سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

عید فطر و ساحر بزرگ (خطبه ی اول)


فیروز نجومی


• آیا هرگز در ماه حاجت خواهی، ماهی که الله دروازه بهشت را میگشاید، ماهی که نفس ها و غرایز خفته گردیده و عنان ها بدست گرفته میشود، دروغگویان از دروغگویی پرهیز جسته اند؟ و یا جنایتکاران و خیانتکاران و دزدان را از ارتکاب جنایت و خیانت و دزدی و فرمانروایان را از تنبیه و مجازات و کشتار دگر اندیشان و دگر زیستان باز داشته است؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۲ شهريور ۱٣۹۰ -  ٣ سپتامبر ۲۰۱۱


ساحر بزرگ، خداوند خامنه ای به مناسبت عید فطر، روز جشن عبودیت و بندگی، بر فراز منبری (تریبون) که بر رخ آن نقش بسته بود این کلمات سحرانگیز و ماورایی: "ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است،" به خطبه خوانی پرداخت. ابزار سخنوری و لفاظی، فن و فنون ساحری، همه با مهارت در خدمت در آورد که شیفتگان ولایت را در تسلیم و رضایت غرق نماید تا دروغ های بزرگ او را همچون حقیقتی بدون چون و چرا بپذیرند. که ولایت هست و بجز ولایت چیزی دیگری نیست. که ولایت، نجات است و سعادت. که ولایت اگر چه پا در زمین است، اما، به آسمانها سر کشیده است. که در بندگی و عبودیت است که به خدایی رسیده است.

آری ولایت از عرش اعلا و بر بلندی های بیکران است که می بیند و بر همه چیز محیط است و آگاه. چرا که او جلوه ی الله است. و از آنجاست که به دروغگویی میپردازد، بر فراز منبر مقدس و در لباس زهد و تقوا.

بنا بر رسم ساحری، دو خطبه خواند: عبادی و سیاسی و یا خطبه ی فریب و ریاکاری. اول تحسین و تبریک گفت به امت اسلامی برای به پایان آوردن یکماه آزار تن و نورانی ساختن دل. که چه برکاتی که ببار نیاورد در زندگی انسانی، سراسر مهر و محبت و صفا و صمیمیت. همچنانکه خاطر نشان ساخت:

"این صفای نفسانی به انسان نیک‌اندیشی میدهد، تطهیر نفس از حسد و بخل و کبر و شهوت میدهد. صفا در نفس انسان، محیط جامعه را محیط امن و امان روحی و معنوی قرار میدهد؛ دلها را به هم نزدیک می کند؛ مومنان را به یکدیگر مهربان میکند؛ ترحم به یکدیگر را در میان جامعه‌ی ایمانی گسترش میدهد. اینها همه محصولات ماه مبارک رمضان است برای مردم موفق و باسعادت (جهان نیوز، ۹ شهریور)."

فهمیدید چه گفت؟ او از خود میگوید که به روحی شفاف و مبرا از خبث و آلودگی، خشم و خشونت، کین خواهی و انتقامجویی، تبدیل شده است. او در زهد و سلوک چنان خرده و ناچیز، چنان تهی گشته است از "حسد و بخل و کبر و کینه و شهوت" که میتواند بر فراز موشک های اتمی، قلب دشمن را هدف قرار دهد، خاکش را سراسر ویران و زمین را از وجود او پاک سازد. ولایت آموزش دهد آنچه را که باور کند نه آنچه که هست در واقعیت. سخنانش چنان درخشنده و زیباست که چهره ی کریه اش را از نظرها در استتار نگاه دارد، نیش های خونین ش را، آتش شهوتی که از دهانش فروزان است، دروغ های بزرگی که میگوید. چرا که در واقع بدوزخ میکشاند و نتبیه و مجازات کند اگر کسی در اطفای شهوت و دل پرکینه وی سخنی از روی خیرخواهی به میان آورد، حتی اگر از زبان مداح و ستایشگر روشنفکر و هنرمندی همچون آقای نوری زاد، بگوش رسد. او از نزدیک شدن دلهایی سخن میگوید که با وی همدلند. نه آنان که نه گویند و در زندانها، شلاق شریعت بر تن و جانشان فرود آید. او از امان و امنیت "روحی" و "معنوی" از برای خود و پیروانش میگوید نه امنیت برای دگراندیشان، دگر زیستان، ناخودی ها و اعتراض کنندگان، نه حتی برای آنان که بدنبال رای خود میگردند، بالاخص اگر ولایت را باطل و رسالت و امامت را از جمله دروغ های بزرگ بخوانند.

ساحر بزرگ، اما، کوهنوردی ست خسته ناپذیر که از قله ای به قله ی دیگر صعود میکند به سهل و راحتی. در ادامه ی خطبه ی عبادی و یا خطبه ی فریبکاری در اشاعه و تحکیم ارزش و اخلاق عبودیت و بندگی، از الله امداد می طلبد که گفته است: «لعلّکم تتّقون». (۱) وی در تعبیر و تفسیر این کلام مقدس و بی همتا، میافزاید:

«دستی که عنان خویش گیرد»؛ معنای تقوا این است. عنان دیگران را گاهی درست میتوانیم بگیریم؛ اگر بتوانیم عنان خودمان را بگیریم، خودمان را از چموشی، از وحشیگری، از عبور از خطوط قرمز الهی باز بداریم، این هنر بزرگی است. تقوا یعنی مراقبت از خود برای حرکت در صراط مستقیم الهی؛ یافتن علم و معرفت و بصیرت، و بر اساس علم و معرفت و بصیرت، حرکت کردن."

در اینجاست که ساحر بزرگ به قله ای دیگر از فریبکاری صعود میکند: محکوم ساختن رهایی و آزادی از اسارت و بندگی را در الفاظی همچون "چموشی،" "وحشیگری" و "عبور از خطوط قرمز الهی" بسته بندی میسازد. پس عنان خود را بدست گیری نه به منظور آنکه خود را از باور به دروغ های بزرگ، از موهوم پرستی رها سازی بلکه به عکس گردن نهی در راهی از پیش تعیین و تعریف شده، "صراط مستقیم الهی"، آنهم نه از سر نادانی و نابینایی و ناآگاهی بلکه "بر اساس علم و معرفت و بصیرت الهی."

در خاتمه ی خطبه ی فریبکاری (عبادی) است که ولایت، بار دیگر امت اسلامی را به بریدن از دینای مادی و فانی تشویق؛ و پیوستن به الله و تسلیم واطاعت از احکام الهی را، حفاظت و نگاه داشت "محصول" یکماه (رمضان) تهی داشتن درون از طعام و حاجت خواهی، توصیه نموده و اظهار میدارد که:

"آنچه لازم است، این است که ما این دستاوردها را حفظ کنیم، این محصول را حفظ کنیم؛ نگذاریم صاعقه‌ی گناه، این خرمن ارزشمند محصول را آتش بزند و از بین ببرد. راه خدا را، راه توجه را، راه صفای نفس را، راه انس با قرآن را، راه باز نگهداشتن رابطه‌ی خود با خدا، درد دل کردن به خدا و گفتن به خدا را به روی خودمان باز نگه داریم. اگر شما با خدا حرف زدید، خدا هم با شما حرف میزند؛ «فاذکرونی اذکرکم». (۲)

براستی که کلامی معجز آسا دارد، ساحر بززگ. مرحمی است التیام بخش زخمها کشنده و یا یا تخدیرکننده دوائیست که همه ی درد ها و رنج ها را از جان و روح ساده دلان و ساده اندیشان، فرمانبران و رعیتها، میزداید و بنیان نظام فرمانروایی را استحکام هرچه بیشتر میبخشد. چرا که او بخوبی آگاه است که قرنهاست که مردم ما، امت اسلامی، به این دارو چنان خو گرفته اند گویی که هرگز نه درد خواری و حقارت را احساس میکنند و نه اسارت و بندگی. چشمها را ببندند بر این واقعیت که صدها سال مکرر راز و نیاز با الله و روزه داری نه تنها مهر و محبت را از دلها ربوده است بلکه بر خشم و خشونت بیرحمی و کین خواهی، بویژه در درون فرمانرویان افزوده است. آیا در این ٣۲ سالی که گذشته است آیا هرگز در ماه حاجت خواهی، ماهی که الله دروازه بهشت را میگشاید، ماهی که نفس ها و غرایز خفته گردیده و عنان ها بدست گرفته میشود، دروغگویان از دروغگویی پرهیز جسته اند؟ و یا جنایتکاران و خیانتکاران و دزدان را از ارتکاب جنایت و خیانت و دزدی و فرمانروایان را از تنبیه و مجازات و کشتار دگر اندیشان و دگر زیستان باز داشته است؟

۱) بقره: ۱۸۳
۲) بقره: ۱۵۲
(به نقل از جهان نیوز)

خطبه سیاسی و یا خطبه ی ریاکاری در شماره ی بعدی.

فیروز نجومی
fmonjem@gmail.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست