سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

به بهانه بیست و نه اسفند، روز ملی‌ شدن نفت


مسعود سرابچیان


• بیست و نه اسفند، روز ملی‌ شدن صنعت نفت ایران، روزی نیست که فرارسیدنش، جرقه‌ای در ذهن ایرانی‌ برای اندیشیدن و تامل ایجاد نکند. امید که به زودی، این جرقه به یک آذرخش جهانی‌ فزونی گیرد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۵ اسفند ۱٣٨۹ -  ۲۴ فوريه ۲۰۱۱


 بیست و نه اسفند، روز ملی‌ شدن صنعت نفت ایران، روزی نیست که فرارسیدنش، جرقه‌ای در ذهن ایرانی‌ برای اندیشیدن و تامل ایجاد نکند. امید که به زودی، این جرقه به یک آذرخش جهانی‌ فزونی گیرد.

هرچند در بازه کوتاه زمانی‌ بین چهارشنبه سوری باستانی و نوروز باستانی، که روز‌های شادی و جشن ایرانیان است، بیست و نه اسفند، سالروز کوتاه کردن دست دول استثمارگر از ثروت ملی‌، با حال و هوای این روز‌ها هماهنگی کامل دارد، اما موضوعیت و اهمیت آن هرگز در حال و هوای این روز‌ها به فراموشی سپرده نمی‌شود و به تعطیل بودن یک روز از تقویم کشور خلاصه نمی‌شود. آنگونه که روز یازده اردیبهشت، روزی برای از خانه بیرون آمدن و فریاد آزادیخواهی و برابری طلبی سر دادن است، شاید بیست و نه اسفند هم فرصت مغتنمی برای تامل کردن باشد.
تامل در این باب که آیا نفت ملی‌ شد؟! تامل در این باب که ترکیب"ملی‌ شدن" چه تعبیر و تعریفی را در پستوی ذهنمان دارد؟! و تامل در این باب که اگر مفهوم اینروز، به روزی برای شادی کردن به منظور مرحم گذاشتن بر زخم های تاریخ پر از سرخوردگیمان تقلیل یابد، واقع بینانه نخواهد بود!ا

اگر مقصودمان از ترکیب "ملی‌ شدن نفت"، این معنی‌ باشد که نفت ثروت ملت است و افراد و آحاد ملت، سهم برابر از این گنجینه نهفته در دل‌ خاک ایرانزمین دارند و این ثروت متعلق به آنهاست و نه متعلق به حاکمیتی که نماینده طبقه‌ای یا قشری از جامعه است، آنگاه؛ در روز بیست و نه‌ بهمن، بجای شادی کردن در جشنی که بر پا شده تا به موجب آن به ما بباورانند که نفتمان ملی‌ شده؛ با خود می‌‌اندیشیم که آیا نه اینکه نفت ما از آن ما نبود، و هنوز هم نیست؟!ا
آیا نه اینکه پیشتر، بخش اعظم این ثروت جامعه، به طور مستقیم به جیب قشری از مردمانی در آن سوی آب‌ها و با شناسنامه غیر ایرانی می‌ریخت و امروزه نیز این ثروت که رکن پایه‌ای تولید است، در اختیار حاکمیت همان قشر اما با شناسنامه ایرانی است؟!ا
و آیا نه اینکه قشر حاکم صاحب شناسنامه ایرانی، عضو ایرانی قشر استثمارگر جهانیست و این رکن پایه‌ای تولید به برکت نظم نوین جهانی‌ و قواعد اقتصادی متعلق به آن، کماکان در اختیار همان قشر است؟!ا
آیا نه اینکه باید بپذیریم که این دموکراسیست که بر ما حکم میراند، اما اگر دموکراسی ما به ساز نظم جهانیشان نرقصد و ساز خود را کوک کند، باید کودتاهای آمریکایی و انگلیسی‌ را از سر بگذراند تا دوباره هوای رقص مورد نظر به سرش بازآید؟!ا
بیست و نه اسفند فرصتی برای تامل درد این باب است که، هرچند به دلیل فقدان بیست میلیون دلار در حساب بانکیمان، جسممان نمیتواند مسافر فضایی کره ماه باشد، اما قادریم در ذهنمان مرکز بازیافت افق‌های پیشرویمان را از زمین به ماه منتقل کنیم و بسادگی شاهد یک سیاره زیبا با منابع غنی اش برای زندگانی‌ مردمان روی آن باشیم! مردمانی که فی‌ الواقع ساکنان و صاحبان کره‌ای به نام زمین اند و و کره‌ای به نام زمین با گنجینه‌ای غنی به نام منابع آن که متعلق به همه ساکنان آن است؟!ا
وارد این بحث که آیا ما انسانها در این مقطع تاریخی، لیاقت داشتن چنین دنیایی‌ را که تنها با انقلابات جهانی‌ و سپس یکی‌ شدن خلقهای آزاد شده و تشکیل جامعه واحد ساکنان و صاحبان زمین میسر هست، داریم یا نه و اگر داریم چه موانع ای پیش روی رسیدنمان به این رؤیا بر سر راه است، نمیشوم و به اشاره به این نکته بسنده می‌کنم که پیدایش و گسترش شبکه‌های اجتماعی بین المللی مثل فیس بوک و توییتر، نویدبخش فراهم شدن ابزار و بستر لازم برای پیوند جهانی‌ و آغاز این حرکت جهانیست و تبلیغاتی را که مورد امنیت اطلاعات شخصی‌ در اینترنت و فروش این اطلاعات به شرکت‌های شخصی به منظور تبلیغات موثرتر فروش کالا انجام می‌گیرد، حربه‌ای ناکارامد از جانب اربابان و صاحبان اسناد طبقه بندی شده محرمانه، فوق محرمانه، سری و فوق سری، در تقابل با اسلحه ارتباطی‌ فرزندان این کره خاکیست که چیزی برای مخفی‌ کردن ندارند. حربه‌ای ناکارامد از جانب
همانها که داعیه دموکراسی پروری‌ با توپ و تانک دارند، اما در دموکراسیشان یک سایت آگاهی‌ رسانی به نام ویکی لیکس را که گوشه‌ای از پرده دنیای پر رمز و رازشان را کنار میزند بر نمیتابند.

حال اگر از ماه تا ارتفاع مدار ماهواره ها، که امروزه به برکت تکنولوژی چینی‌ و کره شمالی‌ از نوع ساخت وطن آن هم موجود هست، پایین بیاییم و از آنجا صرفا ایران و ایرانی را و نه در ارتباط با جهان و قوانین تعامل با آن بنگریم، باز از خود میپرسیم: اگر منظور از ملی‌ بودن نفت اینست که ملت مالک و صاحب اختیار آن باشد؛ با عدم وجود حاکمیت ملی‌ مقید به احترام به حقوق انسانی، آیا امروز نفت ملیست؟!ا
بعد از بیست و نه اسفند هزار و سیصد و بیست و نه‌، قرار بود به سوی ملی‌ شدن نفت حرکت کنیم، که نگذاشتند و از بیست و هشت مرداد سال سی‌ و دو و سرکوب دموکراسی نیمه جانمان بوسیله قلدورباشی نظم جهانی‌ حاکم، یعنی‌ آمریکا، حاکمیت ملی‌ هرگز برقرار نبوده و نتیجتا ترکیب "ملی‌ شدن نفت" ذاتا موضوعیت پیدا نمیکند. به این دلیل ساده که: نفت در اختیار حاکمیت است و حاکمیت از آن مردم نیست!ا

اما با همه این احوال، این روز را گرامی‌ میداریم. روز بیست و نه اسفند، روزیست برای به یاد آوردن اینکه رویائی قدیمی‌، هنوز به حقیقت نپیوسته است و این روز، روزیست برای تاکید بر اینکه: امید به تحقّق این رویا هنوز زنده است و شوق ما به رسیدن آنچنان افزون است، که در سر به افقهایی بس دورتر می‌‌اندیشیم و با همین اندیشیدن و هم اندیشی‌ هراس بر دل استثمارگران می‌‌افکنیم...!ا

فرزندی از فرزندان زمین:
مسعود سرابچیان


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست