سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

در آستانه انتخابات پارلمانی
ترکیه به کدام سو می رود؟
مصاحبه با "دکتر جهان توغال" استاد دانشگاه برکلی


روزنامه طرف - مترجم: علی شاکری


• در عرصه سیاسی، فضای تبلیغاتی انتخابات بیشتر از آنکه متکی بر اصول دمکراسی باشد مروج گفتمان ملی گرایی است. در ترکیه ای که ملی گرایی تا این سطح گسترش یافته، جنگ و کشتار چگونه پایان می یابد و چاره یابی مسئله کرد به چه صورت خواهد بود؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱٨ خرداد ۱٣۹۰ -  ٨ ژوئن ۲۰۱۱


جامعه مدنی با اشتیاق و جسارت زیادی خود را برای مرحله بعد از انتخابات آماده میسازد و بدین شیوه، شمه ای از پیش نویس قانون اساسی نمایان میگردد. اما در عرصه سیاسی، فضای تبلیغاتی انتخابات بیشتر از آنکه متکی بر اصول دمکراسی باشد مروج گفتمان ملی گرایی است. در ترکیه ای که ملی گرایی تا این سطح گسترش یافته، جنگ و کشتار چگونه پایان می یابد و چاره یابی مسئله کرد به چه صورت خواهد بود؟ در این میان پیشاهنگی حزب عدالت و توسعه "AKP" که بیش از پیش میل به سوی ملی گرایی دارد، چگونه میتواند مقدمات قانون اساسی ای را فراهم کند که مبتنی بر حقوق شهروندان و متکی بر آرای اکثریت باشد؟ AKP که بی گمان پیروز انتخابات خواهد بود، از چه راهکارهایی پیروی خواهد کرد؟ AKP که به سومین دوره از زمامداری خود گام می نهد مبانی هویتیش را بر بنیادهای ملی گرایانه بنا ساخته یا بر هویتی دینی تکیه داده است؟ کردهایی که رو به حزب عدالت و توسعه دارند در کدام گرایش خود را تعریف کرده اند؟ AKP چه مدلی از حکومت و جامعه را مد نظر دارد؟ آیا مردم ترکیه گرایش به اسلام دارند یا ملی گرایی؟ حزب عدالت و توسعه در قبال حمایتهای صورت گرفته چه دَینی به گردن دارد؟ آیا تمایل حزب عدالت و توسعه به ملی گرایی، خواهد توانست اقبال مردم به حزب حرکت ملی MHP"" را به خود جلب نماید؟ شباهت ها و تفاوتهای حزب حرکت ملیMHP و حزب عدالت و توسعه AKP در چیست؟ AKP چگونه ارتباطی با جنبش "فتح الله گولن"* دارد؟ طیف فتح الله گولن خواستار چگونه جامعه ای است ؟ دیدگاه AKP و جنبش گولن در رابطه با بازار آزاد و بخش خصوصی چیست؟ تفسیر آنها از ارتباط اقتصاد و دین چگونه است؟ گرایش AKP و گروه فتح الله گولن در مورد ارتباط با آمریکا به چه صورتی است؟ موضع AKP در تقابل با اسرائیل چگونه قابل تشریح است؟ آیا امکان حرکت دوباره "کشتیهای مرمره" محتمل است؟ اگر پاسخ مثبت باشد این بار چه روی خواهد داد؟ بعد از انتخابات با چگونه AKP ای روبرو خواهیم بود؟ این سوالات را با جامعه شناس مطرح و جوان ترک، استاد دانشگاه "برکلی" در میان گذاشتیم."دکترجهان توغال" که در بررسی های خود بر تحقیقات علمی و کار میدانی اتکا نموده است، در کتاب "انقلاب منفعل/ اتحاد مخالفان اسلامگرا" نظرات خود را در ارتباط با اتحاد اسلام گرایان سیاسی در درون AKP و در ارتباط با حکومت بیان داشته است. در این گفتگو به پاسخهای عمیقی از دکتر جهان در وجوه مختلف این مسائل دست یافتیم.


حزب عدالت و توسعه در ترکیه هشت سال است که در راس قدرت قرار دارد. این حزب بیشتر از احزاب دیگر به مسئله کرد توجه داشته است. با این حال این مسئله همچنان لاینحل مانده است. حزب عدالت و توسعه در رابطه با مسئله کرد یک قدم به پیش میرود و گامی به عقب می نهد و بعد از مدتی این روند متوقف میگردد. دلایل عدم موفقیت AKP   در این راه کدامها هستند؟

در این رابطه سه دلیل اصلی وجود دارد که باعث شده حزب عدالت و توسعه نتواند به موفقیت دست یابد. نخست، سنت سیاسی ای است که بر AKP سایه افکنده است. دومین دلیل، ساختار و کادرهای این حزب است و دلیل سوم را در آن سوی فرات باید جستجو کرد. در درون حزب عدالت و توسعه همچنان ملی گرایی جایگاه ویژه ای دارد. در شریانهای اصلی این حزب میهن پرستی همچنان در جریان است.


آیا همکنون گرایش به ملی گرایی در حزب عدالت و توسعه نسبت به گذشته رو به افزایش است؟

بی شک در حال حاضر، ملی گرایی ترکی هدف اصلی AKP است. همچنان که اشاره شد این حزب با محتوایی ملی گرایانه حاوی نوعی از اسلام گرایی نیز میباشد و این مسئله چه در محتوای سنت سیاسی و چه در مسیر تشخیص و رویکرد رهبریت جنبش در مقطع کنونی جای گرفته است. از دیر باز مشی ملی گرایی در این سرزمین ریشه دوانده است. ما در این کشور صرفا از مجرای گرایشهای مختلف ملی گرایی با مفهوم مبارزه آشنا شده ایم. در ترکیه دو جریان مختلف ملی گرایی( ترکی) وجود دارد. جریان اول سکولار، بروکرات و هوادار دولت است و جریان دوم را بایستی در بطن جامعه و توده مردم جست که حاوی گرایشی دینی نیز میباشد.


آیا پیرامون رابطه میان دین و ملی گرایی،AKP با سوالاتی مواجه نخواهد شد؟

در واقع این دو گرایش در ترکیه بسیار به هم نزدیکند. در ترکیه رویکرد دینی و گرایش ملی گرایی آنچنان مختلط شده اند که نمی توان جدا از هم تعریفشان کرد.


در ایدئولوژیAKP ، اسلامگرایی در اولویت قرار دارد یا ملی گرایی ترکی؟

از نظر من به عنوان یک جامعه شناس، حزب عدالت و توسعه حزبی ملی گراست.
حزب ملی گرای ترک MHP در سالهای دهه هفتاد (میلادی) شعاری داشت که می گفت:" تا کوه خدا ترک و تا کوه حرا مسلمان"، و این شعار را به مثابه سنتز ترک و اسلام ارائه میداد. تفسیر آن اینکه، در اوج ملی گرایی ترکی هستیم و بسیار هم مسلمانیم. دولت ترکیه بعد از کودتای ۱۲ سپتامبر به این مرحله رسید. ۱۲ سپتامبر به عنوان ایدئولوژی، سنتز اسلام و ترک را در خود جای داده بود.
AKP هم در این میان آوای" تا کوه خدا ترک و تا کوه حرا مسلمان" یا به تعبیری دیگر سنتز جدید ترک – اسلام را قوت بخشید و بدین گونه بیش از پیش در درون دولت و جامعه ریشه دواند.


با این توصیف، اشتراکات و تفاوتهای AKP و MHP را چگونه میتوان بر شمرد؟

AKP حاوی همان رسالت MHP است و در واقع پرچم این حزب را بر افراشته است. حال آنکه حزب حرکت ملی MHP بر حضور خیابانی و میدانی بیشتر تاکید داشت اما AKP منعطف تر، نامحسوس تر و با اتکا به پشتوانه ی نیرومند اقتصادی و خونریزی کمتر رهرو همان مسیر است. در واقع بیشتر به MHP قدیم شباهت دارد، البته نه از لحاظ حضور خیابانی بلکه از نظر اختلاط ملی گرایی ترکی و اسلامگرایی. میل سازشکاری در MHPکنونی بارز است، یعنی به این ترتیب گامی به حزب جمهوری خلق"CHP" نزدیکتر شده است.


آیا حزب حرکت ملی MHP از ملی گرایی جامعه بسوی ملی گرایی دولت قدم نهاده است؟

بله، همزمان با جابجایی MHP، حزب عدالت و توسعه این خلا را پر کرد. AKP خود را در گفتمانی دمکراتیک تعریف میکند، اما MHP خود را مقید به دمکراسی نکرده است. AKP صراحتا از بازار آزاد دفاع میکند، ولیMHP سالیان زیادیست که به بحثهای اقتصادیش خاتمه داده است. هرچند در گذشته پیرامون رویکرد اقتصادی، سیاق احزاب کلاسیک و فاشیست اروپا را تبلیغ می نمود و از مدل "کورپوراتیسم" دفاع میکرد.


آیا این یک تضاد نیست؟ AKP که در مسیر ملی گرایی ترکی سیر میکند، چرا پروژه گشایش فضای سیاسی در کردستان را مطرح نمود؟

AKPحزبی ملی گراست، اما همزمان حزبی عملگرا، نرم و لیبرال نیز هست. این حزب در قیاس با CHP وMHP تعریفی لیبرالیزه شده از ملی گرایی دارد، چرا که میخواهد همزمان همه چیز را بدست آورد و خواهد آورد. بدین گونه و از این منظر حزبی ملی گراست، از دیدگاهی دیگر اسلامگرا و با یک نگرش دیگر می توان آن را در چارچوب حزبی لیبرال تعریف نمود.
در رابطه با CHP کنونی به رهبری "کمال کلچدار" سخن نمی گویم اما دیگر احزاب ملی گرای ترک مانند MHPوCHP قدیم هیچگاه دم از پروژه ی گشایش فضای سیاسی به روی کردستان نمی زدند. هیچکدام از این احزاب"TRT۶" (کانال تلویزیونی به زبان کردی) در برنامه خود نداشتند و در واقع اجازه نمی دادند با زبان کردی تکلم شود. چنین استعدادی تنها در این حزب ملی گرای مدرن و لیبرال خود را نشان داده است. البته نباید فراموش کرد، در ملی گرایی AKP هم اکنون نیز منافع ملی ترکی در راس اولویتها تعریف شده است.


آیا ملی گراییAKP کردها را به بیرون خواهد راند؟

ملی گرایی در تعریف هویت ترک پیچیدگیهای خاص خود را دارد. بی شک ترکها نیز برای تعریف خود از این آشفتگی بهره خواهند جست. اگر میتوانستیم به تعریف شفافی از ترک دست یابیم، و مبانی این تعریف به ریشه اتنیکیش اتکا می نمود در این صورت به پدیده ای نامانوس بدل میگشت و AKP قریب به نیمی از هواداران خود را از دست می داد. اشاره کردید چرا AKP دست به گشایش فضای سیاسی به روی کردها زد، به نظر من دلیلش اینست که حزبی عملگراست. میداند که این یک مسئله بسیار مهم ترکیه است و ضروریست برای حل آن اقدام شود. به تعبیری، میداند که جمهوری ترکیه گام بسوی سقوط وتجزیه میگذارد.


اگر AKP در این حد وضعیت ترکیه را بغرنج تشخیص داده، چرا از گشایش فضای سیاسی به روی کردها دست کشید؟

سه دلیل اصلی وجود دارد: نخست ساختار ایدئولوژیک و سیاسی سران AKP. نمونه اینکه، همه جناحهایAKP اعم از لیبرال و اسلامگرا، ملی گرا هستند. در درون این حزب عنصر ملی گرایی، اصلی غیر قابل تغییر است. دومین دلیل مبانی و کادرهای این حزب را شامل می شود، در این بخشها بخصوص مرزبندیهای صریحی وجود دارند. دلیل سوم هم پتانسیل و پویایی موجود در منطقه است .   


مرزبندی صریح کادرهایAKP به چه معناست؟

در میانه سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ من در منطقه حضور یافتم. در قهوه خانه ها، در مدارس و مساجد با آنها بودم و عملا به بخشی از آنها بدل گشتم. همه چیز را به صورت مستقیم مشاهده کردم. رهبریت حزب هر اندازه گامهای بلندتری نیز بردارد، تفاوتهای غیر قابل وصفی میان کرد و ترک وجود دارد که غیر قابل انکار است. AKP حزبی نیست که تنها در پارلمان ائتلافی باشد. کادرهایش هم ائتلافی حزبی هستند. این ائتلاف از اسلامگراها، بروکراتها و ملی گراها تشکیل شده است. به طور کلی AKP، اجتماعی از کردها و ترکهای دین گرا است. از انتخابات محلی تا برگزاری انتخابات سران حزب، از خرید و فروش تا پیدا کردن شغل... حتی نشستن در قهوه خانه ها و اینکه در کدام مغازه خرید کنند، همه از طریق آنها انجام میگیرد. AKP در حقیقت، مانند دو حزب است. کرد و ترکهای دین گرا در فضایی جداگانه به سر میبرند. البته این را هم فراموش نکنیم که کردهای AKP هم بسیار ملی گرا هستند.


آنها ملی گرای کرد هستند؟

بله ... البته ملی گراهای کرد بیشتر از هر جریانی در حزب آشتی و دمکراسی"BDP" جای میگیرد. اما کردهایی هم که رو بسوی AKP دارند ملی گرای کرد هستند.


پس چرا هویت کردی برایشان اهمیت ندارد و BDP را همراهی نمی کنند و به AKP رای می دهند؟

از جهتی PKK را بر نمی تابند، از سویی نیز BDP را نیز به مثابه حزبی آتئیست تحلیل می کنند. این گونه تبلیغات خریدار زیادی هم دارد. اردوغان نیز این ادعاها را تکرار می کند و میگوید: "آنها مدعی هستند که دین کردها زرتشتی است و در عین حال در نماز جمعه هم شرکت میکنند".


نیروهای تاثیرگذار در سطح مناطق کرد نشین به چه شیوهای در مقابل حزب عدالت و توسعه محدودیت ایجاد میکنند؟

اشتیاق و علاقهی بخشهایی از مردم در سطح این منطقه به حزب صلح و دمکراسی BDP و حزب کارگران کردستان PKK به حدی است که بسیار مشکل است تا از طریق محدودیتهای اعمال شده در نظام انتخاباتی ترکیه آن را کنترل یا محدود کرد. در واقع حل مسئله کرد از سال ۲۰۰٣ با موانع جدی ای روبرو بوده است. حتی نزد کردهایی که گرایش به سوی حزب عدالت و توسعه دارند این پرسش مطرح است که اگر کردستان مستقل تاسیس گردد چه روی خواهد داد و اینکه اگر استقلال خواسته اکثریت کردها نباشد این خود نقطه امیدی است. در همین حال حساسیت و ترس خاصی در بین مردم ترکیه و حزب عدالت و توسعه نسبت به چگونگی حل مسئله کرد نیز وجود دارد.


آیا ترکیه به سوی تجزیه گام مینهد؟

از سال ۲۰۰٣ به این سو، ترکیه به سمت تجزیه پیش میرود، اما این نکته بدین معنا نیست که ترکیه در هر حال تجزیه خواهد شد. با این حال شواهد بر آن دلالت دارد که هر چه پیش میرویم حل مسئله کرد با مشکلات بیشتری روبرو میگردد. برای حل این مسئله باید قبل از سال ۲۰۰٣ چاره اندیشی میشد، از سال ۲۰۰٣ به این طرف تلاش برای حل مسئله کرد مشکلتر شده است. اینکه چرا این کار صورت نگرفت، انتقاد و سوالی اساسی است که متوجه زمامداران ترکیهی قبل از ۲۰۰٣ است. دیگر گریز از مسئله بسیار دشوار است. بعد از تاسیس دولت نیمه مستقل کرد در شمال عراق، تاثیر روانی آن بر کردهای ترکیه کاملا مشهود بود. در این منطقه زبان و هویت کردی جایگاه ویژهای یافته و دیگر زبان کردی به زبان رسمی یک دولت نیمه مستقل کردی تبدیل شده است. بعد از این تحولات، کردهای این سوی مرز- ترکیه- نیز در این اندیشهاند که چه میشد اگر این جغرافیای سیاسی قدری گستردهتر میشد و ما را نیز در برمیگرفت. البته این یک طرف ماجراست و عوامل دیگری نیز دخیلند.


مثل؟

در حال حاضر چند میلیون کرد خارج از کردستان و در شهرهای ترکیه همچون استانبول، ازمیر و مرسین زندگی میکنند. اگر حتی کردستان مستقلی تشکیل شود بیشتر کردهای ساکن در این شهرها بازنخواهند گشت. در صورت وقوع و اجرایی شدن این تحولات، برداشت و ذهنیت ترکهای ملی گرا در درون احزابی همچون حزب عدالت و توسعه، حزب جمهوری خلق و حزب حرکت ملی در قبال کردها تغییر خواهد کرد و بروز درگیریهای خونینی محتمل است. در حال حاضر مسئله کرد در شرایطی مبهم و چالش برانگیز به سر میبرد و به همین دلیل هیچ یک از احزاب BDP,AKP و PKK نمیتوانند با قاطعیت حل این مسئله را فرمولبندی کنند. در سالهای دهه نود ابراز نظر در رابطه با حل این مسئله صریحتر بود، مثلا میگفتند اگر فلان قدم در این را برداشته شود مسئله حل خواهد شد. اما امروزه ممکن است حتی ایدهی تشکیل فدراسیون جوابگوی حل تمامی جوانب این مسئله نباشد، چون اگر این راه حل برای امروز مناسب باشد ممکن است مثلا برای پنج سال دیگر کارساز نباشد و با بن بست مواجه شویم. حل همیشگی این مسئله بسیار دشوار است.


حزب حاکم عدالت و توسعه برای حل این مسئله چه راه حلی را سراغ دارد؟

حزب عدالت و توسعه پروژه و یا راهحل بلند مدتی برای این منظور ندارد. این حزب در حال حاضر سعی دارد تا اوضاع را کنترل کند و در این میان در صدد وقت کشی است و تلاش میکند حل مسئله را به تعویق اندازد. حتی آن زمان که طرح گشایش سیاسی در رابطه با مسئله کرد مطرح شد، این حزب از عینیت بخشیدن به چنین طرحی شانه خالی کرد و آن را به کسان دیگری واگذار نمود.


چگونه است که یک حزب ملی گرا با آپو-عبدالله اوجالان- گفتگو میکند؟

AKP هر چقدر هم که ملی گرا باشد اما همچنان که اشاره شد حزبی مدرن است که به صورت نرم به پیش میرود، منظورم از مدرن بودن دقیقا همین نکته است. در ظاهر و در مقایسه با احزاب دیگر کمتر خود را مقید به ایدئولوژی میسازد و سعی دارد در عرصه سیاست عملگرایی پیشه کند. به جای اینکه خود را در چارچوبهای ایدئولوژیک محصور کند، بیشترین جدیت را به مدیریت و کار در عرصه عمل میدهد. در مواجهه با مراکز قدرتی همچون امرالی-عبدالله اوجالان- و قندیل-PKK- به گونهای عمل نمیکند که آنان را نادیده بگیرد. با آنان گفتگو میکند و به این سبک مانع بروز بحرانهای جدی میشود.


AKP در گفتگوهای خود با عبدالله اوجالان، چگونه طرفداران خود را راضی نگه میدارد؟

یکی از ویژگیهای بارزی که این حزب را از سایر احزاب ترکیه متمایز میسازد، اعتماد طرفداران به این حزب است. به همین دلیل هیچ حزب دیگری بجز AKP نمی توانست با اوجالان به گفتگو بپردازد، هم به این دلیل که دیندارند و هم به این دلیل که گفتگوها از سوی خود آنها صورت گرفته است. اردوغان در بین آنها چهرهای سمبولیک است. علاوه بر اینها یکی دیگر از وجود چنین اعتمادی، سازمان بزرگی است که با حکومت در هم آمیخته و همراه با اعضای خود بخشی از دولت است.


آیا حزب عدالت و توسعه در مقابله با سیستم است؟

خیر، در کتاب "انقلاب منفعل/اتحاد مخالفین اسلامی در برابر سیستم"،به این مسئله پرداختهام. حزب عدالت و توسعه ادامهدهنده قرائت رسمی در میان ترکهاست. ساختار سیاسی در ترکیه از چهار رکن اساسی تشکیل شده است. اول، دمکراسی نیم بند. ترکیه از سال ۱۹۴۶ به این سو دارای ساختاری نیمه دمکراتیک است. دوم، نئولیبرالیسم و اقتصاد متکی به بازار آزاد. سوم، ملی گرایی و چهارم سکولاریسم ترکی. این سکولاریسم در برداشتی مدرن از حنفی گری به این معناست که دولت باید اسلامی باشد. در حقیقت حزب عدالت و توسعه در مرحله دستیانی به نوعی مقبولیت است.


متوجه نشدم...

برای نمونه و به طور کلی سعی دارد این همسانی را موجه نشان دهد که منفعت بخش خصوصی همان منفعت جامعه است. حزب حاکم به مردم ترکیه میگوید که "اگر بخش خصوصی گسترش یابد و ترکیه توسعه یافته شود، این به نفع همه خواهد بود. هر چند که ممکن است در کوتاه مدت فقر و بیکاری در کشور بوجود بیاید اما گسترش بازار آزاد و بخش خصوصی در نهایت به نفع همه خواهد بود و دیر یا زود این پیشرفت اقتصادی شامل حال همه شما نیز خواهد گردید". در هر حال این حزب در رابطه با بازار آزاد توانسته است قسمت اعظم جامعه را راضی سازد. اگر در این زمینه "تورگت اوزال" توانسته بود ۶۰ درصد مردم را اقناع نماید، میتوانم بگویم که حزب عدالت و توسعه ٨۰ تا ۹۰ درصد مردم را راضی نموده است. به همین دلیل نیز حزب جمهوری خلق CHP و حزب حرکت ملیMHP در رابطه با گسترش بازار آزاد اعتراضی ندارند.


ارتباط حزب عدالت وتوسعه با جنبش گولن به چه صورت است؟

جنبش گولن تا کودتای ۲٨ فوریه سال ۱۹٨۰ یک جنبش ضد ملی گرایی بود، از کودتای سال ۱۹٨۰ در ترکیه حمایت کرد و برای حکومت کودتایی ۲٨ فوریه چراغ سبز نشان داد. با اینکه خود این جنبش یکی از قربانیان کودتای ۲٨ فوریه بود اما به هنگام توقیف فعالیتهای حزب رفاه و بررسیها و تحقیقات دیگر که صورت گرفت، به صورت ضمنی موافقت نمود. در آن زمان، از طرفی ژنرالهای نظامی طرفدار جنبش گولن از ارتش اخراج میشدند و از طرف دیگر طیف فتح الله گولن رای به حکومت کودتایی ۲٨ فوریه می داد که از سه ائتلاف درست شده بود. در آن زمان نه فقط حزب سوسیال دمکرات، بلکه حتی حزب حرکت ملی MHPهم در تمام مناطق مورد حمایت قرار میگرفت. تیتر اول روزنامه طرفدار جنبش فتح الله گولن در آن زمان این بود"مبارک است". باورش سخت است، با اینکه خود این جنبش قربانی کودتای ۲٨ فوریه بود اما در مقابل این کودتا هیچ واکنشی از خود نشان نداد.


آیا جنبش فتح الله گولن بعد از کودتای ۲٨ فوریه متحمل خسارت شد؟

به نظر من نه، فتح الله گولن خود میگوید "تانکها بر روی جسد من رد شدند". من میتوانم ادعا کنم که تمامی منابع و نوشتههایی که از منظر علمی در رابطه با جنبش فتح الله گولن نوشته شده است را خوندهام، اما هیچ اشارهای دال براین واقعیت نیافتم. در سالهای آغازین دهه ۹۰ دانشجویان اسلامگرا در دانشگاه سه چیز را آتش می زدند، پرچم آمریکا، پرچم اسرائیل و روزنامه "زمان". فتح الله گولن همواره بخشی از اسلام طرفدار دولت بود.


دانشجویان اسلامگرای آن زمان مدیران کنونی حزب عدالت و توسعه نیستند؟

آنها اکنون کادر و یا بخش روشنفکری طرفدار حزب عدالت و توسعهاند. روزنامه "زمان" تفکرات ناسیونالیستی و اسلامگرایی افراطی را درهم آمیخت. در نتیجهی این آمیزش قدرتی نوظهور نمایان گشت. روابط میان حزب عدالت وتوسعه با جنبش گولن از دشمنی به آشتی و همکاری رو کرده است که یکی از دلایل آن ۲٨ فوریه است. بعد از ۲٨ فوریه جنبش گولن در تلاش بود تا به گونهای دیگر به اسلامگراها بنگرد، آنها با خود میگفتند که بعید نبود که ما هم متحمل خسارت میشدیم، باید بعضی چیزها را تغییر دهیم. سیستم سیاسی و حکومت همیشه اینگونه باقی نمیماند. به همین دلیل به بعضی از جریانات اسلامگرا نزدیک شدند. بی شک از سال ۲۰۰٣ به بعد نیز دید اسلامگرایان به جنبش گولن متحول شده است.


به چه صورت؟

اکنون آنها به این نتیجه رسیدهاند که منطقی است اگر نصف این جنبش درون دولت و نصف دیگر خارج از آن باشد. AKP نیز نه فقط در حکومتداری بلکه حتی از لحاظ فکری چیزهای زیادی از گولنی ها آموخت. در گذشته نیز ملی گرایی ترکی در شیخ سعید نورسی وجود داشت. شیخ سعید به جای اینکه پلی باشد میان امت و ملی گرایی کردی، ملی گرایی ترکی را به کردها منتقل کرد. در حالی که گولن امت را با ملی گرایی ترکی درهم آمیخت و میهن پرستی ترکی را پررنگتر کرد و بیش از پیش محتوای ملی گرایانهی ترکی به نورسیسم بخشید.


به نظر شما اقبال جامعه ترکیه به ملی گرایی بیشتر شده است؟

بی شک.... اگر توجه کنید در زمان AKP مورد دیگری نیز روی داد. در اوج اقتدار AKP، این حزب درهای حکومتش را بر روی اعضای دیندار گشود و خط جدایی اسلامگراها با جنبش گولن بیش از پیش کمرنگ تر و نهایتا تنیدهتر شد. برای نمونه حکومت از سوی افراد از پیش تعیین شده انباشت گشته است. شاید رقابتی بین اسلامگرایان و جنبش گولن نیز وجود داشته باشد اما معمولا آشکار نمیگردد. بعید هم نیست که هواداران جنبش گولن نیز در این بین خویشتنداری کنند. برای مثال در حال حاضر مجموعه ای از نهادهای حکومتی وجود دارند که مدیریرت آن به دست افرادی از جنبش گولن است.


مانند اداره پلیس؟

بله... معلوم نیست که مثلا پنج سال دیگر اسلام گرایان معترف به این امر هستند یا نه. نباید اینگونه پنداشت که حکومت نیز کلا در اختیار طیف فتح الله گولن قرار گرفته است. همچنان که قبلا نیز اشاره رفت جنبش گولن نیز در درون خود دچار رقابت و آشفتگی است. این آشفتگی ممکن است در بخشهای دیگر حکومت نیز وجود داشته باشد.


جنبش فتح الله گولن خواهان چگونه جامعهای است؟

به نظر میرسد که خواهان جامعهای دیندار هستند، البته به زحمت میتوان گفت که دقیقا خواهان جامعهای به این سبک باشند. چونکه سعی و تلاش اصلی جنبش گولن زنده نگه داشتن و قدرتمندتر کردن این گروه است. هدف اصلی این گروه، قوی ساختن و آماده کردن اعضای خود جهت دستیابی به پستهای حساس در حکومت است. هر جامعه یا دولتی این هدف را اساس گیرد باعث انسجام بیشتر میشود. به همین دلیل در ۱۲ سپتامبر این هماهنگی صورت گرفت، در ۲٨ فوریه نیز تلاش شد چنین هماهنگی صورت گیرد اما کودتای ۲٨ فوریه در ترکیه، کودتایی به غایت محفلی بود و میل شدیدی به سکولاریسم داشت و لذا این اتفاق صورت نگرفت. در واقع دینداری جنبش گولن بیشتر شبیه آمریکا است.


دینداری در آمریکا به چه صورت است؟

در آمریکا مذهب یکی از شریانهای اصلی زندگی است. این نوع نگاه به مذهب در عبادت تک تک افراد به طور مستمر خودنمایی میکند. از طریق کار کردن سعی دارند حمایت خود را از دین نشان دهند. دینداری در آمریکا به مانند بخشی از بازار آزاد نگریسته میشود. در میان دینداران جنبش گولن نیز کارکردن و منتفع شدن از سود وجود دارد. با اینکه پایبند به مبانی مذهب تسنن هستند، همزمان با دینداری و اسلامگرایی با دنیای غرب نیز قاطی شدهاند. آنها بدین منظور که دین را به حد اعلای خود برسانند شناخت و قرائت نوینی از آن دارند. به همین دلایل میتوان گفت که جنبش گولن خوهان دستیابی به جامعهای دینی است، البته جامعهی دینی که بر اساس کار استوار گشته است.


و حزب عدالت و توسعه خوهان چگونه جامعهای است؟

AKP نیز به همین صورت، این حزب خواهان جامعهای محافظهکار است با این تفاوت که این جامعه دارای رنگ و لعاب مذهبی باشد، البته هدف اصلی AKP مهندسی جامعه نیست، این حزب تلاش دارد تا همچنان در قدرت باقی بماند.


دیدگاه AKP و جنبش گولن در مورد بازار آزاد و بخش خصوصی به چه صورت است؟

در این رابطه کاملا با هم همسو هستند. آنها خواهان این هستند که محدودیتهای کار برداشته شود، از نقش سندیکاها کاسته گردد و بخش خصوصی گسترش یابد و از مرکز گرایی به سوی عدم تمرکز گام بردارند.


چه تفسیری از رابطه بین دین و اقتصاد بنا کردهاند؟

گمان میکنند که اقتصاد اسلامی افقی بدین شکل دارد که اگر شخصی ثروتمند شد در آینده میتواند بر روی جامعه تاثیر گذار باشد. AKP میگوید " پول"، خود قوانینش را تنظیم میکند و نامرئی است. من کارم را انجام میدهم و مهم نیست که طرف مقابلِ من بی دین، یهودی یا مسیحی باشد و در جای دیگری از جهان در صدد مانع تراشی برآید، مهم این است که من ثروتم را بیشتر و بیشتر کنم. نباید کمیسیونی اخلاقی یا جماعتی دیندار در چگونگی استفاده از ثروت تصمیم بگیرند. اگر دولتمردان یا بزرگان دینی تصمیم گیرنده باشند اقتصاد با بن بست مواجه خواهد شد". همچنین بر این باورند که فقر نتیجه نظام سرمایهداری نیست، بلکه مشکل از اشخاص است و این خود شخص است که در این رابطه مسئول است. این جمله اردوغان که میگفت" اگر گرسنه هستی کاستی از خودت است" مدت مدیدی خوراک رسانهها شده بود.

منبع: روزنامه طرف
ترجمه از کردی: علی شاکری

*فتح الله گولن نویسنده و مدرس علوم اخلاقی و الهیات اهل ترکیه است که در تبعیدی خودخواسته در پنسیلوانیای آمریکا زندگی می کند. گولن، سالهاست که در صدد ارائه تفسیری امروزی و مدرن از اسلام است که در این راه از اندیشههای شیخ سعید نورسی بهره برده است.گولن با تمکن مالی شخصی اقدام به راه اندازی سرویسی برای "خدمت عمومی و آموزشی به همه مردم" از دهه ۷۰ میلادی کرده است که افراد بسیاری برای برای خدمت در این سرویس به تدریج جذب شده اند و در طی سالها با کمک مالی و پشتیبانی خود بنیادی عظیم برای این تشکل فراهم نمودند. امروزه این مجموعه بسیار بزرگ که به "جنبش گولن" معروف است، با همکاری افراد بسیار زیادی از مسلمانان دنیا - عمدتا ترکیه ای- اداره می شود. گمانه زنی در مورد تعداد افراد حاضر در این بنیاد بزرگ متفاوت است، اما چند صد هزار تا ۴ میلیون نفر به عنوان همکاران این پروژه بزرگ بین المللی ذکر شده است. افراد همکار در این بنیاد عمدتا دانش آموزان، معلمان، تجار، روزنامه نگاران و افراد تحصیل کرده در زمینه های مختلف هستند. جنبش گولن شامل مدارس، دانشگاه ها، موسسه های حرفه ای و کاری و حتی ایستگاه های رادیویی و تلویزیونی است. در نگاه جهانی، جنبش گولن بیشتر در امر آموزش فعال است. در سال ۲۰۰۹ مجله معروف نیوزویک گزارش داد که افراد جنبش، مدارس بسیاری را در نقاط مختلف دنیا اداره می کنند، بیش از دو میلیون دانش آموز را تربیت کرده که بسیاری از آنها از بورس کامل تحصیلی از سوی بنیاد گولن برخوردار بودند. تعداد مدارس گولن در داخل ترکیه ٣۰۰ مدرسه و در کل دنیا بیش از ۱۰۰۰ مدرسه تخمین زده می شود که در کشورهای مختلف در پنج قاره گسترده شده اند و به صورت منعطف و ارگانیک با موسس مجموعه، فتح الله گولن در ارتباط هستند. همه مدارس گولن در تمام نقاط دنیا آموزش به زبان انگلیسی دارند و یکی از مشخصه های فارغ التحصیلان این مدارس تسلط کامل به زبان انگلیسی است. کیفیت آموزشی بالای این مدارس در نقاط دنیا موجب شده نه تنها ترک تبارها و مسلمانان بلکه افراد بومی کشورهای مختلف اعم از مسیحی یا پیروان ادیان دیگر (یا حتی افراد بی اعتقاد به خداوند) نسبت به ثبت نام فرزندان خود در این مدارس اقدام کنند. در واقع مدارس گولن به صورت غیر مستقیم با بهره گیری از کیفیت آموزشی بالا، به تربیت نسلی پرداخته که تصویری معتدل و دلپذیر از شریعت اسلام دارند. رابطه فتح الله گولن با جامعه جهانی، غرب و دنیای پیشرفته رابطه بسیار خوبی بوده است که یکی از عوامل مهم در شکل گیری تفکر میانه روی او و راه اندازی مراکز آموزشی این چنین شده است.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست