سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بهشت لیبرالیسم و جهنم سلامت


مزدک دانشور


• پنداری بهشت لیبرالها، یعنی جهانی که در آن انسان فقط منافع شخصی خود را دنبال می کند و دخالت دولت کلامی ممنوعه است. جهنمی است که سوخت آن "بدن آدمی" است و تبعیضی بین فربه گان فرادست و پژمردگان فرودست در این چرخه ی نابودی وجود ندارد و نه تنها تندرستی بی چیزان که سلامت منتفعان نیز در آن حاصل نمی شود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ٣۱ تير ۱٣۹۰ -  ۲۲ ژوئيه ۲۰۱۱


در زمانه ی سروری و سلطه ی اندیشه ی نئولیبرال بر جهان، سوالهایی از این دست که "آیا با کنار رفتن دولت از عرصه های اقتصادی و اجازه دادن به "دست نامرئی بازار" برای تنظیم روابط انسانی، سعادت جامعه حاصل می شود؟ آیا دنبال کردن سود شخصی، سود عمومی را نیز به همراه می آورد؟ آیا سابقه ی آزادی بی حد و مرز اقتصادی در تاریخ تجربه ای از رفاه و سلامت عمومی را به همراه آورده است؟ و در آخر آنکه آیا رشد اقتصادی سریع می تواند در روندی دیالکتیکی گریبان فرادستان را نیز بگیرد و آنان با طناب بافته ی خود مرگ تدریجی سلامتشان را تجربه کنند؟" سوالهایی است که نه فقط از اقتصاددانان که از جامعه شناسان و مورخان نیز باید پرسیده شود چرا که تاثیر و تاثرات اقتصادی بر روند سلامت فرد و جامعه، عموما بحثی است که اقتصاددانان بازارگرا از آن گریزانند و نتایج اجتماعی برنامه های اقتصادی پیشنهادی خود را نمی پذیرند.
در این راستا اگر به تاریخ نظری بیفکنیم، انگلستان قرن نوزدهم را شاید بتوان مثالی بی نظیر در باب لیبرالیسم بی مهار دولت دانست. دولتی که کشیدن خطوط راه آهن را نیز به عهده و نیاز صاحبان صنایع باز گذاشته بود و از مداخله در امر قیمت گذاری، تعرفه بندیهای غیرمعمول گمرکی و یا ارائه ی خدمات به فرودستان جامعه (البته به جز تشویق خیریه ها و نوانخانه هایی که در آن کودکان خوشبختی چون "الیور تویست "نگهداری می شدند!) و یا گرفتن مالیاتهای کلان سرباز می زد. رها شده به دست سیال بازار تا در دوره هایی از شکوفایی و رکود بیست و پنج ساله، تمدن بورژوایی را تجربه کند. اما اقتصاددانان نئولیبرال اگر چه به این تاریخ مغرورند و بازگشت به آن را اوج تمدن می دانند اما گویی از یاد برده اند که سند افتخار این تمدن ویکتوریایی سند تلخکامی فرودستان بوده است. اریک هابسبام مورخ اقتصاد- سیاسی در کتاب درخشان خود صنعت و امپراتوری وضع سلامتی طبقه ی کارگر را در آستانه ی قرن بیستم اینگونه توصیف می کند:
تصویر شرایط اجتماعی، که پژوهشهای آن زمان [از آن] پرده بر می دارد – و اغلب پژوهندگان را سخت به شگفتی می برد – به راستی دهشتناک بود. تصویری از طبقه ی کارگر که در ازای یک قرن صنعتی شدن خموده و ناتوان نگاه داشته شده بود. در دهه ی 1870 پسران یازده تا دوازده ساله از مدارس طبقه ی بالا پنج اینچ از پسران مدارس صنعتی، و در همه ی سنین زیر هجده سال سه اینچ بالاتر از فرزندان ابزارکاران بودند. (1387:187)
اگر قد و قامت بالا را نشانه ای از تغذیه ی خوب و ورزش مناسب بدانیم و کوتاه قامتی را علامت سوء تغذیه و فقر فرض کنیم، یافتن چنین نسبت نابرابری در قد و قامت فرزندان فرودستان و فرادستان را می توان نشانی از این دانست که رشد اقتصادی و انقلاب صنعتی به اختلاف سطح بیشتر سلامت منجر شده است. این چنین است که در آستانه سال 1917 و در نخستین معاینه ی همگانی جوانان برای اعزام به "جبهه های سلاخی بدن" 10% جوانان به هیچ وجه برای خدمت مناسب تشخیص داده نشدند و 41.5% (که این نرخ در لندن به 48% می رسید) نقصهای عمده ی بدنی داشته و 22% نقصهای جزیی داشتند (1387:186). به نظر می رسید بریتانیای لیبرال پس از رشد و شکوفایی صد ساله ای که باعث شده بود آفتاب در مستعمراتش غروب نکند، فقط بیست و پنج درصد جامعه ی خود را برای ذبح در آستان خدای جنگ "فربه و مناسب" می یافت. این گونه است که اگر به مرکز لندن قرن نوزدهم برگردیم نه تنها با خیابانهای دودگرفته روبه رو می شویم بلکه با انسانهایی با قامتهای کوتاه، اندامهایی ناقص و صورتهای چروکیده ای برخورد می کنیم که گویی از خانه ی دوزخ گون فاگین (در کتاب الیورتویست چارلز دیکنز) گریخته اند و در خیابانهایی قدم می زنند که کالسکه های فنردار با اسبهای تنومند در حال حمل بورژواهایی با صورتهای گل انداخته و لبهایی پرخون هستند که برای فرار از زشتی لندن به سوی ویلاهای خوش آب و رنگ ویکتوریایی در ساوت همپتون و یورک شایر روان هستند. چنین چهره هایی را نه فقط در نوشته های رئالیستهای انگلیسی (چون دیکنز و جک لندن) که در رمانهای ناتورالیستی فرانسویانی چون زولا (ژرمینال) نیز می توان یافت.
اما امروزه و در دورانی که نئولیبرالهای گردآمده در پس- حلقه های اتریش و شیکاگو بر طبل آزادی سرمایه از قید دولت می کوبند و دورانی چون انگلستان قرن نوزدهم را آرزو می کنند، بر سر سلامت چه می آید؟ در بازار بنیادترین اقتصادهای دنیا و بهشت نئولیبرالهای جهان با مصرف 37% منابع کل دنیا برای فقط 5% جمعیت، نتایجی که در زمینه ی سلامت به دست آمده، چیست؟ نتایج البته که ناامید کننده است؛ چرا که در ایالات متحده ی آمریکا چیزی حدود پنجاه میلیون نفر از بیمه های بهداشتی محرومند، هزینه های درمان به راحتی قابل تبدیل به هزینه های خانمان برانداز است و میزان شیوع پوسیدگی دندان های کودکان دو تا پنج ساله به مرز 28% رسیده است (McDonald and et al, 2011). این مساله البته تنها بلایی نیست که از اقتصاد بازار بنیاد بر می خیزد، زیرا در روندی دیالکتیکی رشد اقتصادی به خصوص از نوع سریع و لجام گسیخته اش - در مثلا چین – به فاجعه ای برای نوثروتمندان و نوکیسه ها (Nouvie Riche) بدل می شود؛ چرا که در این کشور با آزادسازی اقتصادی و بالا رفتن درآمدها در میانه ی دهه ی نود میلادی آنچه قربانی شد البته سلامتی نوثروتمندانی بود که به غذاهای رستورانی پرچرب، شکر تصفیه شده و کم تحرکی عادت کرده بودند (Helman, 2007:6) و یا طب زدگی (Medicalization) افراطی بهای سلامتی کوتاه مدت را از جیبهای به تازگی پر شده شان می ستاند. پنداری بهشت لیبرالها، یعنی جهانی که در آن انسان فقط منافع شخصی خود را دنبال می کند و دخالت دولت کلامی ممنوعه است. جهنمی است که سوخت آن "بدن آدمی" است و تبعیضی بین فربه گان فرادست و پژمردگان فرودست در این چرخه ی نابودی وجود ندارد و نه تنها تندرستی بی چیزان که سلامت منتفعان نیز در آن حاصل نمی شود.

   
هابسبام، ا. 1387 صنعت و امپراتوری: تاریخ اقتصادی و اجتماعی بریتانیا از انقلاب صنعتی تا دهه ی 1960. مترجم کوثری، ع. تهران: نشر ماهی.
Helman, C. 2007. Culture, Health & Illness. Fifth Edition. London: Hodder & Arnold
McDonald


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست