سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

خدایان چگونه آفریده میشوند


فیروز نجومی


• ۱۴ خرداد امسال، روز سال مرگ بنیان گذار حکومت دین، امام خمینی، بار دیگر به فرصتی مناسب برای صحنه آرایی و ارتقا ولایت فقیه به یک موجود فرا زمینی، تبدیل گردید ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱٨ خرداد ۱٣۹۰ -  ٨ ژوئن ۲۰۱۱


۱۴ خرداد امسال، روز سال مرگ بنیان گذار حکومت دین، امام خمینی، بار دیگر به فرصتی مناسب برای صحنه آرایی و ارتقا ولایت فقیه به یک موجود فرا زمینی، تبدیل گردید.

گزارشی که از طریق پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبری در اختیار مطبوعات و رسانه های ارتباطاتی از جمله رادیو و تلویزیون، قرار گرفته است، مراسم سال مرگ خمینی را به گونه ای توصیف میکند که تنها میتواند در ذهن گزارشگر پخته شده باشد. پایگاه...گزارش میدهد که:

"ملت مومن و قدرشناس ایران، امروز حرم مطهر روح خدا را، به عرصه تجلی وفاداری عمیق ایرانیان به راه و مکتب امام تبدیل کرد و با ابراز پرشورترین احساسات، باردیگر با جانشین خلف خمینی کبیر، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، پیمان هوشیاری، بصیرت و استقامت بست."

گزارشگر پایگاه... البته ادبیاتی بکار میبرد، قرآنی، سراسر ابهام است و مبالغه و گزافه گویی. در آن ممکن نیست که بارقه ای از حقیقت بییابی. توصیف ملت با واژه هایی همچون "مومن" و "قدرشناس،" عمدا جایگاه ملت را تا سطح رعیت تنزل میدهد. چرا که اگر ملت را پست نکند نمیتواند ولایت فقیه را صاحب و مالک آنان بنامد. گویی که تنزل ملت، هزینه ای است برای حضور "در حرم مطهر روح خدا". گزارشگر پایگاه... ملت را بدهکار و ولایت را طلبکار میکند. آیا ملت نباید از این سپاسگزار باشد که امام نسل ستمکاران را از میان برداشته و آنها را از ظلم و جور شاهان رها ساخته است؟

مضاف بر این، پایگاه... از پیمان بستن مردم با "حضرت آیت الله، جانشین خلف خمینی کبیر،" نیز خبر میدهد، همچنانکه اشاره شد، پیمان هوشیاری، بصیرت و استقامت. آیا کسی میتوند بپرسد که پیمان هوشیاری... چگونه پیمانی ست؟ آیا پیمان سیاسی ست و یا حقوقی؟ البته پایگاه... توضیح نمیدهد که چگونه چنین پیمانی میتواند بسته شود و به چه منظوری؟ مسلم است که اگر بخواهیم طلسم زبان ولایت را در شکنیم، خواهیم دید پیمان هوشیاری و بصیرت و استقامت تنها بر اساس تسلیم و اطاعت و پذیرش نظام فرمانروایی و فرمانبرداری، بسته میشود. ما ایرانیان وقتی میتوانیم بهوش و عقل و خرد و برد باری مباهات کنیم که فرمان ولایت را به چشم بگیریم، روان شویم بدون آنکه نیازی داشته باشیم بپرسیم که کجاست آنجا که اینگونه شتابان بسوی آن روانیم؟ آیا کسی میتواند اعاده ی حثیت کند، عدم وفاداری خود را به ولایت اعلام نماید؟ مسلم است که در نظام تمامیت خواه ولایت هیچ حقیقتی وجود ندارد که از دروغ بر نخاسته باشد.

پایگاه... خاطر نشان میکند که:
"رهبر انقلاب اسلامی، مردم را در مکتب امام "صاحبان مملکت " خواندند و خاطرنشان کردند: امام با تکیه بر عقلانیت راهگشای خود، به مردم تفهیم کرد که آنها صاحب و مالک کشورند نه دیکتاتورها و مستبدانی که در رژیم ستم شاهی،‌ خود را صاحب کشور می دانستند."

این به یک شوخی و مزاح بیشتر شباهت دارد تا گزارش یک واقعیت. البته که ولایت نه میتواند مستبد باشد و نه ستمگر و نه خود را مالک و ارباب میداند. چرا که ولایت جلوه ی الله است. الله است که مالک و ارباب است و یکتا و یگانه. آیا در اینجا چیزی بچشم میخورد که حکایت از صداقت آموزگار بزرگ اخلاق، ولی فقیه، کند؟ آیا در اینجا نیز چیز دیگر هم بجز وارنه نمودن حقیقت هم میتوان مشاهده نمود؟ مگر نه این که تنها ولایت است که میداند "مصلحت " کشور در چیست و بکدام سمت و سویی، جامعه روان است؟ آیا کسی دیگری هم هست در این کشور که بتواند در باره سر نوشت آن سخنی بزبان آورد؟ مردم ایران اگر رعیت نبودند، اگر مالک و ارباب نداشتند، مجبور نبودند برای بخاک سپردن عزیزانشان خود را نیز دفن نمایند.

پایگاه... گزارش میدهد که ولی فقیه در تفسیر و تعبیر ارادت مردم به راه و مکتب امام، اظهار داشته است که:
"ارادت عمیق مردم ایران به امام در این عواطف زیبای قلبی خلاصه نمی شود بلکه مفهوم این ارادت سرنوشت ساز، پذیرش و پایبندی به مکتب امام به عنوان راه و خط روشن حرکت همگانی ملت است."

این نیز تکرار فراخوان است بسوی تسلیم و اطاعت، بسوی یک رنگی و یکسانی و یگانگی اجباری. که همگان وظیفه داریم که در "راه و خط روشن" امام گام نهیم. یعنی راه امام، راهی نیست دلبخواهی. این یک وظیفه اخلاقی ست "همگان باید در این راه "روشن" حرکت کنند، همانند یک زندان عظیم و یا پادگانی وسیع. "رهبر انقلاب" اما نمیتواند ستیز و خصومت خود را با زمان مخفی نگاهدارد. چرا که وی در زمانی نظام تمامیت خواه ولایت را میخواهد در پی امامت تا قیامت ادامه دهد که جنبش های رهایی و آزادیخواهی، سر زمین مسلمانان را پوشانده است، حقیقتی که در دست خداوند خامنه ای به دروغی بزرگ تبدیل میشود. زیرا آنرا "بیداری اسلام" و مدیون رهبری های امام میخواند.

به شیوه ای کلی تر، خداوند خامنه ای از امام خمینی فرشته ای میسازد معصوم و مظلوم. نه هرگز دستش به گناهی آلوده شده است و نه به ناحق خون کسی را ریخته است. نه از خشم بویی برده بوده است و نه از خشونت.
بنا بر قول ولایت "راه امام راه معنویت و عقلانیت و و عدالت" است. یعنی راهی ست، بس بسیار انسانی، راه تسلیم و اطاعت، و برگذشتن از ابتدایی ترین حق و حقوق انسانی. تاریخ انقلاب ۵۷ نشان میدهد که گزینش امام، گزینش ملت بود. امام که آمد ملت صغیر شد. یعنی که نهایتا ملت، رعیت شد و امام، مالک مطلق و فرمانروای یکتا و یگانه.

واقعیت آنست که دوزخی که با ظهور خمینی برپا گردید، دقیقا بیانگر معنویت و عقلانیت و عدالت امام است که شعله هایش هنوز فرو کش نکرده است و مخالفین و دگر اندیشان را در کام خود فرو میبرد. بنا بر قول ولایت:

"امام اهل سلوک معنوی و ذکر، خضوع و خشوع بود و اتکال و امید او به پروردگار، پایانی نداشت اما در همه احوال "خرد، تدبیر، محاسبه و عقلانیت" را مورد ملاحظه کامل قرار می‌داد و عدالت را نیز همچون معنویت و عقلانیت از متن دین و قرآن پیگیری می‌کرد."

در این شکی نیست که امام معنویت و عقلانیت را از قرآن استخراج کرده است. و بر اساس احکام الهی بوده است که از آغازین لحظات ظهورش در راه تحصیل رضای خدا دست بکشتار مخالفین زد. به جنگ با کفار پرداخت و مشرکان و کافران و منافقان را در زندانها قتل عام نمود. ولی فقیه یاد آوری میکند که:

" برخلاف کسانی که کوتاه آمدن در مقابل دشمنان را در برخی مواقع، اقتضای عقل می‌دانند، امام با تکیه بر خرد پخته خود، عقب نشینی و نرمش در قبال دشمنان را، دادن فرصت پیشروی به آنان می‌دانست و به همین علت، در تمام حیات پربرکت خود، همچون کوه در مقابل دشمنان ایستاد."

البته در اصالت این داستان باید شک و تردید نمود. گویا حضرت ولایت فراموش کرده است که امام چگونه جام زهر قطعنامه صلح را بسر کشید. آری امام نیز از بزرگترین مکاران تاریخ است. در تعامل با دشمن البته در بیرون سخت و انعطاف پذیر مینمود، اما معاهده های ننگین را با دشمن مثل همه فرمانروایان خائن، در خفا می بست. همچنانکه توقف جنگ را پذیرفت، ثروت ذخیره شده ی مردم ایران در بانک های آمریکا را هزینه گروگانگیری نمود. البته محکوم کردن نرمش و انعطاف، صلح و مذاکره، اخطاری ست به ملتی همچون ببر خفته. بگذریم از اینکه ولایت در رحمت را بروی نادانان و نادمان- آنان که نادانسته عمل کرده اند و نه از روی قصد و نیت براندازی- گشوده است، با این وجود دندانهای تیز و موهای سیخ شده بر دوش او حکایت از حیوانی درنده و خونخوار در درون ولایت فقیه میکند.

فیروز نجومی
fmonjem@gmail.com
rowshanai.org


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست