سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

جنبش سبز و اقلیت های جنسی


جهانگیر شیرازی


• سئوال این است که جنبش سبز برای حل تضاد بین توهمات بخشی از مردم نسبت به همجنسگرایان، با واقعیت وجودی این اقلیت جنسی و بر حق بودن مطالبات آن، چه برخوردی باید بکند؟ مسلمآ، نه بی توجهی به توهمات بخشی از جامعه نسبت به همجنسگرایی صحیح است و نه نفی وجود همجنسگرایان. عقل سلیم حکم می کند که می توان با درایت و منطق این تضاد را حل یا حداقل آن را کاهش داد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ٨ تير ۱٣۹۰ -  ۲۹ ژوئن ۲۰۱۱


   اتفاق نظر حول شکست تحولات ۵۷ این است که در آن، افراد و گروهها کمتر با منافع خود آشنا بودند و از چیزی که مطالبه میکردند شناختی نداشتند. همه، توده وار محسور خمینی شده بودند. کسی به ریشه های درخت استبداد حمله نکرد و نتیجه آنی شد که می دانیم.
سرکوب سیستمایک افراد و گروهها بخاطر اندیشه، زبان مادری، تعلق قومی، مذهبی و جنسی در جمهوری اسلامی، جنبش سبز مخالف حکومت را به رنگین کمانی از طیف ها، گروهها ، افراد و پیروان ادیان و عقاید مختلف در آورده و حقوق بشر، دمکراسی و احترام به تفاوتها و حریم خصوصی افراد را بصورت مولفه های عمده جنبش سبز درآورده است.

جنبش روشنگری جنسی ایران که اقلیت های جنسی، از جمله همجنسگرایان، جزء عمده ای از بدنه آن می باشند، بر خلاف ادعای کسانی، بهمراه جنبش سبز زاده نشده، بلکه حداقل ده برابر جنبش سبز عمر دارد. این جنبش در بسیج افکار عمومی (چه مخفیانه در داخل و چه علنی در خارج) بر علیه جمهوری اسلامی و مظالم آن، سهم انکار ناپذیری داشته و دارد. پیوستن نیروهای خواهان برابری جنسی، بخصوص قشر جوان آن ، که مترصد فرصتی برای بروزنارضایتی و خشم خود بر علیه حکومت بودند، به جنبش سبز امری کاملآ طبیعی بود.

بدون شک، در نتیجه نبود دمکراسی و ضعف مفرط حقوق بشر در تاریخ ما، بخشی از مردم در درون جنبش سبز، اما عمدتآ در درون پایگاه حکومتی، نسبت به همجنسگرایی، نوعی ترس و بیزاری غیرعقلانی دارند و نگران نفوذ "فرهنگ غربی» و بی بند و باری جنسی اند. بلندگوهای حکومتی هم، رژیم را حافظ امنیت و دین و عقاید مذهبی مردم جا می اندازند و توده ها را از بقدرت رسیدن جنبش سبز و دامنگیر شدن فساد و بی اخلاقی می ترسانند.
اما، انکار این واقعیت اجتماعی که درصد قابل توجهی از شهروندان را افراد اقلیت های جنسی و از جمله همجنسگرایان تشکیل می دهند، هم، بسود جنبش سبز نمی باشد. نادیده گرفتن اقلیت های جنسی و بی توجهی به خواسته های منطقی آنان، تنها بمعنای ادامه ایزولگی و حاشیه نشینی بیشتر این اقلیت محروم، و ازدیاد ناخوشی های ناشی از تنهایی و انزوا نیست، بلکه بمعنای بی توجهی به مولفه های اصلی حقوق بشر و محروم کردن جامعه از توانایی های بالقوه افراد اقلیت های جنسی نیز می باشد.

سئوال این است که جنبش سبز برای حل تضاد بین توهمات بخشی از مردم نسبت به همجنسگرایان، با واقعیت وجودی این اقلیت جنسی و بر حق بودن مطالبات آن، چه برخوردی باید بکند؟ مسلمآ، نه بی توجهی به توهمات بخشی از جامعه نسبت به همجنسگرایی صحیح است و نه نفی وجود همجنسگرایان. عقل سلیم حکم می کند که می توان با درایت و منطق این تضاد را حل یا حداقل آن را کاهش داد.
لازمه این امر، افسانه زدایی از همجنسگرایی و مسئله آزادی جنسی است. تاریخ سرکوب همجنسگرایی و همجنسگرایان بسیار طولانی تر و گسترده تر از تاریخ آزادی همجنسگرایان در کشورهای آزاد می باشد. علت اینکه اینهمه سرکوب و فشار تاریخی نتوانسته همجنسگرایی را از بین ببرد و اینهمه تلاش برای مداوای همجنسگرایان ره بجایی نبرده، در این حقیقت نهفته است که همجنسگرایی نه یک پدیده غربی بلکه بخشی از گستره جنسیت بشری است که از ابتدای تاریخ بشر در همه جوامع انسانی وجود داشته و دارد. گرایش جنسی، فرهنگ، سنن، دین، مذهب، مقام و موقعیت اجتماعی، خانوادگی و جغرافیایی نمی شناسد. برخوردار شدن از این یا آن گرایش جنسی در نتیجه پروسه ها و تعامل عوامل متعددی است که سهم، حدت و شدت هر کدام بطور دقیق همچنان ناشناخته باقی مانده است.

سالها است که سازمانها و نهادهای حقوق بشری، جنسیت شناسان و پژوهشگران مسائل جنسی، افراد، و شخصیتهای آزادیخواه، نهادهای پزشکی، دولتهای مترقی، دمکراسی های موجود و جنبش های ترقیخواه در سطح جهان همه و همه، برابری حقوق همجنسگرایان را برسمیت شناخته اند. شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد هم در نشست اخیر خود (جمعه ۲۷ خرداد ۱٣۹۰) قطعنامه پیشنهادی آفریقای جنوبی در حمایت از همجنسگرایان را بتصویب رساند. در قطعنامه صادره از جمله، بر برابری حقوقی همه افراد، مستقل از گرایشات جنسی آنها، تآکید شده است.
اگر به جوامعی شبیه جامعه ایران نگاه کنیم، خواهیم دید که امکان آزادی همجنسگرایان و محترم شمردن حقوق انها هیچ تضادی با امر احترام به ارزش ها و اعتقادات مردم متوهم ندارد. برسمیت شناختن همجنسگرایی در هند، چین و آفریقای جنوبی گویای همین واقعیت است. حضور چندین بار و کافه همجنسگرایان در کشور مسلمان و همسایه ترکیه هم، خود سند دیگری بر این مدعا است.

بنا به باور بسیاری از فعالان جنبش سبز، یکی از مسائل عمده این جنبش در کشور، موضوع آموزش می باشد. بنابراین، بهتر است که فعالان و سخنگویان جنبش سبز به نقض مستمر حقوق بشر مبتنی بر گرایشات جنسی توجه لازم را مبذول دارند و حساسیت افکار عمومی را نسبت به تعدیاتی که از ناحیه حکومت و سنت ها بر اقلیت های جنسی روا می شود، برانگیزانند. در این راه، توجه به چند نکته کلیدی مهم می باشد:

- توضیح مواضع سازمان ملل، سازمان بهداشت جهانی، سازمانها و نهادهای حقوق بشری و دوستداران آزادی و دمکراسی در رابطه با همجنسگرایان، تآکید بر اهمیت تعمیم حقوق بشر و اصول دمکراسی به اقلیت های جنسی و جا انداختن مدارا و احترام به حریم خصوصی افراد، از اهمیت زیادی برخوردار است.
- آموزش این امر که همه انسانها از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند، و کلیه حقوق انسانی، جهانشمول، بهم وابسته، و پیوند عمیقی با هم دارند.
- تآکید بر اینکه گرایش جنسی بخش جدایی ناپذیر شخصیت و انسانیت فرد می باشد، بنابراین هرگونه تبعیض و ناروایی به انسانها بخاطر گرایش جنسی و انتخاب شریک جنسی در چارچوب حریم خصوصی، توهین به شآن و منزلت انسانی آنها است.
- تلاش برای نهادینه کردن این مسئله که هرکسی، فارغ از تمایل و گرایش جنسی خود، حق دارد از شکنجه و مجازات یا رفتار بیرحمانه و توهین آمیز مصون باشد.
- آموزش این که اگر به حق و حریم زندگی خصوصی افراد اعتقاد داریم، این حق از جمله شامل این هم می شود که فرد در فاش ساختن یا پنهان داشتن اطلاعات مربوط به گرایش جنسی خود آزاد است و مالک بدن خود می باشد، پس حق برقراری روابط خصوصی مرضی الطرفین با اشخاص واجد سن رضایت را دارد و بایستی از دخالت های خودسرانه دولت، جامعه و خانواده در امان باشد.
- جلب توجه به این مسئله که مبارزات همجنسگرایان، فارغ از موضوع حق خواهی و برابری طلبی موضوع آزادی اندیشه و بیان نیز می باشد. در چارچوب آزادی نشر و بیان افکار و عقاید، همجنسگرایان حق دارند نظر و اندیشه خود مبنی بر "انتخاب و حریم خصوصی شهروندان عاقل و بالغی که بر اساس اختیار و میل شخصی به مراوده جنسی با همجنس می پردازند باید محترم شمرده شوند" را تبلیغ و ترویج کنند. در نتیجه، کسانی که خواهان لب فرو بستن همجنسگرایان هستند، نمی توانند خود را مدافع آزادی بیان و اندیشه معرفی کنند.
- تبلیغ وسیع این امر که جنبش سبز از آزادی اندیشه دفاع می کند، دگرگونه بودن را مستوجب آزار و ناروایی نمی داند، و به انتخاب افراد در چارچوب حریم خصوصی خود، احترام می گذارد.
- توضیح وسیع این مسئله که اعتراف به حضور و حقوق همجنسگرایان یعنی برسمیت شناختن خودمختاری، حق حریم خصوصی و حیثیت و آزادی انسانها، از جمله اقلیت های جنسی بعنوان انسانهای برابر حقوق می باشد. همچنین بمعنای دفاع از آزادی اندیشه و حق نشر افکار و عقاید هم هست.
- توضیح این واقعیت که همجنسگرایان درخواست های غیرمنطقی مطرح نکرده اند، آنها می خواهند که به تعدیات دولت که بر اساس گرایش جنسی اشان بر آنها اعمال می شود، پایان داده شود، آنها در امان بودن از آزار و اذیت و بدرفتاری، امنیت شخصی و محترم شمردن حریم زندگی خصوصی اشان را مطالبه می کنند. همه این مطالبات در چارچوب درخواست های جنبش سبز می گنجند.

واقعیت این است که اقلیت های جنسی در ایران در معرض بازداشت های خودسرانه، شکنجه و اعدام های دولتی، قتل های فراقضایی، بدرفتاری، تعرضات جنسی، تجاوز و مزاحمت در زندگی خصوصی خود، کینه ورزی، تبعیض و طرد می باشند. همه اینها افراد متعلق به اقلیت های جنسی را از برخوردار شدن از حقوق انسانی خود که در بالا بدانها اشاره شد، محروم می کند. مسلمآ آداب و رسوم، هنجارها، قوانین و تبلیغات منفی دولتی (در جهت کنترل جنسیت و تمایلات جنسی شهروندان و ساختن انسانهای مطیع از آنان)، همه در پشت خشونت مداوم دولتی، اجتماعی و خانوادگی بر زنان، همجنسگرایان و دیگر اقلیت های جنسی قرار دارند.

اگر حقوق بشر و دمکراسی ادعایی جنبش سبز از همین امروز در مقابل اینهمه تعدی و خشونت نسبت به بخشی از شهروندان موضعی صریح و شفاف نگیرد، بدون شک بسختی می تواند اعتماد دوستداران آزادی و حقوق بشر را چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی بخود جلب کند. مسلمآ، درک و خوانش ناقص از دمکراسی و حقوق بشر و بی توجهی به مسائل محرومان فرهنگی جامعه، با گردآوری حداکثر نیروها همخوانی ندارد.
به اعتقاد من، بهتر آن است که رهبران و فعالان جنبش سبز عزم و اراده خود در مبارزه با خشونت دولتی و اجتماعی را نشان دهند، تآثیر خشونتها، اذیت و آزارها، نکوهش ها، پیشداوری ها و تبعیض ها بر ویران شدن شخصیت فرد را برای مردم توضیح دهند و حول تآثیرات مخرب و عواقب ناگواری که پنهانکاری مداوم، و زندگی در خفاء و انزوا همراه با ترس و وحشت بر روحیه، شخصیت و زندگی افراد بر جای می نهند را روشن کنند و حساسیت اجتماعی نسبت به ستم وارده بر اقلیت های جنسی را دامن بزنند. آنها با این کار حتی یکی از بهانه های تبلیغاتی رژیم علیه جنبش سبز را هم خنثی می کنند.

دعوت از همجنسگرایان که فعلآ بانگ بی محل ندهند و "مسائل مهمتر جنبش" را ارجح بشمارند، به چند دلیل نادرست می باشد:
- این کار چیزی جزء تبلیغ ذهنیت فرودستی و فراخواندن افراد به تبعیت از سرنوشت تلخی که که بختکش آنها را له و لورده کرده، نمی باشد.
- اینگونه نسخه نویسی آسان است اما نه لزومآ انسانی و منطقی، و بدون شک با حقوق بشر و دمکراسی منافات دارد. بدان علت که تنها افراد آسیب پذیر را هر چه بیشتر خلع سلاح می کند و وضعیت نامساعد آنها را وخیم تر.
- این دعوت، خواسته ای تکثرگرا و مروج حضور انسانهای آگاه به مناقع خود در جنبش، نمی باشد.
- ادامه پنهانکاری و تبعیت از ذهنیت فرودستی، فراتر از تباه شدن زندگی فرد همجسگرا می رود. برای مثال اگر این شخص از روی ناچاری و برای پنهانکاری، با جنس مخالف خود ازدواج کند، همسر خود را هم بپای خویش تباه می کند چون عشق، علاقه و عاطفه ای در میان نیست. حال سرنوشت فرزندانی که در چنین رابطه ای رشد می کنند را هم باید محاسبه کرد.
- نمیتوان مدافع برابری جنسی، و مخالف مردسالاری بود اما با طرح مسائل اقلیت های جنسی، که در عمل بیش از هر کس دیگری مردسالاری و کلیشه های ذهنیتی در رابطه با فرودستی و فرادستی، فاعل و مفعول، زنانگی و مردانگی را به چالش می کشند، مخالفت کرد.
-داروی این نسخه یکبار در سال ۵۷، و بعد از آن در جریان قربانی کردن مبارزات زنان در پای "مبارزه با امپریالیسم آمریکا" خورده شد و معده همه را بهم زد. بنابراین، کاملآ منطقی است که آن نسخه امروز با هر بهانه ای و در هر لفافه ای که عرضه شود، خریداری نخواهد داشت.

چشم بستن و اختیار سکوت در برابر ستم های وارده بر اقلیت های جنسی در کشور و بی توجهی به این بخش از نفی حقوق بشر ترجمه ای جزء تشویق خشونت ندارد. هر بهانه ای برای ناچیز شمردن این خشونت، بمعنای بی توجهی به درد و آلامی است که بر بخش قابل توجهی از شهروندان بخاطر گرایش جنسی اشان روا می شود. جنبش سبز بعنوان یک جنبش متکثر حقوق بشری و دمکراسی خواه، باید که تآمل کند و بدفاع از انسانهایی بپردازد که اینهمه سال قربانی هیولایی به اسم جمهوری اسلامی، و سنن و آدابی غیرانسانی و سرکوبگر شده اند.

تجارب جنبش های حقوق بشری در جهان بخصوص در جریان جنبش مدنی آمریکا و مبارزه سیاهپوستان آفریقای جنوبی بر علیه رژیم نژادپرست آن کشور نشان می دهند که همبستگی وسیع ترین نیروها از جمله اقلیت های جنسی ضامن گسترش و موفقیت جنبش ها می شود، و بلعکس آنجا که مردم توده وار بدون توجه به منافع خود دنباله رو رهبر میشوند، در بطن حرکت آنها، نطفه یک دیکتاتوری تازه جان می گیرد.

بهمین دلیل، روشنگری در باره حقوق و مشکلات همجنسگرایان در کنار روشنگری در امر حقوق زنان، اقلیت های قومی، زبانی و مذهبی، ضروری است. حداقل باید امکانی برای رهروان جنبش فراهم شود تا به درک جامع تری از دمکراسی و حقوق بشر دست یابند. کشاندن توده های نآگاه و متعصب به هر قیمت بدرون جنبش درست نیست، چون امکان غلطیدن به دیکتاتوری را از بین نمی برد. بهتر است روشنگری کرد، مواضعی شفاف اتخاذ نمود و آنها را برای مردم توضیح داد تا افراد آگاهانه انتخاب کنند و با شناخت وارد جنبش شوند. پرهیز از درافتادن با ذهنیت اجتماعی تبعیض گرا و خشونت زا، با هدف کشاندن افراد بیشتر بدرون جنبش یعنی عدم صداقت با همان مردم. مگر نه این است که یکی از مولفه های عمده جنبش سبز مسئله آموزش می باشد.

بنا به آنچه گفته شد، رهبران و فعالان جنبش سبز باید تمهیدات و اقدامات عملی مشخصی را برای پایان دادن به توهمات و پیشداوری های مربوط به اقلیت های جنسی در جامعه، در نظر گیرند تا راه مشارکت آگاهانه و همراه با شناخت حداکثری شهروندان فارغ از تعلقات و گرایشات جنسی اشان، فراهم شود. باید حول مولفه های حقوق بشری، همچون حریم خصوصی افراد، جا انداختن روحیه تفاهم، مدارا، برابری ارزش انسانها و احترام به دیگرانی که اندیشه، مذهب، زبان یا گرایش جنسی دیگری دارند، روشنگری کنند تا احترام به تنوعها در درون جنبش نهادینه شود و رنگین کمانی آن تضمین گردد. چرا که رنگین کمانی یکی از نقاط قوت جنبش سبز است و رنگ صورتی (همجنسگرایان) لازمه و مکمل رنگین کمان سبزها است و بر قامت آن خوش می درخشد.

جهانگیر شیرازی
jenseyatvajameh@talktalk.net
jenseyatvajameh.wordpress.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست