سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

از جن گیری تا انتخابات سالم


فیروز نجومی


• هم اکنون که گرد و غبار فرو نشسته است، روشن شده است که آنچه ظاهرا مبارزه قدرت در درون حلقه حاکمیت، خوانده شده است در خدمت استحکام و تداوم نظام ولایت در آمده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۱ خرداد ۱٣۹۰ -  ۱ ژوئن ۲۰۱۱


خواسته یا ناخواسته عزل و نصب وزیر اطلاعات، سرپوش چاله ای عظیم از لجن و گنداب را به بیرون پرتاب نمود و بوی گند برخاسته از آن ملت را سخت، گیج و حیران و بیمار ساخت. چه شاخ و برگها که از آن نرویید. چه جنجال و هیاهویی که بپا نشد. پای جن گیر و رمال و مرتاض و ارتباط با موجودات ماورایی بمیان کشیده شد. در درون دولت نیز یک "جریان انحرافی" کشف گردید که برنامه ها و نقشه های طولانی مدت در سر میپرورانده اند، جریانی که ایران را بر اسلام میافزاید و حضور امام را مبدا مدیریت قرار میدهد.

در ابتدا اختلاف خامنه ای و احمدی نژاد حتی این انتظار را بوجود آورده بود که شکاف درونی، نظام ولایت را بسوی ضعف و فرو پاشی، رهنمون سازد. هوش و ذکاوت ریاست جمهوری را در باندبازی و بوجود آوردن مراکز قدرت، بویژه در سپاه پاسداران و نیز دلیری او را در برابر خداوند خامنه ای میستودند. اما پس از یازده روز عزلت و گوشه نشینی، رئیس جمهوربیدرنگ پوزه خود را بر کف بارگاه ولایت مالید و به بندگی و عبودیت، خود اعتراف نمود، خصلتی که در نهاد او نهفته است.

رئیس جمهور، نشان داد که چرا نماد یک "رعیت" است، نه یک جان آزاد و مستقل. به هر حقارت و زبونی تن داده است و میدهد که از مراتب قدرت صعود نماید. نه اینکه او تنها است و یا استثنا بلکه در این مورد او در رقابت با کسانی ست که در فرمانبرداری، تسلیم و اطاعت بسی مبرز و ماهرند، خصایصی که برای بقای نظام ولایت، ستوده و ستایش و زیبا شمرده میشوند- البته بنا بر روال تاریخی. چنانکه کمتر کسی هست که از ارزشهای ولای دین اسلام، بندگی و عبودیت، بهره بر نگیرد همچنانکه رشد میکند و به بلوغ میرسد. از این نوع انسانهای حیوان صفت است که بدنه ساختار نظام ولایت، تشکیل و سازمان یافته است.

بنابراین، بر حسب عادت تمایل داریم که به این افت و خیزها: تن به حقارت و خواری دادن و صعود از مراتب قدرت، در فرمانبران و فرومایگان، در ریاست جمهوری و و زرا و منصوبین و مسئولین، در نمایندگان مجلس، در مجریان و مدیران دولت، اعتبار ندهیم و به ارزشهایی چنان پست و حقارت بار، بی تفاوت بمانیم. چرا که آنان بازتابی هستند از آنچه ما هستیم. از خود نپرسییم آن چگونه انسانی ست که میتواند چنان در ژرفنای تاریکی و پستی غوطه ور شود؟ آن چه ارزشهایی ست که اسارت و بندگی، تسلیم و اطاعت را افتخارآمیز و مباهات به آن را به کنشی نهادینه تبدیل مینماید؟ این چگونه انسانی ست که جهان را به راه انبیا فرا خواند و پرچم عدالت را بدوش بکشد، اما در برابر ولایت به دریوزگی در افتد و از حمد و ستایش وی از هیچ دریغ نکند؟ آقای رحیم مشایی، رئیس دفتر احمدی نژاد، رهبر "جریانی انحرافی،" بار ها فریاد برآورده است که "سرباز ولایت است." که خاک پای او ست و مبرا از هر اتهامی. بدون ولایت نه اسلام میتواند باشد و نه ایران. آیا زمان آن نرسیده است که این انسانهای حیوان صفت را از خود بدور داریم و نظام ارزشی شان را باژگونه کنیم؟

اما رئیس جمهور و رئس دفترش، که در مکتب جن گیرها آموزش دیده بودند، زرنگتر از دوستان اصول گرای خود چه در مجلس و چه در حوزه ها و چه در سپاه پاسداران، سکوت کردند و از پاسخگویی باتهامات و تهدیدات، امتناع ورزیدند. اما زمانی که دهان گشودند، گشودند نه در دفاع بلکه بر حمله به نادانان کوته بین ولایت نفهم، که از درک "ارزشمندی" این پدیده ی الهی، عاجزند. به گزارش خبرگزاری پارس، رئیس جمهور پس از غیبت صغرای خویش در جلسه دولت اعلام میکند که:

"ولایت فقیه ادامه راه امام زمان (عج) است و میراث عظیم و ارزشمندی است که طی صدها سال به ما رسیده است و این دولت با تمام وجود در این راستا و اعتلای ایران اسلامی خدمت خواهد کرد."

بگذریم که در شفافیت این اعتراف به عبودیت و بندگی بسی بحث وجود دارد و میتوان آنرا نتیجه آموزشهای جن و ارتباط با اجنه دانست. چون در آن دو واژه ی انحرافی، "امام عج" و "ایران" نیز زیرکانه به کار گرفته شده است، که قصد و نیت آن بر لشگر عظیم ولایت، چندان روشن نبوده است. چرا که در پذیرش فرمانروایی مطلق ولایت، جای شک و تردید میگذارد. از آن پس در هر محفلی که رئیس جمهور سخن راند اگر چه بر تعهد و التزام به ولایت، تاکید مینمود با این وجود سوء ظن را نسبت به تمایلات درونی خود، بویژه "ولایت پذیری " حتی بیشتر دامن میزد- البته بیشتر به لحاظ شیطنت و جلب توجه.

بعضی از یاران و منصوبین ریاست جمهوری، مثل آقای بقایی، رئیس امور اجرایی وی را تنبیه و به چهار سال منفصل از خدمت محکوم نمودند. نمایندگان اصول گرای مجلس یاران و پشتیبانان دیروز، وارد میدان شده و برای اولین بار از شک و سوء ظن به نیت و غرض درونی وی در گذشته اند و تفحص و بازرسی محصولی را که ریاست جمهوری در عمل تولید نموده و ببار آورده است، آغاز نموده اند. هم چنانکه جن گیران به ناگهان در حلقه دولت نمایان گردیدند، محلس نیز اخیرا به صرافت آن افتاده است که تا معلوم کند که پرداخت میلیاردها تومن بمردم در دوران انتخابات رئیس جمهوری، بعنوان "سهام عدالت" از کدامین منبع و حسابی تامین گردیده است. آیا دزدی و تقلب، رانت خواری و سودجویی رخ داده است و خزانه ی ملت مورد چپاول و غارت قرار گرفته است؟ آیا آقای رئیس جمهور به خریداری رای به هزینه ی مردم هم دست زده است؟ اما، چرا دو سال تاخیر؟ پاسخ را باید تبعیت کامل مجلس از رای خداوند خامنه ای دانست که در آنزمان رئیس کارگزاران خود را زیر بال و پر خویش گرفته و از هر نوع نقد و انتقاد و بررسی و بازرسی مصون نگاه داشته است. که خود رفته، رفته احمدی نژاد را به یک جوجه دیکتاتور تبدیل نمود، جوجه ای که معلوم شد که زمان آن رسیده است که بال و پرش در دفاع از خداوندگاری علی خامنه ای، یعنی کسی که با فریاد "یا علی" از بدن مادرش خارج شده است، چیده شود. که خود اقدامی ست تلافی جویانه، در سوی به تسلیم و اطاعت کشاندن ریاست جمهوری. که بنظر میرسد تهدیدی است تقلبی که چرا که از خود نمایندگان نیز بوی گند خیانت، دزدی و رانت خواری نیز بر میخیزد. چرا که کمتر نماینده ی مجلسی و مسئولین دولتی وجود دارد که از فساد کاری احمدی نژاد در زمان انتخابات بی خبر و نا آگاه بوده باشد. آنها خود را به نا آگاهی زدند که از رو در روی قرارگرفتن با قدرت مطلق ولایت اجتناب ور زند و در عمل در به فساد کشیدن جامعه با ریاست جمهوری همکاری و همراهی نموده اند.

هم اکنون که گرد و غبار فرو نشسته است، روشن شده است که آنچه ظاهرا مبارزه قدرت در درون حلقه حاکمیت، خوانده شده است در خدمت استحکام و تداوم نظام ولایت در آمده است. بعضا دشمنی و خصومت را در راس قدرت چنان جدی می پنداشتند که هرگز متوجه ی فریب و ریاکاری نهاده در ماهیت و سرشت اجنه پرستان جن بگیر و آموزندگان اخلاق و خرافات، یعنی آیت الله ها و حجت الاسلام ها، علما و فقها، هواداران و پیروان ولایت، نشوند. که نظام ولایت از هیچ و پوچ بحران میسازد. بر دوش آن سوار میشود تا عمیقتر، هراس و وحشت در دل مردم بر افکنده و هر اعتراض و مقاومتی را در برابر ولایت بنام جنگ با الله و قرآن بر سر نیزه کردن، در نطفه سرکوب و نابود سازد. تورم و بیکاری، افزایش سرسام آور کالاهای ضروری زندگی روزمره، مثل گاز و آب و برق، هرگز به بحران تبدیل نشوند. چرا که در نظام ولایت مهم نیست که عمل و تصمیمگیری متضمن چه سود و زیانهای بوده است. آنچه دارای اهمیت است قصد و غرض و نیت است. بوسه بر پای خداوندگار خامنه ای بنه، خود را بشکن، تعظیم و تکریم، آنگاه از قدرت بسیاری بر خورداری. رئیس جمهور با تکیه بر پشتوانه ی ولایت، بالاترین و آخرین فرمانروای مطلق، دست بهر غارتی میزد و مرتکب هر گونه ریا و تقلب میشد، که رضایت خاطر "رهبر معظم" انقلاب را بدست بیاورد. چرا که ریاست جمهوری خود را موظف و مسئول به ولایت میداند و نه ملت. چرا که ولایت وکیل و وصی الله است، هم رئیس جمهور و هم احاد ملت نسبت به او باید احساس مسئولتیت کنند. ملت است که باید به ولایت پاسخ گوید نه بر عکس. چون ولایت، جلوه ی الله است.                                                                                             

بنابراین، بگیر و ببند هایی که ما شاهد آن در راس قدرت هستیم و یا اختلافاتی که بین ولایت و جمهوریت رخ داده است چه ذاتی و ساختاری و چه از پیش طراحی شده باشد، عمر رژیم اسلامی را طولانی تر میسازد، بویژه در شرایطی که منطقه دچار انقلاب از زیر میباشد. نه تنها توجه ملت را از مسائل واقعی و رنج و درد حقارت و درماندگی که انگیزه ی قیام های منطقه است، منحرف میسازند بلکه بر قطر و ضخامت خاکستری میافزایند که پوشنده آتشی ست که هر آن میتواند از زیر زمین بجوشد، فوران زند و تخت ولایت و شریعت را یکجا طئمه شعله های سوزان خود کند.

آیت الله های حاکم و نهاد های امنیتی و اطلاعاتی از جمله سپاه پاسداران از وجود این التهاب، این آتش نهفته در زیر خاکستر در جامعه ما بخوبی آگاهند. قبل از آنکه صدای اعتراض از کشورهای هم کیش بگوش برسد، فرمانروایان نظام ولایت به تجربه در یافتند که جوش و خروش مردم، مثل آتش ذوب و سیال کوه آتش فشان است که وقتی سرازیر میشود، ویران میکند و همه چیز را میشوید و با خود میبرد از جمله ساختار دین و قدرت و مراکز و نهادهای دینی. بهمین دلیل در ساختار قدرت هیچ فعل و انفعالی وجود نمیگیرد که در رابطه با ادامه تحمیل نظام ولایت بر ملت تا قیامت نباشد. هم اکنون با قیچی کردن بال و پر جریان انحرافی و آشکار ساختن قصد و عرض و نیت شان در باره نفوذ در انتخابات و بدست گرفتن کنترل مجلس، پس باید به حفظ و صیانت "انتخابات " بر خاست و تا باردیگر، بیش از همیشه با شور و شوق مردم بر قرار گردد. دفاع از انتخابات و از پاکی و واصالت آن، بدون تقلب و ریا در دستور کار قرار گرفته است. یعنی که فرمان آنرا ولایت صادر نموده است. خبرگزاری پارس گزارش میدهد که:

"رهبر انقلاب اسلامی مسئولان سه قوا را به نگه داشتن احترام انتخابات توصیه موکد کردند و افزودند: هیچ کس نباید به هیچ نحوی در انتخابات دخالت کند تا انتخابات براساس روال قانونی انجام و مجلس بر اساس تشخیص و انتخاب مردم تشکیل شود."

بسیاری دیگر، از جمله سر لشگر محمد علی جعفری، فرمانده سپاه است که شمشیر ذوالفقار در دست ولایت بشمار میرود، فرمان ولایت را مورد تایید و تصدیق قرار میدهند و آنرا همچون یک حکام الهی بر گردن مینهند. فرمانده سپاه اعلام داشته است که «جریان انحرافی حاضر در بخش خصوصی دولت» به دنبال «یارگیری و اثرگذاری در انتخابات» از طریق پول و رانت است."

مهم نیست که اتهام وارده "یارگیری " برای نفوذ در انتخابات حقیقت دارد یا نه. مهم این است که جرمی هنوز صورت نگرفته است و برای آن نیز منع قانونی وجود ندارد.یارگیری در انتخابات، نه جنایت است و نه خیانت. اگر نتوانی در انتخابات یارگیری نمایی چگونه میتوانی پا در میدان رقابت نهی. انتخابات یک بازی ست، و مستلزم یار گیری ست. برنده ای دارد و بازنده ای. بگذریم که کنترل وزارتخانه های اطلاعات و کشور در درون دولت برای سلطه افکندن بر انتخابات مجلس در آواخر سال جاری را برای اولین مرتبه در مجله فارین پلیسی چاپ آمریکا عنوان گردیده است. مشرق نیوز به شماره ی اخیر مجله ی فارین پالیسی رجوع و اطلاع میدهد که این مجله دعوی دارد که: "عزل وزیر اطلاعات ناشی از تلاش برای پیروزی تیم رئیس جمهوری در انتخابات آتی و بهره برداری از اسناد وزارت اطلاعات بر ضد مخالفان خود دانسته است."

اینبار بنظر میرسد که فرمانروایان نظام ولایت هستند که تعبیر و تفسیر مجلات آمریکایی را بگوش میگیرند و از آن برای فریب مردم استفاده میکنند. گوئی که پس از انتخابات ٨٨، انتخابات هرگز میتواند دارای معنا و مفهومی باشد. بویژه آنجا که رای یک نفر ارجح بر رای میلیونها نفر است از انتخابات هرگز نمیتوان سخنی بمیان آورد. انتخاباتی که در نظام ولایت صورت میگیرد، نطفه اش با تقلب بسته شده است. چون نمایندگان را مردم بر نمیگزینند. نمایندگان اول مورد گزینش شورای نگهبان قرار میگیرند و در مقام وصی و وکیل الله عده ای را برا ی بندگان و رعیت های الله مورد تایید و تصدیق قرار میدهند تا نماینده دلخواه خود را از میان آنان بر گزینند. چنین انتخابی مایه ی ننگ ما ایرانی ها ست. ما را صغیر و عاری از قوه سنجه می پندارند. گردن نهادن به چنین انتخاباتی تن دادن به صغارت است.

اما چندان هم بی دلیل نیست که در امتداد غائله ی عزل و نصب وزیر، دفاع از انتخابات از این پس در مرکز توجه قرار گیرد. ولی تاکید بر انتخابات بیشتر کنشی است پیشگیرانه و انتقال دهنده ی این پیام که مردم کشورهای منطقه چیزی را از دولت هاشان مطالبه میکنند که ملت ایران از این رحمت الهی برخوردارند. بگذریم که تاکید بر برگزاری بدون غل و غش انتخابات تلویحا خود میتواند پاسخی تعبیر شود به مطالبات جنبش سبز. با این وجود هرگز نباید عمق فریب و ریاکاری رژیم ولایت را نادیده گرفت و به فراموشی سپرد. یعنی هم اکنون پس از افتادن آبها از آسیاب رئیس جمهور و تادیب و تنبیه او، دفاع از انتخابات از بالا آغاز میشود بلکه مطالبه ی آنرا از پائین، مخدوش و سرکوب نمایند. ما ایرانیان باید از یک چیز خاطر خود جمع داریم که هیچ چیز نیست که در بالا رخ دهد و با فریب و ریاکاری همراه نباشد.

فیروز نجومی
fmonjem@gmail.com
rowshanai.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست