سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

"نی" ترانه آزادی را می سراید


کیهان یوسفی


• آیا رژیم از سی و یک سال پیش و با کشتار جوانان این دیار و علی الخصوص ابر مردان مریوانی توسط جانیان عمامه به سری چون "خلخالی" ها در پی زودودن این اندیشه و حذف آرمان انسانی این مردمان نبودند که امروز باز اینچنین بر طبل پاره خود می کوبند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۵ مهر ۱٣٨۹ -  ۱۷ اکتبر ۲۰۱۰


از بچگی همیشه سئوالی که ذهنم را به خود مشغول می کرد این بود که چرا قصه ما همیشه حکایت دردهاست و این دردها هم مختص ما و هیچگاه پایانی ندارد؟
قصه مردمانی از جنس آفتاب که تاریکی شب را به ستیز فرا می خوانند و همدم خفاش و همرنگ کلاغ نمی شوند.
سرود طلوع روشنایی را هر دم سر می دهند و زنجیرها و میله ها را نوید کوچ داده و انسانیت را مانایی می بخشند و آزادی را بر دل شب سیاه با روشنایی ماه می نویسند.
آری مردمانی که هرگز ذلت سکوت را نپذیرفتند، از مرگ پرنده نومید نگشته و قفس را نفرین و آسمان آبی را منزل خود دانستند.
مردمانی از جنس آفتاب که طنابهای دار و دیوارهای نمناک شکنجه گاهها و زندانها آنها را خوب می شناسند. گلوله ها بدن آنها را بارها لمس نموده و زمین سحرگاهان با خون ایشان صورت خویش را سرخ می نماید.
اینان همیشه سراغ آفتاب را گرفته اند و مژده آمدن بهار را سروده اند، اینان برای مرگ باغچه گریسته اند و خشکانیدن چشمه را تحمل ننموده اند.
- خبری که باز مرا به خود واداشت، خبر بازداشت چند جوان دیگر اهل روستای "نی" از توابع مریوان کردستان بود. "کیوان نیک پی، قانع کاوه، فرزاد بدخش، جمال پروازه، زانا کسرایی" از اهالی این روستا نیز بازداشت شدند.
تراژدی که روستای نی در ۵ کیلومتر ی مریوان را در برگرفته و بر شمار جوانان آزاد اندیش بازداشت شده این روستا افزوده می گردد. قبل از این پنج نفر که در شب ۲۲ مهرماه بازداشت شدند؛ "بهمن فتاح زاده، برهان درخشانی، بریار کاوه، اختیار کاوه" در ۲٣ مرداد ماه امسال و چند روز بعد " امیر کاوه، مصلح بدخش، مختار افرا، محمود مردانی" نیز بازداشت شده و تا کنون مقامات امنیتی و اطلاعاتی رژیم دلیل بازداشت آنان را اعلام ننموده و بر شمار آنان نیز روزبه روز افزوده میشود.
"نی" روستایی که ترانه مقاومت و آزادی را می سراید، در مریوانی از جنس "مصطفی سلطانی ها"، مریوانی از جنس ابر مردانی چون "منصور فتاحی" ها.
انسانیت و آزادگی این مردمان همیشه ترانه آزادیخواهانی بوده نبود آفتاب را نپذیرفته و داستان آزادگی را نوشته اند.
براستی رژیم و کج اندیشان لمیده بر ثروت این ملت، چگونه است که لطیفه های مضحک و چندش آور خویش را باز می نویسند و بعد از سی و یک سال باز کوره راههای غیرانسانی خویش را می پیمایند: بازداشت و ترس و ایجاد رعب و وحشت! تا کی و با چه هدفی؟
برای از بین بردن چه؟ آیا انسانیت و آزادگی و آزاد اندیشی کشتنی و زدودنی است که آنان سه دهه است این راه را می پیمایند ـ البته به زعم خویش ـ و باز در نقطه اولند؟
انسانیت و آزادگی که جوهر آدمی بوده و از او جدانشدنی است.
آیا رژیم از سی و یک سال پیش و با کشتار جوانان این دیار و علی الخصوص ابر مردان مریوانی توسط جانیان عمامه به سری چون "خلخالی" ها در پی زودودن این اندیشه و حذف آرمان انسانی این مردمان نبودند که امروز باز اینچنین بر طبل پاره خود می کوبند و ...
ـ بازداشت جوانانی که بعد از گذشت روزها هنوز هم دلیل بازداشت آنها معلوم نیست هر چند که با توجه به سرشت رژیم برای انجام هر جنایتی به هیچ دلیلی نیاز ندارد.
"نی" ترانه آزادی می سراید و پرندگان گشوده بال این روستا را ملالی نیست جز آرزوی پرواز.

Kayhan.yosfi@yahoo.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست