سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

ویکتور خارا به دست چه کسی کشته شد؟


- مترجم: م. دلاشوب


• اگرچه هویت قاتل برای بیش از سی سال پنهان ماند. ولی اینک او شناسایی شده است و در عین ناباوری برای حکومت «دموکراتیک» خانم میشله باشلت از حزب سوسیالیست، در وزارتخانه ی امور بازنشستگان مشغول به کار است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۷ تير ۱٣٨۵ -  ۲٨ ژوئن ۲۰۰۶


ویکتور خارا خواننده ی بسیار مردمی ترانه های محلی و عضو حزب کمونیست، در میان نخستین کشتگان به دست دیکتاتوری نظامی ای بود که در سپتامبر ۱۹۷٣ قدرت را در شیلی به دست گرفت. ویکتور خارا با یک زن انگلیسی به نام «جون» ازدواج کرد و ذوق موسیقایی اش را وقف مبارزه ی طبقه ی کارگر و تهیدستان کرد. موضوع ترانه های او پیرامون کارگران شیلیایی و   مبارزات شان بود .
به دنبال کودتای ۱۹۷٣ خارا دستگیر و به همراه هزاران نفر دیگر در استادیوم ملی شیلی شکنجه و کشته شد. پیکر ویکتور خارا در ۱۶ سپتامبر ۱۹۷٣، در حالی که با ٣۴ زخم گلوله سوراخ سوراخ شده بود،نزدیک Cemeterio Metropolitano پیدا شد .
به مدت ده هاسال هویت قاتل خارا پنهان ماند. در دسامبر ۲۰۰۴ یک قاضی شیلیایی به نام خوان کارلوس آروشیا، سرهنگ دوم بازنشسته ای به نام «ماریو مانری خوئز براوو» را برای قتل ویکتور خارا تحت تعقیب قرار داد. «براوو» افسر مسئول استادیوم ملی در طی کشتار سال ۱۹۷٣ بود .
اگرچه هویت قاتل برای بیش از سی سال پنهان ماند. ولی اینک او شناسایی شده است و در عین ناباوری برای حکومت «دموکراتیک» خانم میشله باشلت از حزب سوسیالیست، در وزارتخانه ی امور بازنشستگان مشغول به کار است .
معدودی از شاهدانی که از کشتار استادیوم ملی جان سالم به در برده اند، به شخصی به نام «ادوین دیمیتر» معروف به «پرنس سادیست» اشاره می کردند، و اکنون توانسته اند او را شناسایی کنند. اظهارات هولناک این شاهدان از تکبر این افسر ۲٣ ساله (در آن زمان) حکایت دارد. زندانیان پیشین او را به یاد می آورند که چگونه بدون هیچ استتاری در مقابل هزاران زندانی گرد آمده در استادیوم سخنرانی می کرد: «صدای مرا می شنوید، کثافت های مارکسیست؟» این اولین سخنان او از طبقه ی دوم استادیوم خطاب به زندانیان بود. او صدای غرایی داشت و نیازی به بلندگو نداشت: «با وحشت به من نگاه می کنید؟ ما صحبت را با شما حرامزاده ها تمام کرده ایم، حالا شما باید به آنها عمل کنید، در غیر این صورت اعدامتان می کنیم. صدای مرا می شنوید؟ من صدای یک پرنس را دارم.» این ها از جمله در شهادت یکی از زندانیان پیشین به نام ویکتور گارسیا آمده است. از آن لحظه به بعد بود که ادوین دیمیتر به عنوان «پرنس» شناخته شد .
دیگران به یاد می آورند که چطور سربازی روی پاهای یک زندانی که پس از شکنجه روی زمین دراز کشیده بود،لغزیده و به زمین افتاده بود. «پرنس» در جا دستور اعدام زندانی را صادر کرد. دیگران حکایت می کنند که چگونه او با یک باطوم چرمی به روی بیضه های زندانیان می زد و کارهایی بسیار بدتر .
 
نه یک سرباز ساده
  « پرنس» صرفا سربازی که مجبور به «انجام دستورات» باشد، نبود. وی درسال ۱۹۷۰ به پاناما سفر کرده بود و در پادگان آموزشی نظامی معروفی به نام «Escuela de las Americas» که توسط امپریالیسم آمریکا و برای افسران سرتاسر آمریکای لاتین تاسیس شده بود، دوره ای آموزشی را گذرانده بود. بسیاری از کسانی که در پاناما دوره ی آموزشی را گذراندند، در کودتای نظامی و سرکوب وحشیانه ی به دنبال آن در دهه ی ۱۹۷۰ شرکت داشتند. و «پرنس» مستثنی نبود .
او در کودتای نظامی نافرجام ژوئن ۱۹۷٣ (Tanquetazo)   شرکت داشت و در نتیجه بازداشت شد. در طی کودتای موفقیت آمیز ۱۱سپتامبر ۱۹۷٣ بلافاصله آزاد شد و مسئولیت هایی در استادیوم ملی به او واگذار گشت. بازماندگان آن کشتار اکنون شهادت می دهندکه او به دلیل زندانی شدنش در پی انتقام بود و آکنده از نفرت وارد استادیوم شد .
هویت «پرنس» در سه دهه ی اخیر یک راز سر به مهر باقی مانده است. هر چند که آشکار شدنش حتی فصلی به مراتب تلخ تر را در این تراژدی رقم زده است. «پرنس» از زمان «انتقال»، در وزارتخانه ی بازنشستگان، در استخدام حکومت های ائتلافـی بوده است .
 
پاداش برای عامل قتل های دسته جمعی
اما هنوز این پایان ماجرا نیست. «پرنس» در سال ۱۹۷۶ به دلایل ناروشنی از ارتش کنار گذاشته شد. اما عجیب این که او از حمایت و از تمامی مزایای مندرج در «Ley de Exonerados Politicos»( قانونی که در فوریه ی ۱۹۹۹ به مثابه وسیله ای برای قدردانی از زندانیان سیاسی در حکومت پینوشه تصویب شد) برخوردار شده است. با یک بار دستگیرشدن، بسیاری شغل های خود را از دست می دادند، دیگر نمی توانستند کاری بیابند و از تمامی مزایای بازنشستگی محروم می شدند. این قانون یک پاداش جبرانی و حقوق مستمری برای دوران مربوطه مقرر می داشت. «پرنس» برای بهره مند شدن از این قانون به احتمال زیاد توسط یک مامور حکومتی یا رجل سیاسی سفارش شده است .
این تنها مورد از بهره مندشدن کسانی که مسئول شکنجه و قتل بودند از این قانون که برای کمک به زندانیان سیاسی سابق وضع شد، نیست. یکی دیگر از ذینفع های این قانون، رافائل گونزالس وردوگو افسر اطلاعات نیروی هوایی شیلی بود. او متهم به قتل یک شهروند آمریکایی به نام چارلز هورمان در ۱۹۷٣ بود، که در فیلم تاثیرگذار «گمشده» به تصویر کشیده شده است و بخشی از ماجرای کودتای ۱۹۷٣ را بازگو می کند .
اکنون هویت «پرنس» آشکار شده است. مبارزان در شیلی عکس، شماره تلفن و آدرس او را بر روی وب سایت ها منتشر کرده اند. شاید او بدین ترتیب با تبعات گذشته ی سادیستی اش روبه رو گردد .
 
دفتـری همچنان گشوده
دولت «سوسیالیست»به رهبری خانم باشلت، با سیاست های نولیبرالـی اش و سرکوب مداوم نسل جوان در اعتراضات جاری دانش آموزان مدارس، قصد دارد چنین موضوعاتی را در بایگانی تاریخ به خاک بسپارد. افشاشدن هویت قاتل ویکتور خارا نشان می دهد که این مقطع از تاریخ شیلی، و رنج و دردی که کارگران و جوانان تحت حکومت دیکتاتوری متحمل گشته اند، دفتری همچنان گشوده باقی خواهد ماند .
اگر خواهان براندازی سیستمی هستیم که رژیم پینوشه را به بار آورد، اینک بازنگری تجربه ی شکست انقلاب شیلی در ۱۹۷٣ و مبارزه بر علیه دیکتاتوری ضروری است. ایجاد یک نیروی قدرتمند و نوین سوسیالیستی که بتواند به نظام سرمایه داری پایان دهد و به کار ساختمان سوسیالیسم بپردازد، بهترین راه برای گرفتن انتقام قتل ویکتور خارا و هزاران تن دیگری است که به واسطه ی حکومت استبدادی در شیلی متحمل رنج و عذاب گشتند .
 
◙   برای دیدن عکس و آدرس «ادوین دیمیتر» می توانیدبه سایت WWW.funachile.cl     مراجعه کنید .


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست