سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آمریکا:‌ جوانان به خیابان می‌آیند; جنبش کارگری باید به آن‌ها بپیوندد!


جان پیترسون - مترجم: آرش عزیزی


• سه سال پیش بسیاری از این جوانان پشت وعده‌ی اوباما برای تغییر جمع شدند. اکنون دارند اوضاع را به دست خود می‌گیرند. تا انتخابات ریاست‌جمهوری تنها ۱۲ ماه باقی مانده و آمریکایی‌ها سرخورده و خشمگین هستند. ۹۰ درصد مردم باور به گندیده بودن اقتصاد دارند که رکوردی تاریخی است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۴ مهر ۱٣۹۰ -  ۶ اکتبر ۲۰۱۱


"دیگر بس است! ما 99 درصد هستیم!" این احساسِ جوانان شجاعی است که اکنون پلازای آزادی در شهر نیویورک، در چند قدمی وال استریت، را به اشغال درآورده‌اند. این احساس فروخورده‌ی میلیون‌ها نه، میلیاردها نفر در سراسر جهان است. بیکاری بس است! جنگ بس است! فقر بس است! تبعیض بس است!
×××
ما در ثروتمندترین و مولدترین عصر تاریخ بشر زندگی می‌کنیم. اما محدودیت‌های ابلهانه، غیرعقلانی و غیرانسانی سرمایه‌داری باعث شده شغل و مسکن و غذای کافی در این جهانِ مملو از فراوانی نداشته باشیم. این همیشه واقعیت تلخی برای صدها میلیون در سراسر جهان بوده است. اما اکنون به خانه و به مرکز جهان حرص سرمایه‌داری و احتکار و بی‌توجهی به مصائب انسانی آمده: به وال استریت.
و دارد گسترش می‌یابد. اشغال‌ها به چندین شهر در سراسر کشور و سراسر جهان انجامیده‌‌. هر شهر الهام‌بخش مقاومت قهرمانانه‌ی شهر دیگری است. مقاومت علیه قطع خدمات، ریاضت‌کشی و بدبختی که بر تمام‌مان تحمیل می‌شود. این آغاز رستاخیزی جدید است، آگاهی‌ای جدید و مهم‌تر از همه خواست جدیدی برای عمل، برای کاری انجام دادن. هزاران جوان، که قبلا می‌گفتند بی‌خیال و غیرسیاسی‌اند، اکنون تخیلِ میلیون‌ها نفر را شعله‌ور کرده‌اند.
از زمان جنبش ضدجهانی‌سازی سال‌های 1999و 2000 چنین گرد هم آمدنی از مبارزات را ندیده‌ایم. 11 سپتامبر، قانون میهن‌پرستانه، ده سال جنگ و توهمات صادقانه به دموکرات‌ها باعث شد عصبانیت و عدم رضایت تا حدود زیادی به زیرزمین‌ها رانده شود. اکنون اما با شدت بازمی‌گردد، در سطحی حتی بالاتر. دیگر "جهانی‌سازی" دشمن مبهم نیست. دشمن از همیشه روشن‌تر است:‌ غلبه‌ی شرکت‌های بزرگ بر اقتصاد و سیاست. مردم هر روز بیشتر و بیشتر می‌فهمند که ریشه‌ی تمام این بدبختی‌ها یکی است: سرمایه‌داری.
سرمایه‌داری بنا به تعریف نظامی است که از منافع طبقه‌ی سرمایه‌دار دفاع می‌کند. از آن‌جا که کمتر از 1 درصد جمعیت در واقع سرمایه‌دار هستند، این نظامی است علیه منافع بقیه 99 درصد. در نتیجه اگر در جستجو برای حل بحران محدود به مرزهای سرمایه‌داری باشیم خود را محدود به راه‌حل‌هایی کرده‌ایم که به واقع فقط می‌توانند به نفع 1 درصد بالایی باشند. ما به رویکرد دیگری نیازمندیم. باید آن‌سوی افق‌های تنگ نظام حاضر را ببینیم. اکثریت جامعه، طبقه‌ی کارگر، حق تمام دارد (و ضرورتی فوری ایجاد می‌کند) که جامعه را طبق منافع خودش و به صورت دموکراتیک اداره کند.
جنبش اشغال (#occupy) هنوز حول برنامه و رهبری روشنی حلقه نزده. این واقعیت البته با توجه به عدم رهبری نشان دادنِ جسورانه توسط اتحادیه‌های کارگری و فقدان حزب توده‌ای کارگری در این کشور جای تعجبی ندارد. اما رویدادها و تجربه به پیشرفته‌ترین لایه‌ها کمک می‌کند به نتایج انقلابی برسند. جنبش تا بحال لایه‌های وسیع‌تر طبقه‌ی کارگر، کارگران سازمان‌یافته، را جذب نکرده است. اما جنبش‌های انقلابی توده‌ای همیشه همین‌طور آغاز می‌شوند. جوانان به قول معروف "دماسنجِ" جامعه هستند و اول از همه دست به عمل می‌زنند. اما مسائل پیش‌روی طبقه‌ی کارگر را نمی‌شود تنها با اصلاحات و دستکاری در نظام حل کرد. کارگران بارها و بارها آرزو کردند بحران بگذرد – اما بحران تنها بدتر شد. آنان دیر یا زود باید وارد راه مبارزه‌ی توده‌ای شوند و آن‌گاه کلِ دینامیسمِ ماجرا دگرگون می‌شود.
تا همین حالا بسیاری اتحادیه‌های کارگری همبستگی خود را با اشغال‌گران در وال استریت اعلام کرده‌اند. بیانیه‌های همبستگی مهمند. اما آن‌چه واقعا به آن نیاز داریم عمل قاطعانه است. 2/1 میلیون نفر کارگر سازمان‌یافته‌ی نیویورک می‌توانند وال استریت را در یک چشم به هم زدن تعطیل کنند: با متوقف کردن حمل و نقل، قطع برق، تلفن، آب، لغو خدمات زباله و نظافت، تعطیلی هتل‌ها و رستوران‌ها و بسیج ده‌ها هزار کارگر برای اشغال فیزیکی منهتنِ پایین. جنبش اشغال باید به سوی اتحادیه‌های کارگری دست دراز کند و به هر کارگاه و مدرسه و محله گسترش یابد. اتحادیه‌ها به سهم خود باید ابتکار را در دست بگیرند،‌ دست به سوی جنبش اشغال دراز کنند و نیروهای آن‌را با شمار و قدرت و منابع عظیم جنبش سازمان‌یافته‌ی کارگری تقویت بخشند.
سه سال پیش بسیاری از این جوانان پشت وعده‌ی اوباما برای تغییر جمع شدند. اکنون دارند اوضاع را به دست خود می‌گیرند. تا انتخابات ریاست‌جمهوری تنها 12 ماه باقی مانده و آمریکایی‌ها سرخورده و خشمگین هستند. 90 درصد مردم باور به گندیده بودن اقتصاد دارند که رکوردی تاریخی است. دولت با پایین‌ترین میزان مقبولیت خود مواجه است. تنها 15 درصد از آمریکایی‌ها اعتماد دارند که دولت فدرال همیشه یا بیشتر اوقات کار درست را انجام می‌دهد. این رقم تنها یک سال قبل 25 درصد بود. و با این‌ حال اکثریت عظیم مردم می‌خواهند دولت شغل، خدمات درمانی، آموزش و پرورش و تامین اجتماعی در اختیار بگذارد و زیرساخت‌های ویران این کشور را از نو بسازد.
این شاید به نظر تناقضی غیر قابل توضیح برسد. اما به عمق قضیه که نگاه کنیم، می‌بینیم آمریکایی‌ها به دنبال راه‌حلی جمعی برای مشکلاتشان هستند. اما به ساختارها و نمایندگان کنونی دولت برای انجام این کار اعتماد ندارند. حق هم دارند! هم دموکرات‌ها و هم‌ جمهوری‌خواهان مطیع و گوش‌فرمای شرکت‌های بزرگ هستند. این موجودیت‌های غیرمنتخب و غیرپاسخگو هستند که افسار واقعی دولت و اقتصاد را در دست دارند. آن‌ها هستند که تصمیم می‌گیرند چه کسی کار کند، چه کسی خانه‌ای برای زندگی داشته باشد، چه کسی دسترسی به خدمات درمانی و تحصیلات داشته باشد – و چه کسی، نه.
رای‌دهندگان می‌خواهند "عوضی‌ها را بیرون بیاندازند!" اما جایشان را چه کسی باید بگیرد؟ دولت یا می‌تواند از منافع کارگران دفاع کند و یا از منافع سرمایه‌داران. یا از قدرت و منابعش برای بهبود زندگی اکثریت استفاده می‌کند یا آن‌را در راه غنی‌تر کردن بیشتر ثروتمندان می‌گذارد. اگر دست به ثروت و املاکِ ثروتمندان نبرد چاره‌‌ای ندارد به جز پایین بردنِ حتی بیشترِ شرایط کار و زندگی توده‌ها.
مهم نیست "قصد" سیاستمدار چه باشد، مهم آن کاری است که در عمل می‌کند. اثبات سیب در خوردن آن است. دولت‌های جمهوری‌خواه و دموکرات تنها گونه‌های مختلفی از سیاست‌های یکسانی را ارائه می‌دهند که همه به نفع شرکت‌ها است. حتی اگر بپذیریم که "دموکراتِ خوب" و حتی "جمهوری‌خواهِ خوب" هم پیدا می‌شود، واقعیت غیر قابل انکار این است:‌ این آدم‌های خوب درون دستگاه احزاب مطبوعشان، که به کلی تحت تسلط شرکت‌های بزرگ است، به جایی نخواهند رسید. از این رو است که به دولت کارگران نیازمندیم. و برای دست یافتن به این هدف باید حزبی کارگری مسلح به برنامه‌ای سوسیالیستی داشته باشیم.
جنبش کارگری تا این جا رهبری نشان نداده است، نه در خیابان و نه در سیاست. اما این می‌تواند تغییر کند و تغییر هم خواهد کرد. فشار رو به افزایش است. روحیه‌ها به نفع خواست حزب کارگری در صفوف اتحادیه‌ها می‌جوشد. سران اتحادیه‌ها لایحه‌ی بی‌جان اوباما برای ایجاد شغل را پیش می‌رانند اما کارگران می‌دانند این لایحه کافی نیست. این قانون، کار چندانی برای بازگرداندن میلیون‌ها شغلِ خوب و با اتحادیه‌ که به کلی تار و مار شدند نمی‌کند. نمی‌تواند قطب‌سازی روزافزون ثروت و جامعه را کاهش دهد. در ده سال گذشته درآمد 1 درصد ثروتمندترین افراد، 18 درصد افزایش یافته اما درآمد کارگران مذکر یقه‌آبی 12 درصد کاهش یافته. آن‌ باصطلاح "رویای آمریکایی" نابود شده است.
پس از بحران 2008 بهمان گفتند "جوانه‌های سبزِ" احیای اقتصادی به زودی از راه می‌رسد. احیا آمد – اما فقط برای ثروتمندان. در یونان، اسپانیا، تونس و مصر، انفجار اجتماعی زودتر از راه رسید. اما شرایط مشابه به نتایج مشابه می‌انجامد. شرایطی که کارگران و جوانان در سراسر جهان با آن مشابه هستند از بنیاد یکی است. همان‌طور که شب در پی روز می‌آید، بحران سرمایه‌داری اکنون به "جوانه‌های سبزِ" مبارزه‌ی طبقاتی، همین‌جا درست وسط خانه‌ی هیولای بزرگ، انجامیده است.
"اتحادیه بین‌المللی کارگران" (WIL) با آغوش باز از جنبش اشغال (#occupy) استقبال می‌کنند. ما از همان آغاز در شهرهای مختلف در سراسر کشور در آن شرکت کرده‌ایم. اما این تنها آغازِ آغاز است. توده‌های کارگران هنوز وارد صحنه‌ی تاریخ نشده‌اند تا سرنوشت خود را به دست بگیرند. اما در مرحله‌ای مشخص این کار صورت می‌گیرد. در این، هیچ شکی نیست. سازمان ما شک ندارد که این دانه‌ی کوچک در طول زمان رشد می‌کند تا به درخت تنومندِ انقلاب بدل شود که سرمایه‌داری و تمام مصائبش را یک بار برای همیشه کنار می‌زند. وظیفه‌ی ما وصلِ افکار سوسیالیسم انقلابی با این جنبش، که درون خود بسیاری از رهبران آینده‌ی انقلاب سوسیالیستی آمریکا را دارد، است.

با "اتحادیه‌ی بین‌المللی کارگران" در آمریکا تماس بگیرید و درگیر مبارزه برای جهانی بهتر شوید! ( www.socialistappeal.org

(این سرمقاله‌ی شماره‌ی 63 نشریه‌ی "فراخوان سوسیالیستی" (Socialist Appeal) است. این نشریه را سازمان خواهرِ مبارزه طبقاتی در ایالات متحده که "اتحادیه بین‌المللی کارگران" نام دارد، منتشر می‌کند. – م)

منبع: "در دفاع از مارکسیسم"، وب‌سایت گرایش بین‌المللی مارکسیستی ( http://www.marxist.com)، 4 اکتبر 2011


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست