سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

جمهوری اسلامی تنها از راه مبارزه‌مشترک خلقهای ایران سرنگون می شود!
نگاهی به‌ قیام خلق آذربایجان و مواضع گوناز تی وی


انور سلطانی


• مبارزان واقعی آذربایجان اگر میدان را برای خیال پردازیهای دور از واقع گاموح و گوناز تی وی خالی کنند، دچار اشتباهی تاریخی شده اند‌. سرشت سیاسی و رویدادهای اجتماعی ایران گویای این واقعیت است که‌سرنگونی جمهوری ستم اسلامی تنها در سایه‌ مبارزه‌ مشترک خلق های تحت ستم ایران میسر است. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۰ خرداد ۱٣٨۵ -  ۱۰ ژوئن ۲۰۰۶


خلق آذربایجان ایران طی ۵۰ سال حکومت پهلوی و ۲۷ سال سلطه‌ جمهوری اسلامی بیشترین فشار سیاسی و فرهنگی را متحمل شده‌ است. از تمام شیوه‌ های موجود برای انکار خواست های آنان استفاده‌ شده‌، بخش بزرگی از سرزمین شان در عقب ماندگی اقتصادی نگه‌ داشته‌ شده‌، تحقیر گشته‌‌، زبان مادریشان ممنوع شده‌ و اجازه‌ رشد به فرهنگ ملی آنها داده‌ نشده‌ است. علیرغم جمعیت قابل ملاحظه‌ و حضور آذربایجانیان در تمام عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران، ابتدایی ترین حقوق فرهنگی یک خلق از قبیل خواندن و نوشتن به‌ زبان مادری، داشتن نشریات دوره‌ای (روزنامه‌ و مجله‌) به‌ زبان ترکی، وجود رادیو و تلویزیون مستقل و موسسات گسترش هنر و موسیقی ملی، از آنها سلب شده‌،در حقیقت‌ به‌ شهروندان درجه‌ دوم ایران تبدیل شده‌اند ـ آنگونه‌ که‌ خلق کرد و دیگر خلق های ایران هم.
علیرغم سهیم بودن آذربایجانیان در اقتصاد و قدرت سیاسی کشور بویژه‌ در ۶۰ سال گذشته، این حقوق ملی مورد مطالبه‌ جدی آنان قرار نگرفته‌ است. شاید همین مشارکت در راهبری سیاست کشور نقش عامل بازدار‌نده‌ای را ‌در این رابطه‌ بازی کرده‌ است. اما بدون شک نبود احزاب و تشکل های ملی دردورا‌ن پس از شکست جمهوری آذربایجان (۱۹۴۶)، یکی از فاکتورهای اصلی بی اعتناماندن به‌این خواست ها بوده‌ است، در مقابل، خلق کرد که‌ سهم چندانی در اقتصاد و قدرت نداشته‌ است، با توجه‌ به‌ حضور نمایندگان در قالب احزاب سیاسی، فعالیت و مبارزه‌ سیاسی و حق طلبی خود را پس از شکست جمهوری کردستان در سال ۱۹۴۶ هیچ گاه‌ فراموش نکرده‌ است.
علیرغم این واقعیت که‌ از دوران بعد از شکست جمهوری آذربایجان تا به‌ امروز، خواست های دمکراتیک برای رسیدن به‌ حقوق ملی خلق آذربایجان از سوی باقیمانده‌ فرقه‌ دمکرات آذربایجان ایران کاملا‌ کنارنهاده‌ نشده‌، فرقه و گروه‌ های ملی گرای کو‌چک این خواست ها را مطالبه‌ کرده‌اند، معذالک عواملی چون :
ـ سهم آذربایجانی ها درقدرت سیاسی ایران در هر دو حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی،
ـ شرکت آنان در اقتصاد سرتاسری ایران، بویژه‌ تهران،
ـ فقدان یک حزب فراگیر ملی،
ـ توازی معتقدات دینی (تشیع) بین آنان و فارس های ایران،
ـ برخی عوامل منطقه‌ای مانند هم پیمانی ترکیه‌ با ایران در پیمان بغداد، همکاری آنها در سرکوب مبارزه‌ ملی خلق کرد و کنترل سیاست خارجی جمهوری آذربایجان از سوی اتحاد شوروی تا اواخر سده‌ بیستم، و . . . .
موجبات کم رنگی مبارزه‌ ملی آذربایجانیان ایران را فراهم کرده‌ این آتش برای بیش از ۶۰ سال زیر خاکستر اوضاع نامناسب سیاسی، بی عمل باقی مانده‌ است.
اما اکنون به‌ علت برخی تغییرات سیاسی در منطقه‌ و از جمله‌ :
ـ حضور آمریکا در عراق و افغانستان،
ـ درگیری و تقابل سیاسی آمریکا در ایران،
ـ اشاعه‌ تفکر اسلامی و دشمنی مسلمانان منطقه‌ با آمریکا، که‌ موجب نیاز هر چه‌ بیشتر این کشور به هم پیمانی با حکومت ترکیه‌ شده‌ است،
ـ رابطه‌ نزدیک اسرائیل با ترکیه‌ که‌ به‌ نظر می رسد برای سالیان متمادی تنها کشور قادر به‌ همکاری با اسرائیل در منطقه‌ باشد،
ـ مساله ورود ترکیه‌ به‌ اتحادیه‌ اروپا، که‌ خوا سته نخواسته ،‌سیاستمداران کشور را وادار به‌ برخوردی منعطف تر با کردهای داخل مرزهای خود و کاهش تندروی علیه‌ آنان خواهد کرد،
ـ ناتوانی سیاسی ـ نظامی ترکیه‌ در مساله‌ در هم شکستن مبارزات سیاسی ـ نظامی کردهای ترکیه، که‌ موجب تشدید سیاست های پان ترکیستی وستیزه‌جویانه‌‌ آنان بر ضد خلق کرد در کردستان عراق و ایران شده است،
ـ شکست سیاسی ـ نظامی جمهوری آذربایجان از جمهوری ارمنستان و حل مساله‌ قره‌ باغ و کلبجار به‌ نفع ارمنی ها،
ـ سیاست پر اشتباه‌ حاکمان جمهوری اسلامی ایران در رابطه با مساله‌ ملی خلق های ایران و تحمیل جنگی ۲۷ ساله‌ به‌ خلق‌‌ کرد که‌ خواهان اصلی ترین حقوق انسانی برای خود و دیگر خلق ها ی ایران است، و نیز بی اعتنایی حاکمان به اجرای‌ برخی از مواد قانون اساسی ایران که‌ حاوی ابتدایی ترین حقوق بویژه‌ اصول مربوط به‌ خواندن و نوشتن به‌ زبان مادری است.
این ها و برخی عوامل دیگر مانند کمک و تائید آمریکایی ها در رابطه با تشکیل ایستگاه‌های رادیو و تلویزیون احزاب و گروه‌های اپوزیسیون ایران در جهت نرم کردن جناح های تندرو و فاناتیک صحنه‌ سیاست کشور، و ترس آنان از ساخته‌ شدن بمب هسته‌ای از سوی آخوندها، جو ی ایجاد کرده‌اند که‌ حتی جناحهای میانه‌رو عرصه‌ سیاسی ایران چون جریان معروف به‌ ۲ خرداد یا ملی ـ مذهبی های طرفدار آیت الله‌ منتظری نیز به‌ مخالفت با رژیم برخاسته‌اند.
با اینهمه،‌ در حالی که‌ تمام جناح های درون و بیرون حاکمیت جمهوری اسلامی در رابطه‌ با ادامه‌ حاکمیت خود، تمامیت ارضی ایران، تداوم سلطه یکسویه‌ فارس و زبان فارسی برخلق های کرد، آذربایجانی، بلوچ و لر و عرب و بی اعتنایی به‌ خواست های آنان، هم صدا بوده ‌، طی ۲۷ سال گذشته‌ خواست های خلق کرد را برای دستیابی به‌ حقوق فرهنگی با تانک و توپ و گلوله‌ پاسخ داده‌ اند، قیام غیر منتظره‌ ترک های آذربایجان به‌ یکباره‌ موجب دگرگونی معادلات سیاسی شده‌ است.
در اعتراض ناگهانی و خشمگین توده‌های خلق آذربایجان بی شک تمام یا بخش کثیری از فاکتورهای فوق نقش داشته‌اند، اما عامل جدیدی هم وارد معادلات پیشین شده‌ است : تلویزیون گوناز تی وی.
مدیریت این تلویزیون در دست افراطی ترین جناح جنبش ملی آذربایجان است و برای مقابله‌ با ‎" شونیسم" فارس از سلاح شونیسم ترک بهره‌ گرفته است. مجریان و گویندگان تلویزیون از کلامی غیرسیاسی، پرووکاتور و ‌دور از نزاکت استفاده‌ می کنند. بینندگان و خلق آذربایجان را تحریک به‌ پاره‌ کردن و سوزاندن کتاب های فارسی مانند شاهنامه‌ فردوسی می کنند،به‌ بینندگان اجازه‌ می دهند در تماسهای تلفنی که‌ زنده و بد ون فیلتر پخش میشوند از کلمات رکیک علیه‌ افراد و گروه‌های اجتماعی استفاده‌ کنند، و در این میان دامنه‌ اختلافات آذربایجان ایران با حکومت مرکزی را به‌ تضادی بزرگتر یعنی اختلاف عمومی نژاد ترک با دیگر نژادهای منطقه‌ مانند فارس و کرد و ارمنی تبدیل می کنند.
گردانندگان تلویزیون در این مورد تا جایی پیش می روند که‌ تبدیل به‌ توجیه‌ گر کور سیاست ترکیه‌ در رابطه‌ با کردهای آن کشور شده‌، حمله‌ تبلیغاتی خود را متوجه‌ به‌ اصطلاح "تروریستان" کرد که‌ ظاهرا پ پ ک و پژاک را در بر می گیرد، می سازند، در حالیکه‌ هدف آنها کرد در کلیت آن و در تمام بخش های کردستان است. برای نمونه‌ به‌ رهبران سیاسی کردستان مانند آقایان جلال طالبانی و مسعود بارزانی بی احترامی کرده‌، با افتخار اظهار می دارند که‌ نیروهای ارتش ترکیه‌ ۲۰ کیلومتر وارد خاک عراق شده‌ است در حالیکه‌ رهبران کرد این واقعیت را از مردمشان پوشیده میدارند. مساله‌ به‌ همین جا ختم نمی شود آنها در ادامه‌ پشتیبانی های بی چون و چرا از سیاست های پان ترکیستی ترکیه،‌ شهر کرکوک و بخش بزرگی از جنوب کردستان را جزو خاک آن کشور دانسته‌، در مجموع، مسائل موجود ایران و مطالبه حقوق ملی آذربایجانیان را بنفع تلاش در جهت گسترش خاک نژاد ترک کنار نهاده‌اند، برنامه‌ای که‌ از ابتدای تشکیل جمهوری ترکیه‌، سیاست رسمی آن کشور هم بوده‌ است.
تبلیغات گوناز تی وی بر محور اصلی پان ترکیستی قرار داشته‌، موارد زیر را در بر می گیرد :
ـ کوشش در راه اتحاد ترک های جهان،
ـ کوشش در راه متحد کردن تمام سرزمین های محل سکو نت ترکها در جهان،
ـ ‌مخالفت با واژه‌ مرسوم آذری، که‌ از آغازحکومت پهلوی در ایران تاکنون به‌ جای ترم ترک در مورد مردم آذربایجان ایران کاربرد‌ داشته‌ است.
ـ دشمنی با خلق ارمنی و ابراز تاسف برای خاک قره‌ باغ و کلبجار که‌ در جریان جنگ جمهوریهای آذربایجان و ارمنستان به‌ بخشی از خاک ارمنستان تبدیل شده اند. این دشمنی به‌ اختلاف با ارمنیان ارمنستان ختم نشده‌، گوناز تی وی ترک های آذربایجان را تشویق به‌ تقابل با ارمنیان ساکن تبریز و اورمیه‌ کرده از آنها می خواهد تا از ارمنیان خرید نکنند، در مقابل خلیفه‌ گریهای دو شهر نامبرده‌ دست به‌ تظاهرات و راهپیمایی بزنند‌ و در سالروز کشتار ارمنیان توسط دولت ترکیه در سال ۱۹۱۵ که‌ همه‌ ساله‌ در ۲۴ آوریل از سوی ارمنی های جهان برگزارمی شود، آنها هم تظاهرات خود را داشته‌ باشند. تلویزیون گوناز همچنین به‌ منظور نشان دادن حقانیت ترکها و دروغ نمایاندن ادعای ارمنیان در مو رد کشتار سال۱۹۱۵ فیلم های تاریخی و اسناد جمهوری آذربایجان را پخش می کند.
ـ دشمنی با خلق کرد، سوء استفاده‌ از تظاهرات نابجای سازمان پژاک در شهر ماکو که‌ جهت پشتیبانی از آزادی آقای عبدالله‌ اوجلان صورت گرفت، و بهره‌ برداری از مقاله چاپ شده‌ در روزنامه‌ کوردستان ـ ارگان حزب دمکرات کردستان ایران، که‌در آن، از بخش کردنشین استان آذربایجان غربی چون سرزمین کردها نام برده‌ شده‌بود، به‌ منظور تحریک مردم آذربایجان علیه کردها.
گردانندگان تلویزیون به‌ کردها چون مهمان خاک آذربایجان نگریسته‌، در تبلیغات خود تا آنجا پیش می روند که‌ اعلام می کنند کردها باید از خاک این استان چشم پوشیده‌، به‌ سنندج و سلیمانیه‌ بروند، در غیر این ‎صورت، چنانکه‌ احمد اوبالی یکی از گردانندگان گوناز تی وی در یکی از برنامه‌ های خود اظهار داشت‌، از طریق ارتش و نیروی پادگان اورمیه‌ تمام کردهای آذربایجان ایران تا سنندج و سلیمانیه‌ بیرون رانده‌ خواهند شد!
این تهدیدها بیشتر به‌ سخنان صدام حسین و علی حسن مجید می ماند که‌ حتی نتوانست خمی به ابروی کردها بیاورد و سرانجام، جنایات حلبچه‌ و انفال هم به‌ داد نژادپرستان بعثی نرسید و صدام و همپیالکی هایش آنجا رفتند که‌ رفتند، آیا تلویزیون گوناز می خواهد خلق آذربایجان را به‌ چنان بیراهه‌ سیاسی بکشاند؟ این را درجه‌ هشیاری مردم می داند.
 غیر از محور اصلی گفتارهای گوناز تی وی، که‌ پروپاگاند در زمینه‌ سیاست پان ترکیستی است، مجریان تلویزیون طبق سیر رویدادها خط مشی های مختلفی در پیش می گیرند، یک بار بر ضد ارمنی، دیگر بار علیه‌ کرد، و در این اواخر بر ضد "شونیسم" فارس.
یکی از دلایل عمده‌ شدن مساله‌ کاریکاتور روزنامه‌ ایران و اعتراض خلق آذربایجان در نیمه‌ دوم ماه‌ مه‌، این بود که‌ گوناز تی وی آن رابه‌ محور اصلی اخبار و تفسیرهای خود تبدیل کرده‌، خواستار قیام مردم و تظاهرات عمومی شد و بر همین اساس در طی چهارهفته‌ گذشته‌ شونیسم فارس وسیله‌ای برای سازماندهی آذربایجانی ها و ترک های ایران علیه‌ جمهوری اسلامی شده است. از تظاهرات پشتیبانی بعمل آمده، اطلاعیه‌های مربوط به ‌تظاهرات تهران و شهرهای مختلف آذربایجان از بلندگوی آن خوانده‌ شده، از توده‌های مردم خواسته‌ شده است تا از منازل خود بیرون آمده‌ در تظاهرات شرکت کنند، یا ا ز روستاها به‌ شهر آمده،‌ از شهرخود به‌ شهرهایی که محل تظاهرات است بروند و همیشه‌ هم نتیجه‌ کار ها مثبت تلقی شده‌، حتی سخن از سرنگونی رژیم در آینده‌ای نزدیک و قدرت گرفتن ترک ها در بیشتر نقاط ایران به‌ میان آمده‌ است.‌
تلویزیون گوناز صدا و سیمای جناح تندرو جنبش ملی آذربایجان و همراه‌ با سایت سازمان گاموح ( گونی آذ ‌ربایجان میللی اویانیش حرکتی)، تندروترین گروه‌ درون جنبش ملی آذربایجان هستند. این تندروی ها در جنبش ملی خلق ها منحصر به‌ آذربایجان نبوده‌، همه‌ ملیت های ایران و خاور میانه‌ کم و بیش از بی سیاستی گروه‌ های افراطی رنج می برند. در میان کردها نیز گروه‌های تندرو کم نیستند، اما تمایز عمده‌ میان آن ها و تندروهای آذربایجانی در این است که‌ جنبش ملی کرد در طی مبارزه‌ مستمر ۶۰ ساله‌ اخیر، تاریخی پر از خون و آوارگی و سرشار از فراز و نشیب ها را پشت سر گذاشته‌،‌ سرانجام رهبری آن به‌ دست احزاب و تشکلات و شخصیت های مسئولی افتاده‌ است که‌ واقعیات پیرامون خود را شناخته،‌ به‌ جنگ سایه‌ها نمی روند و درست به‌ همین خاطر، تندروان کرد در عرصه‌ سیاست روزانه‌ جایگاهی ندارند.
اما این مساله‌ برای آذربایجانی ها بگونه‌ای دیگر‌ است. مبارزه‌ ملی و حق طلبانه‌ آذربایجانی ها در ۶۰ سال گذشته‌ در نازلترین سطح خود بوده‌، از شکست ۱۹۴۶ تاکنون،تنها در مقطع اختلاف آیت الله‌ شریعتمداری با خمینی و دیگر ملاهای ایرانی، شاهدحرکات و اعتراضاتی بود که‌ هرگز توده‌ای نشدو در سطح بالای مراجع تقلید باقی ماند.
اینک جنبش ملی خلق آذربایجان در معرض تهدید است وخطر آن وجود دارد که‌ سکان کار به‌ دست تندروهایی بیفتد که‌ به‌ جای منطق تابع احساس باشند. اشتباه‌ بزرگی خواهد بود اگر جنبش توده‌ای آذربایجان موزائیک همه‌رنگ ملت های ایران را آنگونه‌ که‌ باید نشناسد و در عرصه‌ مبارزه‌ با رژیم جمهوری اسلامی به‌ جای همراهی با ملل تحت ستم ایران، وارد عرصه‌ بی ثمر دشمنی با خلق کرد شود، خلقی که‌ بالاترین سطح آمادگی برای مبارزه‌ و بیشترین تجربه‌ انقلابی را داشته‌ می تواند موثرترین پشتیبان‌ انقلاب خلق های تحت ستم ایران باشد.
تندروهای درون جنبش ملی آذربایجان، جنگ ترکیه‌ و شمال آذربایجان را وارد معادلاتی کرده‌ اند که‌ در شرایط کنونی مورد تائید افکار عمومی نیست. در شرایطی که‌ خلق های ایران رو در روی با رژیم اسلامی و حکومت مرکزی ایران قرار دارند، ملاها از چنین اشتباه ‌محاسبه‌ای بالاترین بهره ‌برداری را بعمل خواهند آورد، آنها نیک‌ میدانند اگر نیروی مبارز کرد در کنار مبارزه‌ برا دران وخواهران آذربایجانی خود قرار گیرد، دولت اسلامی برای خارج شدن از فشار انقلابی مردم دچار مشکلات جدی خواهد شد. تهدید کردها بزرگترین اشتباه‌ بخشی از نمایندگان جنبش ملی آذربایجان بوده‌ است. آنها باید نگران حکومت ملایان باشند که‌ از آب گل آلود ماهی نگیرند.
خلق کرد در کردستان ایران چه‌ انگیزه‌ای برای مبارزه‌ علیه‌ حکومت جمهوری اسلامی خواهد داشت چنانچه ‌ دورنمای مقابل رو، از بین رفتن یک ستمگر و آمدن ستمگر دیگری باشد که‌ این یک نه‌ تنها حقوق انسانی آنان را به‌ رسمیت نمی شناسد بلکه‌ میخواهد آنها را از خاکی که‌ از دوره‌ ماد تاکنون مسکنشان بوده‌ است محروم سازد؟
مبارزان واقعی آذربایجان اگر میدان را برای خیال پردازیهای دور از واقع گاموح و گوناز تی وی خالی کنند، دچار اشتباهی تاریخی شده اند‌. سرشت سیاسی و رویدادهای اجتماعی ایران گویای این واقعیت است ‌ که‌سرنگونی جمهوری ستم اسلامی تنها در سایه‌ مبارزه‌ مشترک خلق های تحت ستم ایران میسر است.
حاکمان ایران در طی ۲۷ سال مبارزه‌ خلق کرد، از هر وسیله‌ای برای جدا نگه‌ داشتن آنان از بقیه‌ خلق های ایران استفاده‌ کردند. اکنون نیز که‌ خلق آذربایجان علیه‌ آن ها بپا خاسته‌ است، بزرگترین شانس و آس برنده‌‌ برای این حاکمان قلابی عبارت خواهد بود از تشدید تضادهای بین دو خلق، استفاده‌ از یکی علیه‌ دیگری و در نتیجه‌، شکست دادن هر دو جنبش و ادامه‌ حاکمیت خود.
اجتناب از چنین سرنوشتی وظیفه‌ انقلابی همه‌ مبارزین آذربایجان است، آینده‌ درستی این داوری را ‌ اثبات خواهد کرد.
دوستان آذربایجانی دست دوستی خلق کرد را کنار نزنید!
ترجمه‌ ازکردی
سایت رۆژهه‌ڵات ـ بۆکان


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست