سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

چرا تاریخ پاشنه آشیل سبزها است؟
پیرامون نامه ی اخیر مهدی کروبی


ارژنگ نورایی


• بررسی تاریخ و به ویژه سالهای سیاه دهه ۶۰ پاشنه آشیل رفورمیسم درون حاکمیت است، موسوی و کروبی و خاتمی و رهنورد و مهاجرانی و سروش و مخملباف و تاجزاده و غیره و غیره تا زمانی "رهبران جنبش سبز" و "روشنفکران" هستند که پرتویی بر آن سالها نتابد. "آنان در پس این تاریکی است که ماهیت راستین تاریخی خود را پنهان میکنند و "سران" جنبش ضداستبدادی مردم ایران باقی میمانند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۵ دی ۱٣٨۹ -  ۵ ژانويه ۲۰۱۱


 
چرا تاریخ پاشنه آشیل سبزها است؟
پیرامون نامه اخیر مهدی کروبی
ارژنگ نورایی
پیش از این به فراخور وقایع و حوادث درباره نسبت رویدادهای دهه 60 با جنبش سبز و به ویژه رهبران آن در دو نوشته دیگر مطالبی را بیان کرده بودم (1) با این وجود نامه اخیر مهدی کروبی (شیخ اصلاحات) در نقد مواضع اصولگرایان در ارزیابی از وقایع آن سالها و سوگ نامه او در فقدان "امام راحل" و اینکه "اگر امام زنده بود چه میشد و چه نمیشد..." ما را بر آن داشت تا بار دیگر به ارزیابی آن سال ها بپردازیم و بسنجیم عیار صداقت "رهبران سبز" را و از آن مهمتر جایگاه حقیقت تاریخ را نزد ایشان. این بررسی چنان که پیشتر نیز آمده بود نه برای مچ گیری از حضرات سبز و تخریب شخصیت و چهره ایشان بلکه تلاش جهت تعیین حدود و امکانات سیاسی جنبش به شرط حضور نمادین آنان است، باشد تا خیل شیفتگان سید سبز گستر و شیخ اصلاحات به خصوص نسل جوان با چشمان بازتری درباره پیشینه و پتانسیل و ماهیت واقعن واقعی آنان قضاوت کنند .
لب کلام سوگنامه الکن کروبی این است که اگر امام زنده بود بسیاری از وقایع یک سال و نیم اخیر رخ نمیداد و با زندانیان و زنان و مطبوعات و دانشگاهیان و "مراجع" و در یک کلام با مردم جور دیگری برخورد میشد و فجایع و زشتیهای پیش روی ما همه از فقدان امام و خط انحرافی است که پس از درگذشت امام دامن جمهوری اسلامی و مردم را گرفته است. البته در طرح این ادعا کروبی تنها نیست و همنشینش موسوی بارها و بارها در بیانیه های "کارگشا و داهیانه" اش از ضرورت بازگشت به "دوران طلایی امام" سخن گفته و زهرا رهنورد و محمد خاتمی و مصطفی تاجزاده و سایر اصلاح طلبان نیز از مزایا و ویژگیهای بی مانند آن سالها سخنها گفته و شعرها سروده اند. نمیدانم نسل جوان با این ادعاها چگونه مواجه میشوند و در این وانفسای تاریخ دزدی و تاریخ سازی فرصتی برای مطالعه حقایق آن سالها دارند یا نه، اما خوب میدانم هر فردی که لحظه ای در ایران تحت حاکمیت خمینی و خط امام زندگی کرده باشد [البته اگر بتوان واژه "زندگی" را برای آن سالها به کار برد] قطعن نمیتواند این دروغ پردازی ها و تحریفات را باور کند و از شنیدن آن از زبان رهبران "راستگوی" سبز دچار شوک نشود.
کروبی میگوید: << اگر بنیانگذار انقلاب امروز زنده بود اصلاً کار انقلاب به جایی نمی رسید که رسانه ملی، مطبوعات، خطبه های نماز جمعه، نطق های نمایندگان مجلس انحصاری شود و تعدادی اتهام زن، در آن معرکه بگیرند>> خوب باید از شیخ اصلاحات پرسید که در همه آن سالهای طلایی مگر جز این بود؟ مگر امام امت نگفت << اگر ما از اول ...به طور انقلابی عمل کرده بودیم و قلم تمام این مطبوعات مزدور را شکسته بودیم و تمام مجلات و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم و روسای آنها را به محاکمه کشانده بودیم... چوبه های دار را در میدانهای بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین را درو کرده بودیم این زحمتها پیش نمیامد>> (کیهان 27 مرداد 1358) چند روزنامه و مجله و بولتن در فاصله بهمن 57 تا خرداد 60 یعنی آن بهار زودگذر آزادی در ایران توقیف شدند؟ مگر جز این بود که دانشجویان پیرو خط امام با سندسازی علیه بسیاری از شخصیتها و جریانات اقدام کردند و در همان حال اسناد مذاکرات محرمانه امثال بهشتی و بهزاد نبوی با آمریکا را پنهان کردند؟ فتوای قتل سلمان رشدی را چه کسی صادر کرد؟
کروبی از ضعف دستگاه قضایی در شرایط امروز سخن گفته و هرگز از خود نمیپرسد مگر این دستگاه در زمان "امام" ماهیتی جز این داشت؟ قتل عام هزاران انسان در سال 67 به فتوای چه کسی اتفاق افتد؟ دادگاههای صحرایی در کردستان در زمان چه کسی دایر بود؟ شیخ همچنین از بی احترامی به بیوت "مراجع" اظهار تاسف میکند، اما باز جا دارد بپرسیم مگر شریعتمداری مرجع نبود؟ شیخ حسن عاشوری در دوره امامت چه کسی به اتهام نگارش کتاب توحید اعدام شد؟ در جای دیگری از نامه میخوانیم: <<اگر خمینی کبیر زنده بود به قوه مجریه اجازه نمی داد که مجلس را که فرمودند “در رأس امور است” این چنین تحقیر کند>> مگر همین خمینی کبیر در جریان پیگیری افتضاح مک فارلین و زد و بندهای پشت پرده امام و اسرائیل نمایندگان پیگیر را تهدید نکرد و به سکوت واداشت؟
مشکل نامه کروبی اینجاست که دقیقن روی مسائلی دست میگذارد که امام و دوران طلایی اش کارنامه بس متعفنی در آن دارند مثلن میگوید: << اگر ایشان زنده بودند در مقابل برخوردهای ناصواب دانشگاهیان و حکم های ناعادلانه زندان و محرومیت و تعلیق از تحصیل برای دانشجویان و اساتید و در یک کلام زیر گیوتین گذاشتن نهاد علم و دانش چه می کرد؟>> و پاسخ از منظر تاریخ بسیار روشن است؛ ضد انقلاب فرهنگی همراه با سرکوب نهادها و تشکلهای دانشجویی، اخراج دهها هزار دانشجو و استاد، اسلامی کردن نهاد علم و دانش آن هم با ارتجاعی ترین ورژن اسلام، امنیتی کردن فضای دانشگاه با دانشجویان پیرو خط امام و جهاد دانشگاهی و بسیج و انجمن اسلامی و تحکیم وحدت. فتوای تاریخی کروبی در مورد دیدگاه خمینی درباره زنان دیگر اوج تجاهل الخائنین تاریخی است، آنجا که میگوید << از یاد نبرده ایم بعد از اشغال سفارت آمریکا، اولین اقدام امام دستور آزادی زنان حاضر در سفارت اشغال شده آمریکا بود اگر امام زنده بود آیا در مقابل حرمت شکنی زنان در جامعه اسلامی و زندانی کردن مادران و کتک زدن وحشیانه زنان و دختران در خیابان و بریدن احکام سنگین برای آنها سکوت می کرد ؟ >> بله شیخ مهدی امامتان زنان آمریکایی را آزاد کرد اما آیا بر این خیالید که زنان ایرانی فراموش کرده اند یا نمیدانند "خمینی کبیر" با آنان چه کرد؟ مگر فراموش کرده اید که نخستین نشانه های تفکر ارتجاعی خمینی در سرکوب زنان بروز کرد؟ حجاب اجباری آن هم با زور اخراج و تهدید و زنجیر و قمه و چماق در زمان چه کسی بر سر زن ایرانی کشیده شد؟ شعار "یا روسری یا توسری" ارمغان چه دورانی است؟ هزاران دختر و زن این دیار در حکومت اسلامی چه کسی برای کوچکترین نشانه های زیبایی و عشق شلاق حد خوردند؟ من میتوانم لیستی از هزاران زن و دختر و مادری را پیش چشم شما بگذارم که در دوران طلایی امامتان و البته شما و موسوی و خاتمی و دار و دسته خط امام دستگیر شدند، به سیاهچالهای اوین و قزلحصار و گوهردشت و عادل آباد و وکیل آباد و دیزل آباد و غیره برده شدند، مورد وحشیانه ترین و سبعانه ترین شکنجه ها قرار گرفتند، جوانی و زندگی شان را در زندانهای شما به تجربه کردن اسلام عزیز به روایت خمینی گذراندند و در نهایت امر به جوخه های مرگ سپرده شدند و سر از خاوران و سایر خاورنهای ایران در آوردند.
<< در تصورم نمی گنجد اوج خشونتی که بتواند در نظام اسلامی در عرض چند روز حداقل ۴ جوان را زیر شکنجه به مرگ بکشاند؛ اگر امام زنده بود آیا لکه ننگی به نام کهریزک بر پیشانی نظام می نشست؟>> اینجا دیگر شیخ ما وقاحت را به انتها رسانده و برای بی شرمی هایش حدی متصور نمیشود. 4 جوان آن هم در چند روز!!!؟؟؟ سوگند به دها هزار جوانی که در دوران نکبت و ظلمت امامتان جاودانه شدند، آیا شیخ دروغگوی ما فراموش کرده آن همه اسامی اعدامی در روزنامه ها را؟ آیا به یاد نمی آورید که حسین شریعتمداری و سعید حجاریان، اسد الله لاجوردی و مصطفی تاجزاده، صادق محصولی و حمید جلایی پور دست در دست هم و به عشق یک امام شبی تا 400 نفر را در اوین تک تیر میزدند؟ فتوای شکنجه حتی الموت در زمان طلایی کدام رهبر جمهوری اسلامی صادر شد؟ جمهوری دار و شکنجه دست ساز شما و امامتان پیش از 30 خرداد 60 و مسلح شدن گروه ها دست کم یک صد نفر را در حمله به میتینگها و دانشگاها و سخنرانی ها به قتل رساند. مگر همین صانعی ها و موسوی تبریزی ها و موسوی خوئینی ها نبودند که جواز شرعی کشتن محارب را در همان خیابان و بدون محاکمه دادند؟ سپاه پاسداران و ارتش تحت مسئولیت کدام فرمانده کل قوایی روستاهای کردستان مانند قارنه و غلتان را با تمامی ساکنین غیرنظامی اش بمباران کرده و دفن کردند و قتل عام سنندج و کشتار گنبد را به وجود آوردند؟ آقایان سبز و اصلاح طلب! تجاوز به دختران باکره در شب پیش از اعدام دست کم 28 سال پیش از کهریزک و در زندانهای زیر نفوذ مجاهدین انقلاب اسلامی و مجمع روحانیون مبارز رخ داده است.

سبزها و بی تاریخی
بررسی تاریخ و به ویژه سالهای سیاه دهه 60 پاشنه آشیل رفورمیسم درون حاکمیت است، موسوی و کروبی و خاتمی و رهنورد و مهاجرانی و سروش و مخملباف و تاجزاده و غیره و غیره تا زمانی "رهبران جنبش سبز" و "روشنفکران" هستند که پرتویی بر آن سالها نتابد. "آنان در پس این تاریکی است که ماهیت راستین تاریخی خود را پنهان میکنند و "سران" جنبش ضداستبدادی مردم ایران باقی میمانند. مساله این نیست که "هر انسانی ممکن است یا میتوانند تغییر کند" بلکه مساله این است که اینان تغییر نکرده و نمیخواهند تغییر کنند چرا که هرگونه تغییر راستین ضرورتن به سمت سرنگونی میراث امام عزیزشان پیش میرود. مساله این است که موسوی و کروبی ژست آزادی خواهی و دگرگونی گرفته اند اما افق پیش رویشان کماکان و سرسختانه "دوران طلایی امام" است و نه تنها به فراتر از آن نمی اندیشند بلکه تمام کوششان را برای ماندن جنبش در همین سطح کرده و میکنند. بعید است سران سبز نفهمیده باشند که پتانسیل و آمال و آرزوهای نسل جوان حاضر در قیام به هیچ وجه و با هیچ روایتی ربطی به خمینی و تفکرات و اعمالش ندارد که هیچ بلکه اساسن در قطب مقابل آن قرار دارد. بنا براین آنان اگر میخواهند سوار بر موج به راه افتاده بمانند و مهمتر از آن از هر گونه رشد و تکامل جنبش به سوی سرنگونی [که تنها راه تاریخن ممکن رشد و بالندگی جنبش است] ممانعت کنند پس باید تاریخ را در خفا نگاه دارند و با دادن اطلاعات نادرست و سراسر غلط آنرا تحریف کنند. چرا که هرگونه آگاهی تاریخی نسل جوان از حقایق دوران طلایی امام، خطر اتصال آگاهی نسل قیام 88 با نسل قیامهای متداوم تاریخ ایران و از جمله قیام نسل پیش بر ضد خمینی و اعوان و انصارش را داشته و امکان رشد جنبش به مداری بالاتر یعنی مبارزه انقلابی برای سرنگونی تمامیت رژیم را فراهم میکند.

پینوشت : 1 – رجوع کنید به مقالات:

لیبرال رفورمیسم و عکس پاره شده خمینی
www.akhbar-rooz.com

خانوم علی نژاد لصفا هم بغض ما نباشید!
www.akhbar-rooz.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱٣)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست