سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آداب شکار شهربندان (۷)


اکبر کرمی


• در نظام شهربندی، فرایند سرکوب، سانسور و سکوت، هیج گاه و هیچ جا به پایان نمی رسد و هیچ فضایی، خالی از قدرت تحمل نمی شود. در نظام شهربندی همه چیز و همه کس - به تعبیر دقیق کلمه - باید ذوب در قدرت پیشوا (ولایت) شود و طبیعی است که هرگونه مخالفتی با اشد مجازات روبرو خواهد گشت. همیشه تکنسین های جمهوری اسلامی در ترکیب هموند بازجو، شکنجه گر، قاضی و سانسورچی آماده اند تا فرامین همایونی زندانبان اعظم را به اجرا بگذارند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۷ بهمن ۱٣٨۹ -  ۶ فوريه ۲۰۱۱


ش) رای دادگاه انقلاب، به صورت برقی در طی چند روز تنظیم و با امضای قاضی موسوی به من که هنوز در بازداشت موقت به سر می بردم، ابلاغ شد. با آن که پرونده هنوز باز بود و دادگاه ها و حکم های دیگری احتمالن در راه، همین حکم - که متنی بود پر مساله و پر غلط، در عبور از مبانی اساسی قانون در جمهوری اسلامی و رویاهای بزرگ یک ملت – آن قدر شرم آور بود که به روشنی می توانست دستان خالی سربازان گم نام امام زمان را عریان کند و جنایتی را که در فرایند سرکوب و سانسور منتقدان جریان داشت، نمونه سازد. به همین دلیل، این دادنامه - که سراغی از داد در آن نبود - باعث امیدواری و مباهات من نیز شد و سنگینی محکومیت دادگاه را کم کرد و حسی دوگانه را درمن برانگیخت؛ حسی دردناک اما افتخار آمیز!
دردناک، زیرا، احکامی از این دست می توانست برای هر شهروندی نمودگار آغاز پایان هر چیزی باشد؛ پایان امید، پایان قانون، پایان زندگی و پایان گفت و گو؛ اما این حکم به شادمانی من هم دامن می زد؛ چه، ناکامی و بی فرجامی فرایند ننگین سرکوب، سانسور و سکوت را به نمایش گذاشته بود. سربازان گم نام امام زمان که کمر بسته بودند - در سایه انواع فشارها، تهمت ها و جوسازی ها - به آرشیو شوهای تلویزیونی خود اعترافات اکبر کرمی را هم اضافه کنند، با دستانی کوتاه به آستان زندان بان اعظم شرف حضور یافتند و جز حکمی شتاب زده و خودشکن ارمغانی دیگر برای وی نداشتند!
بازی "زندان بان اعظم" و عمله و اکره اش با "فرزندان و کودکان انقلاب" که به شهربندان این نظام تبدیل شده اند، بازی ای دوسر باخت است؛ چه، اگر آن ها در شاهراه های خونین سرکوب، سانسور و سکوت بشکنند و به شوهای تلویزیونی تن دهند، به زبانی گویا، بی کفایتی زندان بان اعظم را در سه دهه حاکمیت بلامنازع بر زندان ایران به نمایش گذاشته اند و اگر نشکنند و دستان خالی سربازان گم نام امام زمان آشکار شود، ناکامی زندان بان اعظم و طومار دروغ هایش را به آفتاب انداخته اند.   
در این جا دادنامه ی دادگاه انقلاب با شماره ی 8909972514200338 از پرونده ی کلاسه ی 880992506000795 را با حداقل اصلاحات ساختاری و ویرایشی به خوانندگان تقدیم می کنم و امیدوارم در تکمیل تصویر فاجعه ای که در زندان جمهوری اسلامی و دادگاه های آن بر شهربندان آوار می شود، کمک کننده باشد و تصویری از مظلومیت زندانیانی گردد که هیچ پناهی در چنگال خونی زندانبان اعظم ندارند و در سکوت قربانی می شوند.
«رای دادگاه»
در خصوص اتهام آقای اکبر کرمی، فرزند حسن، متولد سال 1346، شغل پزشک عمومی، فاقد سابقه ی کیفری، متاهل، اهل فریدن اصفهان، ساکن قم، بازداشت ازتاریخ 4/9/88 با قرار بازداشت موقت، دائر به: تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی، ایراد اهانت به مقام معظم رهبری و نگهداری 15 فایل مبتذل و 1682 فایل صوتی مبتذل در رایانه؛ نظر به محتویات پرونده، گزارش اداره ی اطلاعات استان قم، در تاریخ 25/8/88 حاکی از این بوده که آقای دکتر اکبر کرمی، برابر اسناد و مدارک (پیوست) با انتشار مطالبی در وبلاگ خود و سایت های مختلف و مصاحبه با شبکه های خارجی معاند، هم چون رادیو فردا، اقدام به فعالیت تبلیغی علیه نظام و اهانت به مسئولین نظام، از جمله مقام رهبری می نماید که در این رابطه به مواردی از تخلفات و عملکرد سیاسی وی از سالهای 2/12/88 تا 21/6/88 در صفحات 39 – 43، نیز اشاره می گردد.
مشارالیه پس از دستگیری، برابر دستور دادستان محترم، در تاریخ 4/9/88 و در دادسرا (ص65) اظهار می دارد: "کلیه فعالیت های فکری، فرهنگی و سیاسی من با نیت کمک به نظام و پیش برد اهداف عالیه آن و ارتقاء منزلت اجتماعی شهروندان جمهوری اسلامی ایران بوده است و هیچگونه سوء نیتی نداشته ام". در ادامه، در توجیه اهانت های صورت گرفته می گوید: عمل وی "در جهت نصیحت و نقد مسئولان نظام و اعلام خطاها و انحرافات و برداشت های نادرست آنان از قانون بوده است".
[در ادامه، نامبرده] با پذیرش مقالات و مباحث و موضوعات مطرح شده، اظهار می دارد: "با توجه به اعتقادات و باورها و دستاوردهای نظری خود، اعلام موضع کرده و مطالبی نوشته ام و بر صحت آن ها ایمان دارم".
در نهایت، راجع به مطالب درج شده به نام وی در سایت، پیرامون مواضع "حزب وفاق ایران"(1) در حادثه ی 18 تیر و بر علیه مقام معظم رهبری، ضمن قبول آن می گوید: "هدف حزب کمک به جریان اصلاح و پیش برد آرمان های انقلاب و نظام بوده و چنانچه در بیانیه نامی از مقام معظم رهبری برده شده حتما" با احترام بوده است".
ضمنا"، مشارالیه در فایلی که در رایانه او موجود است (ص 93) ضمن اعلام بیوگرافی زندگی خود می گوید: "در تحقیقات دانشگاهی از شخصیتی مذهبی به یک شخصیت غیرمدهبی تغییر کردم و چند کتاب در زمینه دمکراسی و حقوق بشر و برابری جنسی دارم، که با سد ممیزی وزارت ارشاد ایران مواجه شده است".
‍[وی] در ادامه خود را از بنیانگذاران "حزب وفاق ایران" دانسته و راجع به علت مهاجرت خود به خارج از کشور می گوید: "رویایی است که برای خود و خانواده ام دارم و بر این باورم که تنگناها ی مذهبی و سنتی، امکان دنبال کردن آن رویاها و تحقق آنها را به ما نمی دهد".
و در جلسه 23/1/89 بازپرسی، نیز، دفاعیات سابق خود را مبنی بر این که سوء نیتی نداشته و این که شفاف سازی لازم است و منتقد بوده و دلسوز نظام است، تکرار و راجع به آثار مبتذل در کامپیوتر، آن را پذیرفته و اعلام می دارد، در هنگام خرید کامپیوتر این آثار در آن وجود داشته است.
پس از ارسال پرونده به دادگاه انقلاب و ارجاع به این شعبه، جلسه ی دادگاه با حضور نماینده ی محترم دادستان و وکلای محترم آقای محمد سیف زاده و خانم مرضیه ی نیک آراء تشکیل، که پس از دفاعیات نماینده محترم دادستان از کیفرخواست صادره و توضیحات ایشان راجع به اسناد و مدارک بدست آمده از متهم، آقای اکبر کرمی با تفهیم مفاد تبصره و ماده 129 اصلاحی قانون آئین دادرسی کیفری و همچنین تفهیم اتهامات وی از سوی دادگاه مبنی بر تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، اهانت به مقام معظم رهبری از طریق مصاحبه و مقالات بدست آمده و همین طور نگهداری آثار مبتذل در قالب 15 فایل فیلم مبتذل و 1682 فایل صوتی مبتذل در دفاع اظهار می دارند:
"من هیچ کدام از اتهامات را نمی پذیرم. من به هیچ وجه توهین به مقام معظم رهبری و تبلیغ علیه نظام نکرده ام. من خود را مومن و یک شهروند [خوب] ایرانی می دانم؛ منتهی منتقد خیرخواه نظام هستم؛ هرکاری که کردم در جهت ارتقاء معنویت جامعه، حفظ منافع ملی و تعالی اجتماع بوده [است]؛ و وظیفه دارم در حد واجب کفایی در برابر تباهی ها و مشکلاتی که می بینم سکوت نکنم و خیرخواهانه در فرایند تصمیم سازی ها مشارکت داشته باشم و به جامعه و تصمیم گیرندگان مدد برسانم تا جامعه اصلاح شود"؛ سپس اشاره به لایحه تقدیمی خود (ثبت شده به ش 72 مورخه 19/3/89) نموده می گوید:
"من از دانشجویان ممتاز دانشگاه بودم، 15 سال طبابت کردم و حدود 20 سال هم در فرهنگ و سیاست جامعه خودم بوده ام. در تاسیس حزب که به ثبت رسیده شرکت داشتم"؛ و در قسمتی از دفاعیات خود با پذیرش تلویحی اتهامات خود می گوید: "ممکن است در نوشته ها و تحقیقاتم - مثل هر انسانی - دچار خطا شده باشم و یا کسی با این مطالب من موافق نباشد".
سپس با تعریض به 7 ماه بازداشت خود، در مورد مقالات منتشر شده از طریق وبلاگ و سایت های مختلف می گوید: "بسیاری از آن ها منتشر نشده، بعضی از مطالب هم که آمده توهین نبوده [است]، شاید خطایی هم در مقالاتم باشد، ولی سوءنیتی نداشتم و جرمی مرتکب نشده ام"؛
در مورد مقاله اش در دفاع از اعدامی ها (گروهک غیرقانونی ریگی) اظهار می دارد: "من فکر کردم جامعه باید بفهمد چرا این ها اعدام شدند، آیا وکیل مدافع داشتند، دلم برای آن ها سوخت".
و در آخرین دفاع ضمن محول کردن آن به وکلای خود، راجع به وجود آثار مبتذل در رایانه توقیف شده می گوید: کامپیوتر را برای تعویض برنامه بردیم که این فایلها را در آن ریخته اند، من اطلاعی ندارم، آثار مبتذل صوتی را می دانستم، ولی گوش نکردم.
سپس وکلای محترم حاضر در جلسه، از جمله آقای سیف زاده دفاعیات غیرموجه و غیرمرتبط با پرونده، همسو با لایحه ی تقدیمی (ثبت شده به ش 71 مورخه 19/3/79) راجع به علت صدور قرار بازداشت موقت، در دادسرا و غیرقانونی بودن آن و این که اساس دادگاه انقلاب، از جمله این دادگاه غیرقانونی است و این دادگاه صالح به رسیدگی نمی باشد و محاکمه ای که انجام می شود محاکمه عقیده است و آقای کرمی مقالات را منتشر نکرده و در کامپیوتر ایشان بوده است و این که سوء نیتی نداشته است و اقراری هم در پرونده وجود ندارد؛ به دفاع از موکل خود پرداخت.
در ادامه، نماینده محترم دادستان، ضمن تاکید بر این که مقالات متهم پخش شده است، اظهار داشت: موضوع مقالات جنبه ی انتقادی نداشته و در آن تبلیغ علیه نظام و توهین به مقام معظم رهبری صورت گرفته است.
دادگاه با توجه به اعترافات و اقاریر تلویحی متهم در جلسات بازپرسی و این دادگاه، به شرح آن چه که آورده شد و با این جمله که عمل وی "در جهت نصیحت و نقد مسولان نظام و اعلام خطاها و انحرافات و برداشت های نادرست آنان از قانون بوده است... بر صحت مطالبی که نوشته ایمان دارم" (مربوط به دفاعیات متهم در حضور دادستان و بازپرس محترم) و این که "هر کاری کردم در جهت ارتقاء معنویت جامعه و حفظ منافع ملی و تعالی اجتماع بوده" و این که "وظیفه دارم در حد واجب کفایی در برابر تباهی ها و مشکلات سکوت نکنم... و ممکن است در نوشته ها و تحقیقاتم مثل هر انسانی دچار خطا شده باشم" و در مورد گروهک غیرقانونی ریگی که اعدام شده اند، "من فکر کردم جامعه باید بفهمد چرا این ها اعدام شدند؟ آیا وکیل مدافع داشتند؟ دلم برای آن ها سوخت".
در دفاعیات بلاوجه صورت گرفته از سوی متهم و وکلای محترم ایشان (با توجه به دکترین و نظریات اساتید و دانشمندان حقوق) به جهت این که مقالات و مصاحبه های متهم ومستندات آن بر خلاف دفاعیات وکلای محترم از طریق وبلاگ و سایت های مختلف منتشر شده و از رایانه متهم بدست نیامده [است]؛ و دلیل بر این مدعا این [است] که گزارش اداره ی اطلاعات به دادستان محترم با ارایه همین اسناد ومدارک بوده که بدست آمده است؛ و هر کسی می توانسته به آن ها دسترسی پیدا کند. و [نیز] این که رایانه متهم پس از دستور بازداشت وی، از سوی دادستان محترم توقیف گردیده است؛ و اینکه اکثر این مستندات به قبل از توقیف رایانه بر می گردد.
اما راجع به اصل اتهامات
الف - تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران.
1- عنصر مادی جرم، در تبلیغ علیه نظام یا به نفع گروه هایی هم چون سازمان منافقین و گروهک ریگی و.... و اعمالی هم چون نوشتن مقاله و انجام مصاحبه با رادیوهای بیگانه و معاند نظام است. هدف متهم در این رابطه، لطمه زدن به نظام بوده است، که آقای اکبر کرمی بارها این اعمال را انجام داده است.
2- عنصر معنوی جرم، نیز، سوء نیت متهم در نوشته ها و مصاحبه ها در همکاری با دشمن بوده [است]؛ و خود متهم آگاهانه در موقعیت های پیش آمده از فرصت ها استفاده کرده به تکرار موضوع پرداخته است؛ و از طرفی [او] می دانسته که این اعمال در قوانین جمهوری اسلامی ایران جرم است؛ با این اوصاف اصرار بر آن داشته و دارد و این مطالب از مقالات ومصاحبه های وی استفاده می شود.
3- متهم در مقالات و مصاحبه های منتشر شده به ضدیت با اصل نظام و بعضاً با ارکان آن، از جمله سه قوه، که به نظام بر می گردد پرداخته [است]، که با توجه به آن چه گفته شد به مواردی از آن به شرح ذیل اشاره می گردد:
• پرداختن به حادثه ی 18 تیر و حمایت از بازداشت شدگان آن و زیر سوال بردن نظام (ص 290)(2)
• تبلیغ علیه نظام و حمایت از گروهک به اصطلاح جندالله (ریگی) با عنوان "و نوبت خویش را انتظار می کشیم بی هیچ خنده ای" (ص 293)(3)
• تبلیغ علیه نظام در ارتباط با دفاع از جریان فتنه پس از انتخابات و بازداشت شدگان و حمایت از سازمان منافقین با عنوان "دستگیر شدگان کودتای 22 خرداد" (ص 295)(4)
• تبلیغ علیه نظام با عنوان "حاکمیتی که مخالفان و منتقدان خود را در خیابان ها و در مقابل چشم جهانیان به گلوله می بندد" (ص 296)(5)
• تبلیغ علیه نظام با بکار بردن کلماتی همچون "استبداد ایرانی" (ص 300)(6)
• تبلیغ علیه نظام با عنوان "تضییع حقوق زنان و وجود فساد و فحشا در جامعه" (ص 301)(7)
• تبلیغ علیه نظام در حمایت از جریان فتنه با عنوان این که "حاکمیت مخالفان سیاسی خویش را به بند خواهد کشید و با قل و زنجیر در دادگاه های فرمایشی اعترافات دلخواه خود را خواهد گرفت". (311)(8)
• تبلیغ علیه نظام با عنوان "نقض گسترده حقوق بشر با فرایند ننگین سرکوب و سانسور (340)(9)
• تبلیغ علیه نظام با عنوان این که "باید پذیرفت عصر استعمار، استعباد و استبداد سپری شده است و نسل دایناسورها در حال انقراض است".(10)
ب – توهین به مقام معظم رهبری
1- عنصر مادی جرم، اهانت است که مصادیق و نمونه های زیادی دارد؛ تحقق وهن و کسر حیثیت در شخصیت انسانی از عناصر اهانت است؛ و اهانت ممکن است در قالب کلام، فعل و نوشته محقق شود.
2- عنصر معنوی جرم، قصد تحقیر رهبر انقلاب که با توجه به مقام و جایگاه سیاسی معظم له در نظام جمهوری اسلامی ایران انجام می پذیرد. در این رابطه قانون استفساریه، نسبت به کلمه اهانت در مقررات جزایی ماده ی 513 قانون مجازات اسلامی مقرر می دارد: از نظر مقررات کیفری اهانت و توهین عبارت از به کار بردن الفاظ یا ارتکاب اعمالی است که به لحاظ عرفیات جامعه و با در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی و موقعیت اشخاص، موجب تخفیف و تحقیر آنان شود؛ با [توجه] به این معنا، به مواردی از اهانت ها توسط متهم اشاره می شود.
• زیر سوال بردن جایگاه رهبری با بکار بردن کلمه ی "ولایت رها از شرع" (ص 286)(11)
• "سوءاستفاده ی مالی مقام رهبری"، بنابر اظهارات متهم در جلسه ی حزب وفاق ملی (ص 230)
• حمایت رهبری از سانسور و سرکوبگران و خونریزی با عنوان مقاله "حدفاصل انقلاب تا آزادی" (ص298)(12)
• بکارگیری جمله ی "تشنگان قدرت با داعیه فریبکارانه" (ص 307)(13)
• تخریب رهبری در مقایسه با شاه معدوم با عنوان "به کاهن دست نزنید" (ص 329)(14)
• زیر سئوال بردن بیانات مقام معظم رهبری در مورد مشارکت مردم در انتخابات و نام بردن از آن به عنوان "فریبکاری وخیالبافی تهوع آور وعوام فریبی"(15)
ج : نگهداری آثار صوتی و فیلم های مبتذل در رایانه
متهم وجود آثار مبتذل را پذیرفته و اظهار می دارد که با تعویض برنامه [کامپیوتر] این فایل ها وارد رایانه شده است.
و دلایل دیگر
از جمله، نظریه اداره ی ارشاد اسلامی، راجع به آثار مبتذل در رایانه متهم، تحقیقات انجام شده راجع به وضعیت شغلی و اجتماعی متهم و تخلفات وی و سایر امارات و قرائن موجود در پرونده، بزه انتسابی به متهم موصوف محرز ومسلم است وعمل وی منطبق است با مواد 500 و 514 قانون مجازات اسلامی و تبصره 2، بند ب، ماده ی 3 قانون نحوه ی مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیت غیر مجاز می نمایند (مصوب سال 1386 مجلس شورای اسلامی) و47 قانون مجازات اسلامی، فلذا آقای اکبر کرمی را از جهت تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، از طریق انتشار مقالات و مصاحبه ها و همین طور تبلیغ به نفع گروه های غیر قانونی، مانند جندالله (ریگی) و منافقین به یکسال حبس؛ و همینطور از جهت توهین به مقام معظم رهبری به دوسال حبس (با احتساب ایام بازداشت قبلی، برابر تبصره وماده 18 قانون مجازات اسلامی ) و از جهت نگهداری 15 فایل فیلم مبتذل و 1682 فایل صوتی مبتذل در رایانه، علاوه بر امحاء هارد رایانه که حاوی آثار مبتذل است، به دو میلیون ریال جزای نقدی نیز محکوم می نماید. در ضمن رایانه توقیف شده پس از امحاء هارد آن، برابر ماده ی 10 قانون مجازات اسلامی مسترد و 34 حلقه سی دی غیر مجاز توقیف شده از متهم نیز برابر ماده 12 قانون مربوطه در اختیار اداره ارشاد اسلامی قم قرار می گیرد. راُی صادره حضوری [است و] ظرف بیست روز پس از ابلاغ، قابل تجدید نظر در دادگاه محترم تجدید نظر استان قم می باشد(16).
رئیس شعبه ی دوم دادگاه انقلاب اسلامی قم
موسوی

پس از امضای آقای موسوی، برای آن که فراموش نشود پرونده هم چنان باز است و شمشیر دموکلوس آخته، آورده شده است: ثبت رای صادره وفق مقررات ابلاغ و با توجه به نظر دادسرای محترم، با تشکیل بدل از کل پرونده، اصل آن جهت رسیدگی به سایر اتهامات متهم که در صلاحیت دادگاه جزایی است، به دادگاه عمومی جزایی ارسال شود.
از شگفتی های روزگار یکی هم بودن در زندانی است که زندانیانش عادت داشتند گاه و بیگاه همه ی داروندار "زندان بان اعظم" را به دار و درخت بدوزند. بودن در چنین زندانی با دادنامه ای در دستت که تو را به جرم نوشتن و توهین به مقام معظم رهبری، محکوم به سه سال زندان کرده اند بسیار شگفت انگیز و غیرقابل تصور می نماید.
در نظام شهربندی، فرایند سرکوب، سانسور و سکوت، هیج گاه و هیچ جا به پایان نمی رسد و هیچ فضایی، خالی از قدرت تحمل نمی شود. در نظام شهربندی همه چیز و همه کس - به تعبیر دقیق کلمه - باید ذوب در قدرت پیشوا (ولایت) شود و طبیعی است که هرگونه مخالفتی با اشد مجازات روبرو خواهد گشت. همیشه تکنسین های جمهوری اسلامی در ترکیب هموند بازجو، شکنجه گر، قاضی و سانسورچی آماده اند تا فرامین همایونی زندانبان اعظم را به اجرا بگذارند.


پانوشت ها
1. حزب وفاق ایران از احزاب اصلاح طلبی بود که در بهار اصلاحات و در ذوق زدگی پس از دوم خرداد، در قم شکل گرفت. حزبی سراسری با مرکزیت قم، با گفتمانی بسیار مترقی، در ستایش پیوند و وفاق. تلاش برای انسجام اجتماعی و ملی، ذیل مفهوم منافع ملی، مهمترین مساله ی "حزب وفاق ایران" بود. اهمیت وفاق اجتماعی و سیاسی برای بنیان گذاران حزب و درک ماهیت پیچیده و ظریف این مساله، تا آن جا بود که برای اولین بار، عبور از اسلام در برساختن یک نهاد و جامعه ی مدرن حتا در نام حزب برجسته شد. بسیاری از بنیان گذاران حزب وفاق ایران با آن که مومنانی مسلمان و مقید به بسیاری از آداب و مناسک دینی بودند، اما از هوشیاری لازم برای درک این مساله نیز برخودار بودند که باید بین ایران و پاره ای از آن که به مسلمانان شیعه مربوط می گردد، تمایز گذاشت. در برپایی یک جامعه ی مدرن، باید از پله ی جماعت و فرهنگ اسلامی شیعی گذشت و به پهنه ی فراخ جامعه ایرانی رسید. حقوق بشر شرع و شروع هر گفت و گویی است.
2. www.akhbar-rooz.com
www.akhbar-rooz.com

3. www.akhbar-rooz.com
4. همان.
5. همان.
6. www.akhbar-rooz.com
7. همان.
8. www.akhbar-rooz.com
9. www.akhbar-rooz.com
www.akhbar-rooz.com

10. archiv.iran-emrooz.net
11. www.akhbar-rooz.com
12. www.akhbar-rooz.com
13. www.akhbar-rooz.com
14. www.akhbar-rooz.com
15. همان.
16. در این جا لازم می دانم به چند نکته ی مهم از دادنامه اشاره کنم، که مورد اعتراض قرار گرفت، ولی دادگاه تجدید نظر، بدون توجه به آن ها، حکم صادره را تایید و تنفیذ کرد.
• این جانب بر خلاف ادعای دادنامه، هیچ گونه سایت یا وبلاگی نداشته ام و غالب مدارک ادعایی و نوشته ها از کامپیوتر شخصی بنده پس از بازداشت به دست آمده است.
• شتاب و عجله ی قاضی و دادستان در سرهم بندی پرونده تا آن جاست که قاضی در جایی «حزب وفاق ایران» را «حزب وفاق ملی» ذکر کرده است.
• قاضی در این دادنامه به گزارش مامور مخفی وزارت اطلاعات در جلسات حزب وفاق ایران استناد کرده است.
• قاضی مرز نقد، بیان آزاد عقیده و توهین را در نوردیده و بی توجه به حق شهروندان برای مشارکت فعال در فرایندهای تصمیم سازی، با بازجوها همراه و در سرکوب و سانسور مشارکت کرده است.
• با توجه به تفهیم اتهام "ارتداد" در بازجویی ها، نا گزیر و در گریز از عناد و لجاجت در برابر حقیقت، به احتمال خطا در آرا و تحقیقات خود اعتراف داشته ام، که بر هر نظریه ی انسانی دیگری نیز صادق است. قاضی پرونده این اعتراف انسانی را - که باز تاب دیگری از نیایش آپلون است – به اعتراف تلویحی متهم به جرم معنا کرده است.
• قاضی پرونده، دفاع از جنبش سبز را به دفاع از سازمان مجاهدین (منافقین) تفسیر کرده است.
• قاضی دفاع از حق دادرسی عادلانه و نیز ضرورت شفافیت در پرونده های های سیاسی را به دفاع از گروهک جندالله تعبیر و تفسیر کرده است.
• مطالعه ی تطبیقی شخص اول مملکت، در قانون اساسی مشروطیت و قانون اساسی جمهوری اسلامی را به عنوان توهین به مقام رهبری مورد ادعا قرار داده است.   


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست