سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بازی " ُبرد ُبرد"
نکاتی درباره پیشنهاد جدید ایالات متحده آمریکا برای مذاکره با ایران، این یک پیشنهاد جدی است و دوسر بُرد با آمریکا نخواهد بود


تهمورث کیانی


• ایران در روزهایی که پیش رو داریم نشان خواهد داد در مناقشه ای که در ماههای گذشته در ایالات متحده در جریان بوده است جانب کدام سو را خواهد گرفت. آیا ایران با پاسخی نسنجیده و متکی بر رجز خوانی های افرادی چونان نویسندگان کیهان تهران, به جهان و خاصه مردم ایالات متحده خواهد گفت که نو محافطه کاران درست می گویند که دولتمردان ایران تنها زبان زور را می فهمند؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱٨ خرداد ۱٣٨۵ -  ٨ ژوئن ۲۰۰۶


  tahmoureskiani@shoreline.edu
           پیشنها د جدید دولت ایالات متحده برای پیوستن به گفتگوهای اروپاییان با ایران در باره مسائل اخیر  به حق از سوی اغلب رسانه ها و تحلیلگران سیاسی یک چرخش اساسی در سیاست خارجی اخیر ان کشور گزارش گشت. دولت ایالات متحده اگر چه قبلأ در مواردی همچون تحولات افغانستان پس از طالبان با ایران گفتگوهایی انجام داده بود , اما آن گفتگوها هیچگاه علنی و رسمی نبودند. در عرف دیپلماتیک چنین گفتگوهایی نشانه به رسمیت شناختن طرف گفتگو و تحول در سیاست خارجی یک کشور دربرابر دیگری محسوب نمی شود. همچنانکه بسیاری از کشورهای عربی سالهاست در مواردی گفتگوهایی با اسرائیل داشنه اند اما دارای هیچ رابطه ای با آن نبوده و نیستند و کماکان آنرا به رسمیت نمی شناسند. به علاوه , گفتگو یا گفتگوهای غیر رسمی بین ایران و ایالات متحده هیچ گاه درباره اختلافات دو طرف نبوده است , بلکه درباره طرف سومی بوده است. تا همین یکی دو هفته پیش مقامات دولت ایالات متحده   به تأ کید هر گونه گفتگوی مستقیم با ایران را درباره مسائل اتمی رد کرده بودند.
        این پیشنهاد , اما , یک اقدام جدی است و حاصل یک دوره بالنسبه طولانی مدت گفتگوها و مجادلات بین پشتیبانان دو راهبرد متفاوت در داخل جامع آمریکا , در برخورد با دولت جمهوری اسلامی و استراتژی ایالات متحده در این باره می باشد. یک گروه به رهبری آقای دیک چنی معاون رئیس جمهوری ایالات متحده و رامسفلد وزیر دفاع آن کشور همواره بر برخورد سخت گیرانه تر و در صورت لزوم جمله نظامی برای " حل نهایی مشکل ایران" تأکید داشته اند. آنان براین باور هستند که دولت ایران در گذشته بارها ثابت کرده است که از رهگذر گفتگو تن به هیچ اصلاح و توافقی با جامعه بین الملل نخواهد داد. گروه دیگر که  از پشتیبانی افرادی نطیر   کالین پاول وزیر خارجه پیشنین و برخی سناتورهای قدرتمند – مانند جوزف بایدن , لوگار , و هیگل -- ازهردو جزب مهم آمریکا برخوردار است , بر راهبرد گفتگوی   و به گفته یکی از دستیاران سابق پاول" گفتگوی مستقیم , مفهوم و معنی دار" با ایران تأکید می کرده اند. این گروه در ماههای اخیر در سایه نارضایتی اغلب مردم ایالات متحده   از روند اداره کشور و جنگ عراق و سیاست خارجی کشورشان  , بر دامنه و تلاش خود افزوده بودند. مهم تر از همه , وخامت روز افزون اوضاع در عراق و اهمیتی که ایران در ارتباط با عراق به آن دست یافته است به این گروه در روزهای اخیر شجاعت بیشتری داده بود تا جدی تر گروه تندرو را به چالش بگیرند.  اما آنچه درروزهای اخیر وزن بیشتری به دیدگاه این گروه داد آن بود که از یک سو کشورهای اروپایی در گفتگوهای خود بطور جدی از ایالات متحده خواستند تا در پیشنهاد" بسته هویج و چماق"  برای ایران آنها را تنها نگذارد و به گفته وزیر خارجه آلمان در مصاحبه با رادیو ان. پی. آر آمریکا , " ایالات متحده نیز باید هویج خود را ارائه دهد ". آنان به حق تأکید می کردند که آمریکا نمی باید تنها نقش چماق را بازی کرده و به دغدغه های ایران توجه نکند. از دیگر سو علامتی نیز از ایران رسید ؛ همزمان با نامه ای که آقای احمدی نژاد , رئیس جمهوری ایران , برای رئیس جمهور بوش نوشت و در آن – متأسفانه – به جای پرداختن به مسائل جاری سیاسی بین دو کشور و پیشنهاد راههای برون رفت از آن به نظریه پردازی کلی دینی و اخلاقی پرداخته بود, نامه ای نیز از سوی آقای حسن روحانی , دبیر پیشین شورای امنیت ملی ایران – که هنوز نماینده رهبر جمهوری اسلامی در همین شورا است و همین بر اهمیت نامه او می افزود --   در هفته نامه معتبر تایم به چاپ رسید که در آن طی پیشنهاداتی راه برون رفت از بحران اخیر را شرح داده بود و بر آمادگی ایران برای دادن امتیازاتی در برابر گرفتن امتیازات  با ارزشی تأکید کرده بود. این نامه  , همچنانکه تایم نوشت ,  در واشینگتن بس بیشتر ار نامه آقای احمدی نژاد توجه سیاست مداران و تحلیل گران امور ایران را به خود جلب کرد.  هشدارهای برخی از ایرانیان مقیم ایالات متحده و آمریکاییان ِ ایرانی الاصل نیز برتأثیر  این اقدامات افزود. مجموعه این نحولات سرانجام موجب غلبه نظریه گروه دوم گشت و خانم دکتر رایس وزیر خارجه ایالات متحده -- که خود با این گروه همدلی بیشتری نشان می دهد تا تندروهای نو محافظه کار یا دفتر معاون رئیس جمهوری -- آمادگی مشروط کشور خود را برای گفتگوی مستقیم و علنی با ایران اعلام کند.  
    اکنون-- همچنانکه اغلب تحلیل گران ناظر بر تحولات اخیر در روابط ایران و جامعه بین المللی نوشته اند- توپ در زمین ایران قرار گرفته است. ایران در نخستین گام می باید این پیشنهاد جدید ایالات متحده را بسیار جدی گرفته و بدون توجه به انگیزه های محتمل آمریکا – همچون انتخابات میان دوره پیشاروی آن کشور—به آن به مثابه فرصتی نوین نگاه کند. آنچه بیش از هر چیز اهمیت دارد آن است که ایران در باره قدرت خود و ضعف های ایالات متحده مبالغه نکند و تصمیم گیران سیاسی ایران در این برهه حساس لفاظی های تبلیغاتی را به افرادی همچون آقای حسین شریعتمداری واگذار کرده اما در اخذ تصمیم هیچ به آن نوع لفاظی ها گوش نسپارند. واقعیت نشان داده است که  در شرایط امروز جهان هر کشوری  خاصه ایران دربرابر تحریم های هوشمند و متحدانه اروپا و آمریکا به شدت ضعیف است. در این باره ضعف ایران بسیار بیشتر از ضعف احتمالی غرب در برابر احتمال بستن شیرهای نفت ایران است.  ایران تجربه های بسیاری در همین گذشته نزدیک دارد تا از آن درس لازم را بیاموزد. سالهای پایانی جنگ با عراق مثال بسیار خوبی در این باره هستند. آنهنگام که ایران بخشی از مناطق مهم عراق را در تصرف خود داشت و می توانست با تصمیمی خردمندانه با تن دادن به خواست جامعه جهانی با پذیرفتن آتش بس در شرایط برتر نظامی هم به پیروزی سیاسی مهممی دست یابد و هم  پول فراوانی از رهگذرغرامت ِ جنگ نصیب اقتصاد بیمار و نیازمند خود سازد. در آن زمان ایران , اما , با گوش سپردن به چنین  رجز خوانی هایی در باره قدرت خود و ضعف دشمن و ناتوانی غرب , جنگ ِ برنده را به جنگ ِ بازنده تبدیل کرد. ارتش شکست خورده عراق با پشتیبانی خارجی تجدید سازمان گشت و در عملیاتی نو و برق آسا نه تنها بخش بیشتر خاک عراق را پش گرفت بلکه دوباره به پیشروی این بار آسان تری در بسیاری از خاک ایران – از جمله در دهلران بیش از چهل کیلو متر در خاک ایران پیشروی کردند -- دست زد.  در آن زمان دولتمردان ایرانی به اندرز های رهبران ارتش از جمله نیروی دریایی که آنها را از ضعف بنیادین خود و آسیب پذیری ارتش ایران به سبب فقدان قطعات یدکی و غیره  آگاه می کردند , گوش ندادند و به جای آن دل به تحلیل های برخی از فرماندهان سپاه سپردند که در باره قدرت خود و ضعف آمریکاییان در خلیج فارس مبالغه می کردند  و حاصل ان درگیری با ارتش آمریکا در خلیج فارس و نابودی نیروی   دریایی ایران بود.اکنون , اما , صف بندی جدید در جهان و خاصه در منطقه از آن روز هم بیشتر به سود همان کشورهایی است که در آن زمان از ایران می خواستند راه گفتگو با عراق را درپیش بگیرد و از خیال تصرف آن کشور و تعویض حکومت آن دست شوید.
         ایران اکنون به مراتب در وضعیتی بدتر از آن سالها قرار دارد. ناآرامی های قومی و نا امنی در برخی مناطق مرزی ایران به مرحله خطرناکی رسیده است که با تحریک خارجی و پشتیبانی قدرت های بزرگ می تواند به دغدغه ای بسیار جدی تبدیل گردد. سرمایه گذاری در صنایع نفت و گاز کند تر از پیش گشته است , امتازات بزرگ اقتصادی در این مورد یک به یک از کف ایران می رود. کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بر اعتراض خود در مورد جزایر ایرانی سه گانه افزوده اند و منرصد فرصت اند تا به طور جدی ایران را دراین باره به چالش گیرند. هر گونه پشتیبانی جدی قدرتهای بزرگ جهانی خاصه ایالات متحده از آنان می تواند نقطه عطفی در این فرایند باشد. بنابراین ایران می باید واقعبینانه به اوضاع بنگرد.
         همچنین اشتباه بزرگی خواهد بود اگر ایران این چرخش ا یالات متحده را به منزله "عقب نشینی ناشی از ضعف" آن کشور و- بدتر از آن - به عنوان نشانه ای از پیروزی خود یا درستی راهبرد ِ تا کنونی اش تفسیر کند. ایالات متحده میتواند در یک عملیات انتقام جویانه و تنبیهی بسیاری از منابع و تأسیسات ایران را بدون هیچگونه واهمه ای نابود کند , واکنش ایران حداکثر چند عملیات تروریستی کوچک در عراق یا هر کجای دیگر خواهد بود که دردی را برای کشور درمان نخواهد کرد. تجربه چین , هند و ویتنام تجربه های ارزشمندی برای ایران اند تا از آنها درس گیرد. هر سه کشور دیر زمانی – و هم اکنون نیز – چالش ها و اختلافات بسیاری باا ایالات متحده داشته اند. یکی از آنان , ویتنام , سالها درگیر جنگی خونبار با آمریکا بوده است که از آن کشور ویرانه ای بر جای گذاشت. اما هر سه کشور اکنون با داشتن مناسبات گسترده با آیالات متحده توانسته اند به توسعه اقتصادی خود به طور جدی مدد رسانند. درست درهمین هفته اخیر ویتنام و آمریکا با امضای قرار دادی آخرین موانع را بر سر راه پیوستن ویتنام به سازمان تجارت جهانی برداشتند. حجم تجارت بین دو کشور هم اکنون به بیش از هشت میلیارد رسیده است.دولت مردان ایران باید از خود بپرسند آیا اختلاف آنان با ایالات متحده عمیق تر از اختلاف ویتنام با آن کشور در گذشته می باشد.  سرمایه گذاری وسیع در صنایع نفت و گاز ایران , افزایش اساسی ظرفیت تولید نفت این کشور , گشودن راه ترانزیت ایران بر منابع نفت و گاز منطقه به اروپا و هند , به ایران توان و اهمیتی به مراتب بیشتر از انرژی اتمی خواهد داد. به علاوه در آن صورت ثبات سیاسی ایران و امنیت آن اهمیتی صد چندان برای جهان خواهد داشت.
 بنا براین دولت مردان ِ  ایران باید اکنون که آیت الله خامنه ای چندی پیش در ارتباط با گفتگوی محتمل ایران و ایالات متحده درباره عراق , چنین گفتگویی را تأیید کرد , بدون پیش داوری درباره نیات ایالات متحده , از گفتگوی مستقیم استقبال کنند و خود را برای گفتگویی جدی آماده کرده مسائل و دغدغه های خود را مستقیمأ طرح کنند. ایران می تواند فهرستی از خواسته ها و مسائل مهم را تهیه کند ؛ تضمین امنیتی , شناسایی نقش منطقه ای ایران , رفع برخی از تحریم های جانکاه مانند قطعه های هواپیما های مسافر بری ,  آزاد کردن ِ  ذخیره های مالی ایران در ایالات متحده از پیش از انقلاب , پیوستن به سازمان تجارت جهانی درزمان مناسب , لغو تحریم شرکت های غیر آمریکایی خواهان سرمایه گذاری در صنایع نفت و گاز ایران و ....می توانند برخی از مهم ترین موضوعات این فهرست باشند تا سرانجام در یک فرایند پر پیچ و خم دو طرف به عادی سازی روابط بپردازند.  بی شک طرف دیگر نیز فهرست بالا بلندی خواهد داشت که  تعلیق برنامه غنی سازی - دست کم تا پیش از دستیابی ایران به اعتماد جامعه جهانی در باره برنامه یش- در صدر ِ آن قرار خواهد د اشت. دست شستن از اخلال در برنامه صلح خاورمیانه , پایان دادن به هرگونه پشتیبانی سیاسی و مالی محتمل از تروریسم و اخلال در روند استقرار ثبات و آرامش در عراق و....در ردیف های پسین این فهرست خواند بود.
          تاریخ رابطه بین ایران و ایالات متحده فراز و نشیب های فراوان و تند پیچ های گونه گونی تا کنون داشته است. هر چه بر درازای این گسیختگی افزوده گشته است , تنش و ُصلبی بیشتری ایجاد کرده و به همان نسبت موفقیت هر گونه ابتکار آشتی جویانه ای را از هر دو سو سخت تر ساخته است. اکنون , اما , به نظر می رسد که این رابطه بیش از هر زمان دیگر به نقطه عطفی تاریخی  نزدیک گشته است. به نظر می رسد دو کشور بیش از این نمی توانند در حالت " نه جنگ , نه صلح " باقی بمانند. در هر دو کشور نیروها و گروههای پرقدرتی با هر گونه آشتی و مصالحه مخالف هستند. در هردو کشور تا کنون اسب میدان سیاست و تصمیم گیری را تندروان این عرصه تاخته اند. این بار اما به نظر می رسد دریچه ای از امید و عقلانیت از هر دوسو باز گشته است. این فرصت را باید غنیمت شمرد. مذاگره و گفتگو به نفع هر دو سو است . این می تواند یک بازی  بُرد بُرد باشد. هم جامعه بین الملل خاصه کشورهای غربی از برنامه های ایران دل آسوده گردند و راه تعامل بهتری با ایران گشوده گردد , و هم ایران با رهایی از خطر خانمان سوز جنگ و ویرانی به نگرانی هایش پاسخ گقته شود. اگر ایران شجاعت در کار برد و به گفتگوی مستقیم و منطقی بپردازد بدان معنی نخواهد بود که طرف برنده تنها ایالات متحده خواهد بود. این ساده نگری است , حاصل گفتگو همواره تعادلی بر مبنای واقعیات و امکانات است و به عقلانیت گرایش دارد , این جنگ است که تنها یک طرف پیروز دارد. این نظر که پیشنهاد ایالات متحده " بازی دو سر برد " برای آن کشور است , بدبینی و ساده کردن موضوع و تعبیری دیگر از تئوری است که در هر حرکت آمریکا نقشه ای برای تضعیف ایران تصور می کند. این نوع تعبیر چشم را بر تحولات داخل جامعه ایالات متحده و دگرگونی های سیاسی ان می بندد. 
         ایران در روزهایی که در پیش روی داریم نشان خواهد داد که در مناقشه ای که در ماههای گذشته در ایالات متحده در جریان بوده است جانب کدام سو را خواهد گرفت. آیا ایران با پاسخی نسنجیده و متکی بر رجز خوانی های افرادی چونان نویسندگان کیهان تهران , به جهان و خاصه مردم ایالات متحده خواهد گفت که نو محافطه کاران درست می گویند که دولتمردان ایران تنها زبان زور را می فهمند؟ آیا ایران یک بار دیگر گروههایی را که خواهان باز شدن راه گفتگوی مسالمت آمیز برای حل مناقشات این کشور با آیالات متحده و به تبع جامعه بین الملل هستند , ناامید خواهد کرد؟  
 
سیاتل ( ایالات متحده آمریکا )
پنجم ژوئن دوهزار و شش  
 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست