سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

دیپلماسی ایالات متحده و اپوزیسیون رژیم کوبا


سالیم لامرانی - مترجم: حمید محوی


• جاناتان دی. فارار یکی از مقامات دیپلماتیک دولت آمریکا در هاوانا طی گزارشی زیر عنوان «ایالات متحده و نقش اپوزیسیون کوبا» ۱۵ آوریل ۲۰۰۹ می نویسد: با تمام پشتیبانی های سیاسی، اقتصادی، رسانه ای که در اختیار مخالفین کوبایی قرار می گیرد، اپوزیسیون کوبایی در متارکه‍ی کامل با هر گونه پایگاه مردمی به سر می برد. علاوه بر این اپوزیسیون کوبا عمیقا پراکنده و پا به سن گذاشته و پیر است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۲ دی ۱٣٨۹ -  ۲ ژانويه ۲۰۱۱


پیش گفتار

از نیم قرن پیش هدف سیاست خارجی واشینگتن در رابطه با هاوانا بر این پایه بوده است که رژیم حاکم را سرنگون سازد. شیوه ای که واشینگتن برای دست یابی یه چنین هدفی پیوسته به کار بسته، شامل دو اصل بنیادی بوده است: تحمیل تحریم های اقتصادی بسیار سخت – که تمام اقشار جامعه‍ی کوبا را متأثر می سازد -، و سازمان دهی گروه های اپوزیسیون در داخل و تأمین هزینه‍ی آن.
به این ترتیب، در 6 آوریل 1960، لستر دی. مالوری (1) معاون وزیر امور میان قاره ای آمریکای شمالی و آمریکای جنوبی، در یاداشتی برای روی. روبوتوم (2) معاون وزیر امور میان قاره ای درباره‍ی اهداف تحریم اقتصادی می نویسد:
«بیشتر کوبایی ها از کاسترو پشتیبانی می کنند. اپوزیسیون قابل توجه و موثری وجود ندارد [...]. تنها راه برای از بین بردن پشتیبانی داخلی رژیم کوبا، تحریک نارضایتی و ناامیدی، ایجاد مشکلات اقتصادی و قحطی است [...]. تمام امکانات به فوریت باید برای تضعیف زندگی اقتصادی کوبا به کار بسته شود [...]. راه کاری که می تواند خیلی کارا باشد، عبارت است از تحریم هرگونه سرمایه گذاری و تحویل کالا به کوبا است، در نتیجه درآمد مالی و حقوق واقعی کاهش پیدا کرده و موجب گرسنگی و نا امیدی و سرانجام به سرنگونی دولت خواهد انجامید» (3).
از سال 1959 تا 1990 برنامه‍ی طرح ایجاد اپوزیسیون داخلی به شکل سرّی باقی ماند. بر این پایه، آرشیوهای ایالات متحده کمابیش بخشی از برنامه های بی شماری را نشان می دهد که به ایجاد گروه های مخالف دولت فیدل کاسترو مرتبط می باشد که مایل به سرنگونی رژیم بوده و هم زمان برای حفظ منافع ایالات متحده به خدمت گرفته می شدند.
از سال 1991، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، پشتیبانی مالی و مراودات با مخالفین رژیم کوبا علنی شد و در قانون مدنی ایالات متحده به ثبت رسید.


تأمین مالی اپوزیسیون های داخلی

در نشست شورای امنیت ملّی که در 14 ژانویه 1960 انجام گرفت، لیوینگستون مرشان (4) در مقام معاون وزیر اعلام کرد که: «هدف ما به کار بستن تمام ابتکار عمل هایی است که بتواند به تسریع و سازمان دهی مخالفین کوبایی بیانجامد.»
روی روبوتوم به سهم خود در مقام معاون وزیر امور میان قاره ای آمریکا چنین اظهار داشت: «برنامه ای که به هدف سرنگونی دولت کوبا طرح ریزی شده به ما اجازه می دهد که به عناصری که علیه دولت کاسترو فعال هستند یاری رسانیم، تلاش آنها بر این است که در اذهان عمومی سقوط رژیم را به شکلی جلوه دهند که گویی سقوط از روی اشتباهات و ناشایستگی های خود آنها بوده است.» (5)
از سال 1991 ایالات متحده بر این باور بود که زمان انقلاب کوبا فرا رسیده و از همین روی به شکل رسمی از اپوزیسیون های داخلی کوبا پشتیبانی کرد. در بخش نامه‍ی 1705 قانون توریچلی (6) در سال 1992 قید شده است که «ایالات متحده به سازمان های غیردولتی با صلاحیت و افراد و سازمان هایی که برای دگرگونی صلح آمیز و دموکراتیک در کوبا فعالیت می کنند کمک خواهد کرد.» (7)
بخش نامه‍ی 109 در قانون هلمز بورتن (8) در سال 1996 از همین واقعیت پی روی می کند: «رئیس جمهور ایالات متحده مجاز است که به افراد و سازمان های غیردولتی مستقل برای پشتیبانی از فعالیت های دموکراتیک در کوبا یاری رساند(9)».
نخستین گزارش کمیسیون کمک برای کوبای آزاد، «در نظر دارد که برنامه‍ی پایداری برای پشتیبانی از جامعه‍ی مدنی کوبا به اجرا بگذارد». بین کمک هایی که پیش بینی شده، مبلغ 36 میلیون دلار «برای پشتیبانی از اپوزیسیون دموکراتیک و تقویت جامعه‍ی مدنی سازمان یافته اختصاص داده شده است(10)».
3 مارس 2005، راجر نوریگا (11) در دولت بوش، اعلام کرد که 14،4 میلیون دلار به بودجه‍ی 36 میلیون دلاری که در گزارش سال 2004 اعلام شده، اضافه می گردد.
نوریگا هویت چند تن از افرادی را فاش کرد که برای اجرای سیاست های ایالات متحده علیه کوبا فعالیت می کردند، که عبارتند از: مارتا بیتریز روک، مادران سفید پوش (12) و اوسوالدو پایا (13).

دومین گزارش کمیسیون مددکارانه برای کوبای آزاد 31 میلیون دلار برای اپوزیسیون داخلی اعلام می کند. علاوه بر این برای سال های آینده، دست کم سالیانه 20 میلیون دلار را به کوبای آزاد اختصاص می دهد «تا زمانی که دیکتاتور سرنگون شود» (14).
در این طرح «آموزش و تجهیز روزنامه نگاران مستقل رسانه های نوشتاری، رادیویی و تلویزیونی در کوبا» پیش بینی شده است (15)»
آژانس ایالات متحده برای گسترش بین المللی، مستقل از دولت فدرال پشتیبانی از اپوزیسیون کوبا را تأیید می کند. به گفته‍ی این آژانس، برای سال 2009 مجموع کمک هایی که به مخالفین دولت کوبا اختصاص داشته است 15،62 میلیون دلار بوده است. «بیشتر این مبلغ به کسانی که در کوبا بوده اند اختصاص یافته است. هدف ما این است که کوبایی هایی که روی جزیره به سر می برند از حداکثر این بودجه‍ی مالی بهره مند شوند.» (16)
در عین حال روی نکته‍ی زیر تأکید می کند: «ما صدها روزنامه نگار را طی این ده سال گذشته آموزش دادیم که کارهایشان در رسانه های بزرگ بین المللی منعکس شده است».
چنین بیانیه ای ادعای استقلال روزنامه نگاران اپوزیسیون کوبایی را خدشه دار می سازد، زیرا نه تنها توسط ایالات متحده آموزش دیده بلکه به شکل حرفه ای در خدمت سیاست های آن نیز بوده اند. این موضوعی است که مدارک رسمی و دولتی به روشنی نشان می دهد که این روزنامه نگاران برای منافع آمریکا در رسانه ها فعالیت کرده اند و هدفشان تغییر رژیم روی جزیره‍ی کوبا بوده است (17).

از دیدگاه حقوقی، چنین رویدادی اپوزیسیون هایی را که از آژانس دولتی ایالات متحده پول دریافت کرده اند در وضعیت عامل خدماتی برای قدرت خارجی قرار می دهد، یعنی وضعیتی که نقض کد جزایی کوبا مانند هر کشور دیگری در جهان است.
آژانس آمریکایی با آگاهی به چنین قانونی است که یادآوری می کند که: «هیچ کس در پذیرش و پشتیبانی از برنامه‍ی دولت ایالات متحده را اجباری ندارد (18)».

آژانس آمریکایی که از منافع آمریکای شمالی در هاوانا دفاع می کند، در یکی از گزارشاتش چنین می گوید: «از دیرباز، سیاست ایالات متحده بر این پایه بوده است که به مردم کوبا کمک های بشر دوستانه رسانده و به ویژه از خانواده های زندانیان سیاسی پشتیبانی کند (19).

لورا پولن از گروه بانوان سفید پوش آشکارا از دریافت کمک های مالی حرف می زند و می گوید: «ما کمک و پشتیبانی از هر کجا که باشد، از راست افراطی تا چپ، بی هیچ قید و شرطی می پذیریم (20).

به همین گونه یکی از اعضای اپوزیسیون، ولادیمیرو روکا اعتراف می کند که مخالفین کوبایی توسط واشینگتن کمک مالی دریافت می کرده اند، با این وجود اعلام می کند که کمک های دریافت شده «کاملا قانونی» بوده اند.
رنه گومز یکی دیگر از مخالفین رژیم کوبا در مورد پشتیبانی های مالی ایالات متحده می گوید: «چنین کمک هایی را نباید پنهان کنیم و یا از آن شرم داشته باشیم (21)».

به باور الیزاردو سانچز اپوزیسیون کوبایی، در مورد پشتیبانی های مالی ایالات متحده «مسئله این جا نیست که کمک ها از کجا به دست ما می رسد، بلکه نکته‍ی مهم این است که ما با آن چه کار می کنیم (22)».
مارتا بیتریز روک به سهم خود اعلام می کند که کمک های مالی که او از دولت ایالات متحده دریافت کرده است برای فعالیت های او ضروری بوده است (23).
آژانس خبری فرانسه گزارش داد که «مخالفین مسئولیت دریافت کمک های مالی را به عهده گرفتند (24)». آژانس خبری اسپانیا نیز به مخالفانی که از ایالات متحده پول گرفته اند اشاراتی دارد (25)». بر اساس گزارش آژانس خبری بریتانیایی رویترز «دولت ایالات متحده آشکارا به اپوزیسیون کوبا برای تکاپو هایشان کمک مالی می رساند، یعنی عملی که از دیدگاه کوبا غیرقانونی است (26)».
آژانس خبری ایالات متحده آسوشیتدپرس درباره‍ی همین موضوع مطالبی منتشر کرد و سیاست ایجاد مخالفان مصنوعی در داخل و تأمین مخارج آن را پدیده‍ی تازه ای ندانسته و می گوید: «ایالات متحده از سال ها پیش میلیون ها دلار برای پشتیبانی اپوزیسیون کوبا هزینه کرده است (27)».
آسوشیتدپرس علاوه بر این در مورد سطح زندگی مخالفین کوبایی که هم زمان از کمک های ایالات متحده و نظام اجتماعی کوبا بهره مند می شوند، چنین توضیح می دهد:
«بخشی از کمک های مالی مستقیما از جانب ایالات متحده پرداخت می شود که قانونا به هدف سرنگون ساختن رژیم کوبا انجام می گیرد. آژانس بین المللی برای گسترش ایالات متحده که روی این نوع بودجه ها نظارت دارد، امسال 33 میلیون دلار به جامعه‍ی مدنی کوبا اختصاص داده و روی تحویل دموکراتیک آن به کوبا نیز نظارت داشته است. تقریبا تمام کوبایی ها، حتی اپوزیسیون از مسکن رایگان، آموزش تا سطوح دانشگاهی و بهداشت رایگان برخوردار هستند. علاوه بر این همه از سهم برنج، سیب زمینی، صابون و دیگر محصولات ضروری برای پاسخ گویی به نیازهای اولیه در تمام ماه ها برخوردار هستند (28)».

روزنامه‍ی فرانسوی «لیبراسیون» در مورد گیرمو فریناس (29) نوشت: «فریناس هرگز دریافت پول از آمریکا برای خرید کامپیوتر را انکار نکرده است. کامپیوتر برای حرفه‍ی روزنامه نگار مستقل در انترنت که به آن اشتغال دارد از جمله ضروریات می باشد (30)».

سازمان عفو بین الملل تأیید کرد که افرادی را که به عنوان «زندانی سیاسی» شناسایی کرده است، به این علت محکوم شده بودند که «مقامات کوبایی تشخیص داده بودند که چنین افرادی از خزانه‍ی ایالات متحده برای فعالیت های مخرب برای کوبا پول دریافت کرده اند (31)»

وین اس. اسمیت آخرین سفیر ایالات متحده در کوبا، چنین اظهار داشت که سیاست ایالات متحده در رابطه با کوبا موضع گیری تهاجمی دارد.
به باور او «ارسال پول به مخالفین کوبایی غیرقانونی و گواه بر بی پروایی است (32)». در عین حال او اضافه می کند که: «هیچ کس نباید به اپوزیسیون پول بدهد، به ویژه وقتی چنین پشتیبانی هایی به هدف براندازی رژیم انجام گیرد، زیرا وقتی ایالات متحده اعلام می کند که هدف براندازی دولت کوبا است، و بعد اعلام می کند که یکی ا ز راه ها پشتیبانی از مخالفین می باشد، آنها را عملا به جیره بگیران یک نیروی خارجی تبدیل می سازد که علیه دولت خودشان فعالیت می کنند (33)»


به گفته‍ی واشینگتن،
اپوزیسیون کوبا در متارکه‍ی کامل
با هر گونه پایگاه مردمی است

جاناتان دی. فارار یکی از مقامات دیپلماتیک دولت آمریکا در هاوانا طی گزارشی زیر عنوان «ایالات متحده و نقش اپوزیسیون کوبا» 15 آوریل 2009 می نویسد: با تمام پشتیبانی های سیاسی، اقتصادی، رسانه ای که در اختیار مخالفین کوبایی قرار می گیرد، اپوزیسیون کوبایی در متارکه‍ی کامل با هر گونه پایگاه مردمی به سر می برد. علاوه بر این اپوزیسیون کوبا عمیقا پراکنده و پا به سن گذاشته و پیر است (34).
این دیپلمات آمریکایی یادآوری می کند که «رئیس جمهور رائول کاسترو در موقعیت مناسبی بوده و قدرت او زیر علامت سوال نیست. در حالی که اپوزیسیون هیچ نقشی ندارد، زیرا گروه های اپوزیسیون غالبا توسط افرادی اداره می شوند که به دلیل خصوصیت نارسیستی شان حاضر به هم کاری با یکدیگر نیستند».
جاناتان فارار به طور مشخص می گوید: «جریان اپوزیسیون در کوبا به دلیل کهولت از زندگی روزمره‍ی کوبایی های عادی خیلی به دور هستند». در واقع، به دلیل حقوقی که دریافت می کنند، سطح زندگی شان به شکلی است که هیچ کوبایی به آن دسترسی ندارد (35).
فارار اعتراف می کند که دائما با بیشتر جریان های اپوزیسیون رسمی در هاوانا در رابطه است و اعضای گروه های مختلف به دفتر او مراجعه می کنند. ولی هیچ نشانی از نفوذ آنها میان شهروندان کوبایی دیده نمی شود. بررسی های غیررسمی بین متقاضیان ویزا و مهاجرت نشان داده است که هیچ شناختی از شخصیت های اپوزیسیون نداشته اند و از فعالیت های آنها بی اطلاع بوده اند (36).
فارار در ادامه‍ی توضیحاتش می گوید: سن مخالفین غالبا بین 50 و 70 سال است، مانند فرانسیسکو شاویانو، رنه گومز مانزانو و اسوالدو پایا، چنین افرادی خیلی به ندرت با جوانان کوبا در رابطه هستند و پیغام هایشان مورد توجه این بخش از جامعه‍ی کوبا نیست، و جوان ها علاقه ای نسبت به آنها نشان نمی دهند.
دیپلمات آمریکایی با تأسف از منازعات داخلی گروه ها و نبود هم رایی بین اپوزیسیون ها یاد می کند: با این که خودشان را نماینده‍ی هزاران کوبایی معرفی می کنند، ولی ما هیچ نشانی از چنین پشتیبانی هایی بین مردم نمی بینیم. دست کم در این جایی که ما هستیم، یعنی در هاوانا، چنین پشتیبانی مردمی دیده نشده است (37).

این نظریات توسط دیپلمات های کشورهای دیگری که با جاناتن فارار ملاقات داشته اند نیز تأیید شده است. «نمایندگان اتحادیه‍ی اروپا نیز هم پای دولت کوبا اپوزیسیون کوبا را بی اعتبار دانسته و روی این نکته تأکید داشته اند که اپوزیسیون نماینده‍ی هیچ کس نیستند (38)».

چنین واقعیتی ریشه در اذهان عمومی کوبا دارد. جامعه‍ی کوبایی خیلی دور از یک پارچگی بوده و بخش های ناراضی مردم دولت کوبا را شدیدا مورد انتقاد قرار می دهند و تناقضات، ناملایمات و بی عدالتی هایی رژیم موجود را مطرح می کنند. این انتقادات در برخی موارد قویا در رسانه های کوبایی منعکس می شود (39). ولی با وجود تمام مشکلات روزمره، کوبایی ها عمیقا به استقلال و حاکمیت ملی شان پایند هستند و نمی توانند بپذیرند که هم وطنان آنها به خدمت قدرتی خارجی در آمده اند که همواره چشم طمع به جزیره‍ی آنها دوخته است. چنین گرایشاتی بین مردم کوبا یادمانده ای از مبارزات ضدامپریالیستی مردان تاریخ ملّی مانند خوزه مارتی، آنتونیو ماسئو، مگسیمو گومز، جولیو آنتونیو ملا، آنتونیو گیتراس، ادواردو چیباس و فیدل کاسترو است.

دیپلماسی ایالات متحده در عین حال مسئله‍ی دیگری را آشکارمی سازد: یعنی نیم قرن پس از به قدرت رسیدن فیدل کاسترو، محبوبیتش هم چنان بین مردم کوبا پایدار مانده است. «اشتباه بزرگی است که ما پشتیبانی هایی که دولت کوبا بین مردم و دانشجویان دارد، دست کم بگیریم (40)» و جاناتان فارار در این جا روی محبوبیت شخص فیدل کاسترو در جامعه‍ی کوبا تأکید می کند (41)
آمریکایی ها به سهم خود درباره نبود برنامه و طماعی اپوزیسیون که نه تنها به حقوقی که به عنوان اپوزیسیون می گیرند علاقمند هستند چنین می نویسند: «مهمترین فعالیت آنها کسب بودجه‍ی کافی برای ارتقاء سطح زندگی طرفدارانشان است. یکی از سازمان های سیاسی صراحتا به ما اعلام کرد که برای پرداخت حقوق به مخالفین به پول نیازمند است. جستجوی بودجه از دائمی ترین فعالیت های آنها بوده و دومین فعالیت آنها نیز عبارت است از انتقاد یا به حاشیه کشاندن فعالیت های رقبای خودشان، و این کار را نیز به هدف دسترسی به منابع مالی انجام می دهند (42)».

با این وجود دیپلمات آمریکایی، جاناتان فارار روی این نکته تأکید می کند که اپوزیسیون ها برای اهداف ایالات متحده ضروری هستند، «باید از آنها پشتیبانی کرد» و هم زمان باید در پی ایجاد آلترناتیو و جریان اپوزیسیون معتبر در کوبا بود. (43)


اولویت برای یوآنی سانچز

از دیدگاه دیپلماسی ایالات متحده، وبلاگ نویس کوبایی، یوآنی سانچز آلترناتیو معتبری را در مقایسه با اپوزیسیون سنتی عرضه می کند. به او امید بسته اند و این موضوعی است که شهرت بین المللی او را توضیح می دهد، در حالی که او در کوبا کاملا ناشناخته است. «ما فکر می کنیم که نسل نوین اپوزیسیون، به قامت یوآنی سانچز می تواند در دراز مدت در کوبای پسا-کاسترو نقش خودش را داشته باشد». بر این پایه، جاناتان فارار به بخش دولتی پیشنهاد می کند که تلاش خودشان را روی این مخالف جوان متمرکز سازند و از او پشتیبانی بیشتری به عمل بیاورند. (44)
در واقع مسیر غیرعادی یوآنی سانچز پرسش هایی را مطرح می سازد. او پس از مهاجرتش به سوئیس در سال 2002، دو سال بعد در سال 2004 تصمیم گرفت به کوبا بازگردد. در سال 2007 وارد جهان اپوزیسیون کوبا شد و وبلاگ «نسل ایگرگ» را ایجاد کرد، و به یکی از مزاحمین سرسخت دولت هاوانا تبدیل شد (45).
انتقادات او عاری از هر گونه ظرافتی بوده و عموما چشم انداز آخر زمانی سخت و دهشتناکی از واقعیت کوبا ترسیم می کند و سپس مقامات را مسئول تمام مصائب و بلایا معرفی کرده و متهم می سازد.
او در مورد کوبا می گوید: «کوبا زندان بزرگی است که دیوارهای آن از جنس ایدئولوژی ساخته شده (46)، «یک کشتی که از هر طرف آب به درون آن نفوذ کرده و در حال غرق شدن است (47)»، «موجودات خون آشامی که بر شادی ها و امیدهای ما سایه افکنده اند، در ما ترس را تزریق کرده و ترس و وحشت و سیاق باج گیری را حکم فرما ساخته اند (48)»
وبلاگ یوآنی سانچز واقعیت کوبا را به شکلی هولناک ترسیم می کند که هیچ جای امیدی باقی نمی گذارد و هیچ نقطه‍ی مثبتی در آن دیده نمی شود. کوبایی در هم شکسته و در حال مرگ که گروهی خون آشام بر آن حکومت می کنند و مردم را در ترس و بیمی سیاه زندانی کرده اند. به همین گونه به دقت مسائل راهبردی ویژه‍ی کوبا را از سال 1959 تفسیر می کند.
ساخت و پرداخت گفتمان سانچز به شکلی است که غالبا با مواضع ایالات متحده هم خوانی پیدا می کند. به این ترتیب تأثیرات تحریم های اقتصادی را ناچیز دانسته و بیشتر آن را به مانند ابزاری بهانه ساز برای توجیه ناکارآمدی دولت کوبا معرفی می کند و می گوید: «دولت کوبا مسئول 80 درصد بحران اقتصادی فعلی است و تنها 20 در صد را می توانیم به تحریم اقتصادی نسبت دهیم (49)».
ولی جامعه‍ی بین الملل چنین تحلیلی را معتبر نمی داند و در سال 2010 برای نوزدهمین بار (187 کشور در مقابل دو کشور) محاصره‍ی اقتصادی کوبا را محکوم کردند و آن را علت اصلی نبود پیشرفت روی جزیره‍ی کوبا دانستند.
یوآنی سانچز موقعیت فعلی کوبا را نتیجه‍ی ملّی کردن و بحران موشکی (50) در سال های 1960 می داند، به باور او : «محاصره برای دولت کوبا بهانه‍ی خوبی بود که کنترل و سیاست فشار را بر قرار سازد. اگر فردا محاصره برچیده شود، تصور نمی کنم که تأثیر چندانی روی موقعیت فعلی داشته باشد (51)».
در مورد موضوع پنج تروریست کوبایی که در کوبا و ایالات متحده فعالیت می کردند و پرونده‍ی آن را مأموران امنیتی کوبا در ژوئن 1998 در 230 صفحه به اف بی آی گزارش کرده بودند، و سپس در آمریکا به حبس ابد محکوم شدند، یوآنی سانچز در هماهنگی با دیدگاه ایالات متحده می گوید: «این پنج نفر جاسوسی می کردند و گزارشات آنها موجب کشته شدن چند نفر شده است» ولی مقامات قضایی میامی هنوز قادر به اثبات آن نیستند (52)».
از سوی دیگر، دادگاه تجدید نظر آتلانتا اعلام کرد که این افراد جاسوس نیستند و فعالیتی که دال بر خدشه دار شدن امنیت ملی باشد وجود ندارد. جایزه بگیران نوبل شکایت نامه ای برای دادگاه عالی ایالات متحده نوشته اند و خواسته اند که این پنج نفر در دادگاه عادلانه مورد قضاوت قرار گیرند و خواستار آزادی آنها شده اند. ماری روبنسون، رئیس اسبق ایرلند و دبیر حقوق بشر در سازمان ملل متحد در سال های 1997 و 2002، سنای مکزیک،....(53) خواستار آزادی پنج کوبایی شده اند (54).

محاکمه‍ی این پنج کوبایی چندین بار افشا شده است. سازمان عفو بین الملل این پنج نفر را به عوان زندانی سیاسی بازشناسی کرده است. از سوی دیگر، کلنل لورانس ویلکرسون، فرمانده مرکز فرماندهی در کابینه‍ی وزیر اسبق ایالات متحده کولین پاول محاکمه‍ی این پنج کوبایی را محکوم کرده است،
«همین را کم داشتیم: افرادی را به حبس ابد محکوم می کنند که آمده اند به این جا تا گزارشاتی درباره‍ی کسانی به ما بدهند که قوانین آمریکا را پایمال می کنند». به باور او: «این دادگاه مسخره است. این افراد جنگ افزاری هم راه خود نداشته اند و هیچ طرحی برای وارد آوردن خسارت مادی به ایالات متحده نداشته اند و انگیزه‍ی آنها حفاظت از اهالی فلوریدا بوده است که دائما توسط آمریکایی های کوبایی تبار مورد حمله قرار می گیرند...ما باید از خودمان بپرسیم که چگونه کار ما به این جا رسیده است که باید شاهد وارد شدن نام ایالات متحده‍ی آمریکا در فهرست اسامی کشورهای حامی تروریسم باشیم (55)».

به همین گونه، یوآنی سانچز تمام دست آوردهای اجتماعی را دست کم گرفته و می گوید که «این دست آوردها حتی در کوبای پیش از انقلاب نیز وجود داشته است» (56)
به گفته‍ی او، در دوران دیکتاتوری باتیستا، «در سطح رسانه ها آزادی و فضای بازی وجود داشته است و تمام تمایلات سیاسی می توانستند برنامه‍ی رادیویی داشته باشند» (57)
علاوه بر این یوآنی سانچز قانونی را که کنگره‍ی ایالات متحده به شکل استئنایی برای کوبایی ها در سال 1966 به تصویب رسانده ستایش می کند، مبنی بر این قانون هر کوبایی که از اول ژانویه 1959 به شکل قانونی و یا غیرقانونی به آمریکا مهاجرت کرده باشد، پس از یک سال کارت اقامت دائم دریافت خواهد کرد و از حقوق اجتماعی و اقتصادی برخوردار خواهد بود (58).
نکته‍ی شگفت انگیز این است که او فکر می کند که نویسنده‍ی کلمبیایی، گابریل گارسیا مارکز، به دلیل دوستی اش با فیدل کاسترو، سزاوار جایزه‍ی نوبل ادبی نبوده است و می گوید: «من فکر می کنم که خیلی از نویسندگان آمریکای جنوبی برای جایزه‍ی نوبل ادبی سزاوارتر از گابریل گارسیا ماکز بودند»(59)
او با آگاهی به اهداف ایالات متحده برای سرنگونی رژیم کوبا، بی هیچ ابهامی اعلام می کند: ایالات متحده خواهان تغییر رژیم در کوبا است، و این همان تغییری است که من نیز خواهان آن هستم». (60)
سانچز هم زمان آرزویش را برای ایجاد نظام سرمایه داری در کوبا اعلام کرده است (61).
سانچز تنها یک سال پس از نگارش نخستین وبلاگش و در حالی که ده ها وبلاگ دیگر وجود داشت که کمتر از وبلاگ سانچز نبودند، با این حال وبلاگ نویس کوبایی برنده‍ی جایزه‍ی روزنامه نگاری ارتگا ای گاسه (62) شد. جایزه‍ی ارتگا بالغ بر 15000 یورو بود که از طرف روزنامه‍ی اسپانیایی «ال پایی» به او اهداء گردید. معمولا این جایزه به نویسندگان و روزنامه نگاران رده بالایی اهداء می شود که کار حرفه ای و ادبی دراز مدتی انجام داده باشند، و برای نخستین بار است چهره ای مانند سانچز برنده‍ی چنین جایزه ای می شود (63).
علاوه بر این، وبلاگ نویس کوبایی یوآنی سانچز، بین صد شخصیت پرنفوذ جهان توسط نشریه‍ی تایمز (2008)، هم راه با جرج دابل یو بوش، هو جینتو و دالایی لاما انتخاب شده است (64).
وبلاگ سانچز در فهرست 25 وبلاگ از بهترین وبلاگ های جهان در سی ان ان و نشریه‍ی تایمز (2008) منتشر شده است، و هم زمان جایزه‍ی اسپانیایی «بیتاکوراس» و «باب-ز» را به خود اختصاص داده است (65).
30 نوامبر 2008 روزنامه‍ی اسپانیایی «ال پایی» یوآنی سانچز را در فهرست 100 نفر از مهمترین شخصیت های پرنفوذ سال در طیف اسپانیایی-آمریکایی ها جای داد، یعنی فهرستی که نام فیدل کاسترو و رائول کاسترو در آن دیده نمی شود. (66)
روزنامه‍ی «فورین پولیسی» (67) او را از جمله ده روشنفکر مهم سال معرفی کرد (68). روزنامه‍ی مکزیکی «گاتو پاردو» نیز به همین گونه او را یکی از ده روشنفکر برتر سال 2008 معرفی کرد. دانشگاه پر اهمیت کلمبیا در ایالات متحده جایزه‍ی ماریا مورس کابوت را به او اهداء کرد (69). فهرست جوایز اهداء شده به او بسیار طولانی است (70).
و باید دانست که «ژنراسیون ایگرگ» (نسل ایگرگ) پایگاه انترنتی یوآنی سانچز ماهیانه 14 میلیون بازدید کننده دارد و تنها وبلاگی است که دست کم به 18 زبان قابل دسترسی می باشد (انگلیسی، فرانسه، اسپانیایی، ایتالیایی، آلمانی، پرتغالی، روسی، اسلوون، لهستانی، چینی، ژاپنی، لیتوانیایی، چکوسلاواکی، بلغاری، نیرلاندی، فنلاندی، مجارستانی، کره ای، و یونانی).
هیچ یک از سایت های جهان، حتی سازمان ملل متحد، بانک جهانی، اتحادیه اروپا به این اندازه در زبان های گوناگون منتشر نمی شود. و نه حتی سایت دولتی ایالات متحده‍ی، و نه حتی سازمان سیا.
و مورد منحصر به فرد این است که رئیس جمهور بارک اوباما مصاحبه با یوآنی سانچز را پذیرفت (71).
هرگز هیچ یک از اپوزیسیون های کوبایی – و شاید در تمام جهان – این همه جایزه‍ی بین المللی را با این شتاب و ظرف مدتی به این کوتاهی به دست نیاورده است و با این ویژگی که برای سانچز به اندازه ای پول به همراه داشته است که می تواند تا آخرین روز زندگی اش در کوبا به راحتی زندگی کند. در واقع، وبلاگنویس کوبایی در مجموع 250000 دلار جایزه گرفته است، یعنی مبلغی که معادل 20 سال حقوق در پائین ترین درجه در فرانسه است. حقوق حداقل در کوبا معادل 420 پستوس یعنی 18 دلار یا 14 یورو می باشد، و با این حساب یوآنی سانچز معادل بیش از ده قرن حقوق حداقل در کوبا را به خاطر فعالیتش به عنوان اپوزیسیون دریافت کرده است. (72)

همان طور که یکی از مکاتبات پست الکترونیک که به دلیل محتوای حساس آن سرّی اعلام شده بود، نشان می دهد که یوآنی سانچز در رابطه‍ی بسیار نزدیکی با دیپلماسی ایالات متحده در کوبا می باشد. دولت اوباما برای او اهمیت ویژه ای قائل است و این موضوع را ملاقاتی که مخفیانه نگهداشته شده بود نشان می دهد، بیزا ویلیامز معاون وزیر دولت ایالات متحده در بازدیدش از کوبا بین 16 تا 22 سپتامبر 2010 وبلاگ نویس جوان را در آپارتمانش ملاقات می کند. در این دیدار سانچز به ویلیامز می گوید که برای مبارزه‍ی موثرتر به هدف تغییر رژیم در کوبا، او خواهان استفاده از خدمات انتقال پول توسط «پی پل»(73) می باشد – که کوبایی ها به دلیل تحریم اقتصادی نمی توانند از آن استفاده کنند - : «می دانید چه کارهایی می توانیم انجام دهیم اگر به پی پل دسترسی داشته باشیم؟».
این بخش خدمات مالی در انترنت مراودات پولی را در سرتاسر جهان امکان پذیر می سازد. سایت «ژنراسیون ایگرگ» تنها سایت کوبایی است که می تواند از خدمات پی پل بهره مند شود.
با این که سانچز دائما زندگی روزمره اش را در وبلاگش تعریف می کند، از ملاقاتش با ویلیامز چیزی نگفته است، و مسکوت گذاشتن همین رویداد است که آن را به موضوعی سرّی تبدیل می سازد. نامه‍ی دیپلماتیک که در بالا به آن اشاره شد، در عین حال پیوندهای وبلاگ نویس کوبایی با نمایندگان ایالات متحده در هاوانا را آشکار ساخته و به روشنی گویای اهمیت این اپوزیسیون برای واشینگتن می باشد (74).
یادداشت دیپلماتیک دیگری که پذیرش اوباما برای مصاحبه با سانچز را مطرح می کند، نشان دیگری از اهمیت این مخالف سیاسی برای ایالات متحده می باشد که بی گمان او را بیش از پیش در رسانه های بین المللی مطرح می سازد (75).


فقدان چشم انداز در اپوزیسیون کوبا

با این وجود جاناتان فارار دیپلمات آمریکایی واقعیت را ندیده نمی گیرد و پایش روی زمین است: «هیچ یک از مخالفین رژیم کوباب بینش سیاسی مشخصی ندارند که بتواند در دولت آینده‍ی کوبا به کار برده شود. حتی اگر مخالفین رژیم کوبا این واقعیت را نپذیرند، ولی هیچ کدامشان خارج از دوایر دیپلماتیک خارجی [...] در کوبا شناخته شده نیستند و احتمال بسیار کمی وجود دارد که نقش معنی داری در دولت آینده به عهده گیرند که بعد از برادران کاسترو تشکیل خواهد شد» (76).
جاناتان فارار در مورد اهداف دیپلماسی ایالات متحده می گوید: «هدف، پشتیبانی از فعالیت های موثر جریان مخالفین سیاسی است»، تأکید ما در اردوگاه آنها علیه دولت هاوانا روی محور «حقوق بشر»، و «زندانیان سیاسی» تمرکز داشته، زیرا تحمیل محاصره‍ی اقتصادی از جانب واشینگتن به همین دو علت علیه کوبا به اجرا گذاشته شده است. این اردوگاه به ویژه به هدف متوجه ساختن افکار عمومی بین المللی ایجاد شده است، «ولی خود کوبایی ها برای آن اهمیتی قائل نیستند، آنها نگران سطح زندگی خودشان هستند و می خواهند آزادانه مسافرت کنند (77)».
در پیغام الکترونیکی دیگری مقامات آمریکایی اعتراف می کنند که روی مسئله‍ی حقوق بشر نیز در کوبا در انزوا به سر می برند: «در 100 مأموریت دیپلماتیک کشورهای خارجی در کوبا، هیچ کدام به موضوع حقوق بشر نپرداخته اند. تنها گروهی از کشورها، اکثرا اروپایی، کانادا، استرالیا، ژاپن و ایالات متحده روی کرد دیگری داشته اند، ولی واقعیت این است که این کشورها کوبا را از این دیدگاه زیر علامت سوال نبرده اند (78)».
         
مقامات آمریکایی در عین حال اعتراف کرده اند که برخی از هم پیمانان ایالات متحده مانند کانادا روی مسئله‍ی «زندانیان سیاسی» نگرش یگانه ای ندارند: «هم کاران کانادایی ما پرسیده اند که «وقتی فردی از ایالات متحده‍ی پول دریافت می کند، آیا باید اور را زندانی سیاسی بدانیم؟». دیپلمات های کانادایی در عین حال یادآوری کرده اند که تمام کشورهای غربی افرادی را که از نیروهای خارجی به هدف براندازی پول گرفته باشند، مجرم می دانند (79).
            
دیپلمات آمریکایی هیچ توهمی درباره‍ی موثر واقع شدن تحریم های اقتصادی علیه کوبا ندارد و به خوبی آگاه است که سیاست خارجی آمریکا در مورد این جزیره موجب بحران اقتصادی حساسی در آن شده است، به گفته‍ی فارار: «مردم کوبا به دوران های سخت عادت دارند و با مقاومتی مشابه با محدودیت های دولت آینده نیز سازگار خواهند شد (80)» و امکان تشدید بحران نیز وجود ندارد. «کوبایی ها به آن شکل که در سال 1989 پیش از پایان کمک های شوروی ضربه پذیر بودند، دیگر نیستند». علاوه بر این «سطح زندگی کوبایی ها حتی اگر به اندازه‍ی بیست سال پیش و پیش از پایان کمک های شوروی نیست، ولی خیلی بهتر از بدترین روزهای دوران 1990 تا 1993 است، یعنی وقتی که تولید ناخالص داخلی تا 35 درصد سقوط کرده بود». علاوه بر این، «اقتصاد کوبا در حال حاضر به دلیل منابع مالی و تنوع اعتبارات و درآمد بیشتر برای مردم، ضربه پذیری کمتری دارد (81)».
با این وجود، با این که واشینگتن بانی تحریم اقتصادی می باشد، ولی مردم کوبا نسبت به شهروندان آمریکایی رفتار خصمانه ای ندارند و آنها را مسئول چنین وضعیتی نمی دانند. از این نقطه نظر دیپلمات های آمریکایی «احساس عمومی را نسبت به شهروندان آمریکایی در کوبا مثبت ارزیابی کرده اند (82)».


نتیجه گیری

نزدیک به نیم قرن است که سیاست ایالات متحده عبارت است از ایجاد و پشتیبانی اپوزیسیون داخلی کوبا و این دیپلماسی هم چنان پا بر جا می باشد.
این روش راهبردی، که در طول سی سال به شکل مخفیانه صورت می گرفت،بیست سال است که به شکل آشکار و رسمی انجام می گیرد، حتی اگر از دیدگاه حقوق بین الملل غیرقانونی باشد.
بر این پایه، تأمین مالی اپوزیسیون کوبا توسط ایالات متحده به چندین میلیون دلار در سال می رسد. در برابر اپوزیسیون پیر به نمایندگی کسانی مانند اسوالدو پایا، الیزاردو سانچز، ولادیمیرو روکا، مارتا بیتریز روک، گیورمور فریناز و بانوان سفید پوش، واشینگتن از این پس روی نسل نوینی از اپوزیسیون سرمایه گذاری می کند که یوآنی سانچز وبلاگ نویس کوبایی از چهره های سرشناس آن است.
مراودات دیپلماتیک وبلاگ نویس مخالف رژیم به او اجازه می دهد که به کاخ سفید راه یابد و با کارمندان عالی رتبه مانند بیزا ویلیامز ملاقات های دائمی داشته باشد.
ایالات متحده برای مقابله با انتقادات، کمک هایش را برای اپوزیسیون کوبا تنوع بیشتری می بخشد.
علاوه بر کمک های مالی که مستقیما به اپوزیسیون می پردازد، با تکیه به شبکه های سیاسی، رسانه ای که در اختیار دارد، کمک های مالی را به شکل «قانونی» پرداخت می کند، به این معنا که اپوزیسیون دولت هاوانا را با اهداء جایزه که هر بار بالغ بر چندین هزار دلار است، پشتیبانی می کند. نمونه‍ی بارز این روش قانونی سازی در مورد پشتیبانی مالی، یوآنی سانچز، بانوی الهام بخش واشینگتن است که ظرف چند ماه سیل جوایز و بازشناسی های مختلف را دریافت کرد.

هدف واشینگتن اتحاد مردم کوبا باچنین شخصیت هایی که داعیه‍ی تغییر رژیم در کوبا را دارند نیست، زیرا ایالات متحده‍ی آمریکا می داند که برای گفتمان چنین اپوزیسیونی گوش شنوایی یافت نمی شود، و جزیره هم چنان در رویای انقلاب زندگی می کند و بیشتر ساکنین آن با وجود تمام مشکلات و سختی های زندگی روزمره تنها به روندهای انقلابی دلبستگی دارند.

اپوزیسیونی که در اتحاد با ایالات متحده است در بهترین حالت و در خوش بینانه ترین تحلیل ها، بی تفاوتی عمومی را روی جزیره بر می انگیزد و کوبایی ها همیشه آنها را مردود دانسته اند. با ایجاد و پشتیبانی از چنین اپوزیسیونی، حتی اگر برد اجتماعی در توده های کوبایی نداشته باشد، به این کار می آید که محاصره‍ی اقتصادی را علیه دولت هاوانای منزوی شده توجیه سازد، به نام حقوق بشر و دموکراسی.


درباره‍ی نویسنده‍ی این مقاله
Salim Lamrani - سالیم لامرانی
دکتر علوم شبه جزیره‍ی ایبری و آمریکای لاتین در دانشگاه پاریس سوربن 4 می باشد. سالیم لامرانی استادیار دانشگاه پاریس سوربن 4 و دانشگاه پاریس شرقی مارن لاواله، روزنامه نگار فرانسوی، متخصص روابط کوبا و ایالات متحده است. تازه ترین اثر او با عنوان «کوبا» منتشر شده است. یعنی گزارشی که در رسانه ها هرگز به شما نخواهند گفت.
(Paris : Editions Estrella, 2009).

منبع : www.mondialisation.ca


پانوشت
Lester D. Mallory1)
Roy R. Rubottom Jr2)
3)
Lester D. Mallory, « Memorandum From the Deputy Assistant Secretary of State for Inter-American Affairs (Mallory) to the Assistant Secretary of State for Inter-American Affairs (Rubottom) », 6 avril 1960, Department of State, Central Files, 737.00/4-660, Secret, Drafted by Mallory, in Foreign Relations of the United States (FRUS), 1958-1960, Volume VI, Cuba : (Washington : United States Government Printing Office, 1991), p. 885.
Livingston Merchant4)
5)
Marion W. Boggs, « Memorandum of Discussion at 432d meeting of the National Security Council, Washington », 14 janvier 1960, Eisenhower Library, Whitman File, NSC Records, Top Secret, in Foreign Relations of the United States 1958-1960 (Washington : United States Government Printing Office, 1991), pp. 742-743.
Torricelli6)
Cuban Democracy Act, Titre XVII, Section 1705, 1992.7)
Helms-Burton8)
Helms-Burton Act, Titre I, Section 109, 1996.9)
10)
Colin L. Powell, Commission for Assistance to a Free Cuba, (Washington : United States Department of State, mai 2004). www.state.gov/documents/organization/32334.pdf (site consulté le 7 mai 2004), pp. 16, 22.
Roger Noriega11)
les Dames en blanc 12)
جریان اپوزیسیون کوبا که ازهمسران و اعضای خانواده‍ی زندانیان در کوبا تشکیل شده است. این گروه به اسارت بستگان خود اعتراض دارند و هر یکشنبه با لباس سفید در مراسم کلیسا شرکت می کنند و سپس با سکوت در خیابان ها راه می روند.
به زبان اسپانیایی :
Damas de Blanco
Oswaldo Payá13)
14)
Condolezza Rice & Carlos Gutierrez, Commission for Assistance to a Free Cuba, (Washington : United States Department of State, juillet 2006). www.cafc.gov/documents/organization/68166.pdf (site consulté le 12 juillet 2006), p. 20.
15)
Ibid., p. 22.
16)
Along the Malecon, « Exclusive : Q & A with USAID », 25 octobre 2010. http ://alongthemalecon.blogspot.com/2010/10/exclusive-q-with-usaid.html (site consulté le 26 octobre 2010).
17)
Ibid.
18)
Ibid.
19)
The Associated Press/El Nuevo Herald, « Cuba : EEUU debe tomar ‘medidas’ contra diplomáticos », 19 mai 2008.
20)
El Nuevo Herald, « Disidente cubana teme que pueda ser encarcelada », 21 mai 2008.
21)
Patrick Bèle, « Cuba accuse Washington de payer les dissidents », Le Figaro, 21 mai 2008
22)
Agence France-Presse, « Prensa estatal cubana hace inusual entrevista callejera a disidentes », 22 mai 2008.
23)
Tracey Eaton, « Factions Spar Over U.S. Aid for Cuba », The Houston Chronicle, 18 décembre 2010.
24)
Agence France-Presse, « Financement de la dissidence : Cuba ‘somme’ Washington de s’expliquer », 22 mai 2008.
25)
EFE, « Un diputado cubano propone nuevos castigos a opositores pagados por EE UU », 28 mai 2008.
26)
Jeff Franks, « Top U.S. Diplomat Ferried Cash to Dissident : Cuba », Reuters, 19 mai 2008.
27)
Ben Feller, « Bush Touts Cuban Life After Castro », Associated Press, 24 octobre 2007.
28)
Will Weissert, « Activistas cubanos dependen del financiamiento extranjero », The Associated Press, 15 août 2008.
Guillermo Fariñas29)
30)
Félix Rousseau, « Fariñas, épine dans le pied de Raúl Castro », Libération, 17 mars 2010.
31)
Amnesty International, « Cuba. Cinq années de trop, le nouveau gouvernement doit libérer les dissidents emprisonnés », 18 mars 2008. http ://www.amnesty.org/fr/for-media/press-releases/cuba-five-years-too-many-new-government-must-release-jailed-dissidents-2 (site consulté le 23 avril 2008).
32)
Radio Habana Cuba, « Former Chief of US Interests Section in Havana Wayne Smith Says Sending Money to Mercenaries in Cuba is Illegal », 21 mai 2008.
33)
Wayne S. Smith, « New Cuba Commission Report : Formula for Continued Failure », Center for International Policy, 10 juillet 2006.
34)
Jonathan D. Farrar, « The U.S. and the Role of the Opposition in Cuba », United States Interests Section, 9 avril 2009, cable 09HAVANA221. http ://213.251.145.96/cable/2009/04/09HAVANA221.html (site consulté le 18 décembre 2010).
35)
Ibid.
36)
Ibid.
37)
Ibid.
38) Joaquin F. Monserrate, « GOC Signals ‘Readiness to Move Forward’ », United States Interests Section, 25 septembre 2009, cable 09HAVANA592, http ://213.251.145.96/cable/2009/09/09HAVANA592.html (site consulté le 18 décembre 2010).
38)
Jonathan D. Farrar, « Key Trading Parters See No Big Economic Reforms », United States Interests Section, 9 février 2010, cable 10HAVANA84, http ://213.251.145.96/cable/2010/02/10HAVANA84.html (site consulté le 18 décembre 2010).
39)
Michael E. Parmly, « Comsec Discusses Freedom and Democracy With Cubain Youth », United States Interests Section, 18 janvier 2008, 08HAVANA66, http ://213.251.145.96/cable/2008/01/08HAVANA66.html (site consulté le 18 décembre 2010).

40)
Jonathan D. Farrar, « The Speculation on Fidel’s Health », United States Interests Section, 9 janvier 2009, cable 09HAVANA35, http ://213.251.145.96/cable/2009/01/09HAVANA35.html (site consulté le 18 décembre 2010).

41)
Jonathan D. Farrar, « The U.S. and the Role of the Opposition in Cuba », United States Interests Section, 9 avril 2009, op. cit.
42)
Ibid.
43)
Ibid.
44)
Yoaní Sánchez, « Mi perfil », Generación Y.
45)
France 24, « Ce pays est une immense prison avec des murs idéologiques », 22 octobre 2009.
46)
Yoaní Sánchez, « Siete preguntas », Generación Y, 18 novembre 2009.
47)
Yoaní Sánchez, « Seres de la sombra », Generación Y, 12 de noviembre de 2009.
48)
Salim Lamrani, « Conversations avec la bloggeuse cubaine Yoani Sánchez », 15 avril 2010, Voltaire, http ://www.voltairenet.org/article164956.html#article164956 (site consulté le 20 décembre 2010). Yoaní Sánchez à propos des sanctions économiques (2)
49)
Ibid. Yoaní Sánchez à propos de la crise des missiles
50)
Ibid. Yoaní Sánchez à propos des sanctions économiques
Ibid51)
52)
Ibid. Yoaní Sánchez à propos des Cinq
53)
Mary Robinson, ancienne Présidente de l’Irlande et Haut-commissaire aux droits de l’homme des Nations unies entre 1997 et 2002, le Sénat mexicain à l’unanimité, toutes tendances politiques confondues, la National Association of Criminal Defense Lawyers, les Cuban-American Scholars, l’Ibero-American Federation of Ombudsmen, le National Jury Project, le William C Velazques Institute and the Mexican American Political Association, le National Lawyers Guild et la National Conference of Black Lawyers, le Civil Right Clinic de l’Howard University School of Law, l’International Association of Democratic Lawyers, la Florida Association of Criminal Defense Lawyers-Miami Chapter, le Center for International Policy et le Council on Hemispheric Affairs
54)
Supreme Court of the United States, « Brief of Amici Curiae of José Ramos-Horta, Wole Soyinka, Adolfo Pérez Esquivel, Nadine Gordimer, Rigoberta Menchú, José Saramago, Zhores Alferov, Dario Fo, Gunter Grass, and Máeread Corrigan Maguire in support of the petition for writ of certiorari », N° 08-987, http ://www.freethefive.org/legalFront/amicusnobel.pdf (site consulté le 12 mars 2009). Voir également http ://www.freethefive.org/resourceslegal.htm (site consulté le 12 mars 2009)
55)
Granma, « Ex ayudante de Colin Powell denuncia arbitrariedades contra los Cinco », 24 septembre 2007. http ://www.granma.cubaweb.cu/miami5/enjuiciamiento/justicia/0093.html (site consulté le 15 novembre 2008).
56)
Salim Lamrani, « Conversations avec la bloggeuse cubaine Yoani
57)
Ibid. Yoaní Sánchez à propos de la dictature de Fulgencio Batista.
58)
Ibid.Yoaní Sánchez à propos de la loi d’Ajustement Cubain.
59)
Ibid.Yoaní Sánchez à propos de Gabriel Garcia Márquez.
60)
Ibid.Yoaní Sánchez à propos de l’objectif commun avec les Etats-Unis.
61)
Mauricio Vicent, « « Los cambios llegarán a Cuba, pero no a través del
62)
Ortega y Gasset
63)
El País, « EL PAÍS convoca los Premios Ortega y Gasset de
64)
guión del Gobierno » », El País, 7 mai 2008.
65)
periodismo 2009 », 12 janvier 2009.
Bitacoras.com - The Bob’s (2008)
66)
Miriam Leiva, « La ‘Generación Y’cubana », El País, 30 novembre
Foreign Policy67
68)
Yoani Sánchez, « Premios », op. cit.
Maria Moors Cabot69)
70)
El País, « Una de las voces críticas del régimen cubano, mejor blog del año », 28 novembre 2008.
71)
Yoani Sánchez, « Respuestas de Barack Obama a Yoani Sánchez », Generación Y, 20 novembre 2009.
72)
Yoani Sánchez, « Premios », op. cit.
73)
Paypal
74)
Joaquin F. Monserrate, « GOC Signals ‘Readiness to Move Forward’ », United States Interests Section, 25 septembre 2009, cable 09HAVANA592, http ://213.251.145.96/cable/2009/09/09HAVANA592.html (site consulté le 18 décembre 2010) ; Yoani Sánchez, « Donar », Generación Y. http ://www.desdecuba.com/generaciony/?page_id=2222 (site consulté le 20 décembre 2010).
75)
Joaquin F. Monserrate, « U.S.-Cuba Chill Exaggerated, But Old Ways », United States Interests Section, 10 janvier 2010, cable 10HAVANA9, http ://213.251.145.96/cable/2010/01/10HAVANA9.html (site consulté le 18 décembre 2010).
76)
Jonathan D. Farrar, « The U.S. and the Role of the Opposition in Cuba », United States Interests Section, 9 avril 2009, op. cit.
Ibid.77)
78)
Joaquin F. Monserrate, « Feisty Little Missions Dent Cuba’s Record of Bullying Others to Silence on Human Rights », United States Interests Section, 9 novembre 2009, cable 09HAVANA706, http ://213.251.145.96/cable/2009/11/09HAVANA706.html (site consulté le 18 décembre 2010).
79)
Ibid.
80)
Jonathan D. Farrar, « Key Trading Parters See No Big Economic Reforms », United States Interests Section, 9 février 2010, op. cit.
81)
Jonathan D. Farrar, « How Might Cuba Enter Another Special Period ? », United States Interests Section, 4 juin 2009. http ://213.251.145.96/cable/2009/06/09HAVANA322.html (site consulté le 18 décembre 2010).
82)
Michael E. Parmly, « Comsec Discusses Freedom and Democracy With Cubain Youth », United States Interests Section, 18 janvier 2008, op. cit.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست