخواهد آورد. مبارزه با رژیم ارتجاعی و ضد بشریِ جمهوری اسلامی وظیفه ی هر ایرانی بیدار و آگاه است. این مبارزه برای سرنگونی رژیم عرب زده ی ملایان، نجات ایران و رهائی ملت است، نه برای نابودی صنایع و منابع کشور بدست دشمنان و بد خواهان ایران. کسانیکه با دشمن همصدا شده اند، یا مغرض و دلال اند و یا ابله و نا آگاه، وگرنه هیچ ایرانی شریف و آزاده تن به نابودی کشورش نمیدهد.

سهل انگاری جایز نیست، باید با شهامت، تلاش و مبارزه، جلوی بروز این فاجعه ی هولناک را گرفت. ما در برابر نسل آینده مسئول هستیم. باید با آگاهی و شناخت با مسائل برخورد کنیم، منظور و هدف شعارهای توخالی و دروعینِ آزادی و دمکراسی دشمن را تشخیص بدهیم و با همصدائی و همگامی از تخریب، تجزیه و سقوط کشورمان جلوگیری کنیم.

امیر حسین لادن
ahladan@earthlink.net
November ۲۰۱۱

(۱) و (۲) دوقرن سکوت، عبدالحسین زرین کوب
(٣) لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا، میّر شایمر و والت
(۴) گلشن آزادی
(۵) مصاحبه با نوآم چامسکی   


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست