سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

جنبش ازادیخواهی در خاورمیانه و شمال افریقا عامل شکست ایدئولوژی اسلامی و حکومتی


رضا غریب



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۶ فروردين ۱٣۹۰ -  ۵ آوريل ۲۰۱۱


ایدئولوژی افراطی وقتی به قدرت می رسد دیگر حدود و مرزی نمی شناسد و دست به هر کاری برای حفظ قدرت میزند. به همین دلیل جمهوری اسلامی را میبایست حکومت دروغ و اعدام نام نهاد. حکومت از وحشتی که از مردم خود و جامعه جهانی دارد سعی در ایجاد وحشت میان مردم ایران دارد و هر روز افراد بی گناه را اعدام می کند. به همین دلیل باید به این نظام نامشروع جمهوری اسلامی امپراطوری اعدام در دنیا لقب داد.

بحران جمهوری اسلامی یک بحران همه جانبه است, زیرا سران و افراد حکومت ظالم در ایران هرگز نتوانسته اند عاقلانه تصمیم بگیرند. اصل جمهوری اسلامی بی بصیرتی و بی قاعدگی است و این یک عامل مهم در اشفتگی فکری حکومت می باشد, زیرا حکومت همه چیز را ابزاری می بیند. در مورد همه چیز ادعا دارد و از همه چیز میخواهد استفاده ابزاری کند. از اینرو می توان گفت که ما به پایان حکومت دینی در ایران رسیده ایم. شیوه پپولیستی در جمهوری اسلامی در ابتدا انتخابات بود و دوم استفاده از مراسم و تظاهرات مذهبی, ولی حال این ابزار از دست حکومت خارج شده است.

حکومت با این شدت اعدام میکند تا ایجاد رعب و وحشت کند. با اعدام, سران حکومت می خواهند وجود و اراده مردم را برای ازادی بشکنند و نابود کنند. وزارت اطلاعات حکومت با مخفی کردن مواد مخدر در خانه های زندانیان سیاسی انان را به عنوان قاچاقچی اعدام می کند. ولی مردم دیگر از این اعدامها ترسی بدل راه نمی دهند. لنین رهبر انقلاب کمونیستی روسیه می گوید سرکوب گاهی نشانه قدرت و گاهی نشانه ضعف است. در ابتدا سرکوب مردم برای جمهوری اسلامی نشانه قدرت بود ولی حالا این سرکوب و اعدامهای گسترده فقط و فقط نشانه ضعف و وحشت سران جمهوری اسلامی می باشد. حتی نیروهای حکومتی در سپاه و بسیج هم خیلی مردد هستند و نمی دانند که چطور با این قیام مردمی برخورد کنند.

تمام مصاحباتی که رئیس جمهور تقلبی حکومت با مطبوعات و خبرنگاران خارجی انجام می دهد از دروغ تا دوروی و اطلاعات اشتباه و گمراه کننده تشکیل شده است. زیرا این فرد سخیف که با تقلب دیکتاتور خامنه ای رای مردم را دزدیده و حال خود را رئیس جمهور مینامد, ادعا می کند که در ایران زندانی سیاسی وجود ندارد و مردم می توانند ازادانه در خیابانها بر علیه حکومت اعتراض کنند. از طرف دیگر نمایندگان تقلبی مجلس حکومت خواهان کشتار مخالفان و مردم می شوند. این خود گواه بزرگی است که تمام این نمایندگان با تقلب به مقام نمایندگی رسیده اند و نمایندگان واقعی مردم نیستند.

نکته قابل توجه اینست که دیپلماتهایی که از حکومت جدا شده اند اعتراف می کنند که سران جمهوری اسلامی از امور دیپلماتیک و سیاسی بین المللی کمترین اطلاع را دارند. یکی از دلایل این مشکل حکومت اینست که افراد جمهوری اسلامی از طبقه پایین فرهنگی اجتماعی جامعه ایران تشکیل شده اند و از نظر تحصیلات و رتبه های اجتماعی فرهنگی در فقر بسر می برند. به همین دلیل بیشتر افراد و سران نظام اقدام به جعل مدارک دکتری و دانشگاهی میکنند تا شاید برای خود عزت و ارزش اجتماعی بوجود بیاورند. اخوندهای مانند خامنه ای یک شبه ایت الله میشوند و سران سپاه با وجود کمترین اطلاعات علمی نظامی درجات کیلوی سرتیپ سرلشگر می گیرند.

این حکومت یک حکومت عقب افتاده می باشد که از خرافات برای حفظ خود سواستفاده می کند و دشمنی خود ا با علم و دانش همیشه ثابت کرده است. تا بحال یک فیلسوف یک اخوند را نکشته است ولی آخوندها, خیلی از فلاسفه و روشنفکران را به قتل رسانده اند. فلسفه بنیادش تردید است و به همین دلیل حکومت از دروس علوم اجتماعی مانند جامعه شناسی, فلسفه و علوم سیاسی هراس دارد. اساس فلسفه بر پایه استدلال و عقل می باشد ولی اساس دین بر پایه اعتقادات پایه ریزی شده است. کانت می گوید دروغ نگفتن اصل است نه دروغ مصلحتی. کار سیاست عقل است ولی دین اعتقادی و در بدترین شکل به ایدئولوزی افراطی همراه با دروغ تبدیل می شود.

علوم انسانی خودش فکر دارد شخصیت دارد فکر می کند و جامعه را نقد می کند. علوم انسانی ضد دین نیست بلکه به انسان امکان می دهد تا مستقل فکر کند و بطور مستقل تصمیم بگیرد. سکولاریسم منکر مذهب نیست اما بین سیاست و قدرت تفاوت می گذارد و به نفع حفظ تنوع فرهنگی, مذهبی, لامذهبی و نظایر اینها کوشش می کند. چون علوم انسانی و سکولاریسم به گسترش تنوع فرهنگی و مذهبی کمک میکنند, حکومت استبدادی در ایران مخالف این علم و مباحث ان می باشد.

چون فرهنگ و سنت ایرانیان به خودی خود در سکولاریسم و ​​عدم دخالت در دین مردم ریشه دارد حکومت با فرهنگ و رسوم ایرانیان مخالفت می کند. از طرف دیگر بدلیل عدم وجود احزاب سیاسی و رسمی در این نظام استبدادی, مردم ایران بر خلاف میل رژیم در حفظ فرهنگ و سنتهای تاریخی خود بسیار تلاش می کنند. این تلاش تاریخی مردم برای حفظ هویت ملی و فرهنگی برای جمهوری اسلامی مشکلات زیادی را بوجود اورده است و باعث رشد هر چه بیشتر جامعه مدنی و سکولار در ایران شده است. در این میان زنان ایران نقش خیلی بزرگی ایفا می کنند و می توان به یقین گفت که رهبریت جنبش ازادیخواهی سبز و سکولار در ایران بدست زنان هدایت می شود.

حرکتهای ازادیخواهانه در خاورمیانه لرزه به اندام حکومت ملایان در ایران انداخته است و رژیم نمیداند به چه شیوه با این حرکت دموکراسی خواهی در خاورمیانه و در داخل ایران مقابله کند. به همین دلیل سران رژیم هر روز حرفهای ضد و نقیض بیان می کنند و این نشانه وحشت حکومت از عاقبت و سرنوشت خود است.

یکی از دلایل مهم گسترش ازادیخواهی در خاورمیانه تجربه بشدت منفی ملتهای این منطقه با اسلام سیاسی و سازمانهای افراطی مذهبی میباشد و در راس انها جمهوری اسلامی عملا نشان داد که مذهب در سیاست ظالم و فاسد می شود. با ازمون بشدت منفی که حکومت استبدادی جمهوری اسلامی و سازمانهایی مانند القاعده, حزب الله و حماس از خود نشان دادهاند, دیگر اندیشه های اسلامی افراطی جای برای بقدرت رسیدن ندارند. ولی حکومت استبدادی در ایران با حیله گری ادعا می کند که مردم خاورمیانه برای ایجاد حکومتی مانند سیستم جمهوری اسلامی در حال اعتراض و انقلاب هستند.

جمهوری اسلامی اصلا هیچ اعتباری در میان مردم و در جامعه جهانی ندارد و معمولا سران کم اطلاع ان از این اظهارات بی پایه در طول حیات خود بسیار داشته اند. چون حکومت در این شرایط گیج شده است نمی داند چه عکس العمللی از خود نشان دهد. اعتراضات در سوریه تنها متحد جمهوری اسلامی در میان کشورهای عربی, بر مشکلات و ترس حکومتگران در ایران بسیار افزوده است. از طرف دیگر در هر شرایطی رژیم سعی خواهد کرد که از اب گل الود ماهی بگیرد و در امور داخلی کشورهای خاورمیانه برای ایجاد هرج و مرج استفاده کند.

حکومت به حقوق مردم ایران تجاوز می کند و اجازه تظاهرات مسالمت امیز نمیدهد, حال مسخره اینجاست که از دولتهای کشورهای عربی مانند مصر می خواهد به مردم مصر اجازه تجمعات را بدهد. در واقع جمهوری اسلامی از جنبش مردم کشورهای عربی و پیروزی انها به وحشت افتاده و خواهان حفظ نظام مبارک بود. زیرا هر گونه قیام ازادیخواهی در خاورمیانه می تواند فقط به ضرر جمهوری اسلامی باشد. در هر شرایطی می بایست جلوی دخالت حکومت استبدادی در ایران را برای دخالت در امور کشورهای عربی و همسایه گرفت.

معمولا وقتی حکومت استبدادی در ایران قصد نفوذ در کشورهای خاورمیانه و افریقایی را دارد در ابتدا با دولتهای این کشورها روابط سیاسی برقرار می کند و وقتی توانست اعتماد دولتمردان این کشورها را بدست بیاورد وارد مرحله دوم می شود و با پیشنهاداتی برای گسترش کمکهای اقتصادی و نظامی نفوذ خود را در دولت و جامعه این کشورها گسترش می دهد. در مرحله سوم سعی در ایجاد ارتباط با سازمانهای مخالف داخلی این دولتها می کند و به این گروههای داخلی مخالف, کمکهای مالی و تسلیحاتی بر علیه حکومت مرکزی می رسا ند. از این طریق نفوذ خود را گسترش می دهد و این کشورها را به اشوب و هرج و مرج می کشاند. این نمونه ها را می توان در افغانستان, پاکستان, عراق, لبنان و چند کشور افریقایی به وضوح مشاهده نمود.

نسلهای جدید در خاورمیانه نسلهای ایدئولوزیک نیستند. جمهوری اسلامی در سیاست خود در منطقه خاورمیانه شکست خورده است, زیرا حتی اخوان المسلمین مصر و شیعیان بحرین, حکومت جمهوری اسلامی را یک سیستم سیاسی نامشروع فاسد و دیکتاتور می نامند.

حکومت مشکلات خیلی زیادی دارد و اعزام دو کشتی جنگی در ماه فوریه میلادی ۲۰۱۱ بسوی دریای مدیترانه از طریق کانال سوئز تنها بدلیل ایجاد تشنج در منطقه بود. با هدف اینکه بتواند خودش را از فشار داخلی نجات دهد و ادعای تسلت بر خاورمیانه را به رخ جامعه جهانی بکشد. تنها گزارش خبرگزاریهای جهان از این اقدام حکومت, برای جمهوری اسلامی کافی بود, که توجه جامعه جهانی از قیام مردم ایران در داخل کشور را بسوی موضوع دیگری جز مشکلات داخلی جلب کند.

اصولا دوره بقدرت رسیدن جنبش های افراطی اسلامی به پایان رسیده است و با گسترش مطبوعات مدرن جمعی مانند اینترنت جوامع از دست سیاستمداران مستبد خارج شده است. این جنبش در خاورمیانه یک حرکت سکولار و ازادیخواهانه میباشد و شواهد زیادی ثابت می کند که اسلامگرایی در این جنبش ملتهای خاورمیانه غایب است. مردم کشورهای اسلامی تجربه تلخ مردم ایران را دیده اند و دریافته اند که حکومت مذهبی به دیکتاتور تبدیل می شود. در واقع اغاز قیامها در شمال افریقا و خاورمیانه از ایران و در سال ۲۰۰۹ شروع شد. ولی تا اینجا که شاهد هستیم در برخی از کشورها این قیامها به نتیجه رسیده است و به سقوط دیکتاتورها انجامید, ولی در ایران قیام مسالمت امیز مردمی هنوز ادامه دارد. زیرا حکومت استبدادی در ایران بعلت وحشتی که از مردم دارد با خشونت و وحشیگری بسیار زیاد در صدد سرکوب قیام مردم ایران میباشد. به همین علت جنبش مردم ایران بسوی رادیکال شدن پیش می رود و سرکوب قیام مردم برای حکومت غیر ممکن خواهد بود.

سازمانهای افراطی اسلامی در هنگام قیام مردم کشورهای خاورمیانه بطور کامل سکوت کرده اند چون میدانند در این شرایط کمترین شانس را برای منحرف کردن این جنبشها دارند. در صورت ایجاد دموکراسی پایدار در کشورهای عربی شاید جوانان هرگز بدنبال سازمانهای ترور و افراطی نروند, زیرا شوق برای دموکراسی و ازادی بیشتر از شوق برای حکومت ایدئولوژی اسلامی میباشد. تجربه نشان میدهد, بیشتر این جوانانی که خود را با بمب منفجر می کنند فقط بخاطر بیکاری, نامیدی و مشکلات اقتصادی دست به چنین کاری می زنند. رویدادهای شمال افریقا و خاورمیانه نشان می دهد برای حفظ امنیت و صلح جهانی بهترین راه, حمایت از جنبش ازادیخواهی مردم میباشد, بجای اینکه مستبدان حاکم را حمایت کردن.

حکومت استبدادی در ایران سعی خواهد کرد با تبلیغات زیاد و کمک به گروههای مذهبی افراطی مبارزه ازادریخواهی مردم کشورهای عربی را منحرف کند. ولی موفقیت در این مورد نخواهد داشت, زیرا رژیم خود با مشکل سقوط در داخل دست به گریبان است. بمب بیکاری, فساد, نارضایتی جامعه از سیستم حکومتی و جوان بودن جامعه باعث حرکتهای اعتراضی و ازادیخواهی در ایران, مصر, تونس, بحرین, لیبی, یمن, سوریه و دیگر کشورها شده است.

سیاست هنر استفاده از امکانات موجود است. اشتباه غرب این بوده که ثبات و ارامش را با کمک به رژیمهای دیکتاتوری در مناطق مختلف جهان تا بحال حفظ کرده است. مهمترین دلیل دشمنی با غرب در برخی کشورهای خاورمیانه و بطور کل کشورهای جهان, حمایت مالی و تسلیحاتی دولتهای غربی از حکمفرمایان مستبد در این کشورها بوده است. حوادث کشورهای عربی نشان می دهد که این حکومتها دیگر نمی توانند امنیت و منافع جهانی را تامین کنند.

تردید جامعه جهانی در کمک به مردم لیبی در ابتدا به قذافی و حکومتهای مستبد و ظالم مانند جمهوری اسلامی جرات داد تا مردم خود را بیشتر سرکوب کنند. ولی بالاخره در اخرین دقایق سازمان ملل و جامعه جهانی به کمک مردم لیبی شتافت. این حرکت مثبت سازمان ملل به رشد دموکراسی و صلح جهانی در اینده یاری بسیار خواهد رساند و ارزوی مستبدان در سراسر جهان را برای ظلم و ستم به مردمان خود بر باد خواهد داد. تنها شعار ثبات در خاورمیانه باعث حفظ منافع جامعه جهانی نمی شود. بلکه ثبات همراه با دموکراسی می تواند منافع کشورهای جهان را در خاورمیانه تامین کند. کشورهای دموکراتیک خاورمیانه در اینده دیگر سرسپرده غرب نخواهند بود, بلکه متحدان و دوستان داوطلب انها خواهند بود.

اشتباه غرب در حمایت از رئیس جمهورهای مادامالعمر در کشورهای عربی, باعث خشم مردم این کشورها نسبت به اروپا و امریکا بوده است و همین حمایت غرب از حکومتهای مستبد در این کشورها باعث رشد افراطگرایی اسلامی در خاورمیانه شده است. قیامهای مردمی در کشورهای شمال افریقا و خاورمیانه بهترین فرصت را به اروپا و امریکا میدهد تا با حمایت از ازادی و دموکراسی در این کشورها باعث رشد گفتگوی تمدنها و صلح و امنیت جهانی شود.

شفافیت در سیاست و روابط بین الملل بهترین راه برای جلوگیری از جنگ و اختلافات میان کشورها و فرهنگها می باشد. این یک پدیده نوینی است که ویکی لیکس پیشگام ان بوده است. پروژه دولت دینی و دیکتاتوری در خاورمیانه و بخصوص در ایران مانند پروژه دولت کمونیستی در شوروی شکست خورده و به پایان رسیده است. جامعه جهانی می بایست از خواست مردم این کشورها برای ازادی و دموکراسی حمایت کامل کند.

رضا غریب


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست