سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نامه ای به سما بهمنی


نگین شیخ الاسلامی


• تو به زبان و فرهنگ و باورهای ما احترام گذاشتی، تو باور داشتی دمکراسی و حقوق بشر را، ازین رو بود، که پیشانی تو را چسپاندند بر سنگفرش های داغ زادگاه فرزاد و کودکان فرزاد و دستانت را غل و زنجیر کردند، تو کوردستان و آزادی را برای همه ی مردم و کوردستان باور داشتی... از این رو بود که آفتاب سرزمین من تو را دختر خود خواند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۰ دی ۱٣٨۹ -  ۱۰ ژانويه ۲۰۱۱


بایست پیشتر از این ها برای تو می نوشتم ؛ اما ترس از آزار تو مانع شد، امروز با خود گفتم ، تو را دیگر چه باک از آزار و شکنجه است، مگر این تو نیستی که بی گناه ۱ سال را در زندان هستی، ۱ سال است، هم راز و هم دل و هم فکر زندانیان شهر مهاباد شدی، آوازه ی خوبی ها و مهربانی های تو به خارج از مرزهای کوردستان هم رسید، این جا در سرزمین برف و سرما، گرمای محبت های تو گرمابخش دل های آواره ی ما شده است، سما ی عزیز، عزیزی که به عشق و زندگی معنا بخشیدی، امروز نام تو را در لیست فرشتگان سلاله اهورا ثبت کردند، تو دختر آفتاب سرزمین بی نام و نشان من شدی. همان سرزمینی که بر هیچ نقشه ی از جهان، نام آن حک نشده است، اما مردمان سرزمین من، هر روز آن را تکرار می کنند و کودکان ما هر روز آن را جست و جو می کنند، کوردستان.
نخستین دیدار ما، اعتراض به حکم اعدام فرزاد بود ،سنندج برابر دادگستری شهر، آن روز تو دیر رسیدی، ماموران در پلیس راه ماشین شما و گروه های بسیار دیگری را نگه داشته بودند؛ و امکان ورود شما به شهر نبود، بعد از پایان مراسم، شما آمدید، از رنگ من نبودی، مانند من سخن نمی گفتی، کوردستان را نمی شناختی؛ اما آن چنان زود با هم به نقطه ی مشترک رسیدیم، که گویا سالهاست، دختر این دیاری، دردها را شناختی، زیباییهای به غارت رفته ی ما را دور از چشم دشمنان زیبایی و عشق، لمس کردی، تو به زبان و فرهنگ و باورهای ما احترام گذاشتی، تو باور داشتی دمکراسی و حقوق بشر را، ازین رو بود، که پیشانی تو را چسپاندند بر سنگفرشهای داغ زادگاه فرزاد و کودکان فرزاد و دستانت را غل و زنجیر کردند، تو کوردستان و آزادی را برای همه ی مردم و کوردستان باور داشتی، باور تو تنها شعار فیس بوک و اینترنت و نوشتن مقالات و حرف های گنده گنده نبود، تو آن را با عمل با کردار و گفتار خود به همه ی ما ثابت کردی، از این رو بود که آفتاب سرزمین من تو را دختر خود خواند.
آفتاب سرزمین من دختران خود را برای نگهبانی از مزوپوتامیا می فرستد، چه بسا بسیاری از خوهران تو در این مسیر جان خود را از دست داده اند، امروز نام تو را در کنار این عزیزان می نویسم، تا بدانی تو یادگار روزهای خوش آن هایی.
سمای عزیز! سال های نه چندان دور در این زندان های کوردستان، که مهمان بیشترآن ها بودی، دختران آفتاب را برچوبه های اعدام سپردند و گلوله های سربی قلب کوچکشان را- که همانند قلب پروانه ی نرم و عاشق بود- هدف قرار داد .
چه کسی می گوید، پایان شب سیه سفید است؟
چه کسی می گوید، ظلم ناپایداراست؟
چه کسی می گوید؟
امروز پس از گذر ٣۰ سال، هنوز شراب ضحاک خون دختران آفتاب است؛ و طناب های دارشان افراشته است، دیروز "آمنه خاتمی و کوردانه ابراهیمی و شیرین ابراهیمی*" را از ما ستاندند، امروز شیرین علم هولو آتشکده؛ و در کمین که زینب را نیز بستانند.
امروز دیگر بیستون تنها کرمانشاه نیست، فرهاد عاشق دختر آفتاب شد؛ و به جرم عشق به بند کشاندندش، اما معشوق تاب دوری عشق را نداشت و در پی عشق او نیز به بند کشیده شد، اوین تهران بیستون ۲ کوردستان شد، به جرم عشق، اوین میعادگاه رهروان آزادی شد، به بند کشیدند، دخترآفتاب سرزمین من را... بردارش کردند، فرشته نگهبان میزوپوتامیا را...
سمای نازنین! همان گونه که تو جوینده راه آزادی و برابری شدی؛ و از بندرعباس به سوی کوردستان تاختی برای رهایی معلم دربند ما، ٣۰ سال پیش خواهران تو به همراه دیگر جویندگان راه آزادی رهسپار دیار ترکمن صحرا شدند، اما اهریمن بر آنان فرود آمد، آن روز که فرزندان اهریمن تو را به غل و زنجیر کشیدند، دیو یسنا "گلریز قبادی و فایزه و فریده*" را از ما ستاند.
چه بگویم سمای عزیز، دل تنگ دیدارتان هستم، دل تنگ صداقت و دل رنجور و اشکهای داغ و دستهای لرزانت هستم، در این سرزمین سرد، من دل تنگ گرمی تو و خنده های زینب و مقاومت زینب و چشمهای کودکانه روناک هستم.

نگین شیخ الاسلامی


*آمنه خاتمی، ا‌‌هل منطقه "هه وشار"، در سال ۱٣۵۹ در شهرستان سقز تیرباران شد.
کوردانه ابراهیمی، ۲۶ ساله، درسال ۶۰ در پادگان شهرستان سقز تیرباران شد.
شیرین ابراهیمی، ۲۲ ساله، درسال ۶۰ در سقز تیرباران شد.
* گلریزقبادی و فایزه قطبی و فریده زکریایی در غروب روز ٨ فروردین ۱٣۵٨ درهنگام رفتن به گنبدکاووس برای کمک رسانی به مردم ترکمن صحرا اتوبوس آنها دوچار سانحه شد؛ و به همراه دیگرهم سفرانشان شهید شدند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست