سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

پرستش خیابان!


نامی شاکری


• با اتهامات سازشکاری، عافیت طلبی، تسامح و مماشات، تزئین انتخابات و غیره، مخالفان پرستش "خیابان" را مرعوب نکنید. گاهی به "خیابان" کشاندن مردم هنر است. گاهی به "خیابان" نکشاندن شان وظیفه! در راه سبز امید، "خیابان" پرستشگاه نیست! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۹ خرداد ۱٣۹۰ -  ۹ ژوئن ۲۰۱۱


از همین کامنت هایی که تا این لحظه برای متن سرمقاله سایت آمده، می توان فهمید که "حماسه سازی" شما برای بزرگداشت بیست و دوم خرداد، چه مایه سانتی مانتالیستی و ذهنی گرایانه است. قصد تخفیف این مخاطبان را ندارم اما پر واضح است که این محترمان حتی برای امور عادی روزمره شان هم به "خیابان" نمی آیند که اگر می آمدند در می یافتند که "آدم عاقل برای چیزی که می تواند با صلح به دست بیاورد، به استقبال جنگ نمی رود" چرا؟
اول: جریان اقتدارگرای حاکم در این سی و سه سال هرگز به این اندازه از سوی نیروهای اجتماعی مختلف تحت فشار نبوده است.این ها باردیگر مترصد فرصتی برای "نفس گیری" هستند. در چنین شرایطی، حتی "تماشا" می تواند، "اقدام"ی در مبارزه آزادی خواهی باشد! سکوت که جای خود دارد! راهیان راه سبز امید حق ندارند در این فضا نقش "عمله جریان اقتدارگرا" را ایفا کنند و به آنها فرصت این "نفس گیری" را بدهند.

دوم: رفتاری که جریان اقتدارگرا در این ایام با "آدم های خودش" می کند بیش از صدها کتاب و مقاله، مبین ماهیت "دیکتاتوری"اش در چارچوب همین گفتمان "جمهوری اسلامی" مورد ادعایش است.این رفتارها (که مطلقا هم جنک زرگری برای گرم کردن انتخابات آتی نیست) باید ادامه یابد تا مردم "خیابان"، در تجربه هرچه بیشتربه حرف ها و مواضع سبزها اعتماد کنند. مردم بنابرآنچه که به تجربه می آموزند، عمل    می کنند نه بر اساس حماسه سرایی هایی های امثال الف باران، دارا و سارا، ناصر مستشار، اکرم حسنی، نامی شاکری و دیگران!

سوم: تمام موارد ادعایی سبزها دراین دو سال، با شفافیت تمام احراز شده است از جمله: آن دستکاری و تقلب آشکار در نتیجه انتخابات خرداد هشتاد و هشت توسط رهبری نظام، بی کفایتی و بی لیاقتی دولتمردان برآمده از آن کودتا در اداره ی امور کشور و اتکای نظام ج.ا.ا. به قوای قهریه به جای "جمهور" برای دوام وبقا و این اواخر هم فریبکاری ناشیانه دولتمردان برآمده از کودتا برای سازش با آقایان سرمایه به عنوان معجزه!

چهارم: می نویسید"...هر بار فراخوانی در جهت برگزاری یک اجتماع خیابانی و عمومی مطرح می شود، در ذهن همه ی فعالین سیاسی واز جمله فراخوان دهندگان آن، این نگرانی به صراحت مطرح می شود که آیا «استقبال مناسبی» از این فراخوان ها صورت می گیرد؟ این انتظارگاه تا سطح «انتظار استقبال میلیونی» افزایش می یابد..."
به نظرم از "وقوف" مردم به بطلان حقانیت هیئت حاکمه تا مجموعه ای از"اقدام"های تغییردهنده ی رفتار یا منحل کننده نظام فاصله بسیار است! در وضعیتی که وصف آن رفت، به خیابان بیاییم که چه بگوییم؟ بگذارید بااین فرض شیرین، شیرین کام شویم که ظهر روز بیست و دوم خرداد نود، در همین راه پیمایی حماسی "سکوت سرشار از ناگفته هاست"، جمعیت میلیونی هم در "خیابان" باشد و خبر برسد که سران نظام همه گریخته، قوای قهریه تسلیم شده و قدرت بلاصاحب مانده است! خیال می کنید با آنچه که بین نیروهای منتقد و مقابل نظام ج.ا.ا. ایران جاری ست، میهن ما، مصداق "دیو چو بیرون رود، فرشته درآید" حافظ خواهد شد؟ شاید زیادی خوش بینانه باشد، اما حالا دیگر آنقدر که "اقدام بعدی" اهمیت دارد، اقدام "فعلی" اهمیت ندارد. تکلیف آن "اقدام بعدی" هم در خیابان روشن نمی شود، در "گفت و گو" روشن می شود و همین برخوردهای اخیر با آقایان خاتمی، گنجی و مزروعی نشان داد که "ما" هنوز چقدر به "گفت و گو" باهم نیازمندیم تا فریاد... در خیابان!
   
دیگر: می نویسید: "خیابان جایگاه "دموکراسی مستقیم است. این "خیابان" پرستی شگفت انگیز است! با این منطق آیا نمی توان ج.ا.ا. را مصداق بارز یک حکومت دمکراتیک دانست، چرا که تا امروز در کشاندن مردم به "خیابان"، همیشه دست بالا را داشته است؟ اصلا با چنین رویکردی به "خیابان"، عربده کشی اراذل و اوباش و رجالگان در خیابان های شهر تحت عنوان "قیام ملی" و "حرکت های خودبخودی دل سوختگان نظام"، چه محلی از اعتراض دارد؟ همین حالا در همین "جنبش های عربی"، هر جریانی با هر ماهیتی که زورش اقتضا می کند مردمی را به "خیابان" می کشاند و خود را طرف حق منازعه می خواند! اصلا جا به جایی قدرت در "خیابان" چقدر محتمل عاقبت خوش است؟ سالیان سال مبارزه برای اثبات حقانیت "صندوق رای" هنوز در نیمه راه هم نیست که "خیابان" بار دیگر چنین شان و منزلتی می یابد!

می نویسید: "این تصورخیرخواهانه اما به شدت مضر که «هزینه»ی حضور در خیابان زیاد است و به فوایدش نمی ارزد، امروز با تجربه ی جنبش های عربی به سرعت در حال باطل شدن است..." فقط از جنبه ی خیرخواهی و ارزیابی تناسب هزینه / فایده نیست که با فراخوان حضور خیابانی مردم در بیست و دوم خرداد نود مخالفت می شود. قیاس "جنبش" های عربی در تونس و مصر و غیره هم با "جنبش سبز" در ایران قیاس مع الفارق است! می خواهم از دوستان مروج این "همذات پنداری" بپرسم که چرا فرمانبری ارتش های تونس و مصر از فرمانده مجازی شان آمریکا را در Set Up جدید قدرت در منطقه به حساب معجزه مردم در "خیابان"های تونس و قاهره می نویسند؟ چرا این "خیابان" در لیبی و یمن معجزه نکرد و طرف خیابانی هم دست به اسلحه برد و در همدستی آمریکا و ناتو و به ویرانی و غارت زیرساخت های اقتصادی متعلق به مردم روی آورد؟ دیکتاتوری در لیبی و یمن و سوریه، به عنوان مانع توسعه، حکم می کند که همین اندک زیرساخت های های توسعه را نیز باید سوزاند و کشوری طبق مدل آقایان سرمایه ساخت؟
   
آخر: با اتهامات سازشکاری، عافیت طلبی، تسامح و مماشات، تزئین انتخابات و غیره، مخالفان پرستش "خیابان" را مرعوب نکنید؟ گاهی به "خیابان" کشاندن مردم هنر است. گاهی به "خیابان" نکشاندن شان وظیفه! در راه سبز امید، "خیابان" پرستشگاه نیست!

۱۹/خرداد/۹۰


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست