سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

قمه زنی از کجا آمده است
و برای چه مردم با قمه بر سر خود می زنند؟


عباس احمدی


• هرساله شیعیان در ایران و چند کشور دیگر برای کشته شدن حسین، در بیابان کربلا، مراسم سوگواری و سینه زنی و زنجیر زنی و قمه زنی برگزار می کنند. هدف اصلی مراسم سینه زنی چیست؟ چرا مردم با زنجیر بر پشت خود می کوبند؟ قمه زنی از کجا آمده است و برای چه مردم با قمه بر سر خود می زنند؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۷ آذر ۱٣٨۹ -  ۱٨ دسامبر ۲۰۱۰



هرساله شیعیان در ایران و چند کشور دیگر برای کشته شدن حسین، در بیابان کربلا، مراسم سوگواری و سینه زنی و زنجیر زنی و قمه زنی برگزار می کنند. هدف اصلی مراسم سینه زنی چیست؟ چرا مردم با زنجیر بر پشت خود می کوبند؟ قمه زنی از کجا آمده است و برای چه مردم با قمه بر سر خود می زنند؟
برای پاسخ به این پرسش از عصر علم به عصر مذهب و از عصر مذهب به عصر جادو می رویم. در عصر جادو، بومیان ایران معتقد بودند که روح باروری و برکت در کالبد گاو زندگی می کند و گاو را مقدس می داشتند. آن ها طی مراسم مخصوصی به نام مراسم گاو کشی، این گاو مقدس را می کشتند و گوشت او را می خوردند و خون او را بر زمین می پاشیدند. اگر گاو مقدس بود پس چرا او را می کشتند و خونش را به زمین می ریختند و گوشتش را می خوردند؟ هدف از این کار چه بود؟ پژوهشگران برای مراسم گاو کشی، سه هدف قایل اند: اولین هدف، انتقال روح باروری و برکت از کالبد کهنه به کالبد تازه بود. روح باروری و برکت، جاودانی و ابدی بود، اما کالبد گاو، میرنده و فانی بود. کالبد فانی و میرنده را می کشتند تا آن روح باقی و جاودانی از کالبد کهنه به کالبد تازه برود و در آن جا زندگی از سر گیرد. دومین هدف بارور کردن زمین بود. خون گاو شهید شده را به زمین می ریختند تا نیروی باروری و برکت از خون گاو به زمین منتقل شود و باعث حاصلخیزی زمین شود. این نوعی جادوی “سرایتی” است که خواص یک چیز از طریق تماس به چیز دیگری منتقل می شود. سومین هدف انتقال نیروی باروری و برکت از گاو به انسان بود. گوشت گاو را می خوردند تا خاصیت باروری برکت را از گاو به خود انتقال دهند. این نوعی جادوی “سرایتی” است که خواص یک چیز از طریق بلعیدن و خوردن به شخص دیگر منتقل می شود.
گاو کشی و شهید کردن گاو، یک آیین جادویی مهم بود که مرگ و زندگی قبیله ای به آن بستگی داشت. در سپیده دم عصر مذهب، هر چند، روح باروری و برکت به صورت ایزد باروری از زمین به آسمان رفت، اما آیین جادویی گاو کشی از میان نرفت بلکه به شکل دیگری به زندگی خود ادامه داد. به عنوان مثال، در کیش مهر پرستی و میتراییسم، آیین گاو کشی به صورت یک آیین مذهبی در آمد. در بسیاری از کنده کاری ها و نقاشی های به جا مانده از مذهب مهر پرستی، ایزد مهر، گاوی را می کشد و از دم گاو شهید شده، خوشه های گندم می روید. در این جا نیز روح مقدس باروری برکت از راه جادوی سرایتی از بدن گاو به زمین انتقال می یابد و گاو شهید شونده با شهادت خود باعث رستاخیز و زنده شدن دانه های گندم از زیر خاک می شود. در شاهنامه نیز پس از شهادت سیاووش، از خون او گیاهی می روید که یاد آور روییدن گیاه از خون گاو شهید شونده در عصر جادوست.
این روزها در میان ایرانیان رسم است که پس از خرید اتومیل، مرغی را قربانی می کنند و پنجه ی خود را در خون مرغ می زنند و آن گاه پنجه خونین را به بدنه ی اتومیل می مالند. این نیز نوعی جادوی سرایتی است که بوسیله ی آن می خواهند نیروی باروری و برکت را از خون مقدس قربانی به اتومبیل انتقال بدهند. در این جا، به خاطر ارزانی قیمت، مرغ جای گاو مقدس را گرفته است. بطور کلی، مرغ و گوسفند و گاو، همگی جانشین نمونه ی اصلی، یعنی جانشین قربانی کردن کودکان نوبالغ، می باشند. قربانی کردن کودکان نوبالغ در عصرجادو رواج داشته است. بومیان عصر جادو معتقد بودند که کودکان در آستانه ی بلوغ، سرشار از نیروی باروری و برکت می باشند و می خواستند با خون بارورکننده ی آنها، زمین را بارور کنند. رفته رفته، گاو و گوسفند جای کودک نوبالغ را گرفته است.
یکی دیگر از آیین های عصر جادو که از مراسم گاوکشی گرفته شده است، آیین شاه کشی ست. در عصر جادو و در دوره ی مادر ساﻻری، با آن که مردان فرمانراویی داشتند ولی مقام شاهی را از زنان می گرفتند. شاه از راه ازدواج با ملکه به شاهی می رسید. هرساله، یکی از جوانان، شاه را می کشت و با زن شاه همبستر می شد و به جای او بر تخت شاهی تکیه می زد. برای کشتن شاه، جوانان زیادی از نقاط دور و نزدیک به پایتخت می آمدند. این جوانان آزمون های دشواری را می گذرانند تا بتوانند از این طریق، لیاقت خود را ثابت کنند. از میان این خواستگاران، یک جوان بر رقبای خود پیروز می شد، شاه را می کشت، با زن او ازدواج می کرد، و به شاهی می رسید. شاه جوان نیز پس از مدتی پیر می شد و خود به دست جوان دیگری کشته می شد و این چرخه ی شاه کشی همچنان ادامه می یافت.
چرا هرساله شاه را می کشتند؟ چه رمزی در شهادت سالیانه ی شاه نهفته بود؟ در پاسخ به این پرسش باید توجه کرد که در عصر جادو، بومیان ایران، معتقد بودند که شاهان دارای نیروی جادویی اند و روح باروری و برکت در آن ها حلول کرده است. این روح باعث می شد تا درختان به بار بنشینند و چهارپایان بچه بزایند. برای آن که این روح مقدس باروری و برکت، آسیب نبیند، شاه نمی بایست پیر می شد. برای جلوگیری از این فاجعه، شاه پیر را می کشتند و پسر جوانی را به جای او شاه می کردند تا آن روح مقدس و آن نیروی جادویی از کالبد فرسوده ی شاه پیر به کالبد تازه ی شاه جوان منتقل شود. خون شاه پیر را نیز بر زمین می ریختند تا مقداری از نیروی باروری و برکت، از راه جادوی سرایتی، از شاه شهید به زمین منتقل شود و باعث حاصلخیزی خاک شود. گوشت شاه پیر را نیز می خوردند تا مقداری از نیروی باروری و برکت، از راه جادوی سرایتی، از شاه شهید به آن ها منتقل شود.
علت تقدس شاه در فرهنگ ایران و ایده ی فره ی ایزدی ، ریشه در همین اعتقادات عصر جادو دارد. فره ی ایزدی، نسخه ی آسمانی شده ی روح باروری و برکت در عصر جادو ست. وﻻیت فقیه نیز نسخه ی آخوندی شده ی شاه فرهمند در فرهنگ ایرانی است. روح وﻻیت که در کالبد ولی فقیه دمیده شده است همان روح باروری و برکتی است که در عصر جادو در پیکر شاه دمیده شده بود. به همین علت است که عوام، تفاله ی چای آخوند ها را می خورند. زیرا تصور می کند با این عمل می توانند ، مقداری از نیروی باروری و برکت را، از راه جادوی سرایتی، از آخوند به خویشتن منتقل کنند.
اگرداستان شهادت حسین در بیابان کربلا را با آیین های شاه کشی و گاو کشی مقایسه کنیم، شباهت های زیادی بین آن ها پیدا خواهیم کرد. نخستین شباهت آن است که حسین نیز مانند شاه فرهمند عصر جادو دارای روح باروری و برکت است که از راه پدرش، علی، امام شیعه ها، به او منتقل شده است. علی نیز این روح باروری و برکت را از راه محمد، پیامبر عرب ها، به خود منتقل کرده است. محمد نیز این روح باروری و برکت را از راه تماس مستقیم با الله، خدای عرب ها، به خود منتقل کرده است. الله نیز تجسد همان روح باروری و برکتی ست که در سپیده دم عصر مذهب از پیکر گاوان، از خاک به افلاک عروج کرده است. زنجیره ی جادویی بین الله و حسین به شرح زیر است:
الله – محمد – علی – حسین
دومین شباهت آن است که حسین نیز مانند شاه فرهمند عصر جادو، لقب شاهی دارد و در بین عوام به نام "شاه دین" معروف است و بر عامه ی عوام "ولایت" یا پادشاهی دارد. لقب پدر حسین نیز "امیر المومنین" است که در لغت به معنای "شاه مومنان" می باشد. لقب نواده ی او نیز "اعلیحضرت مهدی موعود"است که واژه ی "علیحضرت" نشانگر مقام شاهی ست.
سومین شباهت آن است که حسین نیز مانند شاه فرهمند عصر جادو، هر ساله در روز عاشورا کشته می شود و خون متبرک اش که سر شار از نیروی باروری و برکت است بر زمین می ریزد. عوام معتقدند که حسین با خونش، دین اسلام را زنده کرد. و این خاصیت "زنده کردن" و "جان بخشی" بین خون حسین و خون شاه فرهمند و گاو مقدس عصر جادو، مشترک است.
در مراسم قمه زنی، شخص قمه زن، تلاش می کنند که حادثه ی کشته شدن حسین را از نو بیافریند. شخص قمه زن نقش حسین را بازی می کند. قمه ای که بر فرق خود می زند، نمایشگر شمشیری ست که در روز عاشورا بر فرق حسین فرود آمده است. خونی که از سر شخص قمه زن جاری می شود، نمایشگر همان خون متبرکی است که از سر حسین جاری شده است. مراسم قمه زنی، از این دیدگاه، بازآفرینی آیین کشته شدن حسین است. نوع خفیف تر آیین قمه زنی، مراسم زنجیر زنی و سینه زنی است. در این مراسم درد و رنج حسین پیش از آن که کشته شود، باز آفرینی می شود. شخص سینه زن و یا زنجیر زن، نقش حسین را بازی می کند و با ضرباتی که با دست و یا با زنجیر به خود می زند، تلاش می کند، زخم هایی که بر بدن حسین وارد آمده است، از نو بیافریند. با این مراسم او با حسین، یکی می شود و تلاش می کند از راه نمایش و نمایشگری، روح متبرک حسین را برای مدت کوتاهی به خود منتقل کند.
اگر کشته شدن حسین مانند کشته شدن شاه در مراسم شاه کشی و شبیه به شهادت گاو مقدس در مراسم گاو کشی باشد، مراسم قمه زنی نیز باز آفرینی این آیین های عصر جادوست. شخص قمه زن، در آن چند ساعتی که مشغول قمه زنی ست، حسین دیگری ست که فرق سرش شکافته می شود و خون متبرک و بارورکننده اش بر زمین می ریزد. شخص قمه زن، در آن چند ساعتی که مشغول قمه زنی ست، شاهی ست که به شیوه ای آیینی، شهید می شود و خون متبرک و بارورکننده اش بر زمین می ریزد. شخص قمه زن، در آن چند ساعتی که مشغول قمه زنی ست، مانند گاو مقدسی ست که به دست میترا شهید می شود تا خون متبرکش، خاک را بارور کند، با این تفاوت که شخص قمه زن، در آن واحد، هم نقش گاو را و هم نقش میترا را بازی می کند.

در عصر جادو، به غیر از شاه، گاو نیز می توانست دارای روح باروری و برکت باشد. در مراسم گاو کشی، به تقلید از مراسم شاه کشی، روح مقدس باروری برکت، از کالبد گاو پیر به پیکر گاو جوان حلول می کرد. در مراسم گاو کشی، مانند مراسم شاه کشی، مردم گاو مقدس را می کشتند و گوشت او را می خوردند و خون او را بر زمین می پاشیدند. آن ها با این کار، می خواستند نیروی باروری و برکت را، از راه جادوی سرایتی، از گاو به زمین و یا به خود منتقل کنند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست