سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بررسی ونقد کمونیسم کارگری منصور حکمت


روزبه م.


• یکی ازمشخه های اصلی و بنیادین کمونیسم حکمت این است که حکمت با مقولات ومفاهیمی ذهنی، تخیلی و ایده ال تلاش می کند که صورتی وارونه از مقولات مارکسیستی را به عنوان مقولاتی مارکسیستی مطرح کرده وحتی اساس و پایه کمونیسم خود را بر همین مقولا ت پی ریزی میکند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱٣ دی ۱٣٨۹ -  ٣ ژانويه ۲۰۱۱


نگارنده این مقاله بر ان است که سلسله مقالاتی را درنقد و بررسی دیدگاههای کمونیسم کارگری منصور حکمت به رشته تحریر در اورد. امید بر ان است که بتوان مباحثی تازه را به صحنه بحث و جدلهای تئوریک مارکسیستی وارد کرد. پیش از ان دست تک تک شما دوستان عزیزم را برای طرح انتقادات و نظراتتان می فشارم.
من در نوشته حاضر با رجوع به برنامه «یک دنیای بهتر منصور حکمت» تلاش می کنم که تفاوت های ریشه ای و بنیادین بین دیدگاههای کمونیسم مارکس، انگلس و لنین را با کمونیسم منصور حکمت مطرح کنم. این سلسله مقالات بر همین روال ادامه خواهد داشت.


با بررسی اجمالی برنامه «یک دنیای بهتر» که برای بسیاری از گروهها و سازمانهای سیاسی چپ برنامه ای کامل می باشد می توان دریافت که این مباحث و شعارها که امروزه نقل محافل چپ شده چه اندازه غیرمارکسیستی یا بهتر بتوان گفت انارشیستی است و من نشان خواهم داد که این انارشیسم از کجای تفکرات حکمت رگه های خود را نشان می دهد.
ابتدا باید گفت که یکی ازمشخه های اصلی و بنیادین کمونیسم حکمت این است که حکمت با مقولات ومفاهیمی ذهنی، تخیلی و ایده ال تلاش می کند که صورتی وارونه از مقولات مارکسیستی را به عنوان مقولاتی مارکسیستی مطرح کرده وحتی اساس و پایه کمونیسم خود را بر همین مقولا ت پی ریزی میکند.
برنامه یک دنیای بهتر با این جمله اغاز می شود:
تغییر جهان و ایجاد دنیای بهتر یک امید وارمان همیشگی انسانها در طول تاریخ جامعه بشری بوده است.

به وضوح می توان تفاوت درک مارکس و انگلس را در مانیفست کمونیست با برنامه اقای حکمت دریافت.
مانیفست عامل تکامل تاریخ را نه مقوله های ذهنی ایی مثل امید وارمان همیشگی انسان ها بلکه جوامعی که به طبقات مختلف تقسیم شده اند میداند. به همین ترتیب در این جمله با مفهوم ذهنی دیگری به نام جامعه بشری روبرو می شویم و انسان ها در درون این جامعه بشری به طور همیشگی حتی ارمانگرایانه به دنبال تغییر و ایجاد دنیایی بهتر هستند. منصور حکمت جامعه بشری را یک کل واحد می پندارد که این کل واحد به دنبال ارمانی مشترک (ایجاد دنیایی بهتر) هستند. حال این سئوال مطرح می شود که استثمارگران اعم از سرمایه داران، فئودال ها و برده داران هم عضوی از این کل هستند یا نه؟ا گر اری چگونه میتوان منافع متضاد طبقات مختلف را در مفهوم گنگ وذهنی ائی به نام جامعه بشری به هم گره زد .مکانیسم این کشف شگرف اقای حکمت چیست؟ اگر پاسخ نه است پس باید جایگاه طبقات استثمارکننده در طول تایخ را روشن کرد. جزئی از کدام جوامع یا جامعه هستند؟
حتی اگر بپذیریم که برطبق فرمول یک دنیای بهتر امید و باور عمیق به اجتناب ناپذیری یک اینده بهتر که سرشار از ازادی، برابری، عدالت و رفاه است، باشد، این خود عامل و محرکی ذهنی است برای عمل انسانها و تا انجا که میدانیم ارمانها، انعکاس یا تصویری از روابط تولیدی و اجتماعی مشخص هستند. این تصویر میتواند تا حد تصویری غیر علمی و خیالی از این روابط تولیدی واجتماعی باشد.
مارکس وانگلس در مانیفست کمونیست مطرح می کنند که: نظریات تئوریک کمونیستها بهیچوجه مبتنی بر ایده ها واصولی که یک مصلح جهان کشف می کند و یا اختراع کرده باشد، نیست. این نظریات فقط عبارت است از بیان کلی مناسبات واقعی مبارزه جاری طبقاتی و ان جنبش تاریخی که در برابر دیده گان ما جریان دارد. الغای مناسبات مالکیتی که تا کنون وجود داشته، چیزی نیست که صرفا مختص به کمونیزم باشد. و در ادامه اشاره می کنند که صفت ممیزه کمونیسم عبارت از الغای مالکیت به طور کلی نیست، بلکه عبارت است از الغای مالکیت بورژوازی. مانیفست نشان میدهد که استفاده از مفاهیم، اگر در شرایط معین صورت نگیرد و یا حتی میتوان گفت مفاهیم، مادی نباشند و بر خواسته از تحلیل مشخص از شرایط مشخص نباشند، انگاه چگونه مفاهیم صورتی ذهنی به خود گرفته ومی تواند مورد استفاده ایده الیستی ترین مکاتب فکری و ارتجاعی ترین جریان های سیاسی قرار گیرد. حال باید پرسید که چگونه اقای حکمت این مفاهیم ذهنی را به تمام تاریخ بشری تعمیم داده وحتی فرا تر از ان در برنامه یک دنیای بهتر می گوید: علیرغم رواج ایده های قدرگرایانه و خرافی اعم از مذهبی و غیرمذهبی حتی در دنیای باصطلاح مدرن امروز، ایده هایی که هریک به نحوی علاج ناپذیری و مقدر بودن وضع موجود را تبلیغ میکنند، زندگی واقعی و عمل روزمره توده های وسیع مردم همواره حاکی از یک امید و باور عمیق به امکان پذیری و حتی اجتناب ناپذیری یک آینده بهتر است. این امید که دنیای فردا میتواند از محرومیت ها و مشقات و کمبودها و زشتی های امروز رها باشد، این اعتقاد که عمل امروز انسان ها، چه جمعی و چه فردی، در تعیین چند و چون دنیای فردا موثر است، یک نگرش ریشه دار و قدرتمند در جامعه است که زندگی و حرکت توده های وسیع مردم را جهت میدهد. (بخش یک فصل اول). در اینجا هم می بینیم باز هم مفهومی گنگ و ناشناخته که نیروی محرک توده ها در مبارزاتشان است مطرح می شود (امید و باور عمیق به یک اینده بهتر). چرا و چگونه بشریت همیشه اعتقاد به یک اینده بهتر داشته و یا دارد .در اینجا میبینیم که عامل تکامل اجتماعی اقای حکمت مفهومی است که حتی ارتجا عی ترین نیروها هم وعده ان را داده اند و یا می دهند. این طرح تکاملی خطی اقای حکمت حتی جائی را برای امکان سقوط بشریت به مراحل پائین تر نگذاشته و حتی نمی توان توضیح که چرا در دوره هائی با مفهومی همچون بی تفاوتی سیا سی که دوره و شرایط خاص و معینی به وجود می اید و در وضعیتی از بین می رود روبرو میشویم؟

کمونیسم کارگری حکمت تلاش میکند که از این مقولات ارمان سازی کند و حتی ایده ها و ارمانهایی را مطرح می کند که سرچشمه همه انها تولید کالائی است. ممکن است مطرح شود که برنامه یک دنیای بهتر هم ذکر کرده که تاریخ تا کنونی، تاریخ مبارزه و کشمکش طبقاتی است. این که برنامه ای خود را کمونیستی بنامد واین گونه مباحث رامطرح کند جای بحث وانتقاد ندارد. این که برنامه ای خود را کمونیستی مینامد و از مقولات و مفاهیمی ایده ال و ذهنی که میتواند بازیچه دست هر گروه و یا جریانی قرار گیرد، بنیادهای تفکر خود را پایه ریزی می کند جای انتقادی جدی را مطرح می کند.

من تلاش خواهم کرد که در مطالب بعدی مقولات دیگری چون ازادی، برابری، عدالت وغیره را در برنامه یک دنیای بهتر به بحث بگذارم.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست